یکی از ویژگیهای شخصیتی من این است که خیلی سریع فناوریهای جدید را پذیرفته و خود را با آنها وفق میدهم. من عاشق این هستم که هر ساله صدها برنامه، شبکه اجتماعی و دستگاه مختلف را امتحان کنم.
اعمال (خشونتهای) تند و بی منطق بر روی همه تاثیرگذار است. در حوادثی مانند تیراندازی دستهجمعی، بمبگذاری انتحاری و ترورها، احساسات همه ما به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد حتی اگر هیچ یک از نزدیکان و دوستان ما در آن حادثه آسیب ندیده باشند. احساسات، غم و اندوه، رنج، پریشانی و ناراحتی کارکنان در محل کار ارزیابی نمیشوند. اگر شما ریاست یک تیم یا یک سازمان را بر عهده دارید چگونه میتوانید به مدیریت عواطف فرهنگی افرادی که مسئولیت آنها را بر عهده دارید کمک کنید؟
راههای بسیاری برای دستهبندی مردم به دو گروه وجود دارد. جوان و پیر، ثروتمند و فقیر، ما و آنها. 98% که میتوانند با اعداد کار کنند و 3% که نمیتوانند. آنهایی که مردم را به دو گروه تقسیم میکنند و آنهایی که این کار را انجام نمیدهند.
یک منطقه ممنوعه زمانبندی وجود دارد که مدیران به وضوح از آن دوری میکنند، گویی که انگار این مسئله چیزی شبیه به مثلث برموداست. آخرین باری که شنیدید که یک مدیرعامل کلماتی مانند " در یک بازه زمانی نه ماهه ..." یا "سال آینده در این موقع ..." یا " در پاییز ..." را به زبان بیاورد چه زمانی بوده است؟
با همه توجهاتی که در حال حاضر به دنیای دیجیتال میشود، اشکالی ندارد که به آن به عنوان پدیدهای تازه نگاه کرد. در حقیقت حرکت بیامان ورود فناوریهای دیجیتال به زندگی و استفاده کردن از آنها دهههاست که ادامه دارد.
همه ما در سالهای اخیر برخی از کاربردهای اینترنت اشیا (IOT) را دیدهایم. از سال 2011، جنرال الکتریک علناً اعلام کرده است که بیش از 1 بیلیون دلار بر روی توسعه حسگرها، دستگاههای بیسیم، و نرم افزارهای قابل نصب بر روی موتور هواپیما، توربینهای فشار قوی، قطار لوکوموتیو و دستگاهها و ماشینآلات دیگر سرمایهگذاری کرده است.
کارآفرینان عموما یکی از دو رویکرد زیر را در مورد IT انتخاب میکنند. اکثریت به IT به عنوان یک شر لازم نگاه میکنند. برای این گروه IT به عنوان پشتیبان دفتر تماس برای ایدههای کسب و کار آنهاست. آنها عموما از یک گروهی خارج از مجموعه خودشان برای انجام امور IT استفاده کرده و هیچگاه آن را به عنوان مجموعهای از هسته مرکزی کسب و کار خود نمیبینند.
یک شرکت بزرگ تکنولوژیهای پیشرفته، در یکی از دفاتر کارش در آمریکا، که کارمندانش متعهد، کارآفرین و باانگیزه بودند، یک مرکز نوآوری تأسیس کرد. در نتیجه، شرکت، با استفاده از ایدههای نو و با عرضه محصولات به همراه خدماتدهی مستقیم و دائمی به مشتری به سرعت در حال توسعه بود. همین امر باعث شد تا شرکت تصمیم گرفت تا در نقاط دیگر، مانند هند و چین، نیز به موفقیت دست یابد.
در اواسط دهه 1980، صنعت نیمههادی در آمریکا به نظر رو به نابودی بود. اگرچه شرکتهای آمریکایی در این زمینه پیشرو بودند و به مدت دو دهه بر این تکنولوژی مسلط بودند، اما در آن زمان، زیر فشار واردات ارزانتر ژاپنی نابود شده بودند. در واقع، مشابه ماشینها و ابزارهای الکترونیک، برای ریزتراشهها نیز چنین سرنوشتی پیش آمد تا نشانهای دیگر از زوال این صنایع در آمریکا باشد.
اریک اشمیت مدیر ارشد اجرایی شرکت گوگل در جلسه مطبوعاتی ارائه گزارشهای مالی این شرکت در سه ماهه اول سال 2006- بیش از یک سال قبل از انتشار آی فون و بیش از دو سال قبلتر از انتشار اولین گوشی هوشمند اندروید- مسیر جلسه را تغییر داد تا در مورد گوشیهای تلفن همراه صحبت کند.