تولید و ارزیابی ایدههای کسبوکار
مقدمه
اولین گام برای راهاندازی یک کسبوکار، داشتن یک ایده مناسب است. کارآفرینان برای آغاز فعالیتهای کارآفرینانه خود، نیاز به یک ایده جذاب و نوآورانه دارند تا بتوانند یک کسبوکار جدید را رشد و توسعه دهند. ایجاد ایده، یک فرآیند مبتنی بر خلاقیت و نوآوری است و گاهی اوقات، دشوارترین بخش از شروع یک کسبوکار به شمار میرود.
شما حتی اگر یک ایده کلی برای کسبوکار خود در اختیار داشته باشید، معمولاً باید پیش از اجرا و پیادهسازی آن، یک پردازش و اصلاح دقیق در مورد آن به مرحله اجرا درآورید. با توجه به اهمیت «ایده» در فرآیند کارآفرینی و این نکته که پشت یک کسبوکار موفق، یک ایده با ارزش تجاری بالقوه وجود دارد، در این نوشتار به منابع خلق ایده، تکنیکهای تولید ایدههای جدید و چگونگی ارزیابی آنها میپردازیم.
منابع خلق ایده
یک پرسش مهم در زمینه خلق ایده، این است که یک ایده کسبوکار مطلوب، از کجا نشأت میگیرد. در پاسخ به این سؤال، میتوان گفت که ایدههای پرطرفدار، اغلب در حوزههایی نمود مییابند که مهارتهای شما در آنها متمرکز شده است و یا از علاقهمندیهای شما محسوب میشوند. این ایدههای جدید، در شبکههای اجتماعی و به بیان بهتر، فعالیتها و افرادی که اطراف شما هستند، به دست میآید.
همانطور که «کاپلان» در سال 2003 میلادی استدلال نموده است، تمامی کارآفرینان لزوماً در ابتدای کار، یک ایده منحصربهفرد در اختیار ندارند و بیشتر بر تبدیل خلاقیت کارآفرینانه به یک فرصت تجاری متمرکز هستند. پس در ابتدا باید بدانیم که یک ایده خوب کسبوکار، به چه معنا است.
هر ایده خوب در کسبوکار، میتواند شامل یک اختراع، محصول، سرویس جدید و یا یک ایده اصلی برای رفع یک مشکل روزمره باشد. پس ایده خوب، لزوماً به معنای یک محصول یا خدمت منحصربهفرد نیست و هر آنچه که بتواند ارزش افزودهای بیشتر برای مشتریان به همراه داشته باشد، میتواند یک ایده مناسب برای آغاز کسبوکار به شمار رود. در ادامه، برخی از روشهای خلق ایده، بر مبنای فرصتهای موجود بازار آورده شده است:
- توسعه ایدهها بهعنوان شکلی از یک محصول موجود (برای مثال، افزودن ویژگی دوربین و پخش موسیقی به تلفن همراه)؛
- ایجاد یک سرویس بهبود یافته (برای مثال، خدمات تحویل سریع)؛
- توسعه بازار برای محصولات با یک قیمت پایینتر (برای مثال، بهکارگیری تجارت الکترونیک در «amazon.com»)؛
- افزودن یک ارزش جدید به یک محصول یا خدمت موجود (برای مثال، یک نام تجاری معتبر و یا خدمات تحویل بیشتر)؛
- تغییر در کیفیت یا کمیت محصول؛
- بهکارگیری اتوماسیون و سادهسازی در ارائه خدمت (برای مثال، محصولات هوشمند)؛
- تغییر در رنگ یا ماده استفاده شده در ساخت محصول؛
- تغییر در روش بستهبندی و شکل یا اندازه محصول.
اقدام تمرینی اول: اگر به دنبال کارآفرینی و راهاندازی یک کسبوکار جدید هستید، در ابتدا سه راه برای ساخت و توسعه محصول یا خدمت بر مبنای مواد موجود که میتوانند سود را بهطور قابل توجهی افزایش دهند، فهرست نمایید. استفاده از اینترنت، برای بررسی روندها و یافتن ایده مناسب، به شما کمک خواهد کرد.
برای ایدهپروری، نیاز به خلاقیت و فکر باز نسبت به مسائل گوناگون است. در زیر با هفت منبع کلیدی خلق و توسعه ایدههای خلاقانه کسبوکار آشنا خواهیم شد.
1- مشکلات را حل کنید: بهترین و آسانترین راه برای ایجاد ایدههای خلاقانه کسبوکار، حل مشکلات موجود است. میتوانید از ایدهها و مشکلات کوچک، اما مهم شروع کنید.
2- مسائلی که ممکن است تبدیل به مشکل شوند را حل نمایید: شاید فکر کنید که توجه نمودن به مسائلی که ممکن است در آینده تبدیل به مشکل شوند، در حال حاضر بیهوده باشد؛ اما این تصور آنچنان درستی نیست. تولید ایده برای حل یک مشکل بالقوه، علاوه بر سودآوری احتمالی بالا، میتواند نوعی مسئولیتپذیری اجتماعی نیز تلقی شود. اگر فکر میکنید که برای ایده شما، هنوز بازاری شکل نگرفته است، مطمئن باشید که با عملی شدن ایده، بازار آن نیز به وجود میآید.
3- راهکارهای کاهش هزینه: هنوز هم توجه به فکر به جیب مردم و صرفهجویی در هزینهها، یکی از بهترین روشها برای خلق ایده کسبوکار جدید است.
4- زندگی را آسانتر و لذتبخشتر کنید: شرکتهای خدمات خشکشویی آنلاین با تحویل درب منزل، یا استارتآپهای فعال در زمینه هوشمندسازی محل کار و زندگی، شاید بتوانند مثالهای خوبی برای آسانتر و لذتبخشتر شدن زندگی برای کاربران باشند. اگر به دنبال ایدههای خلاقانه کسبوکار میگردید، به ایدهای خلاقانه برای آسان و لذتبخش نمودن زندگی خود و اطرافیان فکر کنید.
5- از کاری که به آن علاقه دارید، استفاده نمایید: یکی دیگر از راههای خلق ایده و راهاندازی کسبوکار، توجه به موضوعات و زمینههای کاری مورد علاقه خودتان است. هر کسی به چیزی علاقه دارد، یا در آن از استعداد قابل توجهی برخوردار است. میتوانید از این علاقه و استعداد، استفاده نموده و آن را به یک کسبوکار جدید بدل نمایید.
6- تحقق یک نیاز: آیا تاکنون چیزی در مورد سلسله نیازهای مازلو شنیدهاید؟ در هرم نیازهای مازلو، میتوان با انواع نیازهای انسان، اعم از خوراک، پوشاک و سرپناه و نیز برخی نیازهای متعالیتر آشنا شد. کمی فکر در مورد نیازهای انسانی، میتواند ذهن را به سمت هزاران ایده بکر و خلاقانه رهنمون نماید. (سلسلهمراتب نیازهای مازلو، غالباً به صورت یک هرم نشان داده میشود. در سطوح پائینتر هرم، ابتداییترین و پایهایترین نیازها و در بالاترین سطح هرم، نیازهای پیچیدهتر قرار دارند. این هرم، از پنج طبقه اصلی تشکیل شده است که به ترتیب عبارتند از: نیازهای زیستی مانند خوراک، پوشاک و مسکن، نیازهای امنیتی، نیازهای اجتماعی یا احساس تعلق و محبت، احترام و در نهایت، خودشکوفایی. به طبقهبندی مذکور، دو نیاز «کسب دانش و شناخت و درک پدیدهها» و نیز «نیاز به نظم و زیبایی» نیز اضافه شده است که قبل از نیاز به خودشکوفایی قرار میگیرند.)
7- تجربههای بیشتری کسب نمایید: در هر زمینهای که فعالیت مینمایید، سعی کنید از محدوده و دامنه فعالیت خود خارج شوید و تجربههای بیشتری کسب کنید. کسب تجربیات بیشتر در هر زمینهای، میتواند دید شما را وسیع نموده و ایدههای جدیدی درون ذهن شما ایجاد کند.
منبع خلق ایده جدید، هر چه که باشد، میتوان مسیر ایدهپروری را در سه دسته کلی ایدهپردازی اتفاقی، ایدهپردازی درونی و ایدهپردازی تعمدی و آگاهانه جای داد. ایدههای اتفاقی یا خود به خودی، حین یک مکالمه دوستانه، پشت فرمان خودرو و یا در حمام به ذهن شما خطور مینماید. این نوع از خلق ایده، بسیار هیجانانگیز و همراه با کمی خیالپردازی در مورد ارزش تجاری ایده خواهد بود؛ بهطوری که صاحب ایده فکر میکند که این ایده تاکنون به ذهن هیچکس خطور نکرده و بهترین راه برای پولدار شدن خواهد بود. این در حالی است که در بسیاری از مواقع، این ایده قبلاً وجود داشته است. آیا در این مرحله باید متوقف شد؟ مسلماً خیر، شاید بتوان آن ایده را به یک راهکار بهتر نسبت به راهحلهای فعلی بدل نمود. پس هیچ ایدهای را به سادگی دور نیندازید.
مسیر دوم خلق ایده، به موقعیت شغلی فرد و خلق یک ایده در خلال انجام وظایف شغلی اشاره دارد. تصور نمایید که شما به مدت چند سال بر روی یک نرمافزار سازمانی برای شرکتهای هواپیمایی کار کرده و متوجه برخی شکافها یا فرصتهایی برای توسعه محصول شده باشید، در صورتی که کارفرما به دلایل مختلف، حاضر به اولویت قرار دادن آن نبوده و از سوی دیگر، شما نیز در خودتان ببینید که این ایده را اجرایی نمایید. پس شروع به جمعآوری اطلاعات، یادگیری و توسعه ایده نموده و سعی در تجاریسازی آن خواهید کرد.
مسیر سوم برای خلق ایده را ایده پردازی تعمدی یا آگاهانه مینامند که به تمایل و قصد جدی فرد برای راهاندازی یک کسبوکار جدید و ورود به فعالیتهای کارآفرینانه اشاره دارد. شاید دو مسیر نخست، نوعی خلق ایده ناخواسته باشد؛ ولی افرادی که در دسته سوم جای میگیرند، شاید در ابتدای امر، هنوز ایدهای نداشته باشند. نکته مهم این است که آنها عزم جدی برای خلق و پرورش ایده و راهاندازی کسبوکاری مبتنی بر آن دارند.
تکنیکهای تولید ایده
بهطور کلی، کارآفرینان ایدههای بیشتری در مقایسه با فرصتهای پیش روی خود خلق مینمایند. این امری بدیهی است، چرا که بسیاری از ایدهها، در راستای یافتن بهترین راه برای استفاده از فرصت، توسعه مییابند و به ازای هر فرصت، مجموعهای از ایدهها ممکن است به وجود آید. تکنیکهای متعددی برای تحریک خلاقیت و تسهیل در فرآیند تولید ایده وجود دارد که میتوان از آنها استفاده نمود؛ در ادامه با برخی از آنها آشنا خواهید شد:
الف) طوفان فکری«Brain Storming»: روش طوفان فکری، یک ابزار شناخته شده است که به شما در ایجاد راهحلهای خلاقانه برای حل مسئله کمک مینماید. روش طوفان فکری، بهویژه هنگامی بسیار مفید است که شما بخواهید سنتشکنی نموده و الگوهای تفکر تثبیتشده را تغییر دهید، طوری که بتوانید به روشی نو به همه چیز بنگرید. این تکنیک که نخستین بار توسط یک مدیر تبلیغاتی به نام «آدکس اسبورن» در دهه ۱۹۵۰ میلادی ابداع شده است، مبتنی بر یک فرآیند ارتباطی میان گروهی کوچک از افراد است که هدف از آن، خلق مجموعهای بزرگ از ایدههای جدید و نوآورانه است. برای این کار، فضایی باز و غیرساختارمند در پیش رو است، تا به اعضای گروه مجال دهد که ایدههای خود را (هر چند تخیلی و غیرعملی) بهطور آزادانه مطرح نمایند. در این روش، رهبر گروه از افراد میخواهد تا ایدههای خود را بیان نموده و سپس بر مبنای تعامل بین افراد، هر یک از ایدهها بررسی و اصلاح شده و در نهایت، ایدههای کاربردی و جالب، بهعنوان خروجی جلسه طوفان فکری فهرست میشود.
ب) گروههای متمرکز: در این روش، مجموعهای از افراد در یک شکل ساختاریافته و تحت نظارت رهبر گروه، اقدام به ابراز نظرات خود در مورد ایدههای موجود مینمایند. گروههای متمرکز، یک منبع عالی برای رصد ایدهها و مفاهیم و غربالگری آنها است.
ج) مشاهده: استفاده از این تکنیک، به معنای پاسخ به برخی سؤالات در یک موضوع یا چالش خاص است که میتواند ایدههایی جدید برای رفع و یا بهبود راهکارهای موجود ارائه دهد. «مردم یا سازمان چه چیزی را میخرند؟»، «آنها چه میخواهند و نمیتوانند بخرند؟»، «آنها چه چیزی را میخرند و دوست ندارند؟»، «خرید در کجا، چگونه و در چه زمانهایی انجام میگیرد؟» و «چه نیازهای دیگری ممکن است وجود داشته باشد؟»، از مهمترین پرسشهایی است که باید به آنها پاسخ داد.
د) نظرسنجی: این روش در سال 1994 میلادی، از سوی «زیکموند» پیشنهاد شده است و شامل فرآیند جمعآوری دادههای اطلاعاتی از یک جامعه نمونه بوده که توصیف کننده کل جامعه هدف است. برای اخذ نظرات، میتوان از پرسشنامه، مصاحبه چهره به چهره، مصاحبه تلفنی و ... استفاده نمود.
ه) روندهای نوظهور: جمعیتی را تصور نمایید که تقاضا برای یک محصول یا خدمت قدیمی و موجود در بازار را شکل دادهاند. حال، همین جمعیت میتواند بهعنوان ایجاد کننده یک تقاضای جدید برای محصولات و خدمات جدید محسوب شود. رصد دقیق نیازهای مرتبط با تقاضای موجود و روند تغییر در آن، میتواند بهعنوان یک منبع بسیار عالی برای تشخیص فرصتهای بازار و ایدههای لازم برای استفاده از فرصت محسوب شود.
و) تحقیق و توسعه: تحقیق را میتوان یک فعالیت برنامهریزیشده برای کشف دانش جدید دانست که با امید به توسعه محصولات و خدمات جدید و یا بهبودیافته، همراه است. تحقیق در زمینه روشهای جدید و نیز مهارتهای مرتبط با موضوع، میتواند به کارآفرینان کمک نموده تا عملکرد خود برای ارائه محصولات و خدمات بهتر را افزایش دهند.
ز) نمایشگاههای تجاری و جلسات تخصصی کسبوکار: این راهکار، برای بررسی محصولات دارای پتانسیل رقابتی، کشف روند تغییر در محصول یا خدمت موجود در بازار و شناسایی محصول یا خدمت بالقوه، بسیار مناسب است.
ارزیابی ایده
در بخش پیشین، پیرامون ویژگیهای یک ایده خوب، منابع آن و تکنیکهای خلق ایده صحبت شد. تصور نمایید که یک ایده خوب یافتهاید، برای توسعه ایدههای کسبوکار خود، بهتر است که اقدامات زیر را با دقتی زیاد دنبال نمایید:
1- شناسایی ارزشافزوده ناشی از ایده کسبوکار
2- بحث و گفتگو پیرامون محصولات و خدمات مبتنی بر ایده با تأکید بر مشتریان بالقوه
3- ارزیابی بازار با استفاده از یک تحقیقات بازار عمیق
- تقسیمبندی بازار از منظر قیمت، مکان جغرافیایی، کانالهای توزیع و ...؛
- بخشهای هدفگذاری؛
- اندازه و ابعاد بخشهای هدفگذاری شده و روند تغییرات آنها؛
- ساختار قیمتگذاری؛
- سهم بازار بالقوه.
4- آنالیز دقیق رقبا
- شناسایی تمامی رقبای موجود در بازار؛
- شناسایی رقبای بالقوه؛
- تحلیل موفقیت و چرایی آن؛
- پیشبینی واکنش رقبا به ورود شما به بازار؛
- مزیتها و نقاط تمایز شما برای گرم کردن تنور رقابت و موفقیت در آن.
5- بررسی استراتژیهای استارتآپی در زمان راهاندازی کسبوکار
- بررسی امکان کار در منزل و یا فعالیت پارهوقت؛
- اتحادهای استراتژیک؛
- اخذ یک کسبوکار موجود؛
- نحوه تأمین تجهیزات؛
- مکان پیادهسازی ایده کسبوکار؛
- بازاریابی و تحریک فروش.
6- تدوین برنامههای مالی و ترسیم نقشه راه
- برآورد فروش؛
- هزینههای احتمالی؛
- مدیریت جریان درآمدی.
7- تهیه یک برنامه عملی مختصر و ارزیابی انتقادی ایده
- آیا میتوان سرمایه کافی تأمین نمود؟
- آیا مکان مدنظر در دسترس است؟
- نحوه تیمسازی و استخدام کارکنان؛
- روشهای بازاریابی و فروش.
یکی از نکات بسیار مهم در زمینه ارزیابی ایده کسبوکار، توجه به موضوع تأمین مالی و بازنگری در ایده کسبوکار بر مبنای ارزیابیهای مالی مرتبط است. برای این کار، باید برآوردی دقیق از میزان سرمایه مورد نیاز برای اجرایی نمودن ایده و روشهای تأمین آن داشته باشیم.
اینکه از چه کسانی و یا چه مؤسسات حمایتی میتوان برای جذب سرمایه کمک گرفت، یکی از نکات کلیدی در ارزیابی واقعبینانه ایده کسبوکار است. بحث تأمین مالی و جذب سرمایه، بهویژه در کسبوکارهای نوآورانه و مبتنی بر فناوری، با پیچیدگیهایی همراه است که موجب میشود از طرق معمول، نظیر دریافت وام از بانک یا مؤسسات مالی امکانپذیر نباشد. در این موارد بهتر است از فرشتگان کسبوکار و شرکتهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر کمک گرفته شود تا علاوه بر تأمین سرمایه لازم برای توسعه و تجاریسازی فناوری، از تخصص، مهارت و تجربه آنها برای رفع موانع پیش رو استفاده شود. گفتنی است، امروزه برخی از روشهای نوین تأمین مالی، نظیر سرمایهگذاری جمعی نیز به طور گسترده از سوی فناوران و استارتآپهای مبتنی بر فناوریهای پیشرفته برای جذب سرمایه مورد نیاز، بکار گرفته میشود.
یک کارآفرین، باید بداند که علاوه بر سرمایه اولیه، چه مدت زمانی طول خواهد کشید تا به سوددهی برسد؟ در طی این مدت که با نوعی زیان انباشته مواجه خواهد شد، مدیریت منابع مالی میبایست به چه صورتی انجام گیرد؟ برآورد دقیق نقطه سربهسر، بهعنوان نقطه عطف ورود کسبوکار به سودآوری و نرخ بازگشت سرمایه پس از این نقطه زمانی، از مهمترین مواردی است که شما بهعنوان فردی که میخواهید یک ایده کسبوکار را تجاریسازی نمایید، باید در نظر داشته باشید.
هنگامی که کار توسعه ایده به پایان رسید، زمان آن فرا میرسد که ایده را ارزیابی نموده و سپس یک برنامهریزی جامع برای اجرا و پیادهسازی آن، تدوین نمایید. در ارزیابی ایده، نیاز به اطلاعات است و این اطلاعات که در متقاعدسازی سرمایهگذاران بالقوه و یا بانکها و سایر مؤسسات مالی یاریدهنده خواهند بود، از راههای مختلفی به دست میآیند. در این راه، کارشناسان و متخصصین حوزه کسبوکار، نمایشگاهها و انجمنهای تخصصی، منابع کتابخانهای و اینترنت، شرکتهای مشاور کسبوکار و نیز شرکتهای فعال در حوزه تحقیقات بازار، از مهمترین منابع برای جمعآوری اطلاعات مورد نیاز محسوب میشوند.
اقدام تمرینی دوم: حداقل سه منبع اطلاعاتی که فکر میکنید میتواند به توسعه کسبوکار شما کمک مینماید را فهرست کنید و سپس، مهمترین عناصر اطلاعاتی که میبایست از طریق منابع یاد شده در مورد آنها اطلاعاتی کسب نمایید را مشخص کنید.
تجزیه و تحلیل فرصتها
اگر یک کارآفرین یا فرد علاقهمند به راهاندازی یک کسبوکار جدید، مراحل ذکر شده در بالا را دنبال نموده باشد، احتمالاً دو یا سه ایده جدید، برای بررسی بیشتر در اختیار دارد. نکته کلیدی این است که یک ایده خوب، لزوماً یک فرصت ارزشمند به حساب نمیآید. بنا بر مطالعات انجام گرفته، یک فرصت را میتوان بر اساس چهار ویژگی کلیدی تعریف نمود:
- جذابیت؛
- دوام؛
- زمان مناسب؛
- وجود یک محصول یا خدمت نهایی که ارزشافزوده برای کاربر ایجاد مینماید.
تجزیه و تحلیل فرصتها، به شما کمک نموده تا دریابید که آیا ایدههای کسبوکار منتخب شما، دارای پتانسیل تجاریسازی واقعی هستند یا خیر. این پرسش، یکی از چالشهای اصلی پیش روی کارآفرینان است که میتوان آن را با رویکردی سیستماتیک، رفع نمود. دو سؤال اساسی که باید به آنها پاسخ داده شود، عبارتند از:
- آیا تقاضای کافی برای محصول یا خدمت مورد نظر وجود دارد؟
- آیا محصول یا خدمت مذکور میتواند سودآور باشد؟
برای آنالیز دقیقتر فرصت، بهتر است از رویکرد پنج مرحلهای زیر استفاده شود:
فاز اول: شناسایی فرصتها:
در این مرحله، باید بدانیم که چه عوامل و فاکتورهایی میتوانند فرصتهای کسبوکار را ایجاد نمایند. این فاکتورها، میتواند طیف وسیعی از عوامل محیطی کسبوکار را در بر گیرد که از مهمترین آنها، میتوان به سه دسته اصلی «فناورانه» (منسوخ شدن فناوری فعلی و جایگزینی آن، کاربردهای مرتبط با بازارهای حاشیهای و جایگزینی زیرساختها)، «اقتصادی» (کاهش هزینه، منافع حاصل از بهرهوری و خدمات مطلوب) و «جمعیتی» (تولید فناوری و تغییرات بازار از منظر تقاضا) اشاره نمود. مجموعه این عوامل، میتواند منجر به ایجاد استانداردهای صنعتی جدید، مقررات و دستورالعملهای حمایتی دولتی متفاوت و نیز تغییر در بازار تقاضا شود که فرصتهای جدیدی را پیش روی کارآفرینان قرار میدهد.
فاز دوم: بررسی نیاز از طریق تحقیقات بازار
برای راهاندازی یک کسبوکار و عرضه محصول یا خدمت جدید به بازار، باید نیاز بازار با توجه به فرصتهای شکل گرفته، ارزیابی شود. برای این کار، باید تحقیقات بازار مبتنی بر ایده مدنظر انجام گیرد که شامل موارد زیر است:
- برخی پرسشهای مقدماتی مطرح شود: «آیا محصول یا خدمت، به نیاز مشتریان پاسخ میدهد؟»، «نقاط تمایز محصول یا خدمت شما در مقایسه با محصولات و خدمات رقبا چیست؟»، «حفاظت» (محصول نیاز به حفاظت از طریق سیستم پتنت یا کپیرایت دارد؟)، «بستهبندی و تبلیغات» (تبلیغات و بازاریابی چگونه انجام میگیرد؟)، «هزینه» (هزینههای اولیه و نیز هزینههای فاز توسعه محصول به چه میزان است؟) و «فروش» (توزیع محصول و روشهای فروش چگونه خواهد بود؟).
- آمادهسازی مجموعه دادهها که شامل جمعآوری دادههای اولیه از طریق نظرسنجی و مشاهدات و نیز استفاده از دادههای ثانویه، مانند آمار و اطلاعات موجود در نشریات و ادارات مختلف است.
- بررسی و تجزیه و تحلیل دادهها و تفسیر نتایج.
فاز سوم: توسعه برنامه کسبوکار
پس از شناسایی یک فرصت تجاری و بررسی دقیق آن، باید یک طرح کسبوکار مناسب برای آن طراحی و تدوین نمود. پیادهسازی یک طرح کسبوکار، در عمل با مشکلات پیشبینی نشدهای همراه خواهد بود و برای همین، نیاز به تعهد و مسئولیتپذیری زیاد از سوی کارآفرینان خواهد داشت. پایداری و استقامت در برابر مشکلات، میتواند رمز موفقیت در تجاریسازی ایده جدید تلقی شود.
فاز چهارم: تعیین منابع مورد نیاز
برای اجرای یک ایده استارتآپی مبتنی بر فناوریهای پیشرفته، منابع قابل توجهی مورد نیاز خواهد بود. این منابع، عمدتاً از طریق خود بنیانگذاران قابل تأمین نبوده و میبایست از راههای دیگر برای جذب سرمایه استفاده نمود. البته منظور از منابع، چیزی بزرگتر از منابع مالی صرف بوده و طیف وسیعی از شبکههای ارتباطی، مهارتها و تخصصهای فنی، مهارتهای مدیریتی، تیم کاری مناسب و ... را در بر میگیرد.
فاز پنجم: مدیریت ویژگیهای متمایز و برجسته کسبوکار
تا به اینجای کار، ایدهای مناسب بر مبنای یک فرصت شناسایی شده در بازار، در اختیار شما قرار داشته، تا بتوانید بر اساس طرح کسبوکار تدوینشده، به پیادهسازی و اجرای آن بپردازید. با این حال، موفقیت در این اقدام، منوط به مشخص نمودن قابلیتهای محوری کسبوکار و توسعه ویژگیهایی است که مزیت رقابتی پایدار برای شما ایجاد مینماید. «برنامهریزی دقیق در مقولاتی نظیر پیشبینی موانع، شناسایی شرکای استراتژیک و اتخاذ استراتژی هوشمندانه قیمتگذاری»، «آمادگی لحظهای برای ارائه راهکارهای رقابتی» و نیز «جذب و توسعه منابع ارزشمند دانشی، مانند استخدام نیروهای ماهر جدا شده از شرکتهای بزرگ فناور»، از مهمترین مواردی است که باید به آنها توجه داشت.
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.