آخرین مقالات

روش‌های جذب سرمایه در استارت‌آپ‌ها؛ سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر

روش‌های جذب سرمایه در استارت‌آپ‌ها؛ سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر

 مقدمه

 یکی از مهم‌ترین موضوعات قابل طرح در بحث اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش‌بنیان است. در تعریفی ساده، دانش‌بنیان بنگاهی است که سودآوری و مزیت اصلی آن، مبتنی بر توسعه دانش و فناوری است. یکی از ارکان اقتصاد دانش‌بنیان، تشکیل مجموعه‌ای از نهادهای واسط تجاری‌سازی است که فرآیند توسعه دانش و فناوری و عرضه محصول نهایی به بازار را تسهیل و تسریع نمایند.

 از مهم‌ترین نهادهای واسط که در زمینه تأمین مالی استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های دانشی ورود نموده و موجبات تجاری‌سازی ایده را فراهم می‌آورند، صندوق‌ها و شرکت‌های سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر «VC» هستند. سرمایه خطرپذیر، سرمایه‌ای است که به همراه کمک‌های مدیریتی، در اختیار شرکت‌های نوپا، کوچک، به‌سرعت در حال رشد و دارای چشم‌انداز اقتصادی روشن قرار می‌گیرد. از مهم‌ترین ویژگی‌های سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر، می‌توان به موارد زیر اشاره نمود: 

  • توجه به شرکت‌های استارت‌آپی مبتنی بر دانش در حوزه فناوری‌های پیشرفته؛
  • خطرپذیری (سرمایه‌گذاری بر روی ایده‌های فناورانه بدون دریافت هیچ‌گونه تضمین قبلی)؛
  • دیدگاه بلندمدت؛
  • انگیزه سودآوری (بسیار بالاتر از نرخ سود در سرمایه‌گذاری‌های متعارف)؛
  • مشارکت در مدیریت کسب‌وکار نوپا؛
  • خروج از سرمایه‌گذاری از طریق فروش سهام و یا واگذاری به دیگر شرکت‌ها یا افراد علاقه‌مند.

 در این نوشتار، سعی خواهد شد تا ابعاد مختلف سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر مورد بررسی قرار گیرد. 

 

تاریخچه سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر 

سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر، یکی از مهم‌ترین منابع جذب سرمایه از سوی شرکت‌های استارت‌آپی به شمار می‌رود. با تغییر و تحولات صورت گرفته در اقتصاد (جهانی‌سازی، تشدید رقابت‌ها، روند فزاینده رواج فناوری در زندگی افراد و ...)، دیگر نمی‌توان راه‌اندازی و مدیریت یک کسب‌وکار را امری ساده و عاری از پیچیدگی دانست. حال، تصور نمایید که کسب‌وکار، مبتنی بر ایده‌ای نوآورانه راه‌اندازی شده باشد، عدم قطعیت‌های ناشی از ماهیت فناوری و نوآوری، خود عاملی برای ریسک چشمگیر آن کسب‌وکار خواهد بود. اینجا است که سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر می‌توانند مفید واقع شوند. بسیاری از «VC»ها، توسط مدیران حرفه‌ای و باتجربه هدایت می‌شوند که نه‌تنها می‌توانند موقعیت‌های سرمایه‌گذاری مناسب را تشخیص دهند، بلکه تجربه واقعی و ملموس از فرآیند رشد و توسعه کسب‌وکار دارند. همین عامل، موجب می‌شود تا علاوه بر سرمایه‌گذاری صورت گرفته بر روی استارت‌آپ، کارآفرینان و بنیان‌گذاران استارت‌آپی، از کمک‌های مدیریتی «VC»ها نیز استفاده نمایند. در برخی اوقات، این مشاوره‌های مدیریتی از جذب سرمایه صورت گرفته نیز مهم‌تر بوده و رشد، توسعه و موفقیت استارت‌آپ به آن وابسته است. 

سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر، مفهوم نوینی نیست. ریشه تاریخی این موضوع، به «کریستف کلمب» باز می‌گردد. وی در قرن پانزدهم میلادی تصمیم گرفت تا از اروپا، به سمت غرب حرکت نموده و بنابر پیش‌بینی خود، به هند برسد. پادشاه پرتقال این ایده دور از دسترس را نپذیرفت و حاضر به تأمین هزینه‌های مرتبط با آن نشد. در ادامه، ملکه اسپانیا با تأمین هزینه این سفر، موجب شد تا با کشف آمریکا، یک نقطه عطف بزرگ در تاریخ زندگی بشر صورت گیرد. 

سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های جدید دارای ریسک، به خودی خود یکی از انواع اولیه تجارت است، اما شکل‌گیری سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر به مفهوم مدرن آن، به سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم باز می‌گردد. تا آن زمان، تأمین مالی برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار، از طریق دریافت وام از مؤسسات مالی امکان‌پذیر بود که در مقابل تضمین‌های مختلف و بازپرداخت مداوم اصل و سود وام، به متقاضی پرداخت می‌شد. بسیاری از شرکت‌های کارآفرین، نمی‌توانستند این الزامات را تأمین نموده و به همین دلیل، نیاز به سرمایه، به‌ویژه در حوزه‌های نوظهور، کاملاً احساس می‌شد. «جورج دوریوت» با هدف رفع این چالش، شرکت «ARD» را در سال 1946 میلادی تأسیس و اقدام به تأمین مالی برخی کارآفرینان نمود. مجموعه بازگشت سرمایه این شرکت در طول 25 سال فعالیت، برابر با 15.8 درصد بود که توانست استانداردی برای بازگشت سرمایه در این نوع از سرمایه‌گذاری‌ها، ایجاد نماید. 

یکی از مراحل تغییر و تکامل سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر، در سال 1960 میلادی رخ داد که سرمایه‌گذاری مشارکتی محدود شکل گرفت. در این روش، سرمایه‌گذاران، سرمایه خود را به‌صورت مشارکت محدود در اختیار سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر گذاشته و پس از کسر حق‌الزحمه مدیریت شرکت سرمایه‌گذاری، مابقی در سبد دارایی‌های شرکت، سرمایه‌گذاری می‌شد. در نهایت، پس از موفقیت در تجاری‌سازی محصول، سرمایه از طریق فروش سبد دارایی به دیگر شرکت‌های خصوصی و یا عرضه سهام، آزاد شده که این فرآیند در حدود 10 سال به طول می‌انجامید. با وجود ورود همه‌جانبه شرکت‌های سرمایه‌گذاری به کسب‌وکارهای کوچک و نیز سرمایه‌گذاران با مشارکت محدود، مجموع سرمایه‌گذاری سالانه «VC»ها در کشور آمریکا تا سال 1970 میلادی، کمتر از یک میلیارد دلار بود. تغییر بزرگ دیگری که در زمینه سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر به وقوع پیوسته است، تسهیل در قوانین و مقررات صندوق‌های بازنشستگی در آمریکا بود که موجب ورود بخش زیادی از این سرمایه‌ها به حوزه فناوری و کارآفرینی گردید. امروزه، صندوق‌های بازنشستگی تقریباً نیمی از کل سرمایه‌گذاری‌های مخاطره‌پذیر در آمریکا را به خود اختصاص داده‌اند. 

آمار سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته از سوی «VC»ها، نشان می‌دهد که از اوایل دهه 1990 میلادی، سیر صعودی تأمین مالی از طریق سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر آغاز شده است. این نرخ رشد، به حدی است که برای مثال در سال 1995 میلادی، حجم سرمایه‌گذاری تقریباً دو برابر سال قبل از آن، یعنی در حدود 7.9 میلیارد دلار بود. نکته جالب‌توجه، آغاز عصر اینترنت در این سال است که بازده مالی برخی طرح‌های فناورانه در این زمینه، با رشد بسیار چشمگیر مواجه می‌شد. به نظر می‌رسد که این واقعه، تأثیر شدیدی بر افزایش سرمایه‌گذاری در سال‌های بعد، داشته است. 

 

سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر چیست؟ 

سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر، به معنای عرضه وجوه مالی به شرکت‌های تازه تأسیسی است که سابقه تاریخی چندانی برای جذب سرمایه از منابع تأمین مالی سنتی، مانند بازار‌های عمومی یا مؤسسات وام‌دهنده ندارند. شرکت‌های نوپا و کارآفرینان فعال در آن‌ها، نیازمند سرمایه برای توسعه برنامه‌های کسب‌وکار خود هستند و به دلیل نداشتن دارایی‌های مشهود، نمی‌توانند از روش‌های سنتی جذب سرمایه، نظیر اخذ وام استفاده نمایند. 

بنا بر تعاریف موجود در مجموعه قوانین کشورهای مختلف از یک «VC»، می‌توان گفت که سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر، نوعی از سرمایه‌گذاری است که 1) در یک کسب‌وکار پرمخاطره تازه تأسیس یا در حال رشد انجام می‌گیرد و 2) به‌عنوان ابزاری برای تأمین مالی شرکت سرمایه‌پذیر یا کسب‌وکار نوپا مورد استفاده می‌شود که همراه با حق مشاوره، حق دسترسی به اطلاعات یا نمایندگی در هیئت‌مدیره یا حق مدیریت است. برای مثال، در مجموعه قوانین چین آمده است که سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر، نوعی از سرمایه‌گذاری است که به شکل سهامی و عمدتاً در شرکت‌های دارای فناوری‌های پیشرفته انجام گرفته و برخی خدمات مدیریتی نیز برای افزایش ارزش بازار سرمایه‌گذاری ارائه می‌شود. 

یک سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر، دارای 5 ویژگی کلیدی است: 

  • یک واسط مالی است (سرمایه‌های سرمایه‌گذاران کوچک‌تر را جمع‌آوری نموده و در مجموعه‌ای از کسب‌وکارهای نوپا سرمایه‌گذاری می‌نمایند)؛
  • تنها در شرکت‌های خصوصی سرمایه‌گذاری می‌نمایند؛
  • نقش فعالی در نظارت بر شرکت‌های حاضر در سبد سرمایه‌گذاری خود دارد؛
  • هدف اصلی، حداکثر نمودن نرخ بازگشت سرمایه در هنگام خروج از کسب‌وکار است (فروش سهام و یا عرضه اولیه عمومی سهام)؛
  • بر روی رشد داخلی شرکت‌ها سرمایه‌گذاری می‌نمایند.

 یکی از نکاتی که می‌بایست به آن توجه داشت، وجوه تشابه و تمایز میان سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر و فرشتگان کسب‌وکار است. سرمایه‌گذاران فرشته، از برخی جنبه‌ها مشابه «VC»ها هستند، اما تفاوت‌هایی نیز دارند. برای مثال، فرشتگان کسب‌وکار از دارایی‌های شخصی خود برای سرمایه‌گذاری استفاده می‌نمایند و در نتیجه، ویژگی اول سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر را ندارند. فرشتگان کسب‌وکار، عموماً دارای سوابق کارآفرینانه موفقی بوده و از این منظر، بسیار شبیه به یک سرمایه‌گذار مخاطره‌پذیر هستند. با این حال، این واقعیت که آن‌ها از سرمایه شخصی خود استفاده می‌نمایند، باعث می‌شود تا موقعیتی متفاوت با سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر داشته باشند. علاوه بر این، فرشتگان کسب‌وکار عمدتاً در حوزه مدیریتی کسب‌وکار نوپا دخالتی نداشته و حتی در موارد خاص نیز که این مداخله صورت می‌پذیرد، به‌صورت ساختارمند و مشابه با صندوق‌های «VC» که عنان استارت‌آپ را در دست می‌گیرند، نیست.

سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر، یکی از مهم‌ترین منابع تأمین مالی شرکت‌های کوچک و متوسط در حوزه فناوری است که معمولاً در مراحل پس از کشت ایده و برای کمک به توسعه نهایی محصول و تجاری‌سازی آن انجام می‌گیرد. این نوع از سرمایه‌گذاری، برای یک ایده نو یا محصول جدیدی که احتمالاً دارای ریسک بالا و در عین حال، پتانسیل بالقوه برای تأمین بازده بالاتر از میانگین سود در سرمایه‌گذاری‌های متداول است، استفاده می‌شود. 

بنا بر آمار و گزارش‌های منتشر شده در زمینه نرخ موفقیت سرمایه‌گذاری‌های مخاطره‌پذیر، بیش از یک‌سوم از سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته، با شکست مواجه می‌شود. دلیل اصلی این امر، در ماهیت کارآفرینی نوآورانه و کسب‌وکارهایی است که مورد حمایت قرار می‌گیرند. این شرکت‌ها، عموماً هیچ‌گونه درآمد بالفعلی نداشته و محصولی نیز برای تولید نهایی و عرضه به بازار آماده نکرده‌اند. آن‌ها صرفاً بر روی یک ایده هیجان‌انگیز متمرکز هستند که به نظر خودشان، چشم‌اندازی روشن در بازار تقاضا خواهد داشت و البته از یک تیم مدیریتی کامل و باتجربه نیز بهره‌مند نیستند. بدیهی است، سرمایه‌گذاری در شرکت‌هایی با این خصوصیات، با مخاطرات فراوانی همراه است. شاید به همین دلیل است که نام این نوع از سرمایه‌گذاری را سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر نهاده‌اند. 

 

فرآیند سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر 

باید بدانیم که فرآیند تأمین مالی مخاطره‌پذیر و رابطه کارآفرینان با سرمایه‌گذاران، بلندمدت و طولانی است. مجموعه فعالیت‌های مرتبط با این فرآیند را می‌توان در هفت فاز اصلی خلاصه نمود: 

1- آینده‌پروری: چنانچه آینده موضوع سرمایه‌گذاری، از قبل مشخص شده باشد، نیازی به اجرای این فاز نخواهد بود. در واقع این فاز، اجرای یک پروژه پژوهشی است که ممکن است در دانشگاه و یا در هر مرکز تحقیقاتی دیگر انجام گیرد. 

2- تشکیل تیم سرمایه‌گذاری: سرمایه‌گذاری موفق، مستلزم دسترسی به تخصص‌های مختلف اقتصادی، فنی، مالی و تجاری است. بنابراین مدیریت پروژه سرمایه‌گذاری، می‌بایست از افرادی با مهارت‌های گوناگون استفاده نماید. خروجی نهایی این فاز، تدوین و طراحی اقتصادی طرح اولیه سرمایه‌گذاری خواهد بود. 

3- تهیه برنامه کسب‌وکار: این طرح، در برگیرنده شیوه اجرای سرمایه‌گذاری بوده و شامل بخش‌های متعددی است، از جمله: الف) تهیه گزارش مقدماتی توجیهی پروژه شامل تعریف موضوع فعالیت، زمان، شرکا، مکان پروژه و ...، ب) تهیه گزارش توجیهی از وضعیت پتانسیل بازار هدف، ج) تهیه برنامه تولید محصول، د) تهیه برنامه عملیاتی برای خرید ابزار و وسایل مورد نیاز و همچنین برای نصب و راه‌اندازی، ه) برنامه‌ریزی برای مدیریت نیروی انسانی، مدیریت اقتصادی و مدیریت اجرای پروژه و  و) برنامه‌ریزی مالی برای تعیین نقطه سربه‌سر، دوره برگشت سرمایه و مانند آن. 

4- احداث پروژه: خرید یا اجاره محل پروژه، نصب ماشین‌آلات و خطوط تولید در کارگاه، خرید مواد اولیه، استخدام نیروی کار لازم، اتصال خطوط انرژی تا زمان اطمینان از امکان شروع واقعی پروژه. 

5- شروع به فعالیت پروژه: تولید محصول برنامه‌ریزی شده، ارائه محصول به بازار و حسابداری صنعتی. 

6- سودآوری پروژه: در این فاز، پروژه دوره برگشت سرمایه را پشت سر گذاشته و به مرحله سوددهی رسیده است و قادر خواهد بود بدون نیاز به پشتیبانی سرمایه‌گذاران اولیه، به کار خود ادامه دهد. 

7- انحلال مشارکت در سرمایه‌گذاری اولیه: در این فاز، استراتژی خروج از مشارکت در سرمایه‌گذاری اولیه مطرح شده و بر اساس این استراتژی، صاحبان سرمایه اولیه، سرمایه خود را به همراه سود مورد توافق، از سیستم پروژه خارج می‌سازند. 

 

صنعت سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر در کشورهای مختلف 

الف) آمریکا 

سابقه صنعت «VC» در آمریکا، به جنگ جهانی دوم باز می‌گردد و از این منظر، فاصله‌ای 30 ساله در مقایسه با دیگر کشورها دارد. شکل‌گیری سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر در آمریکا، با راه‌اندازی شرکت «ARD» در سال 1946 میلادی آغاز شد که از همان ابتدا به موفقیت‌های چشمگیری دست یافت. سرمایه‌گذاری 70 هزار دلاری این شرکت، در قبال 77 درصد از مالکیت شرکت «Digital Equipment»، طی چهارده سال بازگشتی معادل پنج هزار برابر سرمایۀ ابتدایی داشت و موفق‌ترین سرمایه‌گذاری این شرکت محسوب می‌شود. 

در دهه 1980 میلادی، تعداد صندوق‌های سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر آمریکا با افزایش چشمگیری مواجه شد. این امر، تا حدی به سبب تصویب شش قانون مهم، در حدفاصل سال‌های 1978 تا 1981 میلادی بود و موجب شد تا صنایعی مانند رایانه‌های شخصی، بتوانند از آن برای جهش بزرگ خود استفاده نمایند. «سیسکو»، «کامپک»،  «لوتوس»، «مایکروسافت» و «استارباکس»، از معروف‌ترین شرکت‌های آمریکایی هستند که از سرمایه‌های ریسک‌پذیر استفاده نموده‌اند. 

امروزه، موفق‌ترین صنعت سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر جهان، در آمریکا فعال است و سبب اصلی آن، فرهنگ قوی کارآفرینی است که به مدیران «VC»ها اجازه می‌دهد تا در مالکیت شرکت‌ها سهیم شوند. صنعت سرمایه‌گذاری خطرپذیر آمریکا، مزایای دیگری نیز دارد که شامل دسترسی آسان به نهادهای تأمین منابع مالی، بازار کار انعطاف‌پذیر، قانون ورشکستگی (که کارآفرینان ناموفق را از به راه انداختن شرکت‌های جدید منع نمی‌کند)، سیستم مالیاتی مناسب برای کارآفرینان و نوآوران، حفاظت قوی از حقوق مالکیت معنوی و فرهنگ کسب‌وکار مبتنی بر شایستگی است. 

از سوی دیگر، رابطه نسبتاً تنگاتنگ دانشگاه‌ها با آزمایشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی دولتی از یک‌سو و شرکت‌های خصوصی و صنعت از سوی دیگر، مزیت‌های فراوانی برای کارآفرینان استارت‌آپی فراهم نموده است. انتقال نتایج پژوهشی و نوآوری‌های فناورانه از دانشگاه‌ها و مؤسسات تحقیقاتی دولتی به بخش خصوصی، شبکه پیوسته‌ای از شرکت‌های کارآفرین و سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر در مناطقی نظیر دره سیلیکون پدید آورده است که پیشرفت‌های بسیاری را در صنایع نوظهور موجب شده است. این ویژگی، از این جهت حائز اهمیت است که در اروپا و آسیا، معمولاً همکاری ناچیزی میان دانشگاه‌ها و بخش خصوصی وجود دارد و تجاری‌سازی نتایج تحقیقاتی آن‌چنان مورد تأکید نیست. 

 

ب) آلمان 

حجم سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر در آلمان، تا سال 1998 میلادی در حدود چهار میلیارد دلار بود که تقریباً معادل میزان سرمایه‌گذاری انجام‌گرفته در سه‌ماهه سوم همین سال در آمریکا است. البته، سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر در شرکت‌های فناورانه نوپا، به‌سرعت در حال افزایش است. شرکت «مدیریت سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر تکنو» که در سال 1984 میلادی و در پی انشعاب از شرکت «زیمنس» تأسیس شده است، قدیمی‌ترین شرکت سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر در آلمان محسوب می‌شود و در حال حاضر نیز، بخش سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر «دویچه بانک»، بزرگ‌ترین تأمین‌کننده منابع مالی این‌چنینی در آلمان است. 

از مشکلات مهم صنعت «VC» در آلمان، می‌توان به قوانین دولتی دست و پاگیر، نرخ مالیات نسبتاً زیاد، هزینه‌های زیاد نیروی انسانی، قوانین انعطاف‌پذیر کار که استخدام و اخراج کارکنان را محدود می‌نماید، سازوکارهای نامناسب خروج از سرمایه‌گذاری برای سرمایه‌گذاران، کمبود استعدادهای مدیریتی برای کمک به شرکت‌های نوپا و فرهنگ ضعیف کارآفرینی را نام برد. 

 

ج) انگلستان 

پیشرفت انگلستان در حمایت از صنعت «VC»، از همه کشورهای اروپایی بیشتر بوده است. این امر، تا حدی ناشی از اصلاحات دولتی در دو دهه هشتاد و نود میلادی است که کاهش نرخ مالیات، انعطاف‌پذیری بازار کار و اصلاح قوانینی که مانع پیشرفت کسب‌وکارهای کوچک بوده، را در پی داشته است. برخلاف آلمان، صندوق‌های بازنشستگی انگلستان، در تأمین منابع مالی خطرپذیر بیشترین سهم را دارند. در اواسط دهه 1990 میلادی، انگلستان با جمعیتی نصف جمعیت آلمان و فرانسه، بیش از 2 برابر آن‌ها در کسب‌وکارهای نوپا و فناورانه، سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر انجام داد. از مراکز مهم سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر در انگلیس، می‌توان به پارک علمی «کمبریج» و «آکسفورد» اشاره نمود. 

 

د) هند 

بیشتر کارآفرینان بزرگ هندی، در مراحل نخست کار خود از حمایت‌های حرفه‌ای سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر بهره‌مند نمی‌شوند. قدمت سرمایه‌گذاری «VC» مدرن در هند، به آغاز فعالیت صندوق توسعه فناوری «TDB» در سال 1987 میلادی باز می‌گردد. هدف اصلی این بنیاد که اعتبارات آن با اخذ مالیات از فناوری‌های وارداتی تأمین می‌شد، ارائه کمک‌های مالی به طرح‌های فناورانه، نوآورانه و پر ریسک بود. 

هم‌اکنون، چندین صندوق مالی هندی در تأمین مالی خطرپذیر مشارکت دارند. اغلب آن‌ها را نمی‌توان سرمایه‌گذاری خطرپذیر واقعی به شمار آورد، زیرا منابع مالی آن‌ها، در شرکت‌های نوپا سرمایه‌گذاری نمی‌شود. البته می‌توان به آینده خوش‌بین بود، زیرا شواهدی دال بر آمادگی صنایع هند برای رقابت در عرصۀ بین‌المللی نمایان شده است و آگاهی کارآفرینان نسبت به اهمیت سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر، بیش از گذشته است. به نظر می‌رسد که همه‌چیز برای رشد سرمایه‌گذاری خطرپذیر در هند فراهم است. 

انجمن سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر هند«IVCA»، مرکز ثقل تمام فعالیت‌های مربوط به این شیوه سرمایه‌گذاری در این کشور محسوب می‌شود. این انجمن در سال 1992 میلادی راه‌اندازی شده است و در سال‌های اخیر، بانک اطلاعاتی بسیار ارزشمندی از سوابق و تجربیات سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر و منابع در دسترس، ایجاد نموده است. 

این سؤال همواره مطرح است که چرا سرمایه‌گذاری خطرپذیر در آمریکا بسیار موفق است، ولی در کشورهایی نظیر هند، با مشکلات گوناگونی مواجه شده است؟ بزرگ‌ترین مانع، تغییر ذهنیت افراد از «تأمین مالی تضمین‌شده» به «تأمین مالی پرخطر و پرسود» است. زیرا بیشتر فعالان این حوزه، سابقه فعالیت تولیدی داشته و تقریباً هیچ‌گاه تحولات سریع تجارت و بخش خدمات را تجربه نکرده‌اند. علاوه بر این، مجموعه قوانین نامناسب، عدم وجود سازوکار مناسب خروج و ناهمخوانی در ارزش‌گذاری شرکت‌ها و محصولاتشان، از مهم‌ترین مشکلات و چالش‌های صنعت «VC» در هند به شمار می‌رود. 

 

ه) چین 

آغاز صنعت سرمایه‌گذاری خطرپذیر در چین، به اواسط دهه 1980 میلادی باز می‌گردد؛ در این برهه زمانی، دولت چین تصمیم به توسعه صنایع مبتنی بر فناوری‌های پیشرفته داشت و از سازوکار سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر در این امر استفاده شد که البته، به دلیل بی‌تجربگی مسئولان دولتی و سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر، بیشتر تلاش‌های ابتدایی با شکست مواجه شد. 

پس از طی یک دوره حرکت کند و آرام، سرانجام صنعت سرمایه‌گذاری خطرپذیر در سال‌های پایانی دهه 1990 میلادی، با رشد سریعی مواجه شد. همچنان که مردم به تدریج با مفاهیمی مانند: اقتصاد مبتنی بر دانش، صنایع پیشرفته و سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر آشنا می‌شدند، صنعت «VC» نیز توسعه سریع خود را آغاز نمود. شرکت سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر پکن، نمونه موفقی است که در سال 1998 میلادی، با سرمایه‌ای برابر با  500 میلیون یوآن تأسیس گردید. این شرکت، بنا به دلایل متعددی توانسته است عملکردی موفق داشته باشد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به رفتار بر اساس قواعد شناخته‌شده بین‌المللی، حمایت جدی دولت، تنوع سهامداران، ترکیب بهینه منابع و گروه سرمایه‌گذاری متخصص و باتجربه اشاره نمود. 

دولت چین، به‌تدریج مفهوم اقتصاد مبتنی بر دانش را پذیرفته و سیاست‌هایی را برای حمایت از توسعه صنعت سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر تدوین نموده است. در سال 1999 میلادی، شورای حکومتی چین تصمیم گرفت تا با نوآوری و صنعتی شدن، فناوری‌های پیشرفته را توسعه دهد. همین تصمیم، تقویت بازارهای سرمایه و نوعی رژیم سرمایه‌گذاری خطرپذیر مناسب برای توسعه صنایع مبتنی بر فناوری‌های پیشرفته را موجب شد. در نهایت، شورای حکومتی چین نظرات خود پیرامون ایجاد رژیم سرمایه‌گذاری خطرپذیر را چنین عنوان نمود: «صنایع نوظهور و صنایع پیشرفته، از عوامل اصلی رشد اقتصاد مبتنی بر دانش هستند. فناوری اطلاعات، فناوری‌های زیستی، فناوری مواد جدید و فناوری پیشرفته ساخت و تولید، از اولویت‌های آینده در سرمایه‌گذاری‌های دولتی هستند. ایجاد و توسعه صنعت سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر، برای حمایت از نوآوری‌های فناورانه در بنگاه‌های کوچک و متوسط الزامی است.» 

در راستای سیاست‌های کلان دولت مرکزی، دولت‌های محلی چین نیز مشتاقانه تلاش نموده تا با تدوین سیاست‌ها و ضوابط مناسب، به رشد سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر کمک نمایند. یکی از اهداف دولت محلی پکن که در پیش‌نویس برنامۀ پنج‌ساله توسعه اقتصادی و اجتماعی پکن آمده است، پی‌ریزی اقتصادی مبتنی بر دانش و به‌ویژه، فناوری‌های نوین، طی پنج تا ده سال آینده است. 

لازم به ذکر است، صنعت سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر در چین، با مشکلاتی نیز مواجه است که از آن میان، می‌توان به ناهماهنگی شدید اطلاعاتی، ضعف در زیرساخت‌ها، عدم وجود چهارچوب قانونی مناسبی و ابهام در نحوه خروج از سرمایه‌گذاری اشاره نمود. با وجود تمام مشکلات و چالش‌های مذکور، آینده سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر در چین، روشن به نظر می‌رسد و سیاست‌های حمایتی دولت چین، محیط مساعدی برای سرمایه‌گذاری «VC»ها فراهم نموده است. علاوه بر این، اقتصاد رو به رشد چین، فرصت‌های سودآور زیادی دارد که به احتمال قریب به یقین، با استقبال صندوق‌های مخاطره‌پذیر مواجه خواهد شد. 

 

الزامات و زیرساخت‌های توسعه سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر 

گسترش فعالیت‌های فناورانه در کشور، وابسته به افزایش نرخ موفقیت استارت‌آپ‌ها و کسب‌وکارهای نوپا است که کاری دشوار و پیچیده محسوب می‌شود. با توجه به مزایای «VC»ها در تأمین مالی استارت‌آپ‌ها و نیز ارائه مشاوره‌های فنی و مدیریتی لازم، این نهاد واسط، می‌تواند نقشی بسیار حیاتی در موفقیت شرکت‌های فناور ایفاء نماید. بهبود وضعیت صنعت سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر در کشور، نیاز به بررسی‌های دقیق و مطالعات جامع به‌عنوان یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر در شکل‌گیری و توسعه این صنعت دارد که می‌بایست با محوریت توسعه زیرساخت‌های لازم، انجام گیرد. در پایان این نوشتار، برخی از زیرساخت‌ها و الزامات مورد نیاز برای توسعه صنعت «VC» ارائه می‌گردد: 

1-  فرهنگ کارآفرینی: 

  • آموزش مفاهیم کارآفرینی و تجاری‌سازی در دانشگاه‌ها و مؤسسات تحقیقاتی؛
  • راه‌اندازی و توسعه رشته‌های دانشگاهی مرتبط با موضوع کارآفرینی، فناوری و نوآوری؛
  • اطلاع‌رسانی و ترویج تجربیات کارآفرینانه و سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر از طریق رسانه‌ها و ... ؛
  • توسعه کسب‌وکارهای نوپا و رفع موانع قانونی مرتبط با آن‌ها.

 2-  اهرم‌های تشویق مالی و مالیات: 

  • استفاده از اهرم‌های مالی برای توسعه کارآفرینی و سرمایه‌گذاری؛
  • اعطای معافیت‌های مالیاتی برای سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر؛
  • تدوین قوانین مالیاتی مناسب برای ورشکستگی و ادغام شرکت‌ها. 

3-  مدیریت مالکیت فکری: 

  • تدوین قوانین و نظام جامع مالکیت فکری؛
  • آموزش مناسب متصدیان حوزه مالکیت فکری؛
  • پیوستن به توافق‌های بین‌المللی. 

4-  سازوکار خروج: 

  • گسترش بازارهای فرعی یا جانبی؛
  • تسهیل پذیرش شرکت‌های نوپا در بازار بورس؛
  • کمک به ایجاد واسطه‌های مالی در بازار بورس. 

5-  سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر خارجی: 

  • اصلاح قوانین محدودکننده سرمایه‌گذاری خارجی در کشور؛
  • قانون‌مند نمودن سرمایه‌گذاری خارجی در بورس اوراق بهادار؛
  • ایجاد فضای باز و آزاد اقتصادی. 

6-  امنیت سرمایه‌گذاری: 

  • ایجاد فرهنگ رعایت حقوق مالکیت معنوی در جامعه؛
  • بهبود روند رسیدگی به دعاوی تجاری در نظام قضایی؛
  • استفاده از ابزارهای تبلیغاتی داخلی و خارجی برای معرفی ظرفیت‌ها و مزیت‌های کشور به سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی؛
  • اصلاح ذهنیت‌ها و نگرش منفی جامعه نسبت به سرمایه‌گذاران و ایجاد امنیت فرهنگی برای آن‌ها. 

 

 مرجع: کتاب سرمایه‌گذاری خطرپذیر؛ سید کامران باقری، جواد محبوبی؛ بنیاد توسعه فردا 

 

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.