گفتگویی با «ریچارد برنسون» کارآفرینی مشهور و مؤسس خطوط هوایی ویرجین
ریچارد چارلز نیکولاس برنسون «Sir Richard Charles Nicholas Branson»، کارآفرین، سرمایهگذار، نویسنده و خیر شناختهشدهای در جهان است. وی مؤسس هلدینگ ویرجین است که بیش از 60 شرکت به طور مستقیم زیر نظر آن فعالیت میکند. برنسون، در نوجوانی از اختلال خواندن «dyslexia» رنج میبرد و عملکرد ضعیفی در تحصیل داشت. مدیر مدرسهاش گفته بود که عاقبت وی، یا به زندان ختم میشود و یا یک مولتی میلیاردر خواهد شد. روحیه کارآفرینی، در همان سنین نوجوانی در وی پدید آمد و در 16 سالگی، مجله «Student» را با سرمایه ناچیزی تأسیس نمود. پیشبینی مدیر مدرسه برنسون، بهزودی تحقق یافت و پس از یک سال، ارزش داراییهای وی، پانصد هزار پوند برآورد شد. سالها بعد، وارد صنعت هواپیمایی شد؛ خطوط هوایی «ویرجین آتلانتیک» را تأسیس نمود و به رقیب بزرگ خطوط هوایی انگلیس بدل شد. ولی این موضوع، روح کارآفرین و ماجراجوی او را سیراب نکرد؛ از این رو، وارد صنعت حملونقل ریلی و مخابرات شد و تأثیرات عمیقی بر این صنایع گذاشت. در سال 2004 میلادی، با تأسیس «Virgin Galactic»، گامی بزرگ برای ایجاد صنعت توریسم فضایی برداشت. برنامه این شرکت، دسترسی عموم مردم به سفرهای فضایی است. برنسون، فعالیتهای بشردوستانه و صلحطلبانه زیادی داشته است. با تأسیس «ویرجین استارتآپ»، به حمایتهای مالی و فکری گسترده از کارآفرینان و استارتآپها پرداخت و به واسطه خدماتی که به جامعه کارآفرینان ارائه داشت، نشان شوالیه انگلیس را دریافت نمود. در این نوشتار، به گفتگویی با این شخصیت تأثیرگذار بر جامعه کارآفرین و نقطه نظرات و توصیههایش در رابطه با این مفهوم، میپردازیم.
در ابتدا به فلسفه کسبوکارهای شما یعنی "به چیزی فکر نکن، شروعش کن" بپردازیم؛ بهعنوان کسی که سفر کارآفرینانه خود را در سنین نوجوانی آغاز نموده است، فکر میکنید، کارآفرینی چیزی است که افراد با آن متولد میشوند و یا مهارتی است که میتوان آن را بعدها یاد گرفت؟
من عقیده دارم که بدون پذیرش ریسک، موفقیت در اداره کسبوکار غیرممکن است. اگر ما هیچ ریسکی نمیکردیم، قطعاً ویرجین در جایگاه کنونی خود نبود. نصیحتی که میتوانم به کارآفرینان بکنم، این است که امکان دارد فرد شجاع برای همیشه زنده نماند، ولی فرد محتاط، هیچگاه زندگی نمیکند. به نظر من، هرکسی یک کارآفرین به دنیا میآید و پتانسیل اینکه کارآفرین شود را دارد. من عقیده دارم که کارآفرین بودن، اگر بهخوبی محقق شود، تأثیرات مثبتی بر زندگی ما خواهد گذاشت. کارآفرینی، قدرت این را دارد که کسبوکارها را به افقهای بهتری هدایت نماید. طی تجربههای سالیان متوالی در «Virgin Group»، راهکارهایی را برای پشتیبانی از آن و ایجاد تأثیرات پایدار پیدا کردهایم.
«ویرجین استارتآپ»، یک شرکت غیرانتفاعی است که بیش از 2500 کارآفرین را در سراسر انگلیس و اسکاتلند، تأمین مالی نموده است که رقم آن، بالغبر سیوسه میلیون پوند میباشد. در کنار آن، مشاورههایی نیز در زمینه های مختلف، از سرمایهگذاری جمعی «Crowd Funding» گرفته، تا تجارت با شرکتهای بزرگ، به آنها ارائه میدهد. فعالیتهای متعدد دیگری در رابطه با ترویج روحیه کارآفرینی در صنایع داریم. رسانه کسبوکار ویرجین «Virgin Media Business»، شرکتی است که در زمینه مخابرات و رسانه فعالیت میکند و از طریق مسابقه «VOOM»، رقابتی را برای شناسایی بهترین کارآفرینان بریتانیا ترتیب میدهد.
من همیشه اشتیاق خاصی نسبت به حمایت از کارآفرینان داشتهام. هر یک از این افراد، خونی تازه در رگهای نوآوری هستند و مفاهیم را به چالش میکشند. من به کاری که از طریق مجموعه شرکتهای ویرجین برای کمک به جامعه کارآفرینان انجام میدهیم، افتخار میکنم.
برای کارآفرین موفق شدن، باید ریسک شکست را با آغوش باز پذیرفت. شما بهواسطه موفقیتهایتان، بسیار شناختهشده هستید، ولی امکان دارد نمونههایی از اشتباهات بزرگ و شکستهایی که در سفر کارآفرینی خود داشتهاید را برایمان بگویید؟
تا زمانی که شما یاد میگیرید، شکست خوردن ایرادی ندارد. گام اول اغلب موفقیتها، شکست بوده است. مهم است که دوباره به پا خیزید و در مسیر درست گام بگذارید، در اینکه چه چیزی اشتباه بوده است تأملکنید و از اشتباهات خود درس بگیرید.
یکی از نمونههایی که من به یاد دارم، مربوط به زمانی میشود که ما ویرجین کولا «Virgin Cola» را روانه بازار کردیم. دور از واقعیت نیست اگر بگویم که آن زمان، بهواسطه برنامهای که جهت عرضه این محصول در آمریکا ترتیب دادیم، در مرکز توجه اکثر رسانهها قرار گرفتیم. من طی این برنامه، سوار بر یک تانک در خیابانهای نیویورک، از دیوارهای ساختهشده از قوطیهای نوشابه کوکاکولا عبور میکردم. این برنامه، نمادی از این بود که ما میخواستیم رقیب کهنهکار خود را در هم بکوبیم. بعدها معلوم شد که تمام جوانب را در نظر نگرفته بودیم و اعلام جنگ با کوکاکولا، کار نسنجیدهای بوده است.
ویرجین، بهعنوان یک برند هنجارشکن که به بازارهای جدید وارد میشد و استانداردهای آن را تغییر میداد، شناخته شده بود؛ اما در آن برهه، ما این اصل را که فقط در جایی که میتوانیم به مصرفکنندگان چیزی بسیار متفاوت ارائه دهیم، باید به تجارت بپردازیم، فراموش کرده بودیم. از طرفی، کپی کردن اصولی که در صنعت هواپیمایی و موسیقی، از آنها پیروی میکردیم، در بخش نوشیدنی، ما را با مشکل مواجه کرد. تا قبل از عرضه ویرجین کولا، مردم محصولی را که دوست داشتند، با قیمتی که راضی به پرداخت آن بودند، تهیه میکردند. ویرجین کولا، در ابتدا بهاندازه کافی متفاوت نبود. ولی با وجود اینکه در نهایت کسبوکار شکست خورد، تجربه و درس بزرگی برای ما بود.
ما بهعنوان استارتآپ کوچکی که شرکتهای بزرگ را به مبارزه میطلبد، شناخته شدیم. ویرجین، بهعنوان مبارزی که امیدی به پیروزی آن نبود، موفق شد که نظر بخش اعظمی از جامعه آمریکا را به خود جلب کند. این موضوع، بهطور غیرمستقیم، به نفع شرکت هوایی ویرجین آتلانتیک تمام شد، زمانی که کار خود را در آمریکا شروع نمود.
از تجربیات خود، چیزهای زیادی میآموزیم و اگر قرار باشد که دوباره همان کار را انجام دهیم، باید از اشتباهاتی که داشتهایم، اجتناب کنیم. این کلید بهبود و رمز موفقیت است.
برای اینکه کمک کنید افراد بیشتری کارآفرین شوند، استارتآپ ویرجین را پایهگذاری کردید. اوضاع آن، چطور است و این شاخه غیرانتفاعی ویرجین، چه چیزهایی را برای توسعه روح کارآفرینی به کارآفرینان ارائه میکند؟
من به کارهایی که تیممان برای کمک به کارآفرینان در سراسر انگلیس انجام داده است، افتخار میکنم. تأمین مالی بیش از 2500 کارآفرین، با رقمی بالغبر سی میلیون پوند، منتورینگ و برنامههای شتابدهی نوآوری، از جمله فعالیتهایی است که این شرکت انجام داده است.
رویداد «Crowdboost» ویرجین که یک برنامه فشرده شتابدهی هفتهفتهای برای کارآفرینانی است که به دنبال منابع مالی بوده و میخواهند نسبت به سرمایهگذاری جمعی، آگاهی به دست آورند، به هفت شرکت در به دست آوردن 3.3 میلیون پوند سرمایه از طریق سرمایهگذاری جمعی، کمک نموده است.
اولین کسبوکار خود را با چه میزان سرمایه آغاز کردید و در آن موقع چند سال داشتید؟
من در 16 سالگی، بعد از اخراج از مدرسه، مجله «STUDENT» را با صد پوند تأسیس کردم. به یاد دارم که مادرم گردنبندی را از خیابان پیدا کرد، بعد از گذشت سه ماه، هیچکس ادعایی در مورد آن به اداره پلیس ارائه نداد و آنها به وی گفتند که میتواند آن را برای خود نگه دارد. مادرم آن گردنبند را به قیمت صد پوند فروخت و آن را به من داد تا کار خودم را شروع کنم.
چه انگیزهای باعث میشود که مخاطرات کسبوکار را بر عهده بگیرید و شرکتهایی را که در آنها درگیر هستید را توسعه دهید؟ و اینکه آیا انگیزههای شما در طی این چند سال، تغییر یافته است؟
انگیزه اصلی امروز من، همانی است که پنجاه سال پیش، هنگام تأسیس اولین شرکت خود داشتم؛ «ایجاد تغییرات مثبت در زندگی مردم و بهتر کردن کسبوکارها».
به عقیده من، فارغ از اینکه شرکتها در چه صنعتی فعالیت میکنند، باید یک هدف ثابت در محوریت فعالیتهای خود داشته باشد.
چه پیشنهادی برای جوانانی که کسبوکار خود را آغاز میکنند، دارید؟
اولاً، افراد در کسبوکارهای موفق، باید دانش کافی از بازار خود داشته باشند و بر روی نقاط تمایز محصولات خود کار کنند. پشتکار داشته باشند و سعی کنند که زندگی مردم را بهبود دهند. اگر شما بتوانید به نیازهای واقعی در بازار پاسخ بدهید، کسبوکارتان موفق خواهد شد. ثانیاً، شروع یک کسبوکار، میتواند تجربه طاقتفرسایی، با ساعتها کار متمادی و تصمیمگیریهای سخت باشد؛ من شدیداً اعتقاد دارم که برای ایجاد یک کسبوکار موفق، شما به شور و اشتیاق و انرژی اولیه جهت غلبه بر این مسائل و ادامه مسیر نیاز دارید.
آیا فکر میکنید که آغاز یک کسبوکار در جهان امروز، سختتر از زمانی است که شما شروع به این کارکردید؟
بسیاری از کسبوکارهای موفق و درخشان، در برهههای زمانی نامساعد، برپا شدهاند و ویرجین نیز از این قاعده مستثنا نبوده است. ما در رکود اقتصادی سال 1970 و اواخر 1980 و اتفاقاتی چون جنگ و حوادث تروریستی که بر کسبوکار ما تأثیرگذار بودند، به کار خود ادامه دادیم. در هر مورد، من یاد گرفتم که فرصتهای کاری زیادی در تنگناها و تیرگیها وجود دارد. هنگامیکه چیزی طبق برنامه پیش نمیرود، از لحاظ مالی در تنگنا قرار دارید و یا با هر مشکلی در کسبوکار مواجه شدید، بدان بهعنوان یک چالش جدید نگاه کنید و نه شکست. دیدگاه خود را تغییر دهید و به تفکر خلاقانه روی آورید و سعی کنید یکراه حل پیدا کنید. قطعاً وقتیکه اوضاع به نظر بد میآید، از به وجود آمدن فرصتهای بزرگ شگفتزده خواهید شد. کافی است دید خود را بازتر کنید و از پذیرش ریسک نترسید.
فرایند عمومی کار شما برای ارزیابی پتانسیل ایده، تحلیل و شروع به پیگیریش چیست؟
بسیار مهم است که به تحقیق و جستجو بپردازید و از تصمیمگیری در خلأ اجتناب کنید و تمام تلاش خود را بکنید تا تدابیر لازم را در خصوص جوانب منفی بیندیشد.
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.