انتقال فناوری: از تحقیق تا تجاری سازی- قسمت دوم: فرآیند تجاری سازی
مقدمه
انتقال فناوری فرآیندی است که از طریق آن میتوان نوآوریهای حاصل از پیشرفتهای علمی پایه را که از طریق فعالیتهای تحقیق و توسعهای در مراکز تحقیقاتی و پژوهشی انجام میگیرد، به بنگاههای تجاری منتقل نموده و سپس استفاده عمومی از آن را ترویج داد. به عبارت دیگر، انتقال فناوری شامل مجموعهای از فعالیتهای مختلف است که در نهایت موجب ورود اکتشافات و نتایج پژوهشهای علمی، به بخش عمومی میشود. با توجه به نقش کلیدی انتقال فناوری در کسب ارزشافزوده برای دانشگاهها، بهویژه در فضایی که کارآفرینی بهعنوان یکی از کارکردهای اصلی دانشگاهی پذیرفته شده است، بررسی وظایف و اهداف دفاتر انتقال فناوری «TTO» (مدیریت حقوق مالکیت فکری و تجاریسازی با هدف کسب منافع مالی) بهعنوان یکی از بازیگران عمده در چرخه تجاریسازی یافتههای پژوهشی، مورد توجه محققین قرار گرفته است. از این رو، در این مقاله فرآیند انتقال فناوری از تحقیق و پژوهش در مراحل ابتدایی، تا تجاریسازی نهایی آن و ورود به بازار، در دو قسمت اصلی حقوق مالکیت فکری و چگونگی تجاریسازی آنها ارائه خواهد شد. در قسمت اول از این مجموعه، انواع روشهای اخذ حقوق مالکیت فکری و فرآیندهای مرتبط با هر یک از آنها مورد بررسی قرار گرفت. در این نوشتار، بهعنوان قسمت دوم و پایانی، با تمرکز بر تجاریسازی نتایج تحقیقات علمی، به مباحثی نظیر دفاتر انتقال فناوری، توسعه تجاریسازی از طریق صدور مجوز و یا راهاندازی شرکتهای استارتآپی و نیز انتقال مستقیم به صنعت خواهیم پرداخت. البته بایستی خاطرنشان ساخت که در بخش خصوصی، انتقال فناوری عموماً از طریق فروش مالکیت فکری «IP» و یا محصولات و خدمات مبتنی بر آنها صورت میگیرد، در حالیکه در محیطهای آکادمیک و دانشگاهها، این امر از طریق صدور مجوزهای بهرهبرداری از «IP» شایعتر است. در ادامه، پس از تبیین رابطه بین فعالیتهای تحقیق و توسعه و قانونهای مرتبط با تجاریسازی یافتههای علمی مانند «قانون بای- دال»، برخی از مفاهیم مهم پیرامون مالکیت و حفاظت از داراییهای فکری در دانشگاهها بیان میشود. در پایان نیز مروری اجمالی بر مهمترین روشهای انتقال فناوریهای دانشگاهی، شامل استارتآپها و صدور مجوز فناوری خواهیم داشت.
دانشگاهی که در انتقال فناوری موفق باشد، فرصتهای بیشتری برای همکاریهای تحقیقاتی، تبادل اطلاعات و پرسنل با بخش خصوصی و نیز امکان دریافت بودجههای تحقیقاتی بالاتر را خواهد داشت. همین امر، موجب میشود تا بسیاری از محققین دانشگاهی و اعضای هیئتعلمی، برای تجاریسازی یافتههای تحقیقاتی خود و دانشجویانشان، تمایل به تعامل تنگاتنگ با دفاتر انتقال فناوری داشته باشند. علاوه بر این، انتقال فناوری موفق موجب ارتقاء رقابت بین مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاهها و نیز بخش خصوصی برای حفظ و جذب محققین و اساتید برتر میشود.
درآمد حاصل از انتقال فناوری موفق، میتواند سرمایهگذاری بر برنامههای جدید تحقیقاتی و توسعه آنها را در پی داشته باشد. البته مطالعات اخیر مؤسسه بروکینگز نشان میدهد که بین 84 تا 87 درصد از دانشگاهها، موفق به پوشش هزینههای دفتر انتقال فناوری خود از طریق درآمد حاصل از صدور مجوز فناوری نمیشوند.
بسیاری از سیاستگذاران حوزه علم و فناوری با ارائه برخی حمایتهای دولتی سعی بر ارتقاء نرخ انتقال فناوری از دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی به بخش صنعت مینمایند، چرا که دانشگاهها میتوانند از این طریق، نقشی کلیدی در رشد و توسعه اقتصادی ایفاء نمایند. برای مثال، دولت آمریکا از دانشگاهها در توسعه تحقیقات خود حمایتهای مالی گستردهای میکند که دریافت این بودجههای تحقیقاتی مستلزم شروطی متعددی است. برای مثال، دریافتکننده بودجه ملزم است تا توافقنامه کتبی از کارکنان برای گزارش و اعطای اختراعات و اکتشافات علمی خود داشته باشد، اختراعات حاصل از پروژههای حمایتشده را فاش سازد و نیز پرونده ثبت پتنت ظرف مدت یک سال به دفاتر ثبت اختراع ارسال شود. بنا بر آمار دفتر ثبت پتنت و علائم تجاری آمریکا «USPTO»، دانشگاههای کالیفرنیا، «MIT» و استنفورد، به ترتیب با 361، 216 و 182 عدد «US» پتنت گرنت شده، توانستهاند در صدر دانشگاههای کارآفرین قرار گیرند. (مؤسسه فناوری کالیفرنیا و دانشگاههای تگزاس، ویسکانسین، جانهاپکینز، کورنل، میشیگان و فلوریدا، دیگر نهادهای پژوهشی قرار گرفته در فهرست ده دانشگاه برتر ثبتکننده پتنت در آمریکا هستند. این آمار، در گزارش «USPTO» از 250 دانشگاه و مؤسسه برتر طی بازه 1992 تا 2012 میلادی که در فوریه 2017 انتشار یافته است، استخراج شده است.)
فرآیند انتقال فناوری
الف) پتنتها و افشای اطلاعات اختراع:
انتقال فناوری زمانی آغاز میشود که مخترع، اقدام به افشای اختراع خود به دانشگاه مینماید. البته فعالیتهای «TTO» پیش از این زمان نیز میتواند شروع شود، با این حال، با افشای اختراع از سوی محقق، فرآیند ارزیابی اختراع برای تعیین قابلیت ثبت اختراع آغاز میشود. علاوه بر قابلیت پتنت شدن اختراع، بررسی وجوه مختلف اکتشاف علمی برای شناسایی کاربردهای احتمالی، از دیگر مواردی است که در ابتدای امر برای تجاریسازی تحقیقات علمی انجام میگیرد. در ارزیابیهای بعدی، بر این نکته تمرکز میشود که در صورت دارا بودن پتانسیل کافی برای تجاریسازی ایده، آیا سرمایهگذاری اضافی برای تحقیق و توسعههای آتی، ارزیابیها، بازاریابی و ... نیاز است؟ توجه شود که در برخی از نهادهای غیرانتفاعی، صرفاً بر پتانسیل تجاری تحقیق تأکید نمیشود و ممکن است توان بالقوهای برای تأثیرات اجتماعی گسترده وجود داشته باشد.
تصمیمگیری در مورد اینکه اختراع دارای ارزش تجاری بالقوه کافی برای درخواست ثبت اختراع است، از دانشگاه تا دانشگاه متفاوت بوده و به عوامل متعددی بستگی دارد. یکی از مهمترین فاکتورهایی که بسیاری از دانشگاهها به آن توجه ویژهای دارند، درآمدهای ناشی از صدور مجوز در آینده است. برای مثال، دانشگاه استنفورد از ثبت پتنت برای اختراعاتی که درآمدی کمتر از 100 هزار دلار در سال بهعنوان حق امتیاز صدور مجوز داشته باشند، صرفنظر مینماید. یکی دیگر از فاکتورهای مرتبط با این موضوع، میزان علاقه و توانمندی دانشگاه برای ادامه فعالیتهای تحقیق و توسعه و تجاریسازی تحقیقات است. برای مثال، ممکن است که مخترع از فعالیتهای مشابه در مؤسسات دیگر و یا محصولات مرتبط یا مکمل آگاهی یابد و در نتیجه، علاقه برای ادامه فرآیند تجاریسازی تا حدی کاهش یابد. سومین فاکتور، به دامنه ادعاهای پتنت و قابلیت اجرایی آن باز میگردد. در واقع، استفاده از ابزار «IP» مناسب، بسیار مهم است و حتی ممکن است در یک مورد خاص، استفاده از کپیرایت بسیار مناسبتر از سیستم پتنت باشد. یک پتنت نسبتاً ضعیف از نظر ادعاهای مطرح شده و قابلیت اجرا، با ترکیب با یک حق کپیرایت، میتواند به یک دارایی فکری بسیار مناسب برای فروش و کسب درآمد بدل شود.
ب) یافتن یک دریافتکننده مجوز:
با فرض اینکه ثبت اختراع انجام گرفته باشد، وظیفه بعدی «TTO» یافتن راهی برای عرضه پتنت به بازار است. این کار که با همکاری و تعامل نزدیک با مخترع اصلی انجام میگیرد، صدور یک مجوز بهرهبرداری از پتنت و یا حتی راهاندازی یک شرکت جدید برای تجاریسازی فناوری را شامل میشود. باید توجه داشت که با توجه به زمان به نسبت طولانی ارزیابی اولیه اختراع و فرآیند ثبت آن بهعنوان یک پتنت که گاهی بین 2 الی 5 سال به طول میانجامد، یافتن راهی برای واگذاری مجوز فناوری، معمولاً با ارائه درخواست ثبت اختراع آغاز میشود. علاوه بر زمانبر بودن فرآیند ثبت اختراع، این امر به یک دلیل اصلی دیگر نیز انجام میشود. به طور کلی، دانشگاهها علاقهمند هستند تا نهادهای تجاری و بخش خصوصی را در حین فرآیند توسعه درگیر نمایند تا هزینههای مرتبط با ثبت پتنت و نیز هرگونه فعالیتهای تحقیق و توسعه اضافی را با حمایت آنها بپردازند. این امر، بهویژه در صنایع دارویی که دریافت تأییدیههای نهایی بیش از 12 سال به طول میانجامد، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
با توجه به تمایل دانشگاهها برای پشتیبانی فرآیند تحقیق و توسعه از سوی شرکتهای تجاری، سرمایهگذاران میبایست با یک برنامهریزی بلندمدت که حتی ثبت پتنت تحقیقات دانشگاهی را نیز در برمیگیرد، وارد فرآیند پشتیبانی از تحقیقات علمیشوند. افق دید بلندمدت و برنامهریزی دقیق شرکتهای سرمایهگذاری، موجب میشود تا آنها نیز از این سرمایهگذاری زودهنگام، سود برند؛ چرا که دیگر لازم نیست وارد رقابت در حین توسعه محصول و راهاندازی آن شوند.
برای تطبیق مناسب بین سرمایهگذاران و محصولات، یک «TTO» موفق میبایست زمینههایی که دانشگاه دارای قابلیتهای نوآورانه بوده و میتواند اختراعات مولد و پیشرفته عرضه نماید را شناسایی کرده و از توسعه روابط با بنگاههایی که به هر دلیل ممکن است نیازهایی متفاوت با زمینههای شناسایی شده داشته باشند، اجتناب نماید.
مزیت مهم دیگر برای شناسایی زمینههای فناورانه دانشگاه از سوی «TTO»، این است که اگر اختراعی متناسب با یک رده شناخته شده از قابلیتهای فناورانه دانشگاه باشد، احتمال آنکه در زمان افشای اختراع، دفتر انتقال فناوری بتواند از بین کارآفرینان و شرکتهای صنعتی، سرمایهگذاران مناسب بیابد، افزایش خواهد یافت. دقت در حوزههای فناورانه که دانشگاه میتواند در آنها حرفی برای گفتن داشته باشد، موجب میشود تا «TTO» با انتشار فهرستی از فناوریهای موجود و یا ارائه اطلاعات مرتبط با فناوریهای آتی، به شرکتهای خاصی که ممکن است به مجوزهای بهرهبرداری از آن فناوریها نیاز داشته باشند، مسیر تجاریسازی فناوری را هموار نماید. راهکار دیگر برای اطلاعرسانی در زمینه قابلیتهای فناورانه دانشگاه، شرکت در نمایشگاههای فناوری و ارائه تبلیغات فنی در مجلات تأثیرگذار، از طریق روابط عمومی دانشگاه است. این امر، با توجه به روال حال حاضر که بسیاری از بهروزرسانیهای فناوریهای نوظهور از طریق دفاتر «TTO» انجام میگیرد، آنچنان برای سرمایهگذاران و واحدهای صنعتی غیرمعمول نیست.
در فرآیند بازاریابی و یافتن یک شرکت بالقوه برای صدور مجوز فناوری، تعامل بین «TTO» و یا مخترع اولیه فناوری با نهادها و شرکتهای تجاری، بسیار حیاتی است. مطالعات نشان میدهد که ارتباطات طولانیمدت دفتر انتقال فناوری و یا مخترع با صنعت، میتواند مؤثرترین ابزار برای معرفی فناوریهای نوظهور باشد. جلسات حضوری، کنفرانسهای تلفنی و آنلاین و ارسال دعوتنامه برای بازدید از آزمایشگاههای دانشگاه، نمونههایی از روشهای مقدماتی برای آشنایی و تعامل با بخش خصوصی به شمار میرود. در این خصوص، مدیر فناوری دانشگاه فلوریدا بهعنوان یکی از دانشگاههای برتر دارنده پتنت در آمریکا، اظهار میدارد: «دفاتر انتقال فناوری، برای اغلب اختراعات به طور متوسط بیش از 100 تماس با اخذکنندگان بالقوه مجوز بهرهبرداری، برقرار مینمایند». نکته دیگر اینکه محققین فعال در حوزه توانمندیهای فناورانه دانشگاه، میبایست با گستره و نوع ارتباطات و تعاملات «TTO» آشنا باشند. در ادامه، با برخی از سؤالات اساسی که محققین در این زمینه میبایست در مورد آنها اطلاعات داشته باشند، آشنا خواهیم شد:
- چگونه «TTO» فرآیند افشای اطلاعات اختراع را مدیریت مینماید؟ چند درصد از اطلاعات اختراع، در پتنتهای ثبت شده افشاء میشوند؟
- پیش از این، دانشگاه در تجاریسازی و صدور مجوز کدام یک از اکتشافات و نوآوریها موفق بوده است؟
- «TTO» در کدام یک از زمینههای فناورانه فعالتر است؟ نمونههایی از پتنتهای مرتبط با این حوزهها و به طور خاص، حوزه کاری محقق کدام است؟
- «TTO» چگونه و از چه راههایی به ترویج و نشر نوآوری در جوامع تجاری اقدام مینماید؟ آیا مراکز رشد نوآوری در دانشگاه وجود دارد؟ آیا آنها به طور فعال در جلسات سخنرانی تجاری و فنی حضور پیدا میکنند؟
- چه ارتباطات شخصی بین «TTO» و شرکتهای تجاری فعال در حوزه تحقیقاتی مورد نظر وجود دارد؟
- مدیران «TTO» تا چه میزان پاسخگو بوده و مدت زمان مذاکرات صدور مجوز چقدر است؟
- آیا دانشگاه از اساتید حمایت و پشتیبانی کافی مینماید؟ نمونههایی از استارتآپهای راهاندازی شده کدامند؟
- برخی از نمونههای موافقتنامههای تحقیقاتی «SRAs» منعقد شده از سوی «TTO» کدامند؟
- رویکرد «TTO» در مقابل صندوقهای سرمایهگذاری مخاطره پذیر «VCs» چیست؟
- آیا دانشگاه بخشی از درآمدهای حاصل از حق امتیاز پتنت را در اختیار مخترعین قرار میدهد؟
- دانشگاه چه سیاستی در رابطه با مناقشات تجاریسازی اختراعات خواهد داشت؟
- مدیریت حقوق مالکیت فکری در دانشگاه، تحت چه فرآیندی انجام میگیرد و در صورت استخدام فردی جدید در دانشگاه، با داراییهای فکری تولید شده در دانشگاه قبلی و نیز ترک دانشگاه از سوی فردی برای اشتغال در یک دانشگاه دیگر و یا یک شرکت تجاری، چه انتظارات و دستورالعملهایی وجود دارد؟
- محققین دارای تجربه موفق تجاریسازی از سوی «TTO» و یا موارد شکست، چه کسانی هستند و چگونه میتوان با آنها تماس گرفت؟
- تجربه «TTO» در پتنتهای نرمافزاری، کپیرایت و علائم تجاری چیست؟
- سطح و کیفیت منابع «TTO»، برای حمایت از فرآیند تجاریسازی در چه حد است؟ (مشاورههای حقوقی، مربیان کسبوکار، کارآفرینان باتجربه، برنامههای آموزشی ارتقاء سطح مهارتهای تجاریسازی، سطح تعاملات و برنامههای تأمین مالی فعالیتهای تحقیق و توسعه)
با اتمام فرآیندهای مرتبط با این مرحله و شناسایی سرمایهگذاران متناسب، در صورتی که تعداد گزینههای سرمایهگذار بیشتر از یک مورد باشد، فرآیند مذاکره با هر یک از آنها و ارزیابی شرایط پیشنهادی برای صدور مجوز فناوری، آغاز میگردد.
ج) مذاکرات صدور مجوز:
تا این مرحله از فرآیند تجاریسازی، تحقیقات علمی دارای پتانسیل تجاری که کاربردهای بالقوه مشخصی برای آنها شناسایی شده و از طریق ابزارهای مختلف حفاظت از داراییهای فکری، بهویژه سیستم پتنت به ثبت رسیده است، آماده برای صدور مجوز بهرهبرداری از سوی دانشگاه است. همانطور که در بخش پیشین اشاره گردید، «TTO» با استفاده از تعاملات با بخشهای تجاری و صنعت، موفق به شناسایی تعدادی از اخذکنندگان بالقوه فناوریهای جدید تحت تملک دانشگاه شده است و حال میبایست فرآیند مذاکره با آنها را نیز پیش برد.
از مهمترین عوامل مدنظر «TTO» در مذاکرات صدور مجوز، میتوان به نوع فناوری، مرحله فعلی توسعه آن، هزینههای پیشبینی شده برای عرضه محصول نهایی به بازار، اندازه بازار بالقوه، حاشیه سود پیشبینی شده، استحکام و گستره ادعاهای ثبت اختراع، وضعیت درخواستهای ثبت اختراع (انتشار، گرنت و ...)، هزینههای برآورد شده برای تحقیقاتی که منجر به اختراع فعلی شدهاند، دامنه مجوز صادر شده (انحصاری یا غیر انحصاری بودن، زمینه بهرهبرداری و محدوده جغرافیایی)، جبران خسارات و بیمه، میزان دسترسی به اطلاعات اختصاصی و فنی اختراع و نیز نرخ حق امتیاز مجوز در مقایسه با دیگر اختراعات مشابه، اشاره نمود.
در صورتی که فناوری هنوز در حال توسعه باشد، معمولاً هزینههای اولیه صدور مجوز تا کمتر از 100 هزار دلار کاهش مییابد و حتی ممکن است به صفر نیز برسد. این امر، بدین دلیل است که پتانسیل تجاری فناوری تا حدی نامشخص است و شاید سرمایهگذاری قابل توجهی برای تجاریسازی و ارائه محصول نهایی نیاز باشد. معمولاً دولتها و سیاستگذاران حوزه علم و فناوری، برای اعطای مجوز بهرهبرداری از اختراعاتی که با بودجههای تحقیقاتی دولتی توسعه یافته باشند، الزامات خاصی را تعیین مینمایند. برای مثال، مخترع یا مخترعین میبایست بخشی از حق امتیاز مجوز را به خود اختصاص دهند و مابقی نیز به تحقیق و آموزش بهعنوان کارکردهای اصلی دانشگاهی و نیز هزینههای مرتبط با مدیریت فناوری در اینگونه مراکز اختصاص یابد. همچنین دانشگاه میبایست اقداماتی منطقی برای فراهم نمودن اولویت صدور مجوز به کسبوکارهای کوچک به انجام برساند. شرط منتج شدن صدور مجوز به تولید نیز در مجموعه سیاستها و دستورالعملهای دولت فدرال آمریکا وجود دارد که در شرایط خاص، میتواند لغو شود. (مثلاً اگر بازار آمریکا را پوشش ندهد، منجر به دسترسی سریع ارتقاء سلامت عمومی شود، نیاز به تولید و ساخت در منطقهای خارج از آمریکا را داشته باشد و ...)
توافقنامه صدور مجوز، میتواند انحصاری و یا غیر انحصاری باشد؛ اعطای انحصاری مجوز، به این معنا است که در طی مدت توافق، صرفاً دریافتکننده مجوز میتواند به بهرهبرداری از فناوری و محصولات و خدمات مبتنی بر آن بپردازد و دانشگاه مجاز به صدور مجوز دیگری به طرف سوم نخواهد بود. بدیهی است، غیرانحصاری بودن مجوز، موجب میشود که بیش از یک شرکت نیز بتوانند بهصورت همزمان نسبت به دریافت مجوز اقدام نموده و از آن بهرهبرداری نمایند. مجوزهای انحصاری در مواقعی کاربرد دارد که دریافتکننده، اقدام به سرمایهگذاری بالا همراه با ریسک فراوان مینماید؛ در حالی که مجوزهای غیرانحصاری، در مواقعی که اختراع یا فناوری دارای گستره کاربردی وسیعی بوده و نیازی به ایجاد انگیزه و علاقه در دریافتکننده از طریق ایجاد انحصار نیست، مورد استفاده قرار میگیرد.
یکی از سؤالاتی که پیرامون داراییهای فکری در محیطهای آکادمیک ممکن است پیش آید، وضعیت مالکیت «IP» در هنگام جابجایی مخترع به یک دانشگاه دیگر و یا یک شرکت تجاری است. تصور نمایید که یک فناوری، توسط پژوهشهای یک محقق دانشگاهی توسعه یابد و سپس ادامه فعالیتهای توسعهای در همان پروژه و یا پروژهای که نیازمند بهکارگیری فناوری پتنت شده مذکور است، در دانشگاهی دیگر و یا یک شرکت تجاری ادامه یابد. در این حالت، «TTO» میبایست در مورد چگونگی انتقال فناوری و مالکیت داراییهای فکری حاصل به مذاکره بپردازد. احتمالات ممکن به شرح زیر است:
- مخترع در یک شرکت تجاری مشغول به کار شده و شرکت مذکور علاقهمند به تجاریسازی فناوری است. در این حالت، شرکت تجاری درخواست اخذ مجوز فناوری را به دانشگاه ارسال مینماید.
- مخترع درخواستی ارائه نموده که حقوق مالکیت مرتبط با اختراع، از دانشگاه به وی انتقال یابد.
- مخترع به دانشگاه دیگر انتقال یافته و با توجه به توسعههای آتی فناوری، توافقی بین دو دانشگاه پیرامون مالکیت «IP» و چگونگی مدیریت آن، شامل نحوه بازاریابی و صدور مجوز فناوری که میتواند مشترکاً انجام گیرد، منعقد میشود.
مشارکتهای تجاری تحقیقاتی «SRAs»
موافقتنامههای «SRA»، نوعی قرارداد همکاری تحقیقاتی بین نهادهای تجاری و یک محقق دانشگاهی است که با هدف توسعه و تجاریسازی یک یافته پژوهشی یا اکتشاف علمی، منعقد میشود. شناسایی «SRAs»، برای مخترعین دانشگاه از دیگر وظایف و کارکردهای «TTO» محسوب میشود. از مزایای مهم «SRAs»، میتوان به ایجاد فرصتهای تحقیقاتی جالبتوجه برای اساتید و دانشجویان، فرصتهای شغلی برای فارغالتحصیلان، تعامل دانشمندان و محققین با کسبوکار و بخشهای تجاری و افزایش بودجههای تحقیقاتی دانشگاه اشاره نمود. این نوع از همکاریهای پژوهشی، از مهمترین منابع درآمدی دانشگاهها به شمار میآیند؛ به طوری که بنا بر آمار، نسبت درآمدهای حاصل از همکاریهای تحقیقاتی، در مقایسه با صدور مجوز، تقریباً 3 به 1 است. در آمریکا، موافقتنامههای «SRA» اصطلاحاً «CRADA» نامیده میشود که شرایط آن در قانون بای- دال به تفصیل بیان شده است. «CRADA» مشابه با توافقنامههای تحقیقاتی بین یک شرکت تجاری و دانشگاه است که البته محدودیتهای خاصی از جمله لزوم انتشار اولویتهای تحقیقاتی در فهرست فدرال و نیز غیر انحصاری بودن، در آن گنجانده شده است.
یک نکته مهم در مورد «SRAs»، این است که این نوع از موافقتنامهها با وجود جریان درآمدی ورودی به دانشگاه، معضلاتی جدی نیز در پی دارند. دانشگاهها از دیرباز بهعنوان مراکز متمرکز بر تحقیقات بنیادین که پیشرفت و توسعه علم را هدف قرار داده است، به حساب آمدهاند. کارکردهای اصلی دانشگاهها نیز در درجه اول «آموزش» و در درجه بعدی «پژوهش» بوده است که در ادامه با تغییر و تحولات ناشی از رواج فناوری در زندگی بشر و غالب شدن پارادایم «دانشگاه کارآفرین»، تا حدی متفاوت شده است. امروزه از دانشگاهها صرفاً انتظار توسعه علم و تمرکز بر تحقیقات بنیادین نمیرود و یکی از شاخصهای ارزیابی دانشگاههای برتر، میزان ارزشافزوده ناشی از تحقیقات کاربردی و در یک کلام، میزان کارآفرینی دانشگاه است. بدیهی است، با توجه به وابستگی درآمدی دانشگاه به موافقتنامههای «SRA» و نیاز صنعت و نهادهای تجاری به تحقیقات تجاری سودمند، سمتوسوی تحقیقات در دانشگاه، به تحقیقات کاربردی صرف گرایش یابد. علاوه بر دور شدن از تحقیقات بنیادین و فعالیتهای آکادمیک صرف، یکی دیگر از عواقب «SRAs»، در تأخیر در انتشار نتایج تحقیقات با هدف حفاظت از دستاوردهای فنی و اکتشافات به دست آمده، نمود مییابد که امروزه بهعنوان چالشی جدی پیش روی سیاستگذاران حوزه علم و فناوری و سیاست علمی کشورها قرار گرفته است.
بنا بر مطالعات انجام گرفته، محققینی که بیش از دو سوم از بودجههای تحقیقاتی خود را از صنعت گرفتهاند، کمتر از دیگر محققین به فعالیتهای آکادمیک پرداختهاند. این دسته از محققین، بیش از دو برابر دیگران، در مقابل به اشتراک گذاشتن اطلاعات با همکاران خود مقاومت مینمایند. البته محققین حمایتشده از سوی صنعت، بیشتر از دیگر محققین در فعالیتهای ثبت اختراع و یا راهاندازی شرکتهای زایشی و استارتآپی مشارکت داشته و به طور کلی، فرآیند تجاریسازی یافتههای علمی را جدیتر دنبال نمودهاند. (61 درصد مشارکت در فعالیتهای ثبت اختراع در مقابل 37 درصد و 22 درصد راهاندازی شرکت جدید در مقابل 12 درصد)
سرمایهگذاری مخاطرهپذیر «VC»
استفاده از صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر برای توسعه فناوریهای دانشگاهی، در آمریکا بسیار شایعتر از کشورهای اروپایی و آسیایی است. منظور از «VC»، نهادی متشکل از متخصصین تجاریسازی و مدیریت کسبوکار و منابع مالی قابل توجه است که با هدف دستیابی به کسب درآمد، اقدام به سرمایهگذاری در حوزه فناوری و نوآوری مینمایند. همانگونه که از اسم آنها مشخص است، سرمایهگذاریهای انجام گرفته با ریسک بالایی همراه بوده و احتمال شکست در آنها وجود دارد. با توجه به بازده سرمایه چشمگیر، موفقیت در توسعه یک فناوری و تجاریسازی آن، میتواند موارد شکست را پوشش داده و سود فراوانی را در پی داشته باشد.
فرایند سرمایهگذاری صندوقهای «VC»، به این صورت است که آنها در ازای دریافت بخشی از سهام شرکتهای استارتآپی تأسیس شده از سوی محققین دانشگاهی، کمکهای مالی و مدیریتی خود را برای موفقیت در فرآیند تجاریسازی عرضه مینمایند. در این خصوص، لازم است که به کمکها و مشاورههای مدیریتی که حتی در برخی از مواقع به در دست گرفتن مدیریت استارتآپ نیز منجر میشود، تأکید نماییم. این کمکها که اهمیتی معادل با حمایتهای مالی و حتی در برخی اوقات، بیشتر از آنها دارند، در حوزههای مختلف توسعه شرکت، اعم از تیمسازی و تجدید ساختار استارتآپ، فرآیندهای بازاریابی و تعامل با مشتریان و ... ارائه شده و کمک مینمایند تا محصول یا خدمت نهایی، به بهترین شکل به بازار نهایی عرضه گردد.
دخالت «TTO» در راهاندازی استارتآپها و حمایت از آنها، شامل طیف وسیعی از فعالیتها است. برای مثال، برخی از دانشگاهها صرفاً در برقراری ارتباط بین محققین خود با کارآفرینان، با هدف راهاندازی شرکت جدید فعال هستند و برخی دیگر حتی اقدام به تأسیس یک «VC» مینمایند. گفتنی است، طی دهه گذشته، فرآیند دریافت حمایت از «VC»ها، با تغییرات فروانی مواجه شده و به نوعی تکامل یافته است. در حالی که در گذشته این فرآیند از طریق معرفی یک کارآفرین تأیید شده از سوی مخترع و جستجو برای جلب توجه «VC» آغاز میشد، امروزه نوعی شبکه همکاری نزدیک بین کارآفرینان، «TTO»های دانشگاهی و صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر شکل گرفته است که مخترعین و محققین میتوانند سادهتر از گذشته از خدمات ارائه شده استفاده نمایند.
تأسیس یک استارتآپ
در برخی موارد، مخترعین ممکن است تصمیم به راهاندازی یک شرکت جدید برای تجاریسازی یافتههای تحقیقاتی خود بگیرند. بهندرت یک مخترع، خود مدیریت شرکت تأسیس شده را بر عهده میگیرد؛ با این حال، محققین پیش از تصمیم به راهاندازی شرکت باید به برخی از مسائل مهم در این زمینه فکر کنند. کسبوکارهای استارتآپی، عموماً پیچیده و نیازمند سرمایهگذاری فردی از منظر زمان و تلاش است. آیا فعالیتهای مرتبط با اداره یک کسبوکار، خللی در جایگاه علمی محقق ایجاد نمیکند؟ چه میزان زمان در دسترس، برای این دسته از فعالیتهای بیرونی (در مقایسه با فعالیتهای آکادمیک دانشگاهی) وجود دارد؟ مهارتهای لازم برای توسعه کسبوکار، نظیر حسابداری، بازاریابی، تأمین مالی و بسیاری دیگر از مهارتها، تا چه حد در دسترس محقق و تیم همکارش است؟ بودجه پیشبینی شده به صورت شخصی تأمین میشود یا اینکه باید از سرمایهگذاران، نظیر فرشتگان کسبوکار و یا «VC»ها کمک گرفت ؟
مخترع دانشگاهی، تا چه میزان از درآمدهای حاصل از تجاریسازی منتفع میشود؟
در بیشتر کشورهای جهان و بهویژه آمریکا، دانشگاهها موظفند تا پس از پرداخت هزینههای ثبت پتنت و توسعه فناوری، درآمدهای حاصل از حق امتیاز و صدور مجوز فناوری را با مخترع به اشتراک بگذارند.
نکته مهم این است که تقریباً تمامی تحقیقات و اکتشافات علمی دارای پتانسیل تجاری شدن، در مراحل اولیه توسعه فناوری، وارد فرایند ثبت پتنت میشوند ولی در نهایت، تنها یک سوم از اختراعات دانشگاهی به صدور مجوز میانجامند. همین موجب شده است، تا جریان درآمدی ناشی از صدور مجوز بهرهبرداری از فناوریهای دانشگاهی آنچنان چشمگیر نباشد. در مواردی که صدور مجوز رخ میدهد، تقریباً 30 درصد از درآمدها (پس از کسر هزینههای ثبت اختراع و بازاریابی) به مخترع اصلی خواهد رسید.
مرجع:
Technology Transfer: From the Research Bench to Commercialization; the Commercialization Process
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.