پاسخهای برگزیده مسابقه شماره دو قطبنما- خانم سیده نازیلا جعفری فرجام
در دومین سری مسابقه قطبنما که در سال جاری و همزمان با نمایشگاه سالیانه فناوری نانو برگزار گردید، عمده دلایل شکست در یک کسبوکار، به عنوان پرسش اصلی مطرح بود که پاسخهای جذابی در خصوص آن، دریافت شد. در میان پاسخهای ارائه شده سه پاسخ، با توجه به در نظر گرفتن جنبههای مختلف مسئله مورد پرسش، به عنوان پاسخهای برگزیده انتخاب شد. یکی از این سه پاسخ، توسط خانم «سیده نازیلا جعفری فرجام» ارائه شده بود که در اینجا، پاسخ ایشان در دسترس قرار گرفته است:
من در ابتدا، ایرادهای کار محمدرضا را از دیدگاه خودم میگم و بعد کارهایی که اگر جای محمدرضا بودم انجام میدادم.
1. ایجاد کسبوکار، فقط جنبه فنی و دانشی کار نیست. کار، دو جنبه دانش فنی و بخش بازار کسبوکار را دارد، که این دو در کنار هم، به یک ایده، شخصیت تبدیل شدن به یک محصول و موفقیت در بازار و فروش را میدهند.
2. صرف وجود دانش فنی خوب و عالی، نشان دهنده موفقیت نیست. حتی شاید ایده و محصول، بسیار دانش فنی بالایی داشته باشد، ولی نیاز حال حاضر جامعه نباشد و اصلاً ارزش خاصی را از دیدگاه مصرفکنندگان ایجاد نکند و در نتیجه، محصول مشتری خاصی نداشته باشد.
3. هیچوقت در چنین کارهایی نباید عجله برای شروع کار رسمی و ثبت شرکت داشت، چون با این کار، وارد فاز حقوقی میشویم که برای افراد علمی که سررشته از مسائل حقوقی ندارند، مشکلات و درگیریهای فراوانی ایجاد میکند.
4.برای شروع کارهای اینچنینی، حتما قبل از کار، باید حساب و کتاب جریان درآمدها و هزینهها و یک «cash flow» اولیه، حتی با وجود نقص، نوشت و ایجاد کرد که برای ارائه به سرمایهگذاری که ممکن است دانش فنی کافی را نداشته باشد، بتوان به یک زبان مشترک رسید تا بتوان مذاکره خوبی داشت که به یک نتیجه برسد.
5. در انتخاب همگروهی در کسبوکارهای ایده محور و استارتآپی، بهتر است از افرادی که روحیه کارآفرینی و درک از شرایط استارتآپی دارند، به عنوان افراد اصلی استفاده کرد. افرادی که بدانند ریسک کار بسیار بالا است و امکان شکست هم وجود دارد و در ریسک کار سهیم شوند. نه افرادی که با پیدا شدن مشکل، سهم خواهی کرده و خود را جدا از گروه بدانند و همچنین، در یک گروه باید از افراد در حوزههای مختلف حضور داشته باشند، نه فقط افرادی که دانش فنی دارند، بحث مالی و حقوقی، جنبه بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود.
6. افراد دارای ایدههای خوب یا افرادی که در دانشگاههای خوب تحصیل کردهاند، بزرگترین آفت کارشان توهم است. در اینگونه کارها، هرگز نباید دچار توهم شد. توهم، خودبرتر بودن و عدم سنجیدن شرایط، بزرگترین آفت فردی و گروهی در کارهای استارتآپی است که باعث میشود دید انسان بسته و محدود شود و توانایی دید رقبا و نیازهای مصرفکنندگان از بین برود.
اگر من در حال حاضر جای محمدرضا بودم، این کارها را انجام میدادم:
اول اینکه از آنجا که خودم توانایی و احاطه کامل به تمام جنبههای کسبوکار را ندارم، ایده خود را به گروههایی که از این ایدهها حمایت میکنند، ارائه میدهم، تا بتوانم از تجربه آنها و حضور افراد با تخصصهای مختلف، برای پیشبرد اهداف کار خودم استفاده کنم.
حتماً وارد بازار میشوم و با مشتریان خود که محصول برای آنها تهیه شده، صحبت میکنم، تا از نیازهایشان باخبر شوم و بر اساس آن اطلاعات، بتوانم محصولی که نیاز واقعی مشتری را رفع کند و واقعبینانه باشد را طراحی کنم.
با مطالعه طرحهای مشابه و یا حتی کارهای دیگر، سعی میکنم بتوانم بیزینس مدل و بیزینس پلن و جریان درآمدی و هزینهای کارم را تهیه کنم، یا حتی از مشاوران طرحهای کسبوکار کمک بگیرم، تا در حین ارائه به سرمایهگذاران، زبان مشترک گفتوگو با آنها را داشته باشم.
هنگام انتخاب همگروهی، تمام ریسکهای کار را به آنها بگویم و قرارداد اولیه بنیانگذاری با در نظرگیری تمام شرایط موجود و تعهدات و .... بنویسم.
با آرامش، تمام کارهای حقوقی و مالی را انجام میدهم و سعی میکنم در این مسیر، به دانش خود در این حوزهها بیفزایم.
تمام تلاش خودم را میکنم، تا از این به ظاهر شکست، دلسرد نشوم و از تمام این اتفاقات، درس بگیرم و با انرژی دوباره کار را شروع کنم، بدون اینکه احساس ناامیدی داشته باشم و خطاهای قبل را تکرار نکنم.
سعی میکنم دو خصیصه عجول بودن در کارها، از جمله شرکت زدن سریع و توهم، از جمله بالا دیدن خود از بقیه به واسطه دانشگاه و استاد را کنار بگذارم و اصلاً از کار تدریسم ناراحت نباشم بلکه کمک میکند اندک درآمدی داشته باشم و بتوانم به جنبههای دیگر افزایش آگاهی خودم، از جمله مسائل حقوقی و مالی بپردازم.
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.