پنج توصیه مایکل سیبل به استارتآپها
من فکر میکنم که در حال حاضر شرکتهای نوپا بسیار جذاب هستند و هشتاد درصد این شرکتها در ابتدای فعالیت خود تلاش خوبی دارند و من همیشه به آن احترام میگذارم.
(چیزی که من در تجارت به دنبال آن هستم)
اما برای بیست درصد باقیمانده این نکته که چه استراتژی و منطقی را بکار میبرند و چقدر در مورد مسائل فکر میکنند از اهمیت ویژهای برخوردار است.
نکته اول: بازار خود را بشناسید
اولین چیزی که من در مورد آن فکر میکنم بازار است و چیزی که بیشتر به آن توجه میکنم مطالعه و بررسی کافی برای پی بردن به میزان وسعت بازار و شناخت افرادی که در آن نقش دارند خواهد بود. یکی از مسائلی که" پاوول بوهای" در یکی از مصاحبههای خود به من یادآوری کرد اتمام یک مصاحبه بطور بسیار خردمندانهتر نسبت به شروع آن مصاحبه بود.
نکته دوم: با مشکلات به طور روزانه مقابله کنید
اولویت بعدی من این است که میخواهم شاهد مقابله شما با مشکلات روزانهای باشم که همه مردم با آن رودررو هستند. شرکتی مانند "اوبر" را در نظر بگیرید، چیزی که در مورد این شرکت جالب بنظر میرسد این است که آیا شما زمانیکه از اتومبیل خود استفاده میکنید همیشه از اپلیکیشن "اوبر" استفاده میکنید یا نه. در طی یک روز چند بار مسیر "الف" تا "ب" را طی میکنید؟ توصیهای که من برای شرکتها دارم این است که اگر آنها مجبور به انتخاب مسئلهای برای یافتن راه حل آن شدند، موردی را انتخاب کنند که مردم اغلب با آن درگیر هستند.
نکته سوم: درآمد اولویت اول نیست
من شرکتها را برای داشتن درآمد بالا تشویق نمیکنم بخصوص زمانی که محصول آنها بطور طبیعی فروش خوبی ندارد. به عبارت دیگر اگر شما محصول مصرفی را تولید کردهاید باید آن را بطور مجانی عرضه کنید و برای من مهم نیست که مدل درآمد شما در این مورد چگونه است با فرض اینکه شما سعی در پیشرفت و بزرگ شدن دارید. دلیل این حرف من این است که تنها تعداد محدودی مدل درآمد مصرفی وجود دارد و این مدلهای موجود برای همه قابل فهم و درک است و تمامی این مسائل در پیشرفت و ارتقا نقش اساسی دارند. در محیط کسب و کار، تجارتهای کوچک برای بقای خود فعالیتهای کار آفرینانه انجام میدهند، پول لازمهی انجام هر کاری است و بنابراین برای عمل به تعهدات و توانایی پرداخت هزینهها نیاز است. توانایی پرداخت هزینهها اثبات خوبی از موفقیت آن شرکت است اما درحقیقت توانایی پرداخت تمامی هزینهها میتواند نشانه خوبی باشد.
نکته چهارم: داشتن موسسان با انگیزه
به اعتقاد من تمامی موسسان با سلیقههای گوناگون توانایی موفقیت در تجارت را دارند. اگر چند سال پیش این سوال از من میپرسیدند پاسخ من موسسان باهوش بود، اما این مورد جالبی است که برخی از موسسان هوش و ذکاوت خود را در یک ملاقات نشان میدهند و برخی در انجام مسئولیتی که به عهده آنها گذارده شده است. من موسسانی را دیدهام که در نشستهای برگزار شده هیچ نبوغی از خود نشان نمیدهند، ارائه خوبی ندارند و شما باور ندارید که با شخص باهوشی در حال گفتگو هستید اما همین افراد کاری را که از نظر بسیاری از افراد غیر ممکن است انجام میدهند و این مسئله عجیبی نیست، ما باید تمامی جنبههای یک فرد را در نظر بگیریم. در بسیاری از مواقع در مطالعاتم به چنین موارد استثنایی میرسم.
نکته پنجم: مقبولیت، مقبولیت و مقبولیت
مورد بعدی که من درباره آن فکر کردهام مقبولیت است. از نظر من تفاوت بین درآمدزایی برای "شبکه تلویزیون داستن" هفت سال قبل و درآمدزایی در زمان حال این است که در زمان حال دسترسی به کاربران بسیار ارزانتر و زمان فراغت آنها بیشتر است. اساسا تمایل سرمایهگذاران از سرمایهگذاری بر روی ایده به سرمایهگذاری بر روی رشد و پیشرفت تغییر یافته است. آن چیزی که من در شرکتها به دنبال آن هستم ابزاری است که میزان رشد آن شرکت را در طی دو، شش و هجده ماه تولید میکند.
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.