گفتگویی صمیمانه با خالق رویای یک رایانه شخصی برای هر خانه
"بیل گیتس" یکی از موفقترین افراد در تجارت محصولات نرمافزار، یک سرمایهگذار و کارآفرین نمونه است. او با کمک دوست خود " پل آلن" شرکت مایکروسافت را راهاندازی کرد و در حال حاضر بزرگترین شرکت در زمینه تولید محصولات نرمافزاری برای کاربردهای خانگی در جهان بشمار میرود.
- شما در اوایل دوران دانشجویی دانشگاه هاروارد را برای تاسیس شرکت مایکروسافت با کمک دوست خود "پائول آلن" ترک کردید. برنامه تجاری شما دقیقا چه بود؟
مایکروسافت اولین شرکت نرمافزاری بود که ما در آن برای کامپیوترهای شخصی برنامهنوسی انجام دادیم. ما بر این باور بودیم که میتوانیم بهترین برنامهنویسان را استخدام کنیم و در آنجا تعداد باورنکردنی نرمافراز برای طراحی و تولید وجود خواهد داشت و ما قادر خواهیم بود تا تولید نرمافراز را در ابعاد جهانی گسترش دهیم. تمرکز اصلی ما بر روی طراحی سختافزار بود و ما به صدها و صدها شرکت در دنیا، بیش از صد شرکت در ژاپن، صدها شرکت در زمینه پروسسورها و شرکتهایی که صنایع را کنترل میکردند محصولات خود را عرضه کردیم. ما میدانستیم که در آیندهای نهچندان دور قادر خواهیم بود تا محصولات خود را بهطور مستقیم به عموم مردم عرضه کنیم. در سال 1980 ما موفق به فروش نرمافزار به عموم مردم شدیم. ما توانسیتم اولین محصول خود در زمینه بازی کامپیوتری، محصولی با بهرهوری بالا، که مردم تمایل به خرید بسته نرمافزاری آن از فروشگاه داشتند را تولید کنیم.
- اولین جرقه برای انتقال کامپیوترهای شخصی به محل کار افراد و خانههای آنها از کجا در ذهن شما شکل گرفت؟
ما در مورد این نظریه در مقالهای که در سال 1977 چاپ شده بود مطالبی را گفته بودیم و در آن مقاله از حضور کامپیوترها در محل کار و خانه مردم خبر داده بودیم. اگر ما به گفتههایی در این زمینه بسنده میکردیم و تنها به تولید نرمافزار اکتفا میکردیم همه چیز در آنجا به پایان میرسید. تصور حضور کامپیوتر بر روی هر میز و در هر خانهای نظریهای بسیار دیوانهکننده و عجیب بود. در آن زمان افراد باهوش معتقد بودند که مردم نیازی به کامپیوتر را خانه و محل کار خود ندارند. حتی "کن اولسن"،که در آن زمان صاحب شرکت محصولات دیجیتال بود اعلام کرد که افراد جامعه نیازی به داشتن یک کامپیوتر در منازل و محل کار خود ندارند. ما او و شرکتش را تحسین میکنیم که گفت این نظریه که مردم در منازل خود به کامپیوتر احتیاج دارند، نظریهای احمقانه است.
- زمانی که "آی بی ام" برای سفارش یک سیستم عامل به شرکت شما مراجعه کرد، به چه دلیلی سفارش شرکت "آی بی ام" را نپذیرفتید و آن را به شرکت تحقیقات دیجیتال رجوع دادید؟
زمانیکه شرکت "آی بی ام" شاهد عرضه نرمافزار توسط ما به تمام کامپیوترهای خانگی بود به سراغ ما آمد و از ما در مورد طراحی مشورت خواست. نظر ما طراحی یک دیسکت در آن بود و از آنجاییکه یک شرکت دیگر به نام تحقیقات دیجیتال این کار را برای ماشینهای 8 بیتی انجام داده بود و در حال ارتقا آن برای ماشینهای 16 بیتی بودند، ما به آنها توصیه کردیم که از ماشینهای 16 بیتی استفاده کنند، پروسسورهای 886 و 888، و آنها باید تحقیقات خود را انجام داده و آن را به پایان میرساندند. مدیران شرکت "آی بی ام" مستاصل شده بودند و نمیدانستند که چه کاری درست است. اکثر ما بخصوص " پل" و " کازی کونیشی" که اهل ژاپن بود و با ما همکاری میکرد اعتقاد داشتند که ما باید این کار را خودمان انجام دهیم. بدلیل ضیق وقت، ما نوشتن بخشی از کد اصلی برنامه را به شرکت دیگری واگذار کردیم و بعد آن را تبدیل به "ام اس داس" نمودیم و متعاقبا "ام اس داس" با "سی پی ام" وارد رقابت تنگاتنگی شد. بعد از حدود 2 یا 3 سال، " ام اس داس" بسیار بسیار محبوبتر از " سی پی ام" گشت و ما قابلیت طراحی گرافیک بالایی را به "ام اس داس" اضافه کردیم و آن دو را با هم ادغام نمودیم. در نتیجه شما زمانیکه در مورد ویندوز صحبت میکنید در حقیقت در مورد " ام اس داس" و تمامی مشتقات آن سخن میگویید. ویندوز یک سیستم عامل کامل است و شاید در ظاهر اجزای پنجرهها مربوط به کارهای گرافیکی باشند اما در اصل آنها شامل اجزای کلاسیکی که در "ام اس داس" وجود دارد میباشند.
- آیا شما هیچگونه حق امتیازی از شرکت "آی بی ام" در قبال فروش هر کامپیوتر با سیستم عامل"ام اس داس" مطالبه کردید؟
قرارداد ما با "آی بی ام" قراردادی با ارزش ثابت و غیر قابل تغییر بود ولی این قرارداد شامل محدودیتهایی برای شرکت "آی بی ام" بود، از جمله اینکه شرکت " آی بی ام" حق فروش این محصول به شرکتهای دیگر سختافزاری را نداشت و زمانیکه افراد محصولات سازگار و مناسب "آی بی ام" را تجربه میکردند ما بطور مستقیم با آنها وارد معامله میشدیم و درآمد ما از این طریق تامین میشد. این قراراد بسیار پیچیده بود. در این قرارداد " استیو بامبر" شخص اول " آی بی ام " در آن زمان که جز اولین گروههای شرکت " آی بی ام" بود و ما میخواستیم که آنها این باور که کامپیوترهای شخصی همهگیر خواهند شد را رواج دهند تا شرکت مایکروسافت از این باور بهره کافی را برده باشد. آنها بر این باور بودند که قرارداد خوبی را امضا کردهاند، که همینطور هم بود. اما با گسترش این صنعت و با تولید نسخههای جدید و ابزار جدید ما فرصت بهتری در بازار بدست آوردیم با وجود اینکه آنها حقامتیازی به ما نداده بودند.
چه زمانی به این مسئله واقف شدید که این تجارت بطور بسیار گستردهای فراگیر و موفق خواهد شد؟
حتی در روزهای اول زمانیکه شما با نظریه هر خانه و هر میز یک کامپیوتر مواجه میشدید این سوال مطرح میشد که چند خانه در جهان وجود دارد؟ چند میز در جهان وجود دارد؟ آیا امکان تهیه کامپیوتر برای هر خانه و هر میز کار وجود خواهد داشت؟ ارقامی که به ذهن میرسیدند بسیار عجیب بودند. سوالات بسیاری از این قبیل مطرح میشد. اما زیباترین بخش کار این بود که ما به لحظه و زمانی که در آن زندگی میکردیم تمرکز کرده بودیم و به اینکه آیا باید یک فرد دیگر را نیز استخدام کنیم؟ اگر مشتریان ما هزینه کامپیوتر را پرداخت نکردند پول کافی برای پرداخت حقوق کارمندان را خواهیم داشت؟ ما بسیار مشغول و درگیر مسائل بعدی پیش روی خود بودیم و بشدت در مسائل مهندسی غرق شده بودیم. رسیدن به چنین سطحی از موفقیت و اینکه شرکت مایکروسافت به چه شرکت بزرگی تبدیل خواهد شد خارج از تصور ما بود. من زمانی را بیاد میآورم که فهرستی از افراد ثروتمند منتشر شد یکی از موسسان شرکت" اینتل" بین آنها بود فردی که کارش مربوط به کامپیوتر بود. ما فکر میکردیم که زمینه نرمافزار نیز زمینه موفقی خواهد بود و ارزش شرکت مایکروسافت در آینده قابل توجه خواهد شد. اما تمرکز اصلی ما روی این مسئله نبود بلکه تلاش روزانه برای تولید نرمافزارهای بهتر و کارآمدتر بود. برخی از تصمیماتی که ما اتخاذ کردیم از قبیل بررسی خواستههای مردم، روشهایی برای دستیابی به بازارهای جهانی، دیدگاه ما در مورد نرمافزار بسیار طولانی مدت و آینده اندیشانه بود. با وجود این مسائل ما هر روز با انرژی بالا سر کار میآمدیم، سرگرم نوشتن کدهای مختلف میشدیم و افراد بیشتری را برای این کار استخدام میکردیم. قبل از اینکه "آی بی ام پی سی" و یا حتی قبل از اینکه " ویندوز" شناخته شود برای همگان روشن بود که شرکت " مایکروسافت" شرکتی بسیار منحصر بفرد در زمینه نرمافزار است. شرکتهای دیگر تنها یک بخش تولیدی داشتند، کارمندان زیادی نداشتند و گستردگی زیادی در تولیدات خود نداشتند و در بخش تحقیقات و توسعه نیز فعالیت خاصی از خود نشان نمیدادند. ما بر این تصور بودیم که کار منحصر بفردی را ارائه میدهیم. بهرحال در سال 1995 یا حتی در 1997 این شرکت "مایکروسافت" بود که در زمینه نرمافزار انقلابی در جهان بپا کرد.
- چه زمانی شروع به رشد و شکوفایی کردید و چشمانداز شما برای اهداف آینده چه بود؟
من همواره در معرض کامپیوتر بودهام و همواره در حال مطالعه، حل مسائل ریاضی و علاقهمند به علم و دانش بودهام و از اینکه شغل آینده من چه خواهد بود هیچ اطمینانی نداشتم. میدانستم که به یادگیری در مورد مسائل گوناگون و مطالعه در مورد آنها علاقه بسیاری دارم. اما من در سال 12 سالگی شروع به استفاده از کامپیوتر کردم، ماشینی که بسیار محدودتر از کامپیوترها و امکانات و استانداردهای امروزه بود با این حال اولین برخورد من با کامپیوتر من را بسیار شگفتزده کرد.
- آیا به عشق در نگاه اول اعتقاد دارید؟
من به کارهایی که میتوانستم و نمیتوانستم با کامپیوتر انجام دهم علاقهمند شدم و برخی از دوستان من زمان زیادی صرف کار با کامپیوتر میکردند، معلمان ما از این موضوع نگران بودند بنابراین ما راه خود را رفتیم و سعی داشتیم تا با برگزاری کلاسهایی استفاده از کامپیوتر را به دانشآموزان دیگر آموزش دهیم. دریافت پول برای انجام کارهایی با کامپیوتر و صحبت در مورد تاسیس یک شرکت بسیار فریبنده و جذاب بود. یک پیشرفت معجزهآسا در زمینه کامپیوتر در حال رخ دادن بود و همین مسئله باعث کاهش قیمت آن شد بطوریکه هر شخصی میتوانست آن را برای خود تهیه کند. از روی ایده تاسیس شرکت زمان زیادی گذشت تا ما توانستیم شرکتی را تاسیس کنیم و در زمینه تولید نرمافزار فعالیت داشته باشیم.
آیا همواره در حل مسائل ریاضی تبهر داشتهاید؟
بلی. ریاضیات چیزی بود که همواره برای من بسیار طبیعی و قابل درک بوده است. من همیشه در امتحانات ریاضی از هر نوعی که بود خوب عمل میکردم و این موضوع باعث افزایش اعتماد به نفس من میشد. من معلمانی داشتم که من را تشویق میکردند، آنها من را به خواندن کتاب در مورد ریاضی، دروس دانشگاهی از جمله ریاضیات سمبولیک که همان جبر بود تشویق میکردند و من به اعتماد به نفس کاملی در مورد استعداد ریاضی خود رسیدم. من فکر میکنم ریاضیات نه در تنها در علوم، بلکه در اقتصاد، آمار و هر چیز دیگری کاربرد دارد و اگر شما در این زمینه به خود اعتماد داشته باشید بسیار کمک کننده و مفید خواهد بود.
- برای کسانی که کامپیوترهای اولیه را به یاد نمیآورند میتوانید از اهمیت اشتراک زمانی سخن بگویید؟
کامپیوترها بشدت گران قیمت بودند و میلیونها دلار برای افراد هزینه برمیداشتند. ماشینی که بسیار ضعیفتر از تلفن همراه امروزی بود. در نتیجه حتی اگر شما یک برنامه کامپیوتری مهمی را اجرا میکردید و یا کامپیوتر را با دیگران به اشتراک میگذاشتید باید هزینه بالایی را پرداخت میکردید. اشتراک زمانی، ارتباط با دیگران و به اشتراک گذاری کامپیوتر با آنها بود. این روش بهتر از آن بود که شما اطلاعات خود را بفرستید زیرا ممکن بود اشتباه کنید و برای آن اشتباه باید هزینه زیادی را پرداخت میکردید. ما ترجیح میدادیم تا برنامه کامپیوتری را بصورت آفلاین بر روی یک تکه کاغذ اجرا کنیم در نتیجه دیگر تاخیری برای تایپ آن وجود نداشت و زمانی که با کامپیوتر کار میکردیم از آن کاغذ استفاده میکردیم و زمان کمتری روی خط بودیم. اما این رویه به شما اجازه میداد تا بدانید چه اشتباهاتی دارید و اشتباهات خود را جبران کنید. بدلیل اهمیت زمان در استفاده از کامپیوتر ما از کارت پانچ شده استفاده میکردیم چیزی که ما از آن در دانشگاه و جاهای دیگر نیز استفاده میشد و به آن سیستم پانچ کارت گفته میشد. با کاهش قیمت کامپیوترها و افزایش تعداد آنها، افراد بیشتری از جمله دانشمندان و تجار به آن دسترسی پیدا کردند. ایده ماشین همواره همراه با کار کردن آن بطور مستقل شکل میگرفت و اینکه شما در گوشهای بیکار بنشینید و آن کار خودش را انجام دهد این نظریه تنها تا یک دهه معقول و منطقی بنظر میرسید که ماشینها کار کنند و ما در گوشهای بنشینیم و هزینهها بشدت کاهش پیدا کند. بیکار بودن یک کامپیوتر شبیه از دست دادن منابع عظیمی از ثروت بود زمانیکه کامپیوتر بسیار گران قیمت و کمیاب بود.
- برای کسی که تا بحال هیچ گونه تجربهای از برنامه نویسی ندارد میتوانید از جذابیتهای این کار در اولین تجربه خود بگویید؟
من تجربیات فراوانی در زمینه برنامهنویسی پیشرفته کامپیوتری داشتهام، کسانی که واقعا برنامهنویسان برجستهای بودهاند و در مورد کار من نظر دادهاند و معتقد بودند که من برنامهنویس خوبی خواهم شد. برنامهنویسی پروسه بسیار نفسگیری برای من در سنین بین 13 تا 17 سالگی بود من چیزهای زیادی یادگرفتم. بعد از گذشت زمان زیادی، مدرسه از من خواست تا برای زمانبندی کلاسها برنامهای را تهیه کنم و در آن برنامه باید زمان برگزاری کلاسها، کلاسهای حذف شده، برنامهریزی کلاسهای مختلف برای افراد مختلف، کنترل تعداد افراد در هر کلاس و حتی جلوگیری از تدریس بیش از اندازه معلمین در کلاس پیشبینی میشد که یک برنامه نرمافزاری بسیار پیچیده بنظر می رسید و زمانیکه مدرسه برای اولین بار این برنامه را در سن 15 سالگی از من درخواست کرد من از نوشتن آن اظهار ناتوانی کردم. آنها این درخواست را از دانشآموزان بزرگ سال نیز داشتند و آنها هم نتوانستند برنامه مورد نظر را تهیه کنند. بعد از گذشت یک سال من اعلام کردم که میتوانم برنامه جامعی برای مدرسه تهیه کنم و من با همکاری دوستانم نرمافزار را تهیه کردیم که تمام برنامه زمانبندی مدرسه را ارائه میکرد. این کار برای ما بسیار شگفتانگیز بود و فواید زیادی نیز داشت ما برای انجام این کار مبلغی را دریافت کردیم. پیچیدگی برنامهنویسی باعث ارتقا مهارتهای من در این زمینه شد و ما توانستیم نظارت مستقیم بر افرادی که در کلاس ما حضور دارند داشته باشیم و در نهایت آن تجربه مجموعهای از بهترین تجربیات بود.
- چه زمانی تصمیم گرفتید تا دانشگاه هاروارد را بمنظور تمرکز بر روی تجارت ترک کنید و در آن زمان واکنش والدین شما چه بود؟
والدین من در تمام مدت تحصیل من بسیار خوب عمل کردند، در زمینه انتخاب ورزش مورد علاقهام، زندگی تنها در ونکوور و واشینگتون و در تمام مراحل تحصیل بخوبی حامی من بودهاند. من تنها در زمانی که میخواستم دبیرستان را برای رفتن به دانشگاه ترک کنم دچار مشکل شدم، من فرصتی را برای رفتن به دانشگاه "ام آی تی" داشتم که از دست دادم و به دانشگاه هاروارد رفتم. زمانیکه میخواستم هاروارد را ترک کنم با حرفهای زیادی روبرو شدم اینکه در صورت ترک هاروارد نمیتوانم دوباره به آن برگردم و یا اینکه اگر شرکتی که میخواهم تاسیس کنم شکست بخورد چه خواهد شد. والدین من از این تصمیم من متعجب شده بودند و نمیدانستند که هدف من از این کار و معنی آن چیست. اما آنها همواره از من حمایت کردند و زمانیکه من میخواستم با شرکتهای مختلف مذاکره کنم پدر من که در این زمینه تبهر داشت بسیار به من کمک کرد و زمانیکه شرکت من به موفقیت دست یافت آنها احساس بهتری در این مورد داشتند. من بسیار پرانرژی بودم و میخواستم که در سال اول وارد بازار شوم و آن را به تعویق و سال دوم نکشانم که باعث شد دوره لیسانس را رها کنم.
- به چه چیزی در زندگی بیشتر از هر چیز دیگر افتخار میکنید؟
مایکروسافت در مرکز انقلاب کامپیوترهای خانگی قرار دارد. بطور خاص ایجاد بازار تجارت نرمافزاردر بین شرکتهای زیادی که در زمینه تولید نرمافزار برای کاربردهای مختلف فعالیت میکنند کار بسیار دشواری است. ایده تشویق افراد برای داشتن خلاقیت در تولید نرمافزار همچنین تشویق تمام صنایع مربوط به کامپیوتر به اعتقاد مایکروسافت تا آن زمان توسط هیچ فرد یا شرکتی مححق نشده بود اما مایکروسافت به این ایده جامه عمل پوشاند و آن را بشکل فراگیری اجرایی کرد. با ایجاد فرصتهای مختلف هر روز در مسیر پیشرفت حرکت کردیم. بدلیل وجود تعداد فراوانی از ماشینها در جامعه قیمت آنها بسیار پایین نگه داشته میشد. تمام تلاشهای شخصی باعث رشد در صنعت نرمافزار شد بگونهای که نرمافزار را بسیار شخصی و خاص کرد و این چیزی است که من بیشتر از هر چیز دیگر به آن افتخار میکنم.
- دیدگاه شما درباره شرکت بیل و ملیندا گیتس چیست؟
شرکت در اواخر سال 1990 تاسیس شد. پدر من مشوق من در این زمینه بود و نام مدیر اجرایی "پریستون سایفرود" بود. دوران پر مشغلهای بود بچههای ما کوچک بودند اما ما ادامه دادیم. کامپیوترهای زیادی را در کتابخانههای کشورهای مختلفی نصب کردیم که شامل ایالات متحده نیز میشد. ما بورسیههای تحصیلی را فراهم آوردیم، در مورد بازیابی سلامتی نیز فعالیتهایی را انجام دادیم، موضوع جمعیت و این فعالیتها ادامه داشت. همچنین افرادی را که در زمینه واکسنها کار میکردند ملاقات کردیم و به عنوان یک فعالیت نیمهوقت سلامت جهانی برای ما به موضوع مهمی تبدیل شد و ایالات متحده بر روی کتابخانهها، بورسیهها و آموزش متمرکز شده است. اینها مسائلی هستند که به افراد فقیر به غیر از مسائل مالی و تامین آینده کمک می کنند. من توانستم کمک خوبی در این زمینه انجام دهم و یک روند جدیدی در این باب گشوده شد که چهار سال برای ایجاد آن زمان صرف شد. در حال حاضر بطور تمام وقت خود را به موسسه اختصاص دادهام و در نقش مدیر عامل سفرهای فراوانی دارم. این فعالیت بسیار چالش برانگیز و بسیار راضیکننده است من بسیار خوشحال هستم که به این منابع دسترسی دارم و اینها همگی بدلیل موفقیت مایکروسافت است و انعکاس آن در جامعه با انجام چنین اقداماتی نمایان است و تاثیر خوبی نیز تا بحال داشته است.
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.