پس از تجربهی ۷۴ بار پرواز در یک سال، این کارآفرین نرمافزاری را توسعه داد
همانطور که کسی نیست که بعد از یک سفر هاکی به شما لبخند بزند یا بعد از آن به شما یک بشقاب خوراکی تعارف کند کسی هم برای کنترل کمپانی شما وقتی پروازتان تاخیر دارد نیست.
ریچارد پلیث این مشکل مدیران را درک میکند
ریچارد قبلا در گوگل و car app گوگل نیویورک کار کرده است. او سراسر دنیا را به واسطه پروازهای متعدی که داشته دیده است.
در سال 2014 او به تنهایی 74 پرواز داشت. او برای تماس با دوستانش به امید آنکه آنها را ببیند و با آنها صحبت کند مدام به فیس بوک میآمد ولی هیچوقت نمیتوانست بدون تاخیرهای 1 تا 2 روزه پاسخی دریافت کند.
ریچارد برنامه ای بنام Sup را برای ارتباط آسان و راحت افراد با دوستانشان طراجی کرد. Sup به شبکههای اجتماعی وصل میشود و برای افرادی که حدودا 5، 10 یا 15 دقیقه با شما فاصله دارند سریعا یک پیام میفرستد. گزینهای هست که اگرر مایل به دیدن افراد هستید بیان کنید یا اینکه اگر تنهایید و مایلید یکی دو نفر از دوستان را ببینید پیغامی بگذارید.
ریچارد معتقد است که ما از تعداد زیادی شبکه اجتماعی استفاده میکنیم اما این شبکهها کمتر ما را اجتماعی میکنند. ما بیشتر دنبال دیدن عکسها و خواندن خبرهای وبسایت، اضافه کردن فیلتر به عکسها و دیدن صفحه نمایشمان در عوض دیدن دوستانمان هستیم. این نرم افزار نوامبر 2016 به بازار آمد. بیشترین تمرکز نرم افزار بروی ارتباطات شخصی تا آنلاین بود و بیش از 50000 کاربر دارد. ما با بنیانگذار این شرکت تماس گرفتیم و سوالاتی در رابطه با چگونگی گذراندن روزهای وو نصیحت این کارآفرین را برای سایر افراد را پرسیدیم.
1.چگونه روز خود را شروع میکنید؟
به سراغ تلفنم میروم تا مکالمات از دست رفتهام را چک کنم. ایمیلم را تا جایی که میتوانم بررسی و ایمیلهای لازم را ارسال میکنم. نگاهی اجمالی بر شبکههای اجتماعی دارم. اینکارها بنظرم قبل از کار رفتن به من آرامش میدهد و برای کل روز کاملا مطلع میشوم. پس از آن به حمام رفته و در مورد همه چیز در آنجا فکر میکنم در این موقع هست که من بهه اندازه کافی سرحال شدم تا به اولین جلسهام بروم.
2.روز خود را چگونه به پایان می رسانید؟
کارهای زیادی هست که باید غروب به آنها رسیدگی کنم. بنابراین زمان انتهای روزم متغیر است. خیلی مهم که تا جایی که امکانش هست با سرمایهگذاران و مطبوعات ارتباط داشته باشم. یکی از کارهایی که هر غروب انجام میدهم زنگ زدن به مادربزرگ 97 سالهام است. احوال او را جویا میشوم و در مورد اینکه روز خود را چگونه گذرانده صحبت میکنیم او هم همین سوال را از من میپرسد. اخیرا به تمام ایمیلهایم پایان دادم و کل باکس دریافتی را پاک کردم که فکر میکنم راه سالمی برای کار کردن است. بعد از اینها هم به رختخواب رفته تا بلاگهایم را با تلفن همراهم بخوانم و با دوستهایم گپی داشته باشم.
3. کتابی که ذهن شما را تغییر داد چه بود و چرا؟
Purple Cow by Seth Godin این کتاب شما را وادار به فکر کردن میکند. اینکه یک گام به عقب برگردید و ببینید چگونه میتوانید محصول خودتان را متمایز کنید. چیزهایی را که مردم دوست دارند در زندگی داشته باشند یا در موردش صحبتت میکنند بسازید.
4.چه کتاب هایی را شما توصیه می کنید وچرا؟
کتاب: چگونه گوگل کار میکند، به قلم اریک اشمیت و جاناتان روزنبرگ
در این کتاب داستان موفقیت گوگل آمده و رازهای موفقیتشان بررسی شده است. همچنین توصیه بسیار مهم برای شرکتهای نوپا در این کتاب بسیار ارزشمند است.
5. استراتژی حفظ تمرکز چیست؟
من یک لیست مشخص از تمام کارهایی که در هر روز باید انجام شوند تهیه میکنم اسم این برگه را برگه استاد گذاشتم.
یک برگه اسپردشیت گوگل با ستونهایی برای امروز، این هفته، هفته آینده، این ماه با ستون های در حال پیشرفت و مجزا برای دیگر مسایل مثل روابط عمومی و جذب سرمایه
با این لیست من مطمئنم که دقیقا هر روز چه کاری رو میخواهم انجام بدهم و الویت کارها نیز مشخص است پس هیچ کاری از قلم نمیافتد.
6.وقتی بچه بودید شغل مورد نظرتان چه بوده؟
مامور نجات غریق. من شنا و ساحل را دوست داشتم. برای همین هم خیلی در بچگی شنا میکردم و مجذوب این حرفه شده بودم در حالیکه سرگرمیهای زیاد دیگری هم داشتم. آیا کسی هست که قهرمانی را دوست نداشته باشد؟!
7. چه چیزی از بدترین رئیستان تا به امروز یاد گرفتهاید ؟
شما باید تیم خودتان را تشویق کنید. هیچ وقت کارهای انفرادی برای شما به اندازه کارهای تیمی ارزشمند نباشد. ثابت قدم باشید و در مقابل تصمیماتی که میگیرید احساس مسئولیت داشته باشید.
8. چه کسی بیشترین تاثیر را بروی شما و رویکردتان گذاشت؟
این شخصیت یک نفر نبود بلکه افرادی بودند که من در گوگل با آن ها کار میکردم. من خیلی چیزها یاد گرفتم و آمدم که بسیاری از افرادی که باشخصیت ترین، باهوش ترین و جاه طلبترین افراد بودند را تحسین کنم.
9. چه سفری بود که شما را تغییر داد؟
در سال 2013 من بمدت چهار روز به کره شمالی سفر کردم. سفر بسیار شگفت انگیزی بود. خیلی برایم هیجان انگیز بود که هرکسی بطور نامحدود به اینترنت و اطلاعات دسترسی داشته باشد. اما کره شمالی خیلی از این رویا دور بود. همه مدت که آنجا بودم به این موضوع فکر کردم. اکنون سه سال از آن ماجرا میگذرد. به مردمی که دیدم فکر میکنم اینکه سوالات و سبک زندگیشان با دسترسی به اینترنت بهترخواهد شد.
10. چه چیزی برای شما الهامبخش است؟
افرادی که از من در بسیاری زمینهها قویتر بودند. افراد زیادی هستند. من بطور ویژه در هرکاری خوب نیستم. فقط در رابطه با چیزهایی که با آنها در تماس هستم کنجکاوم.
11. اولین ایده تجاریتان چه بود و با آن چه کردید؟
من صدفهایی که در ساحل پیدا میکردم را به خانوادهام میفروختم. حاشیه سودش فوق العاده بود اما مبلغ زیادی هم بدست نیاوردم.
12.اولین شغلی که برایتان نکات آموزنده و مفید داشت چه بود؟
من مربی قایقرانی در مدرسه بودم. برایم حالت سرگرمی داشت اما به من نحوهی مدیریت دانشآموزان را آموخت. اینکه به همه دانش آموزان یاد دهم و مطمئن شوم که حس امنیت، سرگرمی در حین آموختن دارند.
13.بهترین نصیحتی که به شما شده است؟
هیچگاه دست از یادگیری نکشید.
14.بدترین نصیحتی که به شما شده است؟
تسلیم شدن
15. شعار شما در زندگی چیست؟
هر روز برای پیشرفت تلاش کیند. سعی کنید هر روز با اعضای تیم خود تعامل داشته باشید و برای رسیدن به هدف خود تلاش کنید.
16.بمنظور پیشرفت کارها و برنامهها آیا از برنامه یا نرمافزار خاصی استفاده کردهاید؟
من از برنامه گوگل اسپریدشیت برای لیست انجام کارهایم استفاده کردم. نرمافزار خیلی مفیدی بود چون از هرجایی میتوانستید وارد شوید و با تمام دستگاههای هوشمند شما سینک میشود.
میتوانم آیتمها را از امروز به این هفته و یا هفته آینده انتقال دهم و آنچه نیاز به پیگیری دارد را دنبال کنم. برای پیگیری کارهایم از تقویم استفاده میکنم. تقویم گوگل خیلی خوب است و با ایمیلها و مرورگرم سینک میشود بنابراین مطمئن میشوم جایی که نیاز است باشم هستم!
17. تعادل کار- زندگی برای شما چه معنایی دارد؟
بعنوان یک کارآفرین شما همیشه آنلاین هستید. تلاشم بر این است که خیلی سریع همه ایمیلها را پاسخ دهم تا بدانند که در دسترس هستم و سپس جوابشان را با جزئیات برای آنها ارسال میکنم. بنظرم در کار حرفهای داشتن سرگرمی هم لازم است. خارج از محل کار دوستان خارقالعادهای داشتم که زمان زیادی را با آن ها میگذراندم و حامیان من هستند.
ما جشنهای خوبی داریم که سختی کار را جبران میکنند و تعادل بین کار و زندگی ایجاد میکنند.
18.چگونه مانع فرسودگی شغلی میشوید؟
من آنچه انجام میدهم را دوست دارم. با یک تیم خارقالعاده کار میکنم. بنابرای کارم صرفا حس کار را به من القا نمیکند. اگر آنچه دوست دارید را انجام دهید از فرسودگی شغلی در امان خواهید ماند.
19.وقتی خلاقیتتان متوقف میشود استراتژیتان برای نوآوری چیست؟
من به بیرون از اداره میروم. روزهایی که بی انگیزهاید یا احساس میکنید بازدهی بالایی نداید اولین نکته، تشخیص این موضوع است و بعد هم انجام کاری مفید برای این مورد. زمانهایی که من واقعا انگیزه خود را از دست میدهم کار را متوقف میکنم، xbox یا تنیس روی میز، بازی میکنم به پارک یا به موزه میروم و یا اینکه با دوستم تماس میگیرم. حالا برای شروع مجدد آمادهام.
20. اکنون چه چیزهایی یاد گرفتهاید؟
من هر روز در حال یادگیری چیزهای جدید هستم. همیشه با دوستان و تیمم که فوقالعاده از من باهوشتر و توامنمدتر هستند انرژی میگیرم. وقتی پیرامون شما پر از اسنانهای باهوش باشد شما مدام در حال یادگیری هستید. از طرفداران بزرگ NYU Stern Professor Scott Galloway هستم و تمام دوره هایش را در یوتیوپ یا ارائه ها دنبال میکنم.
منبع: www.entrepreneur.com
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.