همراه با کارآفرینی خود ساخته
نوزده سوال از یک کارآفرین. اینکه چه عاملی جرقه اولیه را در ذهن آنها زد. استراتژهای موفقیتشان چه بوده است. و نصیحتهایی که برای کارآفرینان جدید دارند.
در دنیای گوشیهای هوشمند خدمات به مشتری همه چیز است.
پستمیتز (یک سیستم حمل و نقل و تحویل کالا) در سال 2011 در سانسفرانسیسکو راه اندازی شد.
مدیر عاملش باستین لیمان و همکارانش شان پلایس و سام استریت، نبود سیستمی در دسترس، سریع، اقتصادی و موثر برای تحویل محلی اجناس را متوجه شدند.
لیمان اولین کسی بود که پستمیتز را در سال 2005 راهاندازی کرد. جرقهی اولیه آن هنگام سفرش از مونیخ به لندن در ذهنش افتاد دقیقا زمانی که تخت اسکیاش را در مونیخ جاگذاشت و در برلین به آن نیاز داشت. پس از آنکه به گزینههای حمل و نقل مختلف فکر میکرد به این نتیجه رسید که یک گزینه جالب برای حمل و نقل است. بگفته لیمان ایده تا زمان ظهور گوشیهای هوشمند قابل تحقق نبود. شرکت با عنوان یک سیستم تحویل وسایل از یک شاخهیگل گرفته تا مبلمان در مناطق مختلف آغاز شد. امروزه این کمپانی در 26 ایالت از آریزونا تا ویسکانسین حضور دارد. در شش سال اخیر شرکت با همکاری بیش از 4000 شریک تجاری من جمله اتسی، استارباکس، والگرین و اپل ساخته شد.
پستمیتز بیش از یک ملیون تحویل در ماه از تجارتهای منطقهای سراسر کشور داشته است. اخیرا پستمیتز یک برنامه عضویت 99/9 دلار به ازای هر ماه را راهاندازی کرده که این امکان را برای کاربران فراهم میکند که در سفارشهایی با مبالغ بالاتر از حدود 25 دلار برای کاربران، حمل و نقل کالا به صورت رایگان انجام شود. قیمت سهام شرکت امروز به بیش از 278 دلار افزایش پیدا کرده است.
فرصتی برای صحبت با لیمان آلمانی یافتیم و از او بیست سوال مدنظرمان را پرسیده تا بفهیمم چه عاملی او را در این مسیر قرار داده است.
چگونه روز خود را شروع میکنید
هر روز بهترین دوستم ساعت 6:15 صبح من را از خواب بیدار میکند. ما تاساعت 9:15 بسکتبال بازی میکنیم و پس از آن هم به اداره میرویم. اولین جلسه با رئیس امور اداری شرکت که در واقع یک فوق برنامه است، برگزار میشود. این برنامه 5 روز هفته من است. برای من فوق العاده است. به اندازه یک کودک بیش فعال شدهام! بنابراین کارهای فوقبرنامه مانند ورزش برای ذهن و بدن من مهم است. چون اینکار سرحالم میکند و فعالتر می شوم و نگرانی و اضطرابم را کاهش میدهد.
چگونه روز خود را تمام میکنید
من به خانه میروم و معمولا شام را با همسرم میخورم. پس از چک کردن ایمیلها و تماشای تلویزیون کمی به آنچه در روز گذشته تامل میکنم. انجام چنین کاری در عصر منجر به تمام شدن آن روز برای ذهن من میشود. به تصمیمهای آن روز فکر میکنم و پس از آن با ذهنی پاک خیلی آسوده به خواب میروم.
چه کتاب هایی ذهن شما را تغییر میدهند و چرا؟
هنر نوآوری نوشتهی پیتر کلی و جوناتان لیتمن
پیتر و برادرش دیوید موسسان یک شرکت طراحی به نام IDEO میباشند. این کتاب در رابطه با چگونگی ساخت IDEO است و در رابطه با چگونگی گردهم آمدن افرادی با پیش زمینه های مختلف و همکاری آن ها برای حل مشکلات و ساخت محصولات زیبا نوشته است. توضیحاتی در کتاب در رابطه با آسیبهایی که IDEO متوجه آن ها شده است آمده است. این آسیبها بدلیل حضور افرادی بوده که در زمینه های مختلف اطلاعاتی داشته اما تخصصشان فقط در یک یا دو زمینه بوده است. چنین افرادی را T شکل نامیدهاند. ما سعی در استفاده از این فلسفه در پستمیتز داشتیم.
چه کتابی را شما توصیه می کنید و چرا؟
ناطور دشت نوشته جی دی سالینجر را پیشنهاد میکنم. چون داستانی قوی است و در رابطه با دورهی نوجوانی است. به عنوان بنیانگذار شرکت، مطالعه داستانهای قوی مهم است.
استراتژی حفظ تمرکز چیست؟
ما دایما فرضیههای خود را استفاده میکنیم و نمیخواهیم بپذیریم که دنیای اطرافمان تغییر کرده است بهترین راه حل این است که در مورد هرچیزی سوال بپرسیم. جلوی مسائل بایستیم و تغییرات را درک کنیم.
آرزوی کودکیتان برای شغل آینده چه بود؟
من همیشه دوست داشتم یک کارگردان باشم. استنلی کوبریک شخصیت مورد علاقهی من است. بنظر من آنچه کارگردان انجام میدهد یعنی اینکه به یک ایده زندگی میبخشد بسیار در ارتباط با شروع یک کسب و کار است. دوست دارم همه جا مدیر باشم.
از بدترین رئیستان چه آموختید؟
یکی از کارهایی که من انجام دادم کمک به افرادی بود که دوست داشتند بیشتر کار کنند. هدف من این بود که آنها بفهمند چه زمانی در پستمیتز هستند. بدترین رئیسی که داشتم کسی بود که به من گفت اینکار را نمیتوانی انجام دهی. او فرد ضعیفی بود و از اینکه افرادی از او مشتاقتر بودند میترسید. دیدن افرادی در حال سخت کوشی و تلاششان برای مهیا کردن همهی خواستههایش در حین عدم راهنمایی و هدایت مدیرشان به من درسهای بزرگی داد.
سفری که شما رو تغییر داد چه بود؟
ایسلند طبیعتی سرد است. احساس یک قاره جوان را دارید. یک احساس الهام بخشی آنجا خواهید داشت انگار دنیای متفاوتی را تجربه میکنید. طبیعت به من احساس فروتنی میدهد. هرآنچه در طبیعت هست اصیل است.
چه چیزی الهام بخش است؟
مادرم! ایشان زن بسیار قوی است. او به زندگی اهمیت ویژهای داده و من و برادرم را در بهترین وضعیت ممکن بزرگ کرده است. شجاعت مرا کنترل میکند و هنگام دیدن آن در دیگران به من هم القا میشود. دوستی و دیدن چیزهای زیبا در هرجایی چه یک فرد عادی و غریبه باشد یا حتی یک گالری برایم الهام بخش است.
اولین ایده تجاری شما چه بود و سرنوشت آن چه شد؟
اولین ایده ی تجاریام پلتفرم (حراجی معکوس: حراجی که قیمتها به جای بالا رفتن پایین میآیند) reverse option بود. این پلتفرم برای خرید لوازم الکترونیک بود که قیمتها بطور پیوسته کم بشوند به حدی پایین که مردم بتوانند خرید کنند. ما اینکار را راهاندازی کردیم اما موفقیتآمیز نبود.
اولین شغلی که برای شما نکات آموزنده داشت چه بود؟
من در ارتش آلمان بودم. در آن زمان، پس از مدرسه شما هنوز خدمات اجباری یا بصورت نظامی یا غیرنظامی را باید میگذراندید. آنچه من در آن زمان یاد گرفتم محدودیتهای شخصیام بود. اگر احساس خستگی میکنید به افقهای دور دست فکر کنید! شما میتوانید سرمای بیشتری از آنچه اکنون تصور میکنید را تحمل کنید. مهمترین مساله این است که شما محدودیتهای واقعیتان و نه محدودیتهای زمان آسودگیتان را درک کنید.
بهترین نصیحتی که بشما شده است؟
شما باید با تمام مردم با احترام صحبت کنید. متواضع باشید و بهترین نصیحت این هست که همانطور که دوست دارید با شما رفتار شود با دیگران رفتار کنید.
بدترین نصیحتی که شدهاید؟
شبیه دیگران بودن. من این موضوع را خیلی در کالج میدیدم که همه میخواستند یک کار را انجام دهند. بنظرم خیلی عادی است که هر کس راهکار و روش خودش را داشته باشد. به حرف دلتان گوش کنید اینکه واقعا چه چیزی مد نظرتان است و افراد حمایتکننده را بیابید.
از چه فعالیتی بیشترین انرژی را میگیرید؟
من هرروز صبح به باشگاه میروم این کار در نقطه مقابل کار عصرم بود. صبح دوست داشتم که برای یک روزم آماده بشوم. دقیقا همان میزانی که انرژی در ورزش صرف میکردم بهمان اندازه به من شور و اشتیاق برای کار کردن میگرفتم.
آیا اپلیکیشن یا ابزاری هست که شما برای مدیریت کارهایتان استفاده کرده باشید؟
من از اپ Clear استفاده می کردم. برنامه لیست کردن مشغلههای روزمره است. اغلب ایمیلهایم را خودم ارسال میکنم، اما در سازماندهی زمان خوب نیستم. این اپ به من کمک میکرد تا رئیسی داشته باشم و کارهایم را پیش ببرم. قبلا تیمی داشتم که کارهای روزمرهام را انجام میداد و من زمان زیادی پیدا کردم تا آنچه دوست دارم را انجام دهم.
تعادل کار-زندگی برای شما چه مفهومی دارد؟
شما میتوانید در بهترین حالت خود باشید تنها هنگامی که به جز کار انگیزه دیگری برای زندگی داشته باشید. این مورد میتواند دوستتان، شریکتان و یا یک سرگرمی باشد فرقی نمیکند مهم این هست که چیزی جز کار باشد. خیلی مهم است که یک تعادل بیابید.
چگونه از فرسودگی شغلی خودداری کرده اید؟
وقتی احساس میکنم شور و اشتیاقم کم شده زمانی را با خودم میگذرانم تا انرژیام را دوباره بازیابی کنم. خلوت کردن با خودم بسیار به بازیابی دوباره شور و نشاطم کمک میکند.
در هنگام مواجه با یک سد خلاقیت استراتژی شما برای نوآوری چیست؟
شما باید یکسری چیزها را کاملا متفاوت انجام دهید. کارهایی که دوست دارید را انجام دهید، به طبیعت بروید، پیادهروی کنید و اگر هیچ یک از اینکارها هم انجام ندادید یک ساعت را بیرون از شرکت بگذرانید.
چه چیزی اکنون آموختهاید؟
در حال حاضر چگونگی کار با گروهی از افراد را آموختهام. در حالیکه همه آنها شرکت را در نظر داشتند اهداف شخصیشان برای زندگی و کار را هم در نظر داشتند. من این موضوع را جذاب دیدم و تلاش در موفقیت مردم در هر دو زمینه را دوست دارم.
یکی از سوالاتی که من در هر مصاحبه میپرسم این است که چگونه کمپانی میتواند در رشد آنها در سطح خودشان کمک کند. فکر میکنم این وظیفه ماست. بعضی افرادی که در اینجا برای 4 سال کار میکنند درسهایی را از شرکت یاد میگیرند و که در اهداف و آیندهشان مفید است.
منبع: www.entrepreneur.com
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.