مصاحبه اختصاصی نانومچ با مدیرعامل شرکت پوششهای نانوساختار
شرکت پوششهای نانوساختار که موسسین آن از اعضای هیات علمی دانشگاههای کشور هستند یکی از باسابقهترین شرکتهای داخلی در حوزه طراحی و ساخت تجهیزات لایه نشانی در خلأ میباشد. این شرکت به عنوان اولین شرکت ایرانی است که با کسب گواهینامه CE اجازه فروش محصولات خود به بازار اتحادیه اروپا را دارا می باشد و تاکنون محصولات خود را به بیش از ۱۰۰ مرکز علمی و دانشگاهی به فروش رسانیده است. شرکت پوششهای نانو ساختار با صادرات محصولات خود به خارج از کشور دارای نمایندگان فروش در کشورهای روسیه، کره جنوبی، استرالیا و نیوزلند می باشد. در ادامه مصاحبه اختصاصی نانومچ با مدیرعامل این شرکت آمده است.
- لطف بفرمایید خود را در چند پاراگراف معرفی کنید؟ در چه حوزهای مشغول به کارآفرینی یا کسب و کار هستید؟
من احمد مهدوی متولد سال ۱۳۴۵، فارغالتحصیل سال ۱۳۷۳ رشته فیزیک دانشگاه صنعتی شریف و عضو هیأت علمی دانشکده هواپیمایی کشور هستم. بنده در حوزه طراحی و ساخت سیستمهای لایه نشانی در خلا مشغول به کار هستم. به عنوان یک تعریف ساده برای سیستم لایهنشانی در خلا در نظر بگیرید که از شما خواسته شود در زیر آب، یک ناحیه کاملا خشک برای یک کاربرد خاص ایجاد کنید این کار بسیار دشوار است. ما نیز در زیر یک اقیانوس از هوا زندگی میکنیم و رسیدن به یک ناحیه خشک (ناحیهای که تماسی با هوا نداشته باشد ) دشوار است. لذا با ایجاد یک خلا نسبی این ناحیه خشک را ایجاد کرده و اقدام به ایجاد لایههای نازک نانومتری که خواصی متفاوت از حالت توده یا بالک دارند مینماییم. این روش در الکترونیک، اپتیک و فیلترهای اپتیکی، ساخت آیسیها و ریزپردازندها، پوششهای تزئینی پوشش های سخت و ...استفاده میشود. اکثر قطعات الکترونیکی در شرایطی مشابه آنچه شرح داده شد ساخته میشوند. برای واضحتر شدن این مساله به عنوان مثال اگر آلومینیم را در شرایط جو بخار کنید به سرعت اکسید میشود، اما از بخار آلومینیوم در شرایط خلا برای پوشش بستهبندی مواد غذائی مانند بستهبندی چیپس استفاده میشود تا از ورود نور مستقیم آفتاب به درون بسته بندی و عواقب ناشی از آن مانند تغییرات شیمیایی که باعث ایجاد مواد سرطانزا میشود، جلوگیری به عمل آید یا رفلکتور چراغهای جلو اتوموبیل به همین روش تولید میشود.
- چه دلیلی باعث شد که به سمت راهاندازی یک کسب و کار حرکت کنید؟
این موضوع به اتفاقاتی که برای بنده در دوران تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف افتاد بازمیگردد. پروژه کارشناسی ارشد من ساخت آینه لیزر بود، که برای آن باید یک لایه نازک طلا را در محیط خلا بر روی شیشه پوشش میدادم. در مراحل نهایی پروژه فشارسنج دستگاه دچار مشکل شد و با توجه به قیمت بسیار بالای این قطعه، امکان خرید در آن زمان وجود نداشت. لذا خود بنده دست به کار شده و این فشار سنج را با قیمتی بسیار ناچیز نسبت نمونه اصلی ساختم. کارایی این دستگاه باعث ایجاد اعتماد به نفس در من شد و همچنین منجر شد تا افراد دیگری نیز تقاضای ساخت این قطعه را به ما بدهند. به این ترتیب آرام آرام به این نتیجه رسیدم که دیگر قطعات مورد نیاز برای سیستمهای لایه نشانی را میتوان ساخت. این موضوع باعث شد تا ظرف چند سال موفق شویم کل یک سیستم لایه نشانی را طراحی کرده و بسازیم، بطوری که در حال حاضر محصولات ما در بیش از ۱۰۰ مرکز تحقیقاتی و دانشگاهی و پژوهشسرا در سرار کشور در حال استفاده است.
- به نظر شما دانشگاه چقدر در مسیر موفقیتتان موثر بود؟
تاثیر دانشگاه در به موفقیت رسیدن من غیرقابلکتمان است. آشنایی بنده با این حوزه در طی پروژه عملی کارشناسی ارشد ایجاد شده و در یک سال و نیم روند انجام پروژه به خوبی روی فرایندها مسلط شدم. پس از آن روحیه کنجکاوی من در خصوص نحوه کارکرد وسایل باعث شد تا آرام آرام به سمت ساخت دستگاه سوق پیدا کنم.
- کارآفرینان چندین سال در شرایطی زندگی میکنند (با سختی فراوان) که هیچکس قادر به زندگی در آن شرایط نیست. تا در آینده به گونهای زندگی کنند (با ثروت فراوان) که باز هم هیچکس نمیتواند. تا چه حد با این جمله موافق هستید؟ آیا تجربه شخصی خودتان هم در همین راستا بوده است؟
با این قسمت سوال که "کارآفرین در شرایط سختی که هیچ کس قادر به زندگی در آن نیست" موافق نیستم، اما مسلمأ یک کارآفرین باید سختی بیشتری نسبت به کسی که به عنوان مثال در حرفه خانوادگی خود مشغول به فعالیت میشود تحمل کند، زیرا بسیاری از مسائل را باید از صفر شروع کند. پشتکار و استمرار در کار و فعالیت، حرکت در مسیر صحیح و برنامهریزیشده، دوری از ایدهآلگرایی غیر واقعی و توجه به واقعیتهای موجود و بسیاری پارامترهای دیگر باید دست به دست هم دهند تا کارآفرین پس از مدتی به درآمد مناسبی دست پیدا کند. بله واقعا ممکن است که چند سال با سختی و مشقّت مشغول به کار باشد اما اگر با تلاش زیاد به کار خود ادامه دهد و مسیر را صحیح انتخاب کرده باشد، میتواند به درآمد مناسب دست پیدا کند. حد و حدود درآمد کسب و کارهای معمول به عنوان مثال یک سوپر مارکت یک راننده یک کارمند، کاملا مشخص است و از یک حد بیشتر نیست اما در مورد کارآفرینی، شخص با استفاده از فکر و ایدهها و مهارتهای خود میتواند درآمدی بسیار بیشتر از حالت معمول داشته باشد. البته ممکن است در چند سال اول به نتیجه نرسد یا شکست بخورد تا مسیر درست را پیدا کرده و از اشتباهات خود درس بگیرد. دانش، آگاهی و مهارت مانند نوری است که مسیر حرکت به سمت هدف را روشن میکند و باعث میشود تا رسیدن به مقصد سادهتر شود.
- اگر زمان به عقب برگردد چه کارهایی هست که آن را انجام نمیدادید؟ چه کاری را انجام میدادید؟
یکی از مهمترین مسأیلی که از انجام آن خودداری میکردم، خوشبینی زیاد به پروژهها است. بقول معروف "بدبین، همان خوشبین سابق است". بسیاری از پروژهها در نگاه اول بسیار ساده به نظر میرسند و گمان میکنید که توان انجام آن را دارید اما پس از شروع کار به این نتیجه میرسید که کار بسیار سختی است و شاید از پس آن بر نیایید. در طول این مدت که مشغول به فعالیت در این شرکت بودهام در مورد چند پروژه این اتفاق برای من رخ داده است که اگر زمان به عقب باز گردد، از انجام آنها امتناع میکردم. و در مقابل در صورت امکان بازگشت به عقب سعی میکردم تا به صورت سیستماتیکتر کار کنم و نظم بیشتری به کارها میدادم. اکنون پس از گذشت چندین سال به این نتیجه رسیدهام که انضباط مالی، انضباط مدیریتی، داشتن استانداردهای بالا در کار و زندگی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. گاهی اوقات کارآفرین در آزمایشگاه به یک نتیجه خوب میرسد و گمان میکند که به موفقیت دست یافته است، در صورتی که این تنها ۳۰% از کار است و ۷۰% دیگر آن پیدا کردن بازار و فروش و .... است. نباید به این اتفاق بیش از حد خوشبینانه نگاه کرد و همینطور نباید ناامید شد. همیشه باید گامها را طوری برداشت که در صورت شکست امکان جبران وجود داشته باشد.
- تفریحات و سرگرمیهای شما در زندگی چیست؟
علایق و تفریحات من عبارتند از: بیدارشدن صبح زود و قدمزدن در یک محیط سرسبز مانند پارک و رفتن به مناطق خوش آب و هوا و تفکر در خصوص کارهای خودم و پروژهها و در نهایت مطالعه است. همیشه سعی میکنم هر روز یک موضوع جدید در حوزه کاری خود یا حوزههای نزدیک یاد بگیرم و این کاری است که من را سرگرم میکند. زمانی که نیاز به تصمیمگیریهای استراتژیک برای شرکت باشد، معمولا ترجیح میدهم به همراه خانواده به منطقه ای آرام و خوش آب و هوا و بروم و مدتی از زمان حضور من در این منطقه صرف تفکر به بهترین راه انجام کار و یا تصمیمگیری میشود.
- بسیاری از افراد جامعه از راهاندازی کسب و کار بیم دارند. آیا شما هم در آغاز راه ترس داشتید؟ اگر اینطور است برای غلبه به آن چه کردید؟
این ترس چندین منشأ میتواند داشته باشد، به عنوان مثال شخص مشغول کار در یک مجموعه دیگر است، درآمد مناسبی دارد و باید شغل خود را رها کند تا کسب و کار خود را شروع کند، که به این معنا است که این شخص مدتی حقوق نخواهد گرفت و درآمدی نخواهد داشت. مخصوصأ اگر شخص متأهل نیز باشد و تعهد به پشتیبانی مالی از اشخاص دیگری هم داشته باشد، شرایط بسیار دلهرهآور است.
دومین ترسی که در مورد کارآفرینی وجود دارد، ریسک هزینهکردن برای یک پروژه است که بازگشت سرمایه و نتیجه آن قطعی نیست، اگر این سرمایه به صورت قرض یا از طریق وام تأمین شده باشد، این ترس دو چندان خواهد شد.
اما در مقابل افرادی که آرامآرام و با آشنایی کافی از هدف به سمت ایجاد یک کسب و کار شخصی قدم برمیدارند، این ترسها را نخواهند داشت. برای من با توجه به اینکه عضو هیأت علمی دانشگاه بودم و یک درآمد مشخصی را داشتم این نگرانی وجود نداشت، لذا اگر کاری که قرار بود آغاز کنم در یکی دو ساله اول نتیجه نمیداد و درآمدی نداشت از منظر مالی با مشکلی مواجه نمیشدم.
با تمام این تفاسیر برای من همیشه نگرانی از شکست پروژههای بزرگ و فراهمآوری تضمین لازم برای جبران خسارت به کارفرما وجود داشته است. همیشه نگران بودم که در صورت شکست مجبور به فروش منزل یا خودرو شخصی خود خواهم بود. اما با گذشت زمان و تسلط بر کارها ریسکها کمتر شد و دیگر نگران شکست پروژها نبودم.
لذا اگر افراد آرامآرام و با قدمهای کوتاه دست به آغاز یک کسب و کار بزنند، ریسک شکست بسیار کم خواهد شد و میتوانند بر ترس خود غلبه کنند. دقیقا مانند اینکه پله پله وارد یه استخر شنا با عمق مشخص شویم یا نادانسته به یک رودخانه خروشان با عمق نامشخص شیرجه بزنیم.
به عنوان یک نصیحت خدمت جوانانی که می خواهند پا در عرصه کسب و کار بگذارند عرض کنم، افرادی که آشنایی و دسترسی به یک کسب و کار (مانند کسب و کار پدر یا بستگان نزدیک) را دارند، میتوانند با ارائه ایدههای خلاقانه مرتبط با کار بسیار موفقتر از اشخاصی باشند که بدون هیچ دانش قبلی دست به راهاندازی همان کسب و کار میزند.
- آیا راهاندازی کسب و کار بصورت انفرادی ممکن است؟ شما کدام را ترجیح میدهید: تیم بودن و یا انفرادی کار کردن و چرا؟
من با توجه به وضعیت فرهنگی کشور ترجیح میدادم که مالک تامالاختیار کسب و کار خودم باشم، چون ممکن است وادار به انجام کاری شوید که گروه تصمیم گرفته است ولی میدانید که اشتباه است. کارهای تیمی مسلمأ کارهای بزرگتری هستند. اما شما میتوانید انفرادی شروع کنید از خدمات دیگران استفاده کنید، رشد کنید و پس از آن تیم خودتان را تشکیل دهید. این تشکیل تیم به معنی استخدام نیرو در بخشهای مختلف شرکت است. در این صورت تصمیم گیرنده کار خود شما هستید اما با واگذاری مسئولیتها قابلیتهای شرکت را افزایش میدهید. در کل با توجه به شرایط و نیازهای کار و تواناییهای افراد نمیتوان یک نسخه واحد برای همه نوشت که کار تیمی بهتر است یا انفرادی و افراد باید با توجه به نیازها و روحیات خود مسیر مناسب را انتخاب کنند.
- بدون پول کارآفرینی ممکن است؟ شما هم اول کار سرمایهگذار جذب کردید یا خودتان سرمایه کافی داشتید؟
بله بدون پول هم میتوان اقدام به راهاندازی یک کسب و کار کرد. بسیاری از افراد تصور میکنند که تمام مشکل تأمین سرمایه و پول مورد نیاز برای کار است، در صورتی که اینگونه نیست، شما اگر یک ایده خوب داشته باشید میتوانید با جذب سرمایهگذار کسب و کار خود را راهاندازی کنید، یا با شروع کار با پروژههای کوچک، مانند شرکت ما، سرمایه لازم برای گسترش کارها را فراهم کنید.
- کسب و کار در فناوریهای نوین چه تفاوتی با کسب و کارهای سنتی دارد؟
در کسب و کارهای سنتی تعداد رقبا زیاد است اما در کسب و کارهای نو یا رقیب ندارید یا تعداد رقبا بسیار کم است. در نتیجه مانند یک زمین بکر است که شما از هر طرف که حرکت کنید به موفقیت خواهید رسید و پیشتاز خواهید بود.شرایط اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی هم در هر کشور متفاوت است به عنوان مثال اگر من همین کار حال حاضر خود را در یک کشور سرمایه داری مانند آمریکا بخواهم انجام دهم بسیار دشوار خواهد بود، چون در آنجا حتی در حوزه کسب و کارهای نوین هم رقبای سرسختی که وجود دارند. لذا در حال حاضر در کشور ما زمینههای زیادی برای فعالیت وجود دارد که هنوز کسی در آنها شروع به فعالیت نکرده و در نتیجه اشخاصی که زودتر وارد این حوزهها شوند و خدمات خود را با کیفیت مناسب ارائه دهند، میتواند پیشتازانی باشند که درآمدهای خوبی نصیبشان خواهد شد. به عنوان مثال دیجیکالا یک تقلید از نمونه خارجی است اما با عملکرد سیستماتیک و صحیح به موفقیت رسیده است. برای موفقیت لازم نیست کارهای خارق العاده انجام دهید تنها کافیست نسبت به رقبا ۱۰-۱۵ درصد بهتر عمل کنید. لذا این نکته بسیار اهمیت دارد که با بهترین استانداردها کار کنیم. خوشبختانه بازار کشور ما بازار بزرگی است و تأمین نیاز قریب به ۸۰ میلیون نفر جمعیت خود به تنهائی درآمد مناسبی را ایجاد میکند. من خودم کسب و کارهای سنتی را نمیپسندم و کسب و کارهایی را دوست دارم که در آنها نوآوری باشد. اگرچه در کسب و کارهای سنتی هم میتوان نوآوری کرد و با استفاده از ایده های خوب جهش و پیشرفتهای زیادی داشت.
- ساختار یک شرکت به چه صورت باید باشد: آیا یک فناور میتواند یک مدیرعامل نیز باشد یا باید این دو از هم جدا باشند؟
همانطور که اشاره کردم، متأسفانه ما در ایران در کار تیمی و مخصوصأ کار شراکتی ضعیف هستیم. متأسفانه کار تیمی به ما آموزش داده نشده است. معمولا کسب و کارهایی که تعداد شرکا در آنها زیاد است در دراز مدت دچار مشکل میشوند. درست مانند هدایت یک خودرو که اگر چند نفر فرمان آن را در دست بگیرند احتمال تصادف بسیار زیاد خواهد شد. بهتر است تعداد شرکا محدود به دو یا سه نفر هم فکر باشد و شرکا مشکلی با این قضیه نداشته باشند که شاید یک نفر بیشتر کار کند تا سود بیشتری نصیب همه شرکا شود. در مورد شرکت پوشش های نانو ساختار من به همراه دوست عزیزم جناب آقای دکتر تقوی نیا که از اساتید دانشگاه صنعتی شریف هستند در سال 85 اقدام به تاسیس شرکت کردیم و قرار شد هر یک در حوزه مشخصی فعالیت کنیم و پس از چند سال با توجه به مشغله های ایشان در دانشگاه خواستار جدا شدن از شرکت و واگذاری سهام خود شدن. هم اکنون من و همسرم سهامداران شرکت هستیم و خودم مدیر عامل شرکت هستم البته لزومی هم ندارد که کارآفرین خود مدیر عامل باشد. در مورد مجموعههای کوچک و در ابتدای راهاندازی در صورت نداشتن منابع مالی کافی شخص مجبور خواهد شد به تنهایی بخش اعضمی از مسئولیتهای شرکت را عهده دار شود. اما با گذشت زمان که شرکت رشد کرد ، به بلوغ رسید و منابع مالی کسب کرد، باید نیروهای بیشتری استخدام کرد و مسئولیتها را تقسیم کرد تا کار آفرین به کارهای مهمتر برسد و به رشد بیشتر مجموعه کمک کند. با توجه به مسئولیتهای حقوقی مدیرعامل یک شرکت که از اهمیت ویژ های برخوردار است ، به نظر بنده شخص کارآفرین حد اقل باید چند سال خود عهددار این سمت باشد . گاهی اوقات تعبیر میکنند که کارآفرین ماند یک ماشین جادهسازی است، پس از آنکه وظیفه خود را انجام داد باید جاده را به وسایل نقلیه پرسرعتتر بسپارد تا مسئولیتها را انجام دهند، به این معنی که پس از این که شرکت به رشد کافی رسید با استخدام نیرو برای بخشهای مختلف مانند فنی، مالی، بازاریابی و خدمات پس از فروش به فعالیتهای شرکت سرعت ببخشد و خود مشغول ساخت راههای جدید شود.
- شما کدام را ترجیح میدهید: سهم کوچک (۵ درصد) از یک بازار بزرگ و یا سهم بزرگ (صد درصد) از یک بازار کوچک؟
این امر در مرتبه اول بستگی به میزان درآمد آن سهم کوچک نسبت به سهم بزرگ دارد و در ادامه اینکه برای رسیدن به این سهم کوچک چه میزان زمان و تلاش نیاز است. به عنوان مثال زمانی که شما یک سهم کوچک از یک بازار خیلی بزرگ را در اختیار داشته باشید اما تمام وقت شما رو پر نکند این مسئله نسبت به کل یک بازار کوچک که تمام وقت شما را میگیرد؛ ارجحیت دارد. با توجه به شرایط کنونی، ما در حال حاضر یک سهم بزرگ از یک بازار کوچک را در اختیار داریم. عقل حکم میکند که به سمت بازارهای بزرگتر، به این معنی که به سمت بازارهای بینالمللی حرکت کنیم که برنامه شرکت نیز همین است و در چند سال آینده ما سعی میکنیم تا با قدرت بیشتری نسبت به زمان حال وارد بازارهای جهانی شویم.
- در پایان به جای اینکه از شما بپرسم توصیههای شما برای کارآفرینی چیست، میپرسم چرا نباید کارآفرین شویم؟ (اصلا مگر ممکن است همه کارآفرین باشند)؟
کارآفرینی روحیه خاص خود را میطلبد. یک کارمند در انتهای روز، زمانی که درِ اتاق خود را میبندد و به سمت خانه میرود دیگر هیچ دغدغهای ندارد و تا فردا میتواند راحت در کنار خانواده خود زندگی کند. اما در مورد یک کارآفرین در مراحلی از کار تمام ساعت شبانهروز حداقل بخشی از ذهن او درگیر کار است. لذا کسی باید دست به کارآفرینی بزند که روحیه رویارویی با مشکلات و سختیها را داشته باشد. مشکلات زیادی در این مسیر وجود دارد، از مسائل مالی، فنی، اداری، پرسنلی، حقوقی تا رقبای جدید و... کسی باید وارد این مسیر شود که تحمل سختیها را داشته باشد.
علاوهبراین، اصلا نباید چنین تصور کرد که هرکس که یک کسب و کار جدید راه انداخته است موفق شده است، بخش بزرگی از افرادی که یک کسب و کار راه میاندازند شکست میخورند، لذا نباید تصور کرد که با ورود به این مسیر و شروع یک کسب و کار شما حتما موفق خواهید شد.
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.