فرآیند توسعه محصول – توسعه پیشنهادات بازار جدید
شرکتها ابتدا باید بازار هدف را شناسایی کنند سپس به سراغ بخش بازار و مشتریان بروند. پس از آن شرکتها به دنبال توسعه محصولات میروند که ممکن است به اصلاح یا ساخت یک محصول بیانجامد. پیشنهادات برای خرید یک محصول هر ساله افزایش مییابد، زیرا مصرفکنندگان به دنبال انواع بیشتری از محصولات هستند. شرکتهایی که قادر به تولید محصولات جدید نیستند، از رقابت خارج میشوند و از عواقب آن رنج میبرند. شرکتها نه تنها از سوی رقبا، بلکه نیازهای مصرفکننده، فناوری و چرخه عمر محصولات با خطراتی مواجه هستند. توسعه محصولات جدید چالشهایی را به همراه دارد. تحقیقات نشان میدهد که 95 درصد از محصولات جدید در ایالاتمتحده شکست میخورند و در اروپا نرخ شکست 90 درصد است.
برای حمایت از توسعه محصول جدید بکارگیری راهبرد سازمانی مفید است. شرکتهای شاخص باید مقداری از منابع مالی خود را به تحقیق و توسعه اختصاص دهند. دیگران به کارمندان خود امکان اختصاص مقدار مشخصی از زمان را در توسعه محصول جدید میدهند. سپس، شرکتها باید روند توسعه را سازماندهی کنند. این امر میتواند توسط مدیران با تجربه در توسعه محصول و یا توسط تیمی از بخشهای مختلف شرکت دارای توانایی توسعه محصولات، انجام شود.
امروزه، شرکتها روند مرحلهای را برای توسعه محصول دنبال میکنند.
1. مرحله اول تولید ایده است به دنبال جستجو برای محصولات جدید است. شرکتها توجه ویژهای به نیازها و تقاضاهای مشتری در تصمیمگیری در مورد محصول جدید دارند. تولید ایده میتواند با مطالعه محصولات رقیب انجام شود. شرکتها سعی میکنند که یاد بگیرند که چرا محصول رقیب مورد پسند مصرفکننده واقع میشود و یا مشتریان بیشتری متقاضی آن محصول هستند. همچنین شرکتها برای تولید ایده به مدیریت برتر نگاه میکنند. به عنوان مثال، استیو جابز در شرکت اپل به طور فعال در تولید ایده شرکت میکرد. گروههای تحقیقاتی شامل دانشمندان، دارندههای ثبت اختراعات، کالجها و دانشگاهها نیز به عنوان اساسی برای تولید ایده خدمت میکنند.
2. مرحله دوم غربالگری ایده است. همه ایدههای جدید پیشنهادشده را نمیتوان به محصولات تبدیل کرد. شرکتها ایدهها را به سه دسته ایده متقاعدکننده، ایدههای حاشیهای و ردشونده تقسیمبندی میکنند. ایدههای متقاعدکننده توسط کمیته غربالگری برای مرحله بعدی آماده میشوند. یکی از خطاهای رایج، تشویق به یک ایده تجاری غیرقابلاعتماد است. بنابراین، در طول فرآیند غربالگری، احتیاطهای اضافی ضروری است.
3. مرحله سوم، زمانی آغاز میشود که ایدهها به سوی فرآیند توسعه حرکت میکنند. در اینجا، ایده محصول به چندین مفهوم محصول تبدیل شده است. از چندین مفهوم محصول، آن موردی که مناسب به نظر میرسد، در برابر رقبا قرار میگیرد تا استراتژی بازاریابی و موقعیتبندی نهایی شود. مفهوم محصول به یک گروه متمرکز از مشتری به صورت نمونه اولیه معرفی میشود تا واکنش آنها بررسی شود.
4. مرحله چهارم شامل ایجاد استراتژی بازاریابی برای محصول جدید است. استراتژی بازاریابی شامل ارزیابی اندازه بازار، تقاضای محصول، پتانسیل رشد، تخمین سود در چند سال اول است. استراتژی بازاریابی بیشتر با راهاندازی محصول، انتخاب کانال توزیع و الزامات بودجه برای سال اول، سرو کار دارد.
5. مرحله پنجم شامل توسعه مدل تجاری حول محصول جدید است. مدلهای تجاری با برآورد فروش، تعداد دفعات خرید و ماهیت تجارت آغاز میشود. برآورد بعدی هزینه شامل تولید و توزیع محصول جدید است. در این مبنا، برآوردهای سود بدست میآیند.
6. مرحله ششم شامل تولید واقعی محصول جدید میشود. در اینجا از نمونه اولیه تا محصولات نهایی تولید میشود. تصمیمات از نقطه نظر عملی گرفته میشود که آیا ادامه تولید از لحاط فنی و تجاری امکانپذیر است یا خیر. اگر تجزیهوتحلیل نشاندهنده عدم تناسب هزینه و برآورد باشد، پروژه میشود.
7. مرحله هفتم شامل آزمایش بازار محصول جدید است. محصول جدید با نام تجاری، بستهبندی و قیمت برای جذب فضا در ذهن مصرفکننده آماده است.
8. مرحله هشتم شامل ارائه محصول در بازار هدف است که توسط برنامه بازاریابی و استراتژی مناسب انجام میشود. این مرحله فاز تجاریسازی نامیده میشود.
معرفی محصول جدید لازمه بقای هر شرکت است. شرکتهایی که با نرخ بسیار کم شکست مواجه هستند باید از یک فرایند علمی برای تولید پیشنهادات جدید بازار استفاده کنند.
منبع
http://www.managementstudyguide.com/product-development-process.htm
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.