تعریف بازاریابی در قرن بیست و یکم
به لطف نوآوری و توسعه فناوری، قرن بیستویکم شاهد ظهور اقتصاد جدید بوده است. درک ویژگیهای اقتصادی قدیمی برای شناخت اقتصاد جدید مهم است.
انقلاب صنعتی، نقطه شروع اقتصاد قدیمی با تمرکز بر تولید مقادیر عظیمی از محصولات استاندارد بود. این محصولات انبوه برای کاهش هزینهها و رضایت مصرفکنندگان بسیار مهم تلقی میشدند، زیرا تولیدات باعث افزایش شرکتها در بازارهای جدید در سراسر مناطق جغرافیایی میشد. اقتصاد قدیمی سلسله مراتب سازمانی را در اختیار داشت که در آن مدیران ارشد دستورالعملهایی را صادر میکردند که توسط مدیر واسط روی کارگران اجرا میشد.
در مقابل، اقتصاد جدید به لطف انقلاب دیجیتال قدرت خرید را در همه زمانها مشاهده کرده است. مصرفکنندگان به تمامی اطلاعات مربوط به محصولات و خدمات دسترسی دارند. علاوهبراین، محصولات استاندارد جای خود را به تعداد بسیار بیشتری از محصولات سفارشی داده است. تجربه خرید نیز با معرفی خرید آنلاین که میتواند بطور شبانهروزی و در کلیه روزهای هفته با تحویل محصولات درب دفتر کار یا خانه انجام شود، تغییر کرده است.
شرکتها از اطلاعات موجود بهره میبرند و برنامههای بازاریابی کارآمدتری را در میان مصرفکنندگان و همچنین کانال توزیع طراحی میکنند. انقلاب دیجیتال سرعت ارتباطات تلفن همراه، پیامهای الکترونیکی و غیره را افزایش داده است. این امر به شرکتها کمک میکند تا تصمیمات سریعتری بگیرند و راهکارهای سریعتری را به اجرا درآورند.
بازاریابی، هنر توسعه، تبلیغ و توزیع کالا و خدمات به مصرفکننده و همچنین کسبوکار است. با این حال، بازاریابی تنها به کالاها و خدمات محدود نمیشود، بلکه بر هر چیزی از مکانها تا ایدهها و میان آنها نیز گسترش مییابد. این موضوع چالشهای زیادی را دربرمیگیرد که برای حل آن، افراد بازاریاب باید تصمیماتی استراتژیک اتخاذ کنند. پاسخ به این چالشها بستگی به بازاری دارد، که شرکت در آن فعالیت میکند، زیرا تصمیمات بازار مصرفکننده در رابطه با محصول، بستهبندی و کانال توزیع است.
برای بازار کسب و کار، دانش و آگاهی از محصولات برای افراد بازاریاب ضروری است، زیرا کسبوکارها در جستجوی حفظ یا ایجاد اعتبار در بازار مربوط به خود هستند. برای بازار جهانی، افراد بازاریاب باید نه تنها تنوع فرهنگی را در نظر بگیرند، بلکه باید نسبت به قوانین تجاری بینالمللی، توافقنامه تجارت و الزامات قانونی هر بازار نیز آگاهی داشته باشند. برای سازمان غیرانتفاعی با بودجه محدود، قیمت محصولات مهم است، به همین منظور شرکتها باید محصولات خود را طراحی کنند و به فروش برسانند.
فلسفه بازاریابی که توسط هر شرکتی مورد استفاده قرار میگیرد باید ترکیبی از علاقه سازمان، علاقه مصرفکننده و علاقه اجتماعی باشد. در فلسفه تولید، تمرکز شرکتها بر روی اعداد و تعداد تولید بالا است، که هزینههای هر واحد و همچنین توزیع عمده را کاهش میدهد. این نوع مفهوم معمولا در یک بازار در حال توسعه که در آن نیاز به محصول در تعداد زیادی وجود دارد، معنا پیدا میکند.
فلسفه محصول درباره مصرفکنندگانی است که مایل به پرداخت حقالزحمه اضافی برای عملکرد با کیفیت بالا و قابل اعتماد هستند، بنابراین شرکتها بر تولید محصولات با کیفیت خوب تمرکز میکنند.
مفهوم فروش بر متقاعد کردن مصرفکنندگان به خرید محصولاتی است که آنها تحت شرایط عادی نسبت به آن محصولات مقاوم هستند. مفهوم بازاریابی به رضایت مصرفکننده اعتقاد دارد و بنابراین، توسعه و فروش محصولات همراه با تمرکز بر نیاز و خواستههای مشتری است.
فلسفه مشتری به ایجاد محصولات سفارشی اعتقاد دارد و محصولات طراحیشده بر اساس سابقه خرید مصرفکنندگان از آن محصول است.
آخرین فلسفه، مفهوم اجتماعی است که به تولید محصولاتی معتقد است که نه تنها، رضایت مصرفکننده را تامین میکند، بلکه به سلامت جامعه و محیط زیست نیز توجه بعمل میآورد.
انقلاب دیجیتال و قرن بیست و یکم، شرکتها را به نحوی تنظیم میکنند که کسب و کار خود را ادامه دهند. یک روند مهم مشاهدهشده، نیاز به روند سادهسازی و سیستمهایی با تمرکز بر کاهش هزینهها از طریق برونسپاری است. روند دیگری که در شرکتها مشاهده میشود، تشویق به سبک کارآفرینانه در محیط کاری با روش گلوکال (جهانی-محلی) است. در عین حال، بازاریابان شرکتها به دنبال ایجاد ارتباط بلندمدت با مصرفکنندگان هستند. این رابطه، نیازها و اولویتهای مصرفکننده را درک میکند. بازاریابان به کانالهای توزیع به عنوان شرکای کسبوکار و نه به عنوان مشتری نگاه میکنند. شرکتها و بازاریابان با استفاده از مدلهای مختلف شبیهسازیشده به کمک رایانه تصمیم میگیرند.
منبع:
http://www.managementstudyguide.com/marketing-for-21st-century.htm
1 پاسخ بهتعریف بازاریابی در قرن بیست و یکم
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.