گفتگو با یک سرمایهگذار مخاطرهپذیر با اهداف بینالمللی
مقدمه
یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی استارتآپها، عدم دسترسی به منابع مالی لازم و در نتیجه، محدودیت در بودجههای تحقیقاتی، تولید محصول و بازاریابی و فروش است. در این میان، با توجه به نرخ بالای بازگشت سرمایه در محصولات نوآورانه موفق که مبتنی بر فناوریهای نوظهور میباشند، بسیاری از سرمایهگذاران فردی و شرکتی، با همه ریسکهای موجود، اقدام به سرمایهگذاری در استارتآپها و ایدههای فناورانه آنها میکنند. به عبارت بهتر، نیاز استارتآپها به جذب سرمایه و تأمین مالی از یکسو و علاقه سرمایهگذاران خطرپذیر برای دستیابی به سودهای چند برابری، نوعی رابطه متقابل و همافزا را پدید آورده که هر دو طرف را به مقاصدشان میرساند.
سرمایهگذاریهای خطرپذیر، ممکن است در قالب سرمایهگذاری یک کارآفرین موفق و تحت عنوان «فرشتگان کسبوکار» انجام گیرد که در این حالت، این کارآفرین سابق و سرمایهگذار فعلی، بنا بر تجارب قبلی و شامه تیز برای کشف فرصتهای کسبوکار جدید، ایدههای مدنظر را تحت حمایت قرار میدهد. اما در کنار فعالیتهای این سرمایهگذاران فردی، برخی شرکتها هم به شکل کاملاً تخصصی و در قالب صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر (VCs)، به این امر مبادرت میورزند. استارتکپز (Startcaps Ventures)، یکی از همین شرکتهای سرمایهگذاری است که از سوی یک اسپانیایی بهنام ایگناسیو ویللا (Ignacio Vilela) تأسیس شده است. در این گفتگو، وی از داستان خود و اینکه چرا شرکت سرمایهگذاریش را در دره سیلیکون و نه محل تولد وزندگیش راهاندازی نموده، صحبت میکند. توجه به صحبتهای یک سرمایهگذار، میتواند نکات بسیار مهمی دریافت که وی در انتخاب یک شرکت برای سرمایهگذاری، به آنها توجه میکند.
برای افرادی که شما را نمیشناسند، یک معرفی کوتاه داشته باشید.
استارتکپز، یک شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر کوچک است که بر روی نویدبخشترین شرکتهای استارتآپی دره سیلیکون سرمایهگذاری میکند. من یک مهندس علوم پایه با مدرک کارشناسی ارشد هستم که سالها پیش، کار بر روی پروژههای نوآورانه در حوزه انرژی را آغاز کردم. در سال 2011 میلادی، تصمیم گرفتم تا دو علاقهمندی حرفهای خودم، یعنی فناوری و سرمایهگذاری را ترکیب کنم و این مقدمهای شد برای راهاندازی یک شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر که آن را با صمیمیترین دوستم عملیاتی کردیم.
طرح سرمایهگذاری استارتکپز به چه صورت است؟ به چه نوع استارتآپهایی علاقهمند هستید؟
من به شرکتهایی علاقه دارم که از دید یک کاربر یا مشتری، محصولاتشان را دوست داشته باشم. داشتن شناخت از هسته شرکتهایی که میخواهیم روی آنها سرمایهگذاری کنیم، برای من این یک اصل قلمداد میشود. این چیزی است که در سطوح اولیه یک کسبوکار نوپا، توجه من را جلب میکند. اما پس از آن، رایجترین معیارهای سرمایهگذاری خطرپذیر حوزه فناوری را هم به کار میگیرم. این معیارها عبارتند از:
- بازار بزرگ: ما به ندرت بر روی شرکتهایی سرمایهگذاری میکنیم که در بازارهای زیر 1 میلیارد دلار کار میکنند؛
- تیم: همیشه باید متوازن و باتجربه باشد. من باید احساس کنم که تیم استارتآپی میتوانند شرکت را به سمت موفقیت سوق دهند؛
- فناوریهای مقیاسپذیر: این یک اصل سرمایهگذاری است. محصولی منحصربهفرد شناخته میشود که قابلیت افزایش مقیاس تولید و عرضه به تعداد مشتریان بیشتر آن وجود داشته باشد؛
- جاذبه: شرکتها باید سودآوری و البته مشتریان مکرر داشته باشند. ما بر روی شرکتهای واقعی با کسبوکاری واقعی سرمایهگذاری میکنیم و در این میان، کسب پول یک ضرورت مهم است.
اخیراً به هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی و هوش تجاری هم علاقهمند شدهام. همچنین به دنبال فرصتهایی در واقعیت افزوده، اینترنت اشیاء، اقتصاد و آموزش هستم.
اگر اشتباه نکرده باشم، شما به حوزههایی مانند رباتیک، هوش مصنوعی، واقعیت مجازی علاقه زیادی دارید. آیا تیمها و استارتآپهای جالبی در این حوزهها در اسپانیا پیدا کردهاید؟
در فضای هوش مصنوعی، میتوانم به «Sentisis» اشاره کنم که بر روی فناوری اختصاصی «NLP» کار میکند. همانطور که میدانید، این فناوری بر پایه هوش مصنوعی است و بسیار جالب است که در طول دو سال گذشته، دقت این ابزار در الگوریتمهای هوش مصنوعی تا چه حد بهبود داشته است.
«Vrelia» یک شرکت واقعاً جالب در حوزه سختافزارهای واقعیت مجازی است که در اسپانیا مستقر بوده و نتایج فوقالعادهای با منابع بسیار کمتر نسبت به رقبای آمریکایی خود به دست آورده است. من توصیه میکنم حتماً عینکهای «VR» این شرکت را امتحان کنید.
بهسختی میتوان یک شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر مستقر در آمریکا با ریشههای اسپانیایی پیدا کرد. آیا هیچگاه به فکر تأسیس یا گسترش استارتکپز در اسپانیا افتادهاید؟
راستش را بخواهید، من آمریکا و بهطور خاص دره سیلیکون را جای فوقالعادهای برای سرمایهگذاری دیدم. در آنجا، استعداد، سرمایه، مشتریان بالقوه، شرکا و هزاران پذیرنده و توسعهدهنده فناوری، در یک ناحیه نسبتاً کوچک متمرکز شدهاند. به نظر من، در اینجا امکان دسترسی شرکتها به بهترین قراردادهای ممکن فراهم میگردد.
یکی از اهداف من، بیشتر از دید یک تعهد اجتماعی تا یک کسبوکار، کمک به بهترین شرکتهای اسپانیایی برای آمدن به آمریکا و پشتیبانی از آنها است. اما منطقی است که این کار را تنها برای استارتآپهای برتر انجام دهید، در غیر این صورت، حسن شهرت شما زیر سؤال میرود.
نظر شما در مورد تحول اکوسیستم استارتآپی اسپانیا چیست؟ به نظر شما الزامات اصلی آن چه چیزهایی هستند؟
من تحولات اخیر در اکوسیستم اسپانیا را دوست دارم و فکر میکنم که با گذر زمان بهبود هم مییابد. خروجیها به ایجاد نسل دوم کارآفرینان باتجربه و نقدینگی برای سرمایهگذاران کمک میکند و چرخه تغذیه میشود. اما من هنوز دو چیز اصلی را در آن نمیبینم:
- ارتباط بین شرکتهای خصوصی و دانشگاهها: فکر میکنم که شرکتهای خصوصی، باید نهادهای آموزشی را در مورد فعالیتهای تحقیقاتی راهنمایی کنند و از آنها حمایت مالی به عمل آورند. در این حالت، ظهور شرکتهای زایشی موفق آسانتر میشود؛ زیرا آنها بازار محورتر شده و مشکلات شرکتهای واقعی را حل میکنند و شرکتهای خصوصی هم از پرداخت پول در ازای خدمات این شرکتها بسیار راضی و خشنود میشوند.
- تملک شرکتها: در صورتیکه شرکتهای بسیار بزرگ درک کنند که در نهایت، خرید یک شرکت با یک فناوری خارقالعاده، نسبت به توسعه داخلی آن فناوری ارزانتر است، قطعاً منجر به خروجیهای بیشتر میشود و در نتیجه، کل اکوسیستم را تقویت میکند.
مزایای اصلی کاملاً مشخص است: یک بودجه عمومی در دسترس برای راهاندازی یک شرکت جدید و البته، مهندسین بااستعداد و مجرب. در سانفرانسیسکو، شما برای استخدام بهترین مهندسان با گوگل یا فیسبوک رقابت میکنید و از این رو، استخدام بسیار دشوار و پرهزینه است. شما در اسپانیا میتوانید با حقوق 40000 دلار، یک مهندس خوب را استخدام کنید، در حالیکه در سانفرانسیسکو، باید سه برابر آن را پرداخت کنید!
چه توصیهای به افرادی دارید که میخواهند شرکتهای خود را راهاندازی کنند؟
کسبوکار را باید بسازید؛ راهاندازی شرکت، یک بازی نیست، مبتنی بر تعهد بسیار دلالت است. بنابراین پیش از راهاندازی یک شرکت، مطمئن شوید که یک مشکل واقعی را حل میکنید و مشتریان بالقوه برای پرداخت سرویسهای خود پیدا میکنید. من مدلهای «برد/ برد» را دوست دارم. در چنین مدلهایی، شرکتها درآمد خود را بر اساس فناوریهای جدید مورد نیاز مشتریان بدست میآورند.
این شرکتها محبوب من هستند و به همین دلیل است که اکنون بر شرکتهای تحلیل پیشگویانه در سرتاسر دنیا تمرکز دارم. (شرکتهای تحلیل پیشگویانه، ارائهدهنده راهکارهای تحلیلی برای شناسایی الگوها و پیشبینی نتایج آینده از طریق دادههای جمعآوری شده هستند که عموماً از تجزیهوتحلیل آماری و الگوریتمهای هوش مصنوعی استفاده میکنند. این خدمات، برای مشاغل و کسبوکارهای مختلف بسیار مهم است، زیرا مدیران را قادر میسازد تا تصمیمات مؤثرتری اتخاذ کنند.)
مرجع: «Startupxplore»
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.