گفتگو با بنیانگذار استارتآپی عجیب؛ ساعتی برای شمارش معکوس زمان
مقدمه
اختراعات و نوآوریها، عموماً زاییده نیازها یا مشکلاتی هستند که ذهن خلاق مخترعین و نوآوران را برای رفع آنها، به تکاپو انداختهاند. بسیاری از مواقع، این نیاز یا مشکل، کاملاً مشهود بوده و گاهی هم، نیاز یا مشکلی پنهان و بالقوه وجود دارد که عرضه محصولی جدید و نوآورانه، آن را بالفعل میسازد.
یک مثال خوب از ایدههای نوآورانه مبتنی بر نیاز پنهان، ساعت هوشمند امیت (Emit) است که در اصل، با الهام گرفتن از مشکل کمبود زمان و تعلل افراد در انجام کارهای ضروری، خلق شده است. این ایده، از سوی استفن تیتوس (Stephen Titus) و همکارش توسعه یافت که در ادامه، راهاندازی یک شرکت استارتآپی را موجب شد. آنها در همان آغاز کار، سرمایهای 17000 دلاری جذب نمودند که 330 درصد بیش از هدف اولیه تأمین مالییشان بود.
در این نوشتار، روند شکلگیری ایده، ساخت نمونه اولیه، راهاندازی شرکت و برنامههای آتی برای حضور در بازار را از زبان استفن تیتوس بیان شده است.
سلام؛ کمی از خودتان بگویید. در حال حاضر مشغول چهکاری هستید؟
من یک مهندس 24 ساله و فارغالتحصیل از دانشگاه سلطنتی لندن (Imperial College London) هستم. در ژوئن 2018، با همکاری دوستم توشان (Thushaan)، امیت را تأسیس کردیم. امیت، یک ساعت هوشمند است که با استفاده از روانشناسی کمبود وقت، شما را نسبت به استفاده از زمان آگاهتر میکند. در واقع، امیت با شمارش معکوس، مجموعهای از مهمترین وظایف، رویدادها و اهدافتان را به شما نشان میدهد.
من مدیرعامل امیت هستم و بهعنوان یک استارتآپ، تلاش میکنم تا هر کاری برای توسعه و گسترش آن انجام دهم، از طراحی ساعت و تولید آن گرفته، تا ایجاد باشگاه مشتریان و جذب حمایت مالی توسط پلتفرمهای سرمایهگذاری جمعی.
داستان این اختراع چیست؟ چطور به این ایده جالب دست پیدا کردید؟
من و توشان، اغلب از دانشگاه با هم به خانه بر میگشتیم و در طول مسیر، در این مورد صحبت میکردیم که چطور هیچگاه برای انجام همه کارهایی که میخواهیم انجام دهیم، وقت کافی نداریم. بهعنوان یک مهندس، میخواستیم این مشکل را حل کنیم و دریافتیم که ساعتهای سنتی، به شما نشان نمیدهند که چطور از زمان خود به بهترین نحو استفاده کنید. ما مصمم شدیم که برای تغییر ذهنیت خود در ارتباط با بهرهوری از زمان، یک ابزار ساده و کارآمد طراحی کنیم.
بهعنوان یک دانشجو، تعلل در انجام کارها، روزهای ما را نابود میکرد و علت اصلی عدم تحقق اهداف، همین مسئله بود. ما چیزی را میخواستیم که دائماً به ما در مورد اولویتها و کاری که باید با زمان در دسترس انجام دهیم، گوشزد کند. این ایده، از یک جوک در مورد فکر کردن به ساخت یک ساعت مرگ متولد شد؛ ساعتی که شمارش معکوس مرگ شما را نشان میدهد. سپس متوجه شدیم که کار کردن روی روانشناسی کمبود (Psychology of Scarcity)، برای اینکه ذهنهای ما متوجه شوند که زمان چقدر ارزشمند و بازگشتناپذیر است، تا چه حد میتواند جالب باشد. ما تصمیم گرفتیم که از فناوری، برای کمک به تغییر رفتار استفاده کنیم. به عبارت سادهتر، ما میخواستیم در صنعت ساعت که با ساعتهای هوشمند فعلی اشباع شده، چیز جدیدی را عرضه کنیم. همه ساعتهای هوشمند فعلی یا ساعتهای سنتی، کاری مشابه را انجام میدهند و آن هم، نشان دادن زمان کنونی است. ما احساس کردیم که میتوان نگرش مردم نسبت به زمان را تغییر داده و آنها را متقاعد کنیم که چگونه از ساعت برای برنامهریزی کارها و افزایش بهرهوری استفاده کنند.
امیت را چگونه ساختید؟
ما در ژانویه 2018، کار بر روی امیت را با ایجاد سناریوی رابط کاربری ساعت شروع کردیم. تصمیم اولیه ما، شناسایی ویژگیهای مهم یک ساعت هوشمند بود که باعث میشود کاربران مدیریت و بهرهوری زمان خود را تقویت کنند. البته ترجیح میدادیم که یک طراحی سطح پایین و اولیه داشته باشد و از همین رو، یک طرح سیاه و سفید را بکار گرفتیم. در ادامه، یک برنامه اندروید توسعه دادیم که ویژگیهای مورد نیاز را فراهم میکرد. برنامه را روی یک ساعت هوشمند موتورولا، بهعنوان نخستین نمونه اولیه از محصول آپلود کردیم. ساعت فوق را بهعنوان یک حداقل محصول قابلعرضه که احساس کاربردی بودن ساعت را به ما میداد، به کاربران دیگر نشان دادیم.
با توجه به اینکه ذهنی مهندسیشده داشتیم، از یک منظر کاربردگرایانه به طراحی محصول پرداختیم. هدف ما این بود که امیت تا حد امکان ساده باشد و حتیالامکان، جزئیات غیرمفیدو شلوغ مرسوم را حذف کنیم. سپس، با استفاده از طراحی کامپیوتری در دانشگاه لندن، یک مدل سهبعدی از بدنه، بند، صفحهنمایش و اجزای داخلی ساختیم و به تولیدکنندگان مختلف در چین ارسال کردیم. پس از آنکه متوجه شدیم کدام تولیدکننده از لحاظ نیازمندیهای تولید، ارسال و قیمتگذاری بهتر از همه است، از او درخواست کردیم که نمونهای برای ما تولید نماید.
ما مجبور بودیم که بر چالشهای متقاعد کردن افراد غلبه کنیم، چراکه ما ساعتی داشتیم که به شکلی متفاوت (معکوس) نسبت به بقیه ساعتهای مرسوم در کشورها کار میکرد. جالبتر اینکه مشخص شد ما باید کاربرانی را متقاعد کنیم که دیگر از ساعت استفاده نمیکنند، زیرا میتوانند زمان عادی را در گوشیهای خود مشاهده کنند و در استفاده از دستگاهی که صرفاً زمان را نشان میدهد، فایدهای نمیبینند. ما میخواستیم زمان را برای هر فرد، به یک هویت بدل کنیم و در این مسیر، چالش ما پیدا کردن گروه خوبی از افرادی بود که مخصوصاً به دنبال راهحل مشابهی بودند.
نتیجه تصمیماتمان، این بود که در محصولمان را در «Kickstarter» رونمایی کنیم، زیرا پایگاه خوبی برای پیوند میان سرمایهگذار و مشتری بود. کیکاستارتر، جایی بود که میتوانستیم سرمایه لازم را جمعآوری نموده و از آن مهمتر، علاقه بازار را بسنجیم.
استراتژیهای بازاریابی شما برای گسترش کسبوکارتان چیست؟
از لحاظ بازاریابی، ما یک صفحه رسمی در شبکه اجتماعی فیسبوک و اینستاگرام ایجاد کردیم. ما ویدئوهای تبلیغاتی متعددی منتشر کردیم و مزایای امیت و چشماندازمان برای ایجاد تحول در مفهوم زمان را توضیح دادیم. نتیجه، جامعهای از افراد علاقهمند بود که بر بهبود خود و زندگیشان از طریق کنترل زمان تمرکز دارند (در عوض پذیرش شکست از طبیعتی اجتنابناپذیر).
ما کار خود را با ایجاد فهرستی از ایمیلهای افرادی که به امیت علاقهمند بودند و میخواستند پیشرفت ما را پیگیری کنند و بدانند چه زمانی در کیکاستارتر رونمایی میکنیم، شروع کردیم. همچنین از تبلیغات هدفمند بر روی فیسبوک استفاده کردیم که البته متوجه شدیم نیازمند بودجه زیادی برای بهینهسازی ارزیابیها بوده و با توجه به بودجه محدود ما، بیش از حد گران است. سپس از «Reddit» استفاده کردیم تا از مشترکین در زمینه نظم، بهرهوری و انگیزش، مخاطب جذب کنیم. ما متوجه شدیم که رساندن ویدئو به مخاطبین مناسب، مهمترین بخش کار است؛ زیرا وقتی مفهوم را نشان میدهیم، افراد به آن علاقهمند میشوند. وقتی مردم با اشتیاق به سراغ ما میآیند تا در مورد امیت بپرسند، احساس فوقالعادهای داریم و وقتی یکی از آنها را خریداری میکنند، این احساس را داریم که ما چیزی بسیار ارزشمند ایجاد کردهایم.
علاوه بر اینستاگرام و پتانسیلهای آن برای بیان داستان برند ما، دانشگاه هم در تبلیغ شفاهی و در تماس قرار دادن ما با پروژههای دیگر کیکاستارتر، فوقالعاده بود.
بزرگترین چالشهایی که با آنها مواجه شدید و موانعی که بر آنها غلبه کردید، چه بودند؟
چالش توسعه و گسترش امیت این است که در این جایگاه، حداقل سفارش ما 1000 واحد است که برای تولیدکنندهها آنچنان زیاد نیست. از سوی دیگر، ما نیازمند جمعآوری حدود 45 هزار دلار از کیکاستارتر هستیم که عدد بسیار بزرگی برای پروژهای با مصرف بازار بسیار محدود است. ما مجبور بودیم که بسیاری از کارهای بازاریابی را به صورت خود راهاندازی (Bootstraping) انجام دهیم، به روابط عمومیها و مشتریان دسترسی پیدا کنیم و همچنین محتوای خلاقانهای برای نمایش دادن امیت ایجاد کنیم. این یک تجربه فوقالعاده است، زیرا ما هر روز چیزهای زیادی یاد میگیریم. باید یاد بگیریم سریع و قاطع باشیم و به اقدامات خود با دقت فکر کنیم.
وقتی یک دانشجوی تازه فارغالتحصیل شده هستید، همیشه این فشار وجود دارد که یک حرفه سنتی با شرکتهای بزرگ و حقوق اولیه بالا (زندگی کارمندی) را دنبال کنید. از سوی دیگر، ابراز چشماندازی متفاوت از طریق یک کسبوکار استارتآپی، مخصوصاً وقتی که هنوز به درآمدزایی نرسیدهاید، بسیار دشوار است. در کنار همه اینها، بزرگترین چالش ما تا به اینجای کار، جمعآوری سرمایه با کمک گرفتن از دوستان و اقوام بهعنوان گروه اولیه حامیان بوده است. به جز زمانبر بودن این کار، شما باید به صورت حضوری به سراغ آنها بروید و همچنین صحبتهای سطحی و روابط کشدار را نیز متأسفانه بپذیرید.
بزرگترین معایب شما کدامند؟
بزرگترین عیبی که داریم، این است که استارتآپی با کارهای سختافزاری زیاد هستیم. سختی این کار، از خود این واژه هم مشخص است، نداشتن مقیاس در تجهیزات (مانند یک شرکت تولیدی بزرگ) و در عین حال، کار کردن با شرکای چینی و آمریکایی، میتواند چالشبرانگیز باشد، اما بخشی از هیجان این کار است.
ما با ساعتهای سنتی و همچنین ساعتهای هوشمند در رقابت هستیم. این در حالی است که ما دسترسی به رسانههای اجتماعی و قابلیتهای موسیقی ساعت هوشمند را ارائه نمیکنیم، زیرا میخواهیم محصول نهایی کاملاً متمرکز بر قابلیتهای زمانی باشد. همچنین باید مردم را قانع کنیم که فضای مچ دستشان را میتوانند بهعنوان بازتاب بخشی از شخصیتشان مورد استفاده قرار دهند و با امیت، تفکر رو به جلو و پیشگام بودن را تجربه کنند.
اولین ایرادی که از سوی مردم دریافت میکنیم، این است که چرا آن را به یک برنامه روی تلفن یا گوشی هوشمند تبدیل نمیکنیم؟ برای ما مشخص است که این ایده جواب نمیدهد. مأموریت امیت این است که یادآور فیزیکی اهمیت زمان در اهداف شما باشد، مانند کاری که حلقه عروسی در هنگام ازدواج انجام میدهد. یک برنامه جواب نمیدهد، زیرا در بین شلوغی کلی عوامل مزاحم دیگر مانند رسانههای اجتماعی و پیامرسان که برای شما میتوانند غیرسازنده و در عین حال سرگرمکننده باشند، گم میشود.
ایراد دیگر امیت، به این واقعیت باز میگردد که ممکن است استرسزا باشد. البته ما با محدود کردن شمارش معکوس به 10 رویداد یا هدف تعیین شده، سعی داریم تا این نگرانی را برطرف کنیم. این ایده، تضمین میکنم که شما از امیت مانند یک برنامهریز دقیقه به دقیقه استفاده نمیکنید، بلکه امیت یک نقشه راه کلی و چهارچوب زمانی از مهمترین چیزهای زندگی شما فراهم میکند.
در طول فرآیند ساخت و گسترش امیت، بزرگترین اشتباهاتی که مرتکب شدید، چه بود؟
ما با پرسیدن این سؤال که چه چیزهایی برای تولیدکنندگان ما مهم و کلیدی به نظر میرسد، کار خود را شروع کردیم. ما یک منحنی یادگیری بسیار شدید در مورد فرآیند تولید داشتیم که نگاهمان را نسبت به روزهای اول تغییر داده است. همچنین دریافتیم که صرف پول بر روی فیسبوک و تبلیغات هزینهبر، باید با اهداف محدودتری انجام گیرد و در غیر این صورت، از لحاظ مالی برای پیدا کردن مشتریان به مشکل بر میخوریم. ما یاد گرفتیم تا یک هزینه جذب مشتری ثابت را تعیین کنیم و استراتژیهای مختلف را بکار گرفته تا با صرف زمان و آن هزینه مشخص، مشتریها را جذب کنیم.
ما همچنین با محتوایی که منتشر میکنیم، کیفیت داراییهای رسانهای و دسترسی خود را بهبود میدهیم. این مسئله، برای ما روشنتر شده که تنها محتوایی را تولید کنیم که برای جامعه مخاطب ارزشمند است. در مجموع، ما در اولویتبخشی به اهداف و معیارها، در عوض تلاش برای انجام کارها به صورت همزمان و با کمترین تمرکز، منظمتر شدهایم.
ما در ابتدا میخواستیم تنها شمارش معکوس را روی ساعت نشان دهیم، اما بازخورد کاربران باعث شد زمان نرمال، تعداد گام و نظارت بر ضربان قلب را هم اضافه کنیم. ما این کار را انجام دادیم تا بین یک دستگاه صرفاً حفظکننده زمان با قابلیتهای حداقلی مورد نیاز و ویژگیهایی که میتواند کاربر را برای بستن ساعت امیت روی مچ خود قانع نماید، تعادل ایجاد کنیم. این احتمالاً بزرگترین تغییر ما بود، اما ما به هسته اصلی خواستههای خود صادق باقی میمانیم، تا رفتار کاربر در ارتباط با زمان را تغییر دهیم.
اگر این فرصت را داشتید تا کارها را به شکل متفاوتی انجام دهید، چه میکردید؟
احتمالاً بسیاری از کارها را به شکل متفاوتی انجام میدادیم. قاطعتر و سریعتر عمل میکردیم، کارهای کمتری انجام میدادیم و آنهایی را که برای وجود و موفقیت فوری امیت کلیدی نبودند، حذف میکردیم. البته حدس میزنم که این نکات را تنها با بازنگری متوجه میشدم.
همچنین به شدت مفید بود اگر قبل از شروع پروژه، مطالعاتی در خصوص فرآیند تولید ساعتها و بازاریابی برای جذب سرمایه میداشتم. ما باید زمان بیشتری را صرف ایجاد جامعهای برای پشتیبانی از امیت صرف میکردیم، تا اینکه صرفاً بر محصول متمرکز شویم و به صورت شفاهی آن را معرفی کنیم. ما در ابتدا نگران بودیم که ایده ما کپی نشود و به سرعت به این نتیجه رسیدیم که اجرا بسیار مهمتر از ایده است. ما دیگر از رقابت نمیترسیم، زیرا یک چالش طولانیمدتتر است و بر این باوریم که از لحاظ ایجاد جامعه مشتریان، شروع خوبی داشتهایم.
به جز اشتباهات، چه منابع دیگری برای یادگیری کارآفرینان تازهکار توصیه میکنید؟
دریایی از کتابهای بسیار کاربردی در حوزه کارآفرینی وجود دارد، اما برخی از آنهایی که در نظر ما مفید بود از قرار زیر است:
- مسئله دشوار در مورد مسائل دشوار (The Hard Thing about Hard Things)
- استارتآپ ناب (Lean Startup)
- صفر تا یک (Zero to One)
- شرکت خلاقیت (Creativity Inc)
فکر میکنم دانستن آنچه به شکل تخصصی میخواهید یاد بگیرید، مهمتر است تا اینکه صرفاً کتابهایی بخوانید که بهطور کلی خوب به نظر میرسند. مقالات تحلیلی کارآفرینی و محتوای مدرسه استارتآپی «YCombinator» در یوتیوب، یکی دیگر از منابعی است که در شفافسازی چالشهای مشترک پیش روی استارتآپها مفید خواهند بود.
مرجع: «Failory»
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.