مهمترین خطاهای استارتآپی که شکست را قطعی میکنند!
مقدمه
اگر به کارآفرینی و ایدههای نوآورانه علاقهمند هستید، باید خود را برای اتفاقات عجیب و هیجانانگیزی آماده کنید. شما به صبر، ریسک، شجاعت، تلاش، خلاقیت و البته کمی شانس نیاز دارید تا ایده خود را به محصولی موفق در بازار تقاضا بدل نمایید. در این صورت، شایسته بهترینها خواهید بود: شهرت، پول، موفقیت و از همه مهمتر، یک تجربه ناب از هیجان و لذت کارآفرینی.
اما شما بهعنوان کارآفرین آینده، نگرانیهایی هم خواهید داشت. گزارشها نشان میدهد که 30 درصد از استارتآپها، در طول سال اول فعالیتهای خود با شکست مواجه میشوند،50 درصد در پنج سال اول از بین میروند و 67 درصد از شرکتها نیز در عرض ده سال، از چرخه فعالیت بیرون میروند. از آن بدتر، 90 درصد از استارتآپها در تجاریسازی کامل محصول خود شکست میخورند و عملاً کسبوکار نوپا به اولویتهای بعدی بنیانگذارانشان بدل میگردد.
شاید از خود بپرسید که چرا استارتآپها شکست میخورند؟ احتمال قرار گرفتن کسبوکار شما در بین 10 درصد نهایی چقدر است؟ چه کاری میتوانید انجام دهید تا کسبوکار شما مانند اغلب استارتآپها نابود نشود؟ جواب این سؤالات را در این مقاله خواهید یافت!
یک کسبوکار نوپا، همانطور که از نامش مشخص است، تجربه زیادی ندارد و این میتواند بزرگترین چالش پیش روی کارآفرینان تازهکار باشد. کمبود منابع مالی، مشکلات و موانع فنی و محدودیتهای مرتبط با منابع انسانی، همگی مهم و اثرگذار هستند. اما قبل از همه اینها، کمتجربگی صاحبان کسبوکار است که شکست استارتآپ را رقم میزند. بسیاری از آنها فکر میکنند که داشتن یک ایده منحصربهفرد و برخورداری از دانش فنی کفایت میکند و بدون در نظر گرفتن دیگر الزامات، از جمله تیم کاری همگن، نیاز بازار، برآوردهای دقیق مالی و مدیریت کارآمد، شکستی سخت را متقبل میشوند. در این شرایط، بسیاری از استارتآپهای شکستخورده، از خود میپرسند که چرا کارشان به اینجا کشیده و جالب است که هیچ جوابی برای این پرسش ندارند.
در ادامه، سعی شده تا برخی از مهمترین خطاهای استارتآپی که شکست کسبوکارها را موجب میشوند، معرفی نماییم.
1. همه کارها را تنهایی انجام ندهید.
قطعاً ایده تنها کارکردن و دریافت همه سود، جذاب به نظر میرسد. اما در این مسیر موانع زیادند و شکست نهایی، موجب از دست رفتن همه چیز میشود. این جمله را سرلوحه خود قرار دهید: «این تلاشهای یک فرد نیست که باعث موفقیت یک شرکت میشود، بلکه کار تیمی و همکاری است که معجزه میکند».
تأسیس یک شرکت جدید، بهویژه در حوزه فناوریهای پیشرفته، دشوار است و انجام انفرادی این کار در یک صنعت رقابتی، میتواند نابودکننده باشد. موفقیتهای بزرگ، نیازمند فداکاری است و برای این کار، باید چند ذهن مکمل در کنار هم قرار گیرند. کارآفرینهایی که بهتنهایی در این مسیر گام میگذارند، اغلب خود را در مسیری پیچیده میبینند و موانع و اشتباهات، باعث میشوند که پشت سر گذاردن همه این مشکلات، کاری دشوار گردد.
داشتن شریک تجاری یا یک تیم کاری مناسب، به کارآفرینان این امکان را میدهد تا ذهنهای مختلف را گرد هم آورده و تفاوت قابلتوجهی ایجاد نمایند.
اگر ایدهای در ذهن دارید و به تأسیس یک کسبوکار جدید فکر میکنید، موارد زیر را در دستور کار خود قرار دهید:
- برای ایجاد نوعی دید انتقادی بر روی طرح اولیه؛ حتماً همکاری با یک هم بنیانگذار را در برنامه خود قرار دهید؛
- قبل از انتخاب شرکا، یک تحلیل همهجانبه از کلیه شرکای علاقهمند، مبتنی بر نقاط ضعف و قوت و تهدیدها و فرصتها انجام دهید؛
- عملکرد شرکای بالقوه را در یک شرایط تنشزا ارزیابی کنید؛
- مطمئن شوید که هم بنیانگذار انتخابی، اهداف و مقاصد مشابهی در ذهن دارد؛
- طیف متنوعی از افراد، با دیدگاهها و مجموعه مهارتهای مختلف را به تیم کاری خود اضافه کنید.
2. طرح تجاری خود را پیچیده نکنید.
کارآفرینان جوان، اغلب مدلهای کسبوکار را با طرحهای مبهم و مفروضات غیر واقعگرایانه، پیچیده میکنند.
برای هر کسبوکاری، فارغ از کوچک یا بزرگ بودن آن، یک مدل کسبوکار خوب، همانند ستون فقرات است. یک جزء کلیدی که بیشترین توجه را نیاز دارد. البته باید به سادگی و شفاف بودن مدل کسبوکار هم دقت کرد. یک مدل کسبوکار پیچیده، همراه با جزئیات غیرضروری، دقیقاً مثل شکست عامدانه کسبوکار است. اهداف اشتباه و معیارهای ضعیف، باعث سردرگمی میشوند و در همان فازهای اولیه، کسبوکار شما را نابود میکنند. داشتن یک طرح کسبوکار بسیار ضروری است، اما سادگی و واقعبینانه بودن آن، ضروریتر است.
راهکارهای پیشنهادی عبارتند از:
- ایجاد یک طرح شفاف و دقیق با کمک یک فرد متخصص؛
- کسب بازخورد از سرمایهگذاران بالقوه؛
- اتخاذ یک دیدگاه انتقادی پیش از نهایی نمودن طرح؛
- ارزیابی مستمر طرح و بهبود و توسعه آن در صورت نیاز.
3. از سرمایه خود به موقع استفاده کنید.
سرمایهگذاری تمامی منابع مالی در فاز اولیه تولید، میتواند کسبوکار را حتی پیش از عرضه محصول به بازار، با نابودی روبرو نماید. روشهای زیادی برای کاهش هزینهها و ذخیره بودجه استارتآپ وجود دارد که باید از آنها بهره بگیرید.
یکی از اشتباهات سادهلوحانهای که کسبوکارهای نوپا انجام میدهند، استفاده از تمامی سرمایه در مراحل اولیه است. اشتباه نکنید، منظور این نیست که پول خود را هزینه نکنید، بلکه آن را بهجا و درست مصرف نمایید. کارآفرینان تازهکار، بدون هیچ استراتژی برای استفاده از منابع مالی، سرمایه را بکار میگیرند. آنها تلاش میکنند تا به محض اینکه پولی به دستشان رسید، شرکت را گسترش دهند و به همین دلیل، به محض اینکه شرایطی بحرانی پیش میآید، شکست میخورند.
پیشنهاد میشود:
- استارتآپ خود را با استفاده از منابع اولیه (خود راهاندازی) پیش ببرید و جذب سرمایه را برای مراحل بعدی بگذارید؛
- خود راهاندازی به کارآفرینان جدید کمک میکند تا پستیها و بلندیهای کسبوکار را بشناسند و سپس به سوی سرمایهگذاریهای بزرگتر حرکت کنند؛
- از روش خلاقانه ورود به بازار؛ با استفاده از کارآموزها، داوطلبها و یا انجام خدمات توسط خودتان پیروی کنید؛
- فرصتهای فراوانی برای کاهش هزینه وجود دارد، باید آنها را بشناسید و بکار گیرید.
4. قبل از عرضه محصول، انتظاراتتان را کمی تعدیل کنید.
کسبوکارهای نوپا، اغلب وسواسی عجیب و غریب در مورد فناوری و محصول نهایی خود دارند. آنها نمیتوانند یک آستانه معقول و واقعگرایانه از ویژگیها و عملکرد محصول در نظر بگیرند و عملاً آنقدر برای عرضه یک محصول فوقالعاده منتظر میمانند که فرصتها از دست میرود.
استارتآپهایی که برای عرضه محصول، بیش از حد صبر میکنند، عملاً منابع و زمان بسیار زیادی را صرف برجسته کردن محصول خود میکنند و علاوه بر از دست دادن حاشیه رقابتی بازار، بازخورد مشتریان که به آنها در توسعه یک محصول شاهکار و موفق کمک میکند را نیز از دست میدهند.
برای رفع این مشکل، موارد زیر را در نظر بگیرید:
- ارزش و مزایای یک حداقل محصول قابل عرضه را دستکم نگیرید؛
- نسخه اولیه محصول شما ممکن است چنگی به دل نزند، اما مادامی که در دست مشتری است، یک گام برای دریافت بازخورد و پیشرفت و توسعه آن جلوتر هستید؛
- با عرضه سریع محصول، شما میتوانید به بازار وارد شده و ایده خود را با مشتریان واقعی امتحان کنید.
5. بازخورد کاربران را به هیچ عنوان نادیده نگیرید.
هنگامیکه یک استارتآپ چشم خود را بر روی بازخورد مشتریان میبندد، احتمال شکست خود را تقریباً به 100 درصد رسانده است. بازخورد، همچون یک معدن طلا برای کارآفرینان استارتآپی است، آن را مهم بدانید و برای بهبود و توسعه محصولتان بهکار بگیرید.
این آشکارترین و سادهترین علت شکست خوردن استارتآپها است. جسارت پذیرفتن بازخورد منفی را داشته باشید. این بازخوردهای منفی، همچون انتقاداتی تلخ و گزنده هستند که در نهایت، شما را به موفقیت رهنمون میکنند.
از توصیههای زیر برای بهرهبرداری حداکثری از بازخوردهای مشتریان استفاده کنید:
- بازخورد منفی را با روی گشاده بپذیرید؛
- تحلیل ریشه شکایتهای کاربران اولیه، به برطرف کردن عیوب کارتان کمک میکند؛
- در انجام تغییرات صادق باشید و آنها را نه مبتنی بر نظرات شخصی، بلکه بر اساس بازخورد مشتریان برنامهریزی کنید؛
- با گوش دادن به تقاضا و خواست کاربران و طراحی محصول مطابق با نیازمندیهای آنها، رابطهای فوقالعاده با مشتریان خود ایجاد کنید.
6. در استخدام کارمندان، دقت کنید.
شرکتهای کوچکمقیاس، اغلب کارگر ارزان را به یک کارمند ماهر و باتجربه ترجیح میدهند و این اولین گام برای غرق کردن کسبوکارهای استارتآپی است. کارمندان، یک دارایی ارزشمند هستند، مخصوصاً برای شرکتی که هنوز به دنبال تثبیت نام خود در صنعت است. اهداف سازمانی، میزان موفقیت شرکت و کیفیت خدمات، به تلاشهایی که کارمندان انجام میدهند، بستگی دارد.
اغلب استارتآپها، این مورد را در نظر نمیگیرند و تمایل دارند تا با انتخاب کارمندان غیر ماهر، هزینههای تولید را کاهش دهند. همین اشتباه، موجب میشود تا در عرض یک دوره کوتاهمدت، با شکایتهای مشتریان و ضررهای مالی هنگفت مواجه شده و نابود شوند.
بهتر است:
- استراتژی استخدام خود را برنامهریزی کنید و یک فرآیند قوی و هوشمندانه برای غربالگری کارکنان داشته باشید؛
- یک کارمند ماهر را به هر چیز دیگری ترجیح دهید؛
- پیشینه فرد داوطلب، معرفهای شغلی او و تحصیلاتش را به دقت بررسی کنید؛
- مهارتها و توانمندیهای موردنیاز برای نقشهای مربوطه را تعیین کنید و کارمندان را برای قرار گرفتن در آن نقشها، آموزش دهید.
7. تمرکز خود را همیشه حفظ کنید.
چطور میشود که در صنعتی مشابه، دو شرکت عملکرد متفاوتی از خود نشان میدهند، آن هم زمانی که منابع و فرصتهایشان هم مشابه است؟ هر دو، 24 ساعت در روز فرصت کار و تلاش دارند و با این وجود، یکی شکست میخورد و دیگری موفق است. جواب بسیار ساده است: شرکتی که شکست میخورد، فاقد تمرکز و سمتوسو است.
این یکی از رایجترین علل شکست استارتآپها است. نداشتن جهت و سمتوسوی مناسب، باعث تخریب کسبوکار در طولانیمدت میشود. هیئتمدیره یا بنیانگذاران، یک تصمیم خاص میگیرند، بدون اینکه ارزیابی کنند که این تصمیم چه بر سر آنها میآورد. این تصمیم، میتواند مربوط به هر چیزی باشد، اما تأثیر آن در بلندمدت، تهدیدی بالقوه برای کسبوکار است.
یکی از مثالهای رایج در مورد افتادن در مسیر اشتباه، صرف منابع بر روی شبکههای اجتماعی و روابط عمومی حتی قبل از تولید محصول مناسب برای مصرفکننده است. در این حالت، شما هنوز وارد بازار نشدهاید، اما بیش از آنکه بر روی توسعه فنی، اصلاح مطابق خواستههای مشتریان، آشنایی با فضای بازار و یافتن کانالهای توزیع متمرکز شوید، فقط به دنبال ساخت یک حساب رسمی مشهور در اینستاگرام و تبلیغ ایده خود هستید.
برای جلوگیری از این خطای راهبردی، موارد زیر را هدف قرار دهید:
- بهعنوان یک استارتآپ، اجازه ندهید تمرکز شما با تغییر مداوم اهداف از بین برود؛
- تنها بر دو چیز تمرکز کنید: محصول و مشتریان؛
- از صرف زمان و منابع بر روی انجام کارهایی که فعلاً نیازی به آنها نیست، دست بردارید.
8. پیش از موعد، به فکر افزایش مقیاس نباشید.
افزایش مقیاس پیش از موعد، یکی از دلایل اصلی مرگ استارتآپها است. ارزیابی بیش از سه هزار استارتآپ شکستخورده، نشان میدهد که 90 درصد از کسبوکارهای نوپا، تنها به دلیل افزایش مقیاس نامناسب و پیش از موعد، شکست میخورند.
استارتآپهایی که به فکر افزایش مقیاس، آن هم به هر قیمتی هستند، عمدتاً بیش از نیازشان پول صرف میکنند و تصورشان این است که پول میتواند هر مشکلی را حل کند. درست است که سرمایه نقشی کلیدی دارد، اما این دسته از بنیانگذاران، حتی اگر کار درست را انجام میدهند، در زمان مناسب نیست.
برخی از مثالهای معروف از اقدامات ناشیانه استارتآپها عبارتند از: بازاریابیهای پرهزینه، تأسیس دفاتر برونسپاری در حالی که خودشان از عهده کارها بر میآیند، بهکارگیری فناوریهای گرانقیمتی که تنها شرکتهای بزرگ و توانمند به سراغشان میروند و ....
بدیهی است که یک استارتآپ، بدون بودجه کافی نمیتواند این هزینهها را تحمل کند. بنابراین:
- کسبوکار خود را بیخود و بیجهت گسترش ندهید. کاری که نیاز است را در زمان مناسب انجام دهید؛
- سرمایه را درست مدیریت کنید و بر گردش جریان نقدی خود نظارت نمایید؛
- حتماً یک حسابدار باتجربه و ماهر استخدام کنید.
- هزینهها را کاهش داده و عواید را افزایش دهید. سعی کنید بر کسب سود تمرکز کنید و سپس از سرمایه به دست آمده برای هزینههای ثانویه (توسعه کسبوکار) استفاده نمایید.
9. یک رویکرد مشتری محور اتخاذ کنید.
اگر میخواهید استارتآپ شما قطعاً شکست بخورد، یک فرمول جادویی برای آن وجود دارد: به مشتریان توجه نکنید!
این مورد را باید در صدر خطاهای استارتآپی قرار دهیم، اما اینکه بهعنوان خطای آخر ذکر میشود، یک دلیل مهم دارد: «رویکرد مشتری محور، در دیگر خطاها هم نمود دارد و از آن مهمتر، آخرین خطا، اثرگذارترین آنها است».
یکی از خطاهای رایجی که استارتآپهای جوان مرتکب میشوند، توسعه محصول یا خدمات، تنها با هدف کسب درآمد و عدم توجه به سایر ابعاد و جنبههای کسبوکار است. قطعاً هدف نهایی همه شرکتها، به دست آوردن پول از محصولات و افزایش عواید مالی است. اما شما میتوانید حتی یک شرکت را در دنیا نام ببرید که عواید بالایی را بدون عرضه کردن چیزی مفید برای مصرفکنندهها به دست آورده باشد؟
پس مشتری را مهمترین جزء کسبوکار خود بدانید و به توصیههای زیر با دقت عمل کنید:
- محصولات و خدمات را صرفاً برای رفع یک مشکل بالقوه یا بالفعل مشتریان، تولید کنید؛
- فرآیند کسبوکار شما، باید مشتری محور باشد، نه پولمحور؛
- به مشتریان خود توجه کنید، با آنها تعامل داشته باشید و بازخورد آنها را با روی گشاده پذیرا باشید؛
- محصولات و خدمات خود را بر اساس نیازهای مشتریان بهبود دهید.
مرجع: «CLOUDWAYS»
1 پاسخ بهمهمترین خطاهای استارتآپی که شکست را قطعی میکنند!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.