چگونه یک شریک استارتآپی خوب پیدا کنیم؟
مقدمه
بیایید اینطور در نظر بگیریم که شما محصولی آماده عرضه دارید که با پتانسیل فروش فوقالعادهای هم همراه است. مسلماً میدانید که توسعه ایده و تولید محصول، یک طرف ماجرا بوده و بازاریابی و فروش آن، سمت دیگر طیف است. در این نقطه عطف کسبوکارتان، چه تصمیمی میگیرید؟ باز هم تمایل دارید که به تنهایی ادامه دهید یا سعی میکنید شریکی برای خودتان بیابید؟
راهاندازی یک کسبوکار جدید و مدیریت آن، سروکله زدن با کارکنان، مواجهه با محدودیتهای مالی متعدد، جذب سرمایهگذار، بازاریابی و تلاش برای ورود به بازار تقاضا، راهی طولانی و پر فراز و نشیب است. اینجاست که باید تصمیم مهمی اتخاذ نموده و بخشی از این بار سنگین را از روی دوش خود بردارید. یافتن یک شریک خوب، به شما کمک میکند تا حجم قابلتوجهی از کارهای موجود را با وی تقسیم نموده و در نهایت، آفرینش محصولی را موجب شوید که هر کسی خواهان خرید آن است.
قبل از هر چیز، باید بدانید که چه تفاوتی بین یک بنیانگذار و همبنیانگذار وجود دارد. از آن مهمتر، آیا یک همبنیانگذار، همان شریک سرمایهای شما است؟ چه تفاوتی بین کارکنانتان و یک همبنیانگذار وجود دارد؟ هر یک از این القاب، به یک مفهوم خاص اشاره دارد و ضروری است که تفاوت بین آنها را بدانیم. بنیانگذار فردی است که در یک کسبوکار نوپا، همه کارها را به تنهایی انجام میدهد. به عبارت دیگر، وی تیمی تحت نظارت خود داشته که به آنها حقوق میدهد و هیچ کسی را شریک سود یا ضرر احتمالی نمیکند. در مقابل یک همبنیانگذار، بخشی از گروه مؤسس استارتآپ محسوب شده که بهعنوان سرمایهگذار اولیه یا حتی فردی مجرب، به شما پیوسته باشد. تنها چیزی که باعث تمایز همبنیانگذار از یک کارمند میشود، سهیم بودن در سود شرکت است.
شاید از خود بپرسید که چگونه میتوانیم برای استارتآپ خودمان، یک شریک مناسب پیدا کنیم؟ برای تأسیس کسبوکار جدید، یافتن یک همبنیانگذار خوب، کاری بسیار دشوار است. اما چارهای هم نیست! برای کسب موفقیت، باید این مسیر را طی نمود. در این مقاله، مواردی را مطرح نموده که دانستن آنها، برای یافتن یک شریک مناسب که توانمندیهایی مکمل مجموعه مهارتهای شما داشته باشد، الزامی بوده و شما با همراهی او، میتوانید مسیر پر پیچوخم کارآفرینی و تجاریسازی را هموار نمایید.
چرا و چه زمانی به یک همبنیانگذار نیاز داریم؟
یک کارآفرین تنها، برای موفقیت در کسبوکار خود، در اغلب موارد کار دشواری در پیش دارد. خبر خوب این است که به کمک افراد مجرب، میتوان فرآیندهای متنوع کسبوکار را مدیریت نمود. برای مثال، یک بنیانگذار ممکن است در مدیریت امور خوب عمل کند و دیگری در توسعه محصول یا بازاریابی. باید اذعان نمود که برای یک کسبوکار موفق، به تمامی این مهارتها، اعم از مدیریت، برنامهریزی، توسعه فنی، مالی، بازاریابی و فروش و ... نیاز است.
این مسئله، خود به خود سؤال بعدی را مطرح میکند: چه کسی میتواند به شما کمک نماید؟ در چه سطحی از کسبوکار باید به دنبال همبنیانگذار بود؟
در پاسخ به این پرسشها، باید گفت که اول از همه، فردی میتواند به شما کمک نماید که تکمیلکننده مهارتهای شما باشد. اگر در مدیریت خوب هستید و فکر میکنید از بازاریابی و فروش سررشتهای ندارید، پس به فکر فردی مجرب در آن حوزه باشید. اضافه شدن یک فرد ذاتاً مدیر، تنها مشکلاتتان را بیشتر میکند!
نکته دیگر اینکه برای یافتن یک همبنیانگذار، هیچ زمان یا مرحله مشخصی وجود ندارد. شما حتی میتوانید در همان ابتدای کار (ایدهپروری)، شریک خود را پیدا کنید، یا این کار را در مراحل پایانی (هنگامیکه محصول شما به بازار عرضه شده و به دنبال گسترش خط تولید خود هستید) انجام دهید. همهچیز به شما و نیازهایتان بستگی دارد!
متخصصین استارتآپی، توصیه میکنند زمانی به سراغ همبنیانگذار بروید که اصل کار را پوشش دادهاید. به عبارت دیگر، شما باید:
- یک حداقل محصول پذیرفتنی یا در حالت خوشبینانه، یک محصول قابلعرضه به بازار داشته باشید؛
- کاملاً بدانید که چه نوع مهارتهایی به استارتآپ شما سود میرسانند؛
- در مورد میزان سودی که میتوانید به همبنیانگذار خود بدهید، ایدهای شفاف داشته باشید؛
- در مورد آنچه از او میخواهید و آنچه به وی عرضه میکنید، ایده منصفانهای داشته باشید.
چه انتظاری از یک همبنیانگذار استارتآپی باید داشت؟
شما بهعنوان بنیانگذار و صاحب اصلی ایده، از افزودن یک شریک به تیمتان به دنبال چه هستید؟ بهتر است به نقاط ضعف و قوت خود فکر کنید و ایدهای منصفانه در مورد آنها بیابید. حالا بهتر میتوانید به خواستهها و انتظاراتتان از همبنیانگذار فکر کنید. ویژگیهایی را که انتظار دارید در شریک جدیدتان وجود داشته باشد، در ذهنتان ترسیم نمایید. احتمالاً به چنین خصوصیاتی فکر کردهاید:
الف) فردی که ریسک را کاهش میدهد: اول و مهمتر از همه، به دنبال فردی باشید که ریسکهای کار را کاهش دهد. سرمایهگذاران استارتآپی، همواره به دنبال اضافه کردن همبنیانگذارانی هستند که با پشتکار و مسئولیتپذیر باشند. داشتن تجربه قبلی در زمینه ایدهپروری و راهاندازی یک کسبوکار، میتواند راهگشا باشد. در این صورت، نقایص کسبوکارتان را زودتر مییابید و درک مشترکی از مشکلات آتی خواهید داشت.
ب) تخصصهای متفاوت را در اولویت قرار دهید: بهتر است به دنبال همبنیانگذارانی با پیشینههای متفاوت باشید. صرفاً بر روی یک تخصص خاص، مانند برنامهریزی، مدیریت و ... تکیه نکنید. به جای انتخاب همبنیانگذاری که مجموعه مهارتهایی تقریباً مشابه شما داشته باشد، فردی را پیدا کنید که کاملاً مجموعه مهارتهایی متفاوت دارد. اگر خودتان توسعهدهنده هستید، یک متخصص بازاریابی بیابید تا استارتآپ خود را سریعتر تکمیل نموده و محصولاتتان را به بازار عرضه کنید.
ج) به نوآوری و سازندگی بیندیشید: در حالی که ممکن است دستی یاریرسان در کسبوکارتان اضافه کنید، اما همبنیانگذار را با یک کارمند اشتباه نگیرید. درست است که سرتان شلوغ است، اما واگذار کردن سهمی از سود و مالکیت کسبوکار هم چیز کمی نیست. پس به دنبال افرادی باشید که به شما کمک میکنند تا عناصر جدیدی را برای کسبوکارتان به ارمغان آورید؛ فردی که به اندازه کافی جسور و خلاق است و ایدههای بلندپروازانهای در ذهن دارد. به عبارت بهتر، شما به همبنیانگذارانی نیاز دارید که نهتنها چرخ را بازآفرینی کنند، بلکه آن را به یک خودروی قابل راندن تبدیل نمایند.
د) فردی که به شما کمک میکند تا همزمان در دو جا باشید: بیایید اینطور در نظر بگیریم که شما مجبور هستید در جلسه تیم کاری حضور داشته باشید و در عین حال، یک مصاحبه تلویزیونی هم پیشنهاد شده که نمیتوانید آن را از دست بدهید. هر دو برای راهاندازی محصول شما مهم هستند. در چنین وضعیتی کدام را انتخاب میکنید؟ اینجاست که همبنیانگذارها به کمک میآیند. شریکتان را طوری انتخاب کنید که درک مشترکی از هم داشته و عملاً یک روح در دو بدن باشید. این مسئله، به معنای تخصصهای یکسان نیست؛ بلکه درک از کارآفرینی، اهداف بزرگ و نوآوری را مدنظر قرار میدهد.
ه) فردی که به شما یک چشمانداز جدید نشان میدهد: دلیل دیگر برای جذب یک همبنیانگذار، این است که استارتآپ خود (بهویژه محصول) را از زاویهای متفاوت بررسی کنید. در اغلب موارد، مؤسسان اولیه نمیتوانند نواقص محصولات خود را پیدا کنند. آنها آنقدر به کامل بودن ایده خود ایمان دارند که نقایص و کاستیها به چشمشان نمیآید. بهتر است با همبنیانگذاران خود، جلساتی هفتگی برگزار کنید تا چشماندازی مترقی و در حال تکامل برای بهبود محصولات خود به دست آورید.
پیش از اینکه به دنبال یک همبنیانگذار مناسب باشید، یک واقعیت بسیار مهم را فراموش نکنید: «جداییها تهدیدکننده کل کسبوکارتان خواهند بود». درک مشترک اهمیت دارد، اما اگر اوضاع بد پیش برود چطور؟ این مسئله تهدیدی جدی برای شما خواهد بود. همبنیانگذاران، سهمی قابلتوجه در استارتآپ شما دارند و جدایی آنها، شاید به قیمت نابودی کسبوکار تمام شود.
کجا میتوان یک همبنیانگذار پیدا کرد؟
اول از همه، نگاهی به دور و برتان بیندازید. لیستی از مخاطبین شخصی خود آماده کنید و آن را به دقت بررسی نمایید. همکار شما که به یک کار دوم علاقهمند است، دوست دوران مدرسه که روحیه کارآفرینی زیادی دارد و حتی یکی از افراد فامیل که به دنبال یک هیجان جدید است.
اولین کاری که انجام میدهید، عرضه ایده خود برای آنها است. هیچیک از آنها نمیدانند که شما به دنبال چه فردی هستید یا چه نوع کمکی میخواهید، مگر اینکه جزئیات را برای آنها شفافسازی کنید. همچنین، فراموش نکنید که ایده خود را به مدیران و کسانی که در حوزه کارآفرینی تجربه دارند، مطرح کنید. آنها ممکن است افرادی را بشناسند و به شما معرفی نمایند.
روش دیگر برای یافتن همبنیانگذار، استفاده از پلتفرمهای سرمایهگذاری جمعی و وبسایتهایی مانند «Co-Founders Lab» است. شما در این فضاها، به سادگی میتوانید همبنیانگذارانی علاقهمند به ایده تجاری خود پیدا کنید. البته با وجود همه کلیشهها و شعارهای اغراقآمیز منتسب به این وبسایتها، بزرگترین سؤال این است که آیا آنها، مکانهای مناسبی برای جستجوی همبنیانگذاران هستند؟ باید گفت که پلتفرمها و وبسایتهای مذکور، تنها یک منبع اولیه برای شما است. به آنها تنها بهعنوان نقطه شروعی برای شکار همبنیانگذار استارتآپ خود فکر کنید و هنگامیکه چند گزینه خوب پیدا کردید (اعم از دوستان و آشنایان، معرفی از سوی مدیران مجرب و یا وبسایتها)، با مصاحبه حضوری و گپوگفت مفصل، بهترینها را انتخاب کنید.
گفتنی است که در کنار منابع معرفی شده، برخی منابع جانبی هم وجود دارند که از آن جمله، میتوان به شبکههای اجتماعی (بهویژه لینکدین)، رویدادها و کنفرانسهای مرتبط با استارتآپها و حتی پلتفرمهای کاریابی اشاره نمود.
نحوه پرداخت به همبنیانگذاران
اغلب کارآفرینان تازهکار، انتظارات عجیب و غریبی از یک همبنیانگذار داشته و پرداختهایی هم که باید به وی صورت گیرد را اشتباه برآورد میکنند. این در حالی است که با پیوستن یک سرمایهگذار خارجی (خواه یک فرشته کسبوکار و خواه یک صندوق سرمایهگذاری مخاطرهپذیر) بهعنوان شریک، اوضاع پیچیدهتر هم میشود. تصمیمگیری پیرامون پرداخت از طریق سود نهایی کسبوکار و یا پرداخت حقوق مستمر، مسئله نسبتاً پیچیدهای است.
فرض کنید که شما راهکار نخست را برگزیدهاید. در این صورت، مسئله میزان سود (سهام) مطرح میشود. در این خصوص باید بدانید که:
- هیچ قانون مشخص و سریعی وجود ندارد.
- همه چیز بستگی به میزان پیشنهادی همبنیانگذار شما دارد.
- به جای تمرکز بر درصدها (که میتواند درصدی از هیچ باشد)، به این فکر کنید که آیا این کار، به نسبت عوایدی که از پیوستن همبنیانگذار به شما میرسد، ارزش دارد یا خیر؟!
اما اگر به دنبال این هستید که از طریق حقوق به همبنیانگذار پرداختی داشته باشید، عملاً وی یک همبنیانگذار نیست، بهویژه که خودش هم این را پذیرفته باشد. اجازه دهید مثالی ملموس در این زمینه بزنیم. تیم اولیه مؤسس گوگل، در سود و سهام شرکت که در آن موقع اصلاً مشخص نبود چه میزان است، شریک بودند. آنها برنامه نویسان و توسعهدهندگانی هم داشتند که آنچه همبنیانگذاران گوگل میگفتند، به مرحله اجرا در میآورند. به عبارت دیگر، آنها فقط حقوقبگیر بودند. از این مثال، چه چیزی متوجه میشوید؟
یک همبنیانگذار، سه ویژگی مهم دارد: 1) در سود شرکت سهیم است، 2) صرفاً نباید یک کارمند باشد، 3) باید در مدیریت امور مشارکت داشته باشد. بنابراین، حتی اگر به فکر پرداخت حقوق به همبنیانگذار هستید، بدانید که این مورد جای پرداخت سود (سهام) را نمیگیرد. شاید شما هم مانند بسیاری از کسبوکارها باشید که برای خود و سایر مؤسسین، حقوقی مشخص کرده و ماه به ماه دریافت میکنید و در عین حال، سود پایانی سال را هم بین خودتان تقسیم میکنید. این مدل را میتوانید برای همبنیانگذارانتان پیاده کنید، اما پرداخت صرف حقوق و نپرداختن سود را فراموش نمایید.
مرجع: «Cloud Ways»
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.