سیلا نانوتکنولوژی؛ کسبوکاری یک میلیارد دلاری
مقدمه
در عصر حاضر، دانش و فناوری به مهمترین عامل موفقیت و مزیت رقابتی در بسیاری از صنایع و بخشهای کسبوکار مبدل شده است. برخلاف دوران انقلاب صنعتی که تولید به مقیاس و ظهور شرکتهای تولیدی و صنعتی بزرگ، مؤلفه اصلی بازارهای رقابتی را تشکیل داده بود، امروزه شرکتهای استارتآپی و کوچکی وجود دارند که با اتکا به نوآوری و فناوریهای پیشرفته، عملاً بازار را در دست گرفته و به یک رهبر جهانی در حوزههای خود مبدل شدهاند. مثال بارز این موضوع، شرکت مشهور تسلا است؛ شرکتی که در سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم و مبتنی بر ایدههای منحصربهفرد «ایلان ماسک»، پای به عرصه فناوری گذاشته و امروزه بهعنوان یکی از غولهای صنعت خودروهای برقی محسوب میشود. داستان توسعه و موفقیت تسلا، جذاب و پر از نکات ریز و درشت برای علاقهمندان به حوزه کارآفرینی است. اما خواندنیتر از آن، داستان یکی از کارمندان اولیه تسلا است که به لطف فضای کاری خارقالعاده تسلا و البته خلاقیت فردیش، بنیان یک کسبوکار یک میلیارد دلاری را رقم زد.
«ژن بردیچفسکی» (Gene Berdichevsky)، یکی از اعضای تیم اولیه تسلا و بهطور دقیقتر، کارمند شماره 7 تسلا بود. وی هماکنون، مدیریت استارتآپ «سیلا نانوتکنولوژی» (Sila Nanotechnologies)، با ارزش بیش از یک میلیارد دلار را بر عهده داشته که یکی از پیشگامان و نوآوران صنعت باتری محسوب میشود. سیلا در طول پنج سال گذشته، در هر سال حدوداً 40 تا 50 درصد رشد داشته و هیچ نشانهای مبنی بر کاهش سرعت رشد آن تا چند سال آینده وجود ندارد. در این نوشتار، نگاهی کوتاه بر نحوه شکلگیری سیلا نانوتکنولوژی و روند توسعه و موفقیت آن خواهیم داشت.
سیلا نانوتکنولوژی؛ از ایده تا موفقیت
بردیچفسکی در اکراین متولد شد و مدتی در سنپترزبورگ روسیه زندگی میکرد، تا اینکه به همراه خانواده خود به ریچموند، واقع در ایالت ویرجینیای آمریکا مهاجرت نمود. وی بسیار خوشاقبال بود که در یک خانواده کارآفرین پرورش یافت. پدر و مادرش، هر دو مهندس نرمافزار بودند و روی زیردریاییهای هستهای کار میکردند. جالب اینکه پدرش اقدام به راهاندازی یک کسبوکار برای خودش کرده بود. در این بخش نقاط عطف زندگی ژن، به اختصار مرور میگردد.
1. دانشگاه و انتخاب رشته کاری:
آنچه بردیچفسکی جوان کاملاً دریافته بود، این بود که علاقهای به حوزه تخصصی پدر و مادرش نداشت. وی میگوید: «من قطعاً نمیخواستم مهندس نرمافزار شوم». از آنجاکه به شدت به ریاضی علاقهمند بود، رشته مهندسی مکانیک را انتخاب کرد. در اولین سال تحصیل در دانشگاه استنفورد، وی در یک پروژه طراحی و ساخت خودروی خورشیدی مشارکت داشت و از همانجا کمکم به علاقهمندیهای کاری خود پی برد. در پروژه مذکور، دانشجویان برای ایجاد یک خودرو با سوخت هستهای و راندن 2300 مایلی آن از شیکاگو تا لسآنجلس، با یکدیگر به رقابت میپرداختند.
تیم ژن، بدنه خودرو را از فیبر کربنی ساختند و آن را به یک باتری با قدرتی مشابه دستگاه تستر آشپزخانه مجهز کردند. از همین جا بود که ژن، عاشق انرژی، حل مسئله و ساختن شد و در ادامه هم، همین مسیر را با قدرتی بیشتر ادامه داد. بردیچفسکی جوان، یک مدرک کارشناسی انرژی هم از دانشگاه استنفورد گرفت و در ادامه تحقیقاتش، به دنبال مواد، فیزیک نیمهرسانا، مکانیک کوانتوم و انرژی خورشیدی رفت.
پرسشی که در ذهن بسیاری از کارآفرینان موفق پدید میآید، این است که وقتی شما میتوانید هر چیزی که میخواهید بدانید را به صورت آنلاین به دست آورید، چرا باید به دانشگاه رفت! پاسخ ژن به این پرسش، بسیار جالب است. وی از طریق دانشگاه، به شبکهای ارزشمند از افراد خوشفکر و خلاقی دست یافت که برخی از آنها، هنوز هم در سیلا نانوتکنولوژی مشغول به کار هستند. وی همچنین برای «یادگیری از همتایان خود در دانشگاه»، ارزش زیادی قائل است.
2. تسلا و مشکلات مربوط به باتری:
در انتهای سال سوم دانشگاه، ژن به هفتمین کارمند تسلا تبدیل شد. او بهعنوان متخصص و سرپرست طراحی سیستم باتری، در این شرکت استخدام شد.
تسلا در ابتدای فعالیتهایش، چالشهای بسیاری پیش روی خود میدید. یکی از این چالشها، موضوع باتری بود. جالب است که تیم اولیه تسلا، کار خود را با چسباندن باتریهای لپتاپ به یکدیگر، برای ایجاد یک پک باتری، آغاز نمود. دغدغه اصلی آنها، جلوگیری از اختلالات تصادفی بود. با وجود نادر بودن، وقتی شما از 10000 باتری استفاده میکنید تا یک وسیله نقلیه را به کار بیندازید، واقعاً باید انتظار داشته باشید که چنین اتفاقی رخ دهد. در ماههای اولیه فعالیت بردیچفسکی در تسلا، این شرکت با 10 نفر کار میکرد و هنگامی که آنجا را ترک کرد، 300 کارمند داشت. این رشد 30 برابری، آن هم تنها طی چهار سال، نوید یک شرکت موفق و قدرتمند را میداد، چیزی که تسلای کنونی را شکل داده است. (تسلا هماکنون بیش از 45000 کارمند با ظرفیت بازار 40 میلیارد دلاری دارد.)
درس بزرگی که بردیچفسکی از تسلا گرفت، این بود که بهعنوان مؤسس یک استارتآپ، باید به مشکلات واقعاً بزرگ بپردازد. ژن به طعنه میگوید که گاهی اوقات، حل کردن یک مشکل واقعاً بزرگ، به نسبت یک مشکل کوچک، کار آسانتری است. این کار، باعث میشود که استعدادهای خارقالعادهای را جذب کنید و پاداش قابلتوجهی به دست آورید و در عین حال، این کار رقبای شما را به شدت کاهش میدهد. وی در تسلا کاملاً شاهد بود که برای موفقیتهای بزرگ، باید به سراغ کارهایی رفت که دنیا به امکانپذیری آنها فکر نمیکند. این مسئله، نیازمند ذهنیت و فرهنگی همراه با توسعه درونزا است، به این معنا که شما تمایل دارید بسیاری از کارها را خودتان انجام دهید.
3. کارآفرینی در ساخت:
ژن از روزی که وارد تسلا شد، این فکر را در ذهن داشت که «چگونه میتوانم شرکت خودم را راهاندازی کنم؟ چگونه میتوانم چیزی شبیه این (تسلا) بسازم؟». وی در خاطراتش میگوید که خیلی پیشتر و در زمانی که دانشجو بود، یک طرح کسبوکار اولیه برای طراحی و ساخت خودروهای الکتریکی در بازار آمریکا نوشته بود.
در ادامه و با توجه به تجارب حاصل از کار در تسلا، موفقیت در کسبوکار را متکی بر سه مؤلفه اصلی میدانست:1) بازاری فوقالعاده با یک توزیع مطلوب، 2) یک محصول قوی که ارزش بالایی به دست آورد و 3) تیم مؤسس متخصص و کارآمد برای حل مشکلات فنی پیچیده.
ژن به سرتاسر دنیا سفر میکرد و با بسیاری از بنیانگذاران استارتآپی ملاقات داشت. در یکی از این سفرها، با گلب یوشین (Gleb Yushin)، شریک آتی خود برای تأسیس یک شرکت نوپا ملاقات کرد. اندکی بعد، همکار سابق ژن در تسلا، الکس ژاکوب (Alex Jacobs) به آنها پیوست و تیم بنیانگذاری سیلا نانوتکنولوژی تکمیل شد.
آنها پس از گفتگوهای متعدد پیرامون ایده اولیه و چگونه کار بر روی آن، نهایتاً کارشان را با یک آزمایشگاه 1000 متری در زیرزمینی در «Georgia Tech» شروع کردند و عملاً استارتآپ سیلا نانوتکنولوژی در سال 2011 میلادی متولد شد.
تأمین مالی؛ چشمهای دیگر از موفقیتهای سیلا نانوتکنولوژی
یکی از مهمترین چالشهای پیش روی استارتآپها، محدودیت مالی برای ادامه فرآیند توسعه فناوری و عرضه محصول نهایی به بازار است. از آنجا که حوزه فناوریهای پیشرفته و از جمله صنعت باتری، صنعتی پرهزینه بهویژه از منظر فعالیتهای تحقیق و توسعهای است، سیلا نانوتکنولوژی و تیم مؤسس آن، از همان بدو تأسیس، تمرکزی خاص بر جذب سرمایه داشتند.
آنها درست پس از تیمسازی اولیه، به سراغ سرمایهگذاران بالقوه رفتند و کاری بزرگ در امر تأمین مالی صورت دادند. بنا بر آمار، مجموع سرمایههای جذب شده از سوی این استارتآپ، 285 میلیون دلار است که از سوی مجموعه وسیعی از سرمایهگذاران، اعم از «Next47»، «دایملر»، «Amperex Technology»، «سامسونگ» و «Chengwei Capital» تأمین گردیده است.
یکی از دلایل موفقیت چشمگیر سیلا نانوتکنولوژی در جذب سرمایه، داراییهای فکری منحصربهفرد این شرکت بود. برای مثال، در همان ابتدای فعالیتهای شرکت، مجموعه حقوق مالکیت فکری متعلق به گلب یوشین، شامل شش پتنت و دادههای فنی ناشی از چهار سال فعالیت بیوقفه در زمینه توسعه باتری بود که توجه سرمایهگذاران را به خود جلب کرد.
آنها میدانستند که فناوری مدنظرشان کاملاً سازگار بوده و با توجه به سالها تجربهای که ژن و الکس در شرکت تسلا داشتند، درک آشکاری از مسیر پیش رو به وجود آمده بود. اولین سرمایهگذاران، شرکتهای سرمایهگذاری «Sutter Hill Ventures» و «Matrix Partners» بودند که امکان توسعههای اولیه در فناوری باتری را برای ژن و همکارانش میسر کردند.
با انتشار خبرهای موفقیت سیلا و توسعه محصولات جدید، شرکتهای بزرگتر و به طور خاص، شرکتهای خودروسازی نیز به میدان آمدند. اینگونه بود که بزرگترین جذب سرمایه سیلا در 16 آوریل سال 2019 و از سوی شرکت آلمانی دایملر انجام گرفت. سرمایه جذب شده در این دور، 170 میلیون دلار بود که روند تحقیقات و فعالیتهای توسعهای سیلا را به شدت تسریع نمود.
فناوری و محصولات
مأموریت تعریف شده از سوی سیلا نانوتکنولوژی، به خوبی حوزه فعالیت و تمرکز این شرکت را نشان میدهد: «ما مواد مهندسی شدهای طراحی و تولید میکنیم که تراکم انرژی باتریهای لیتیوم یونی قابل شارژ را به نحو قابلتوجهی افزایش میدهد. در نتیجه، سلولهای باتری کوچکتر، سبکتر و با میزان شارژ بیشتری خواهیم داشت و تولید و سازگاری انبوه خودروهای الکتریکی با برد مناسب را امکانپذیر میکند».
محصول کلیدی آنها، نوعی پودر است که جایگزین پودر گرافیت در باتریهای لیتیوم یونی موجود میشود. این ماده، میتواند انرژی را به صورت متراکمتری ذخیره نموده و در نتیجه، در حجم و وزن مشابه، انرژی بیشتری را به کاربر عرضه مینماید. شرکت سیلا نانوتکنولوژی، مدعی است که با استفاده از این ماده، میتوان وزن باتری را تقریباً 20 درصد کاهش داده و به عبارت بهتر، ذخیرهسازی انرژی را تقریباً 20 درصد افزایش داد. از آنجا که هر وسیله نقلیه الکتریکی، به حدود 15 تا 20 کیلو از این ماده نیاز دارد، کافی است به چند سال دیگر فکر کنید که همه خودروها برقی شده و بازار با 100 میلیون خودروی جدید در سال که 2 میلیون تن از پودر انحصاری سیلا نانوتکنولوژی را مصرف خواهد کرد، روبر میباشد!
علاوه بر کاربرد در صنایع خودروسازی، این ماده را برای سوخترسانی تاکسیهای هوایی جدید (بهعنوان شیوه جدید مسافرت و حملونقل) و همچنین صنعت هوافضا نیز میتوان استفاده کرد.
گفتنی است که تثبیت موقعیت کسبوکار، یکی از المانهای کلیدی موفقیتهای تجاری است که به خوبی از سوی سیلا نانوتکنولوژی انجام گرفته است. نمونههای زیادی از افراد و شرکتهای فناور وجود دارند که پول و سرمایه خود را در صنعت باتری از دست دادهاند و دلیل اصلی این مسئله هم، مشخص نکردن حوزه تمرکز در همان ابتدای ورود است.
بنیانگذاران سیلا نانوتکنولوژی، از روز اول مشخص کرده بودند که آنها یک شرکت باتریسازی نیستند، بلکه یک شرکت مبتنی بر فناوری هستند که میخواهد مواد مورد نیاز باتریها را تولید کند. در حالیکه باتریها بازار به نسبت محدودتری را پیش روی آنها قرار میداد، اما در مقابل، مواد باتری دارای بازار بسیار بهتری بوده و این تصمیم هوشمندانهای محسوب میشد. در ادامه، آنها تلاش کردند تا محصولی کارآمد و بسیار بهتر از دیگران تولید کنند، چرا که اعتقاد داشتند هر چه محصول بهتر باشد، فروش آن هم بیشتر خواهد بود. این موضوع، در شعار درج شده در وبسایت شرکت هم به چشم میخورد: «موادی که استاندارد جدیدی برای باتریها ایجاد میکند».
حوزه کاربرد فناوری سیلا نانوتکنولوژی، شامل وسایط نقلیه الکتریکی، لوازم و دستگاههای الکترونیک مصرفی، شبکه برق و حوزه پرواز الکتریکی است. متخصصین این شرکت، با تمرکز بر چگالی انرژی بالاتر، به دنبال کاهش سلولهای باتری به ازای سطوح انرژی مشخص و در نتیجه، کاهش هزینه ساخت باتری هستند که میتواند صنایع فوق را به شدت متحول سازد. آندهای سیلیکونی این شرکت، گرافیتهای فعلی را از دور خارج ساخته و یک تراکم انرژی قابلتوجه را در حجمی کم به کاربران عرضه میکند.
یک نکته مهم در زمینه تولید محصولات و تجاریسازی آنها، امکان بهکارگیری آنها در فرآیندهای تجاری فعلی است. به عبارت دیگر، شرکای سیلا (بهویژه خودروسازان و شرکتهای تولیدکننده محصولات مصرفی)، میتوانند سلولهایی با عملکرد بهتر را در کارخانههای تولیدی خود و با استفاده از تجهیزات فعلیشان تولید نمایند و این امر، در کنار کاهش هزینههای سرمایهگذاری برای تولید باتری، امکان یکپارچهسازی فناوری سیلا با فناوریها و محصولات جدید این شرکتها و ادامه همکاری با تأمینکنندههای موجود را فراهم میسازد.
تیم کاری
علاوه بر ژن بردیچفسکی که مدیرعامل فعلی سیلا نانوتکنولوژی است، گلب یوشین بهعنوان مدیر فنی (CTO) و الکس جیکوبز نیز بهعنوان ناظر بر تیم و اجرای فرآیندها (VP Engineering) فعالیت دارند.
علاوه بر این سه تن که بنیان اولیه سیلا نانوتکنولوژی را بنا نهادند، وارن دسوزا (Warren L. DeSouza) بهعنوان مدیر مالی و بیل مولیگان (Bill Mulligan) بهعنوان مدیر عملیات شکت، مشغول به فعالیت میباشند. حضور افرادی با سمتهای مدیریتی زنجیره تأمین، سیستمهای اطلاعاتی، توسعه کسبوکار و حقوق مالکیت فکری، به خوبی نشان میدهد که این شرکت، درک عمیقی از فاکتورهای موفقیت در کسبوکار داشته و به خوبی واقف است که باید به جنبههایی غیر از تولید و فناوری هم دقت داشته باشد.
نکته دیگر پیرامون تیم کاری سیلا نانوتکنولوژی، حضور یک مدیر ویژه برای حوزه خودرو است که در حال حاضر، بر عهده کورت کلتی (Kurt Kelty) است. این ساختار مدیریتی و حضور یک مدیریت خاص برای حوزه خودرو، حاکی از اهمیت صنعت خودرو برای سیلا نانوتکنولوژی و نقش محوری آن در ذهن مدیران و بنیانگذاران ارشد این شرکت دارد. همکاری با برندهای مشهور خودروسازی، نظیر «BMW»، به خوبی این مسئله را اثبات میکند.
ویژگی منحصربهفرد و متمایز سیلا، جذب استعدادهای شغلی در حوزههای مختلف است که موجب شده این استارتآپ، بهعنوان یکی از پیشگامان نوآوری در صنعت باتری به شمار آید. داشتن یک شبکه ارتباطی وسیع از سوی بنیانگذاران اولیه شرکت، یکی از دلایل این ویژگی است که به آنها امکان جذب نیروهای خلاق و تازهنفس را داده است.
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.