
مصاحبه با استیو وزنیاک، بنیانگذار اپل پیرامون نوآوری و تجارب کارآفرینی
تقریباً تمامی مردم نام شرکت اپل به گوششان خورده است و اغلب این غول فناوری را با بنیانگذار افسانهای آن، «استیو جابز» به خاطر میآورند. با این حال، شاید بسیاری از کاربران محصولات اپل ندانند که این شرکت در ابتدای تأسیس خود، بنیانگذاران دیگری نیز داشته است. شرکت اپل که در سال ۲۰۱۷ میلادی برای دهمین سال متوالی، عنوان تحسینشدهترین شرکت فناوری اطلاعات در جهان را به خود اختصاص داد، توسط «استیو جابز»، «استیو وزنیاک» و «رونالد وین» در ابتدای دهه هفتاد میلادی بنیان نهاده شد. البته «رونالد وین» در کمتر از دو هفته پس از تأسیس شرکت، سهام خود را به جابز و وزنیاک واگذار نمود.
مقالات و داستانهای فراوانی از استیو جابز و مسیری که توانست شرکت اپل را به پرارزشترین برند جهانی بدل نماید، به رشته تحریر درآمده است. اما استیو وزنیاک نیز از کارآفرینانی است که همچنان در دره سیلیکون، بهعنوان مهد نوآوری و فناوریهای پیشرفته جهان، از ارزش و احترام زیادی برخوردار است. جالب است که وزنیاک 21 ساله با همراهی دوست 16 ساله خود استیو جابز، ایده اولیه راهاندازی اپل را پرورانده و در سال 1976 میلادی، آن را تأسیس میکنند و بهنوعی میتوان گفت، اگر استیو وزنیاک نبود، هیچ شرکتی به نام اپل وجود خارجی نداشت .
داستان آشنایی وزنیاک و جابز بسیار جالب است. وزنیاک در سال ۱۹۶۹ و پس از پایان دبیرستان، به دانشگاه کلرادو رفت و همان سال اول، به خاطر هک کردن سیستم کامپیوتری دانشگاه، اخراج شد. در سال ۱۹۷۰ میلادی، پس از اتمام سال اول کالج، برای ادامه تحصیلات به دانشگاه برکلی رفت و در ادامه، شغلی در شرکت کامپیوتری هیولتپاکارد «HP» یافت. جایی که استیو جابز هم بهعنوان یک دانشآموز دبیرستانی، مشغول به کار تابستانی خود بود. در ژوئن سال ۱۹۷۵ میلادی، وزنیاک اولین نسخه آزمایشی پروژه شخصیاش را تکمیل نمود: این اولین بار بود که یک صفحهی تلویزیون، به دستگاه کامپیوتر خانگی متصل شده بود و اطلاعات را نمایش میداد. وزنیاک و جابز در یک کلوب کامپیوتری که محل گرد هم آمدن مهندسین دره سیلیکون بود، اطلاعات و آخرین نوآوریهای خود را به اشتراک میگذاشتند. همین جلسات، موجب شد تا استیو وزنیاک به صرافت طراحی یک کامپیوتر شخصی خانگی بیفتد که برنامه سادهای داشته و در عین حال، مقرونبهصرفه و سرگرمکننده باشد. وزنیاک با شرکت در جلسات باشگاه «Homebrew» و کار شبانه در شرکت «HP»، موفق شد طرح کامپیوتر خانگیاش را به پایان برساند. این دستگاه، نخستین کامپیوتر خانگی بود که بهسادگی قابلیت اتصال به یک نمایشگر ویدیویی داشت. استیو جابز که هوش بیشتری در زمینه کسبوکار داشت، حس میکرد این دستگاه میتواند به یک موفقیت تجاری تبدیل شود و توانست با قانع نمودن وزنیاک و سرمایه اولیه 1300 دلار که از فروش وسایل و تجهیزات شخصیشان بهدستآمده بود، کارشان را از گاراژ خانگی استیو جابز شروع کردند. «اپل 1» به مبلغ ۶۶۶.۶۶ دلار قیمتگذاری شد که علت آن علاقه وزنیاک به تکرار ارقام بود.
در پی شکست پروژه «اپل 3»، وزنیاک که از امور مدیریتی خسته شده بود، در سال ۱۹۸۵ میلادی کاملاً از این شرکت جدا شد. خروج وزنیاک از اپل، با شایعات زیادی همراه بود، اما او در چندین مصاحبه علت جدایی خود از اپل را ادامه کارهای مهندسی و تجربه طراحی و ساخت محصولات جدید اعلام کرد. او اظهار داشت: «شرکت اپل به یک کسبوکار بزرگ تبدیلشده بود و من دلتنگ ساخت و سر هم کردن قطعات بودم. من فقط میخواستم یک مهندس باشم.»
نمیتوان انکار کرد که در طول این سالها، اختلافنظر وزنیاک با استیو جابز بیشتر شده بود. وزنیاک از دید فنی به محصولات نگاه میکرد و معتقد بود تولیداتشان باید به لحاظ فناورانه سرآمد و کاربردی باشند. در مقابل، جابز که نگاهی مدیریتی و تجاری داشت، بیشتر به دنبال برتری یافتن در بازار رقابتی بود. وزنیاک که دیگر ارتباطی با شرکت سابق خود ندارد، همچنان در رویدادها و کنفرانسهای حوزه فناوری شرکت کرده و به تهییج و ترغیب مخترعین و کارآفرینان میپردازد. در این نوشتار، مصاحبه مجله «Fortune» با وزنیاک، در زمینه چگونگی عملکرد اپل و مشابهت آن با مایکروسافت و نظرات وی پیرامون نفوذ پول و ثروت در دره سیلیکون و آغاز درونگرایی ناشی از دوران رونق شبکههای اجتماعی ارائه خواهد شد.
سؤال: چشمانداز فناوری در طی سالهای اخیر چه تغییر و تحولاتی داشته است؟
وزنیاک: هنگامی که من و استیو شرکت اپل را راهاندازی کردیم، ساده، خام و بسیار جوان بودیم. ما هیچ چیزی درباره کسبوکار نمیدانستیم. ما نمیدانستیم که راهاندازی یک شرکت و سپس خریداری سهم شما بهعنوان یک نوع استراتژی خروج، رویهای معمول در کسبوکار است. تصور ما این بود که شما در خانه شروع به انجام کاری میکنید، محصولی را طراحی کرده و میسازید و سپس سودآور خواهید شد. همین طرز فکر موجب شد تا فکر کنیم که شرکت را برای همیشه خواهیم داشت. تا زمانی که شرکت سوددهی دارد، هیچگاه از دست نمیرود. این خلاصه تصور من از راهاندازی شرکت و کسبوکار بود، اما داستان حال حاضر در دره سیلیکون کاملاً متفاوت است.
من فکر میکنم که با کمال تأسف افراد بسیار زیادی وجود دارند که برنامهای برای خروج سریع از کسبوکار دارند. مثلاً فروش کسبوکار به یک شرکت بزرگ دیگر تا پول کافی برای خرید یک خانه در سانفرانسیسکو به دست آورند. این برنامه، مرتباً تکرار شده و این افراد به خانه بعدی نقلمکان میکنند. امروزه اغلب شرکتها توسط افراد فعال در کسبوکار راهاندازی میشوند و نه مهندسین. یک مهندس میگوید: «یک محصول مطمئن چه میتواند باشد؟ چه چیزی دنیا را بهتر و فوقالعادهتر میکند؟» این همان فضایی است که من از آن آمدهام و به آن معتقدم.
سؤال: مسیر شغلی شما مهندسی است؟
وزنیاک: من به دنبال سرمایهگذاری بیشتر نیستم. من هرگز نخواستم به پول نزدیک شوم، چراکه پول میتواند ارزشهای انسانی را خراب کند.
سؤال: نظر شما در مورد ظهور مهندسین بهعنوان افراد برجسته در دره سیلیکون چیست؟
وزنیاک: عمده دلیل این پدیده، میزان پول و سرمایهای است که آنها دارند و من سعی کردم راه دیگری را انتخاب کنم. من نمیخواستم یکی از آنها باشم. اوایل در مکانهایی مثل موزهها در شهر مورد علاقهام «سن خوزه» که در آنجا متولد شدم، سرمایهگذاری کردم. همین موجب شده است تا خیابانی در این شهر به نام من باشد. من هرگز نخواستهام تا در یک طبقه فوقالعاده که میتوان آن را با عبارت «بیش از آنچه که میتوانید نیاز داشته باشید» توصیف نمود، قرار داشته باشم و به همین علت، همواره از آن دوری کردهام.
سؤال: نظرتان راجع به مسافرتهای فضایی تجاری و افرادی مانند جفبزوس (مدیرعامل آمازون) یا الون ماسک (مدیرعامل تسلا) که در این پروژه درگیر شدهاند، چیست؟
وزنیاک: هیچ کسی انتظار آیفون و یا گوگل را به صورتی که در حال حاضر در بازار عرضه شده است، نداشت. کسی فکر نمیکرد که فیسبوک و توئیتر به این عظمت کنونی برسند. واقعاً دشوار است با یک گستره وسیع از ابهامات، بتوان موارد معناداری را پیشبینی نمود. اگر غیر از این بود، شرکتهای بزرگی که پیش از این وجود داشتند، آنها را ایجاد کرده و پس از توسعه به بازار عرضه میکردند. البته«Space X» (استارتآپ فضایی الون ماسک) و «Blue Origin» (استارتآپ فضایی جف بزوس)، از ناکجاآباد نمیآیند. آنها ریشه در فکر و اندیشه افرادی دارند که در تلاش برای اجرایی کردن ایدهای بسیار مخاطرهآمیز هستند.
سؤال: درست است که این کار با ریسک زیادی همراه است، با این حال، تماشای آنچه این شرکتها در حال انجام آن هستند، بسیار جذاب است.
وزنیاک: بله، اکتشافات فضایی مبتنی بر مهندسی و دانش علمی است که نیاز به تخصیص بودجه خاصی دارد. البته بودجه ناسا، در قیاس با سودآوری ناشی از آنچه حاصل مینماید، بسیار اندک است. این بودجه، آنقدر کم است که من تعجب نمیکنم که بازیگران بزرگ بخش خصوصی نیز بتوانند تغییراتی در این زمینه ایجاد کنند.
سؤال: شما اخیراً گفتهاید که شرکتهایی مانند اپل و گوگل در سال ۲۰۷۵ میلادی، حتی از آنچه که هماکنون هستند نیز بزرگتر خواهند شد. فکر میکنید این شرکتها این کار را با توسعه فعالیتهای خود به دیگر حوزهها (نظیر استراتژی حرکت به سمت حوزه مراقبتهای بهداشتی و سلامت) ممکن میکنند؟
وزنیاک: نمیدانم. هر شرکتی باید در حوزهای که در آن قابلیت دارد، فعالیت نماید. برخی بازیگران هستند که تنها به درد بازیگری میخورند. هر کسی نباید هر کاری که در جهان هست را انجام دهد و وظیفه اصلی اپل، مراقبت از نام تجاری شرکت است. «تولید محصول به شیوهای که از نام تجاری شما محافظت کند»، این یک وظیفه کلیدی است و معنای آن ورود به هر حوزه و تولید هر نوع محصولی نیست. البته هر کسی که بخشی از سهام اپل را در اختیار دارد، میگوید: «نه، نه، نه، شما در حال حاضر باید چیز جدیدی ارائه کنی.» خب اینجا دره سیلیکون است و این امر طبیعی است.
سؤال: چرا در حساب اجتماعی شما یک جدول زمانی از مکانهایی که از آنها بازدید کردهاید و رستورانهایی که در آنها غذاخوردهاید، وجود دارد؟
وزنیاک: من اصولاً فرد مناسبی برای شبکههای اجتماعی محسوب نمیشوم. هرگز در زندگی خود اجتماعی نبودهام و ذاتاً نیز انسانی اجتماعی نیستم. وقتی فیسبوک و توئیتر پا به عرصه گذاشتند، من پس از مدتی از آنها صرفنظر کردم. چراکه افراد زیادی برای مثال در فیسبوک به من درخواست دوستی میدادند. من ۵۰۰۰ دوست فیسبوکی دارم که اغلب آنها را اصلاً نمیشناسم. آیا قرار است هر آنچه را که آنها در زندگی روزمره خود انجام میدهند، دنبال کرده و در آنها سرک بکشم؟ این وضعیت برای من زیاد جالب نیست.
اما من «Foursquare» را پیدا کردم. در واقع در اسپانیا بودم و تعدادی از بچهها آن را به من معرفی کردند. من در آن ثبتنام کرده و فکر میکردم که همسرم قادر خواهد بود که ببیند من کجا هستم. اگر به رستوران خاصی بروم و کسی در مورد آن نظر بدهد، آن نظر را از طریق ایمیل خود دریافت میکنم.
سؤال: جالب است که شما «Foursquare» را بر دیگر شبکههای اجتماعی ترجیح میدهید.
وزنیاک: این یک شبکه یکطرفه است و توئیتر هم میتواند یکطرفه باشد. واقعیتش را بخواهید، من توئیتر و آنچه که برای جهان انجام داده است را تحسین میکنم. فیسبوک را هم تحسین میکنم، ولی کمی از قدرت فیسبوک و گوگل میترسم و به همین دلیل با محافظهکاری بیشتری نسبت به دیگر کاربران از آنها اجتناب میکنم. تقویم من مبتنی بر گوگل است و کار دیگری غیر از این با گوگل ندارم. وقتی تبلیغات را در هرجایی میتوان دید و اینها دقیقاً آن چیزی هستند که اخیراً به آنها نگاه میکنید، شما در واقع در دنیای من زندگی میکنید. این ماجرا مانند آن دنیای پرماجرای رفتن و دیدن یک فیلم جدید با ابرقهرمانان فاتح در آن نیست.
سؤال: خب، این یک کاربرد واقعگرایانه از هوش مصنوعی در دنیای امروز است.
وزنیاک: این سطح امروزی از هوش مصنوعی، نوعی شبیهسازی برای نوع شناخت از خودتان است. جالب اینجا است که هر کسی در فیلمهای عامهپسند، باید فردی بالاتر و برتر از دیگران باشد و این، آن چیزی است که ما راجع به خود بهعنوان انسان فکر میکنیم. خب، من که هستم؟ من آنچه در ذهنم است هستم. من خاطراتم، احساساتم، و دیدگاهم نسبت به جهان را دارم و این، آن چیزی است که من هستم.
منبع: «Fortune»
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.