هفت دلیل اینکه چرا برای استارتآپ خود به یک «MVP» نیاز دارید
مقدمه
یکی از فاکتورهای کلیدی در فرآیند تأمین مالی و جذب سرمایه در شرکتهای استارتآپی، معرفی «MVP» مناسب به سرمایهگذاران است. سؤالی که ذهن بسیاری از کارآفرینان و افراد فعال در حوزه فناوری را به خود مشغول میدارد، این است که «MVP» چیست و چگونه باید یک «MVP» مناسب برای استارتآپ خود بیابیم. در این نوشتار سعی خواهد شد تا این چالش ذهنی را با معرفی و تبیین این مفهوم و مرور برخی از استارتآپهای موفق جهانی در این زمینه برطرف نماییم.
امروزه استفاده از اپلیکیشنهایی نظیر اوبر و یا اینستاگرام در جوامع مختلف فراگیر شده است و تقریباً تمامی افراد با سلایق گوناگون از آنها استفاده مینمایند؛ در وهله اول، ممکن است چنین به نظر برسد که این برنامهها از ابتدای امر بهراحتی وارد زندگی و تعاملات مردم شده و بلافاصله با هزاران کاربر، محبوبیتی جهانی به دست آوردهاند. با این حال، تعداد کمی به خاطر دارند که آنها در ابتدای کار خود چه وضعیتی داشتند. توییتر و یا «Foursquare» در ابتدای مسیر توسعه خود، بسیار ناشناس بودند و تقریباً کسی با کاربردها و امکانات آنها آشنا نبود. در واقع، میتوان رشد و موفقیت این استارتآپها را تدریجی و طی یک مسیر به نسبت زمانبر تصور نمود.
علاوه بر این، به آمارهای زیر از «GO-Globe» توجه نمایید:
- ۷۴ درصد از استارتاپ های اینترنتی به دلیل عدم مقیاسپذیری صحیح اولیه، موفق نمیشوند.
- در همین زمان استارتاپهایی که از مقیاس رشد مناسبی استفاده مینمایند، از سرعت رشدی ۲۰ برابری برخوردارند.
- ۲۹ درصد از استارتاپها، قبل از آنکه بهطور کامل راهاندازی شوند، بودجه خود را کاملاً خرج میکنند.
اریک رایز «Eric Ries»، یک راهکار بسیار ساده برای جلوگیری از چنین اشتباهاتی ارائه داده است؛ این راهکار که تحت عنوان استارتآپ ناب «Lean Startup» مشهور است و بهطور گسترده در سرتاسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد، کوتاه نمودن چرخههای توسعه محصول و تمرکز بر نیازهای مشتریان اولیه، بهمنظور کاهش ریسک و هزینه را هدف قرار داده است. تمامی این موارد نشاندهنده اهمیت «MVP» و لزوم توجه به آن است.
«MVP» چیست؟
«MVP» بیانگر حداقل محصول پذیرفتنی است. اما این اصطلاح دقیقاً به چه چیزی اشاره دارد؟
- «حداقل» به معنای این است که محصول آنچنان ضعیف، ساده و بد است که هیچکس حاضر به خریداری و استفاده از آن نیست؛ با این وجود، تولید چنین محصولی نیز به حداقلی از منابع نیاز خواهد داشت.
- «پذیرفتنی» به معنای ایدهآل محصول در ذهن شما است. چنین ایدهآلی نیازمند ویژگیهایی نظیر مفید بودن، جذابیت، سرعت و طراحی زیبا است. باید بدانید که زمان، هزینه و تلاش زیادی لازم است تا بتوان به محصول پذیرفته شده دست یافت.
یک «MVP» را میتوان محصولی با حداقل ویژگیها دانست که مشکلی مشخص را از کاربر حل مینماید. به عبارت دیگر، «MVP» این امکان را به شما میدهد تا با استفاده از آن، چند کاربر اولیه جذب نموده و از آنها بازخوردهای مفیدی بگیرید. باید به این نکته کلیدی توجه داشت که «MVP» به معنای محصول ابتدایی یا ناقص که با عجله آماده شده است، نیست. با ایجاد یک «MVP» مناسب شما میتوانید نیازها و انتظارات مخاطبانتان را بهتر درک نموده و محصول نهایی را مبتنی بر آنها توسعه دهید. همچنین اینکه چه پلتفرمی را برای عرضه «MVP» خود انتخاب میکنید، بسیار مهم خواهد بود.
حداقل محصول پذیرفتنی برای استارتآپها، میتواند با اولین گام در یک کسبوکار مقایسه شود که به بنیانگذاران کمک مینماید تا استارتآپ خود را بهطور منظم و در مقیاس مناسب توسعه دهند. بسیاری از استارتآپها پیش از آنکه بسیار محبوب شوند، این مرحله را گذرانیدهاند. در ادامه با چند نمونه از آنها آشنا خواهیم شد:
الف) مطالعه موردی استارتآپ«Foursquare»:
در ابتدای سال ۲۰۱۰ میلادی، این استارتآپ توانست بازار اپلیکیشنهای موبایل را با یک سرویس مبتنی بر موقعیت مکانی، تحت تأثیر قرار دهد. با این وجود، این برنامه در مقایسه با چیزی که در حال حاضر مورد استفاده افراد قرار میگیرد، کاملاً متفاوت بوده است. همانطور که از یک «MVP» انتظار میرود، محصول اولیه تولیدی این استارتآپ تنها یک ویژگی اصلی داشت: «چک نمودن ورود به اماکن برای تکمیل برخی فعالیتهای خاص». این در حالی است که برنامه فعلی، از طراحی پیچیدهتر برخوردار بوده و طیف گستردهای از ویژگیها نظیر راهنماهای شهری، انواع برچسبهای مکانی و توصیههای موقعیتی را در بر میگیرد.
ب) مطالعه موردی استارتآپ «Airbnb»:
برخی از ایدههای بزرگ، کاملاً تصادفی به وجود میآیند. این همان چیزی است که برای استارتآپ «Airbnb» اتفاق افتاد. «برایان چسکی» و «جو گبیا»، هیچ پولی برای پرداخت اجاره نداشتند و به همین دلیل تصمیم گرفتند تا آپارتمان خود را بهعنوان یک اقامتگاه موقت ارزان، به مسافران شهری پیشنهاد دهند. «MVP» آنها، ساده و در عین حال جالب بود: «یک وبسایت بسیار ساده با عکسهایی از محل اقامتشان». برایان و جو خیلی زود متوجه شدند که تقاضا برای این خدمت، دارای رشدی قابل توجه است و همین امر، بنیان شرکت «Airbnb» را بنا نهاد. امروزه، این شرکت علاوه بر میلیونها آپارتمان و خانه که میتواند در اختیار کاربران در سرتاسر جهان قرار گیرد، تجارب غیرمعمول، نظیر دوچرخهسواری، تورهای مواد غذایی و بازدیدهای «VIP» را در دسترس افراد مختلف قرار میدهد.
چگونه میتوان از «MVP» سود برد؟
پرسشی که میتواند ذهن کارآفرینان و بنیانگذاران استارتآپی را به خود مشغول نماید، این است که «چگونه میتوان از توسعه یک «MVP» بهرهمند شد؟»
از مثالهایی که در بالا به آنها اشاره شد، چه درسی میتوان گرفت؟ پاسخ ساده است: «بهتر است، یک "حداقل محصول پذیرفتنی" برای استارتآپ خود ایجاد نمایید». در ادامه با هفت دلیل کلیدی ضرورت «MVP»، برای استارتآپها آشنا خواهیم شد:
1. به حداقل رساندن هزینههای توسعه محصول
این قانون را هرگز فراموش نکنید: هرچه استارتاپها پیچیدهتر باشند، سرمایهگذاری بیشتری لازم دارند. باید بدانید که برای هر ویژگی اضافی، یا طراحی زیباتر، میبایست هزینه بیشتری بپردازید. اما برای توسعه یک «MVP»، شما به حداقل منابع نیاز خواهید داشت.
مطمئناً یکی از سؤالاتی که شما علاقهمند به یافتن پاسخ آن هستید، این است که چه میزان هزینه برای ایجاد یک محصول حداقلی باید پرداخت؟ این رقم، بستگی به عوامل بسیاری دارد، با این حال، هزینه متوسط آن، از ده هزار تا بیست هزار دلار متغیر است. البته این امر، بدین معنی نیست که بازه هزینهای ساخت یک «MVP» همواره محدود است، این هزینه گاهی اوقات میتواند کمتر و گاهی اوقات بسیار بیشتر باشد. نکته کلیدی که باید به آن دقت نمود، این است که حتی اگر یک «MVP» ناموفق باشد، قیمت و هزینه ناشی از این اشتباه، بهطور قابل توجهی کاهش خواهد یافت؛ سپس میتوان منابع ذخیره را دوباره امتحان نموده و یا یک ایده کسبوکار دیگر را برای فعالیت انتخاب نمود. در مجموع، میتوان چنین گفت که استفاده از یک «MVP»، میتواند هزینههای توسعه را با تصمیمگیری مناسب بین قیمت ثابت، در برابر زمان و قراردادهای مواد به حداقل برساند.
2. آزمودن پروژه کسبوکار
ایده ساخت یک اپلیکیشن موبایل را در نظر بگیرید؛ توسعه محصول مبتنی بر این ایده، تنها به کدنویسی ختم نمیشود. در واقع، هر اپلیکیشن یک پروژه کسبوکار است که باید کاربر را به خود جذب نماید و برای سازندگانش سودآوری به همراه داشته باشد. اما آیا ایده شما یک آینده امیدوارکننده پیش روی خود میبیند؟ این پرسشی است که پاسخ آن را میتوان با «MVP» داد. حداقل محصول پذیرفتنی، به شما کمک خواهد کرد که بهعنوان یک پاسخ دقیق، بدانید چه تعداد کاربر به اپلیکیشن شما علاقهمند هستند و چقدر حاضرند برای آن بپردازند.
3. جذب مشتریان اولیه
یکی دیگر از دلایل ایجاد یک حداقل محصول پذیرفتنی، جذب کاربران اولیه است. این برای شما بهعنوان یک استارتآپ چه معنایی خواهد داشت؟
شما با داشتن یک «MVP»، مشتریان بالقوه را که با محصول شما در تعامل هستند، جذب خواهید کرد. سپس آنها میتوانند در مورد آن با دوستان خود صحبت نمایند. این همان بازاریابی ویروسی است که میتواند به فراگیر شدن محصول در بازار تقاضا بیانجامد. فرآیند یاد شده، در نهایت موجب میشود تا زمانی که استارتآپ شما بهطور کامل تأسیس گردید، از قبل طرفدارانی داشته باشد.
4. گرفتن بازخورد
یکی از دلایل اصلی که توسعهدهندگان و کارآفرینان باتجربه همواره به داشتن «MVP» توصیه میکنند، گرفتن بازخورد از مشتریان است. بسیار مهم است که نظر مشتریان و کاربران در مورد محصول را گرفته و با انتظارات و ویژگیهای مد نظر آنها آشنا شوید. استفاده از بازخورد مشتریان، کمک میکند تا بفهمید چه خصوصیاتی برای مشتریان مهم است و چه خصوصیاتی مهم نیست. به خاطر داشته باشید که هر محصول جدید، باید مشکلاتی را از مردم حل نماید.
5- صرفهجویی در زمان
تصور کنید که هفتهها و ماهها تلاش طاقتفرسا و بیخوابی برای ساخت و توسعه محصول خود پشت سر گذاشتهاید و هماکنون آن را عرضه کردهاید. هیچ اتفاق شگفتانگیزی نیفتاده است، نه محبوبیتی، نه بازاری و نه درآمدی. آیا این برای شما به منزله کابوسی بزرگ است؟ شما میبایست این زمان را برای چیزی مفیدتر صرف نمایید؛ ایجاد یک «MVP»، به زمانی بسیار کمتر نیاز دارد و میتوان به طرق مختلف بهویژه به کمک دریافت بازخورد مشتریان اولیه، به محصول نهایی جذاب و مطابق با انتظارات کاربران دست پیدا نمود. پرسش کلیدی همین است؛ کدامیک را ترجیح میدهید؟ ماهها تلاش بر روی توسعه محصولی که ممکن است شکست بخورد و یا صرف همان زمان، برای ایجاد یک حداقل محصول پذیرفتنی و توسعه آن بر مبنای نیاز مصرفکننده؟ به نظر میرسد پاسخ واضح است!
6- جذب سرمایهگذاران
اگر یک ایده جدید و بینظیر را با قلب هر استارتآپ مقایسه نماییم، آنگاه پول را میتوان مانند خونی دانست که تپش قلب و ادامه کار استارتآپ، به گردش آن وابسته است. شما باید به دنبال کسی باشید که بخواهد بر روی ایده شما سرمایهگذاری نماید. نکتهای که در جذب سرمایه لازم برای توسعه ایده و تبدیل آن به محصول نهایی مهم است، عدم جذابیت یک ایده صرف ذهنی، برای سرمایهگذار است. به عبارت دیگر، یکی از مزایای داشتن «MVP»، این است که در زمان ارائه به سرمایهگذاران، شما چیزی فراتر از افکار و کلمات در اختیار خواهید داشت که ایده شما را در کانون توجهات سرمایهگذار قرار خواهد داد.
7- جلوگیری از هدر رفتن تلاش و کوشش
آخرین و در عین حال یکی از مهمترین مزایا و علل نیاز به یک «MVP»، کمک در راستای به نتیجه رسیدن سعی و تلاشهای استارتآپ است. داشتن حداقل محصول پذیرفتنی، گامی مهم است که میتواند راهاندازی هوشمندانه و صحیح کسبوکار را ممکن سازد. توجه به بازخوردهای مشتریان و پیشبینی ریسکهای مرتبط با توسعه محصول نهایی، امری است که با ساخت یک «MVP» مناسب مقدور میگردد، پس بهتر است این راهکار ساده و در عین حال کاربردی و مهم را در صدر فهرست اولویتهای استارتآپ خود قرار دهید.
بخش پایانی این نوشتار را با ارائه دو مثال از استارتآپهای موفق که با ساخت و معرفی یک «MVP» آغاز به کارکردهاند، به اتمام میرسانیم.
الف) مطالعه موردی استارتآپ اوبر «Uber»:
این اپلیکیشن که یکی از مشهورترین برنامههای حملونقل و جابجایی مسافر در جهان به شمار میرود، در ابتدا یک «MVP» بسیار معمولی بوده است: «یک طراحی بسیار ساده»، «یک وظیفه اصلی شامل برقراری ارتباط بین دارندگان گوشی تلفن آیفون با رانندگان و تأمین یک سیستم پرداخت مبتنی بر کارت اعتباری» و «یک هدف مشخص، مبنی بر گرفتن سریع و ارزان تاکسی در صورت امکان».
در حال حاضر، این اپلیکیشن دارای بیش از یک میلیون کاربر در سرتاسر جهان و چندین کارکرد جانبی در مقایسه با «MVP» اولیه دارد که از آن جمله میتواند به مواردی نظیر: رهگیری راننده در هر زمان، پرداخت خودکار، اجزای مرتبط با نظریه بازیها (استفاده از عناصری مانند نقاط امتیازی، رقابت و قوانین تعریفشده که معمولاً برای بازاریابیهای آنلاین جهت تشویق تعامل با یک محصول یا خدمت بکار میرود) و سیستم تعیین کرایه اشاره نمود.
ب) مطالعه موردی استارتآپ «Unsplash»:
اگر شما به عکاسی علاقهمند باشید، احتمالاً با این سرویس بهعنوان یکی از وبسایتهای عکاسی با سریعترین رشد در جهان آشنا هستید. این سرویس در حال حاضر بیش از 600 میلیون بازدید در ماه دارد. اما شرایط این سرویس محبوب چگونه بوده است؟ «Unsplash» را میتوان یک نمونه خوب از یک «MVP» دانست که به پروژهای بزرگ بدل شده است. نسخه اولیه محصول، صرفاً بر امکان رایگان به اشتراکگذاری عکسهای باکیفیت از سوی افراد متمرکز بود که کاملاً با استقبال مخاطبین مواجه شد. نسخه فعلی محصول، بهطور قابل توجهی تغییریافته و ویژگیهای مختلف، نظیر جستجوی آسان را به آن اضافه نمودهاند.
در پایان، باز هم بر این نکته تأکید میگردد که اگرچه داشتن «MVP»، ضمانتی برای موفقیت صددرصدی شما نیست، با این حال، شما به وسیله آن میتوانید ایده محوری خود را بهتر شناخته و بر روی مهمترین وظایف و کارکردها و مشخصههای اصلی آن تمرکز نمایید.
مرجع: upwork
1 پاسخ بههفت دلیل اینکه چرا برای استارتآپ خود به یک «MVP» نیاز دارید
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.