از پژوهش در حوزه علم مواد تا کارآفرینی؛ گفتگو با یک استاد دانشگاه و کارآفرین سریالی
مقدمه
پروفسور فردی بوئی (Freddy Boey)، استاد دانشگاه فناوری نانیانگ (NTU) است. او پیش از این در جایگاه رئیس دانشکده علوم و مهندسی مواد «NTU»، این دانشکده را به یکی از بزرگترین و متمرکزترین مجموعههای پژوهشی جهان در بخشهای مختلف علم مواد تبدیل کرد.
یکی از حوزههای کلیدی فعالیت پروفسور بوئی، بکارگیری بایومواد کاربردی برای دستگاههای پزشکی بوده و او تاکنون چندین شرکت برای تجاریسازی ایمپلنتهای قلبی عروقی، چشمی و جراحی خود تأسیس کرده است. برخی از اختراعات وی، مانند رترکتور جراحی (surgical tissue retractor)، در ایالات متحده، اروپا، ژاپن، خاورمیانه و هند فروخته شده است.
بوئی دانشمندی در زمینه مواد است که علاقه زیادی به اختراع دستگاههای جدید زیستپزشکی دارد. او بیش از 100 پتنت به نام خود دارد که مجوز بسیاری از آنها به شرکتهای نوپا اعطا شده است. در این نوشتار، این دانشمند و محقق فعال در حوزه مهندسی مواد، نقطه نظرات خود را در مورد کارآفرینی و نقشی که دانشگاهها میتوانند در ایجاد فرهنگ نوآوری ایفا کنند، به اشتراک میگذارد.
با اینکه نانیانگ دانشگاه جوانی است، اما امروزه در میان 20 دانشگاه برتر از منظر رتبهبندی دانشگاههای جهانی «QS» قرار دارد. راز موفقیت شما چیست؟
ما طی سالهای گذشته شروع به سرمایهگذاری در تحقیقات کردهایم. دولت سنگاپور به علم و مهندسی بهعنوان محرک رشد اقتصادی اعتقاد دارد و ما در طی 10 سال (از 2005 تا 2015) مجموعاً حدود 3 میلیارد دلار سنگاپور (حدود 1.5 میلیارد پوند) سرمایهگذاری داشتهایم. این به ما امکان داده تا تعدادی از بهترین دانشمندان جهان را جذب کنیم و در علوم پایه واقعاً خوب باشیم. ما اکنون بالاترین امتیاز استناد را در بین دانشگاههای آسیا داریم و سریعتر از هر دانشگاه دیگری با سن مشابه، در رتبهبندی دانشگاههای جهان بالا میرویم.
در عین حال، ما بسیار مفتخریم که یک دانشگاه فناورانه هستیم. ما به دلیل تمرکز بر تبدیل تحقیقات خود به راهحلهای تجاری شناخته شدهایم و «NTU» بهعنوان یکی از دانشگاههایی که بیشتر درگیر صنعت است، امتیاز بسیار بالایی کسب میکند. در سالهای اخیر، ما برنامههای تحقیقاتی مشترکی را با شرکای صنعتی بزرگ خود مانند رولز رویس (Rolls Royce)، بیامو (BMW)، لاکهید مارتین (Lockheed Martin) و در بخش مواد جانسون متی (Johnson Matthey) از بریتانیا ایجاد کردهایم. بنابراین ما نشان دادیم که میتوان همزمان روی هر دو تمرکز داشت.
چگونه فرهنگی ایجاد میکنید که در آن نوآوری به اندازه دستاوردهای آکادمیک مهم باشد؟
زمانی که من مسئولیت داشتم، یکی از اولین کارهایی که انجام دادم این بود که دو مسیر برای شناسایی و ارتقاء تعریف کردم؛ یک مسیر سنتی که برای تصدی پست آکادمیک وجود دارد و بر اساس تاریخچه انتشارات، استنادات و تأثیر پژوهشها میباشد. اما محققان همچنین میتوانند از طریق سابقه خوب در نوآوری، پست خود را به دست آورند. این تأثیری فوری داشت و از آن زمان به بعد، من به تشویق افرادی که ثبت اختراع نموده و شرکتهای نوپا راهاندازی میکردند، ادامه دادم. در حالی که پیش از آن دانشکده احساس میکرد نوآوری اهمیت چندانی ندارد، اما ارائه این مشوقها منجر به تغییر واقعی فرهنگ شد.
البته انجام هر دو هم امکانپذیر است. برخی از محققان ما علاوه بر اینکه سابقه استناد بسیار بالایی دارند، شرکتهای نوپایی را هم تشکیل دادهاند. از این مسئله میتوان اینطور نتیجه گرفت که برخی از اعضای هیئتعلمی که برای تخصص علمی و مهندسی استخدام کردهایم نیز مبتکرانی عالی هستند.
در سال 2004، زمانی که من رئیس دانشکده علوم و مهندسی مواد بودم، دانشکده را با ایجاد یک شرکت در سال با تمام بودجه لازم به چالش کشیدم. آنها فکر میکردند که من دیوانه هستم. در حال حاضر این مدرسه تعداد زیادی دارایی فکری تولید میکند و شرکتهای بزرگ زیادی را تشکیل میدهد، اما در کنار آن استنادهای زیادی هم دارد. این یک فرهنگ نوآوری است که توسط علوم پایه هدایت میشود.
چگونه دانشگاهها میتوانند به محققان کمک کنند تا کار خود را به محصولات تجاری تبدیل کنند؟
شما باید برای کمک به رشد، گلها را بارور کنید. وقتی برای اولین بار یک شرکت را در سال 2004-2005 راهاندازی کردم، کسی را نداشتم که به من کمک کند. من به دره سیلیکون رفتم تا با 10 سرمایهگذار خطرپذیر مختلف ملاقات کنم. برخی از آنها پس از گذشت پنج دقیقه درب خروج را به من نشان دادند. در نهایت وقتی به سنگاپور برگشتم، اولین سرمایهگذاری که دیده بودم با من تماس گرفت و 10 میلیون دلار سنگاپور (حدود 5 میلیون پوند) به عنوان سرمایه اولیه به من پیشنهاد داد. سپس هیئت توسعه اقتصادی سنگاپور احساس کرد که آنها هم باید کمک کنند، بنابراین آنها نیز این بودجه را با 10 میلیون دلار سنگاپور دیگر توسعه دادند.
از آن زمان همه چیز خیلی تغییر کرده است. ما صندوقهای نوآوری داریم که کمکهای بلاعوضی برای راهاندازی ارائه میکنند که واقعاً به کاهش خطرات بسیار بالا در ابتدای مسیر کمک میکند. در اینجا در «NTU»، ما مرکز نوآوری خود را به نام «NTUitive» تقویت کردهایم، به این معنی که محققان نیازی به مشارکت در کسبوکار و راهاندازی یک شرکت ندارند؛ اساتید میتوانند روی انجام علوم بزرگ و ایجاد اختراعات خوب تمرکز نمایند و «NTUitive» بقیه موارد را بر عهده میگیرد. به نظر من، مخترعان خوب به ندرت مدیران اجرایی خوبی هستند. بنابراین بهتر است که آنها بیشتر اختراع کنند و افراد دیگری باشند که شرکتها را اداره کنند.
ما همچنین یک صندوق بذر کوچک ایجاد کردهایم تا فرصتهایی را برای محققان خود ایجاد کنیم که امیدوارکنندهترین ایدههای خود را پیش ببرند. این بودجه اولیه به آنها اجازه میدهد تا به سؤالات کلیدی که سرمایهگذاران خطرپذیر قبل از ارائه هرگونه سرمایهگذاری از آنها میپرسند، پاسخ دهند.
قطعاً ما شکستهایی خواهیم داشت، اما بدون این شکستها موفقیت هم قابل دستیابی نخواهد بود. در حال حاضر از هر 100 شکست، به حدود 10 موفقیت میرسیم.
چرا سرمایهگذاری در حوزه تحقیقوتوسعه برای داشتن یک حرکت موفق مهم است؟
ما میخواهیم به حرکتی با تأثیر بالا دست یابیم و برای این کار شما به علم و فناوری در بالاترین سطح نیاز دارید. این یک ایده ناقص است که اگر روی تحقیقات اساسی تمرکز کنید، نوآوری انجام نمیدهید. بهعنوان مثال، اولین شرکت من یک استنت جدید قلب را تجاری کرد. ما یک محصول موجود را با کمی پیشرفت ارتقا ندادیم، در عوض با جایگزین کردن فلز با یک پلیمر کاملاً زیست تخریبپذیر، چیزی کاملاً متفاوت ایجاد کردیم. این یک تغییر بزرگ بود که زمان زیادی به طول انجامید، اما موفق شد و ما اکنون سرمایهگذاری خوبی از «Boston Scientific» که یک شرکت بزرگ پزشکی است، بدست آوردهایم.
برای حرکت با تأثیر بالا، به منابع قابل توجهی نیاز دارید - نیروی انسانی مناسب، تجهیزات مناسب - و این کمک میکند که «NTU» یکی از بهترین دانشگاههای دارای بودجه در جهان باشد. اما دولت انتظار بازدهی قابل توجهی از سرمایهگذاری خود دارد. انجام نوآوری تدریجی کافی نیست، بلکه باید تأثیر بسیار بالاتری نسبت به ثبت اختراع وجود داشته باشد. من در مورد ثبت اختراع پرکار نیستم، اما بیشتر پتنتهای من با اعطای مجوز همراه بودهاند. به نظر من، اگر کاری با پتنتها انجام ندهید، ثبت اختراع فقط اتلاف وقت خواهد بود.
تمرکز باید بر تبدیل «IP» به شرکتهای جدید باشد و اکنون این امر در سنگاپور با سرعتی اتفاق میافتد که به نظر من منطقی است. بوستون و دره سیلیکون تنها دو مکان در جهان هستند که اکوسیستم نوآوری به اندازه کافی قوی دارند و جای تعجب نیست که سنگاپور یک شبه به همان سطح موفقیت دست نیافته است. در حالی که هنوز به سیلیکون ولی یا بوستون نرسیدهایم، اما خوب کار میکنیم.
بسیاری از اختراعات شما بخش پزشکی را هدف قرار داده است. چه چیزی باعث نوآوری در این زمینه شده است و چه چالشهایی برای کارآفرینان وجود دارد؟
یکی از زمینههایی که واقعاً مؤثر بوده، جهش در تواناییهای ما برای توصیف مواد است. این مسئله ما را قادر میسازد تا چیزهایی را ببینیم که قبلاً برای ما نامرئی بود. این به ما امکان میدهد که مواد نانومقیاس را درک کرده و از آنها برای کاربردهای جدید بهرهبرداری کنیم. به عنوان مثال، یکی از شرکتهای من از نانومواد برای ارائه روش بهتری به منظور درمان گلوکوم استفاده میکند. با نانومواد توانستهایم داروها را مستقیماً در کره چشم وارد کنیم و این امر کارایی داروهایی را که معمولاً برای درمان بیماری استفاده میشود، افزایش داده است. در واقع، محصول جدید همان دارو را به روشی متفاوت ارائه میکند و نتایج بسیار بهتری را برای بیماران به دنبال دارد.
یکی از چالشهای بزرگ، زمان و پول مورد نیاز برای دریافت تأییدیه برنامههای پزشکی و درومانی است. بسیاری از شرکتها در حالی که منتظر دریافت تأییدیه هستند، با کمبود پول مواجه میشوند. اما در این حوزه پاداشها هم بسیار زیاد است. البته در برخی موارد هم ممکن است درخواستها خیلی سریع تأیید شوند. بهعنوان مثال، یکی از شرکتهای من یک رترکتور جراحی با پوشش مخصوصی ساخت که بدون ایجاد آسیب به پوست چسبیده و میتوان از آن برای جلوگیری از بسته شدن دهانه جراحی استفاده کرد؛ مقرراتی که این نوع فناوری را پوشش میدهد، سختگیری کمتری دارد و از ایده اولیه تا صدور مجوز ثبت اختراع به «Insightra Medical» در کالیفرنیا، فقط سه ماه طول کشید.
چالشهای مرتبط با ایجاد یک استارتآپ مبتنی بر علم مواد، در مقابل استارتآپهای فعال در حوزه نرمافزار و فناوریهای دیجیتال چیست؟
نرمافزار یک فرصت بزرگ است، اما میتواند به یک حباب بزرگ نیز تبدیل شود. در مقابل، بازار مواد ثابتتر و تثبیتشدهتر است. همیشه مواد جدید و پیشرفتهای تحقیقاتی وجود خواهند داشت و در نتیجه همیشه برنامههای کاربردی جدید با تأثیرگذاری بالا وجود دارند که نوآوریهایی مانند هوافضا، الکترونیک، انرژی و مواد زیستی برای پزشکی را هدایت میکنند.
من در جایی خواندهام که ما فقط 10 درصد از تمام مواد ممکن را کشف کردهایم. فقط به کربن نگاه کنید: زمانی فکر میکردیم که فولرنها آخرین مورد هستند، اما بعد از آن گرافن آمد و اکنون محققان شروع به کشف خواص فوقالعاده جدید ارائه شده توسط سایر مواد دو بعدی کردهاند. موارد دیگری نیز وجود دارد که میتوانیم آنها را به صورت فرصتطلبانه برای کاربردهای مختلف به کار ببریم و من بسیار خوشبین هستم که برای سالهای آینده، استفاده از مواد به روشهای جدید و متفاوت ادامه مییابد.
چرا علم و مهندسی برای سنگاپور بسیار مهم است؟
ما افراد کافی نداریم، تعداد نوزادان کافی نیستند و جمعیت ما شروع به کاهش خواهد کرد. اما ما همچنان میخواهیم تولید ناخالص داخلی خود را با افراد کمتر حفظ کرده و رشد دهیم. این بدان معناست که هر سنگاپوری باید ارزش بیشتری اضافه کند. هر مهندس باید خلاق باشد و از طریق طراحی و نوآوری ثروت بیشتری تولید کند. ما فقط مهندسانی نمیخواهیم که بتوانند تجهیزات را نگهداری و راهاندازی کنند. این دلیل اصلی برای آمادگی دولت به منظور صرف پول بسیار زیاد برای تحقیق و نوآوری است؛ اما این یک سرمایهگذاری است، نه کمک مالی!
با کاهش جمعیت و رقابت شدید برای دانشجویان با استعداد، چگونه محققین و مهندسان جوان را برای پیوستن به «NTU» جذب میکنید؟
برنامه شاخص ما در «NTU»، برنامه مهندسی رنسانس (Renaissance Engineering Programme) است که در آن به حدود 75 دانشآموز دبیرستانی فرصت داده میشود تا یک سال از دوره کارشناسی خود را در مؤسسات خارج از کشور از جمله کالج امپریال لندن، دانشگاه کالیفرنیا، برکلی و ... بگذرانند. تأکید ما به این دانشآموزان فقط یادگیری مهندسی نیست، بلکه نحوه مدیریت فناوری و نحوه خلاقیت است. این برای آنها بسیار جذاب است و برنامه بسیار رقابتی ایجاد میکند.
ما در برنامههای علمی خود نیز همین موضوع را داریم: با حدود 100 دانشجو که در مؤسساتی مانند دانشگاه کمبریج در بریتانیا، MIT در ایالات متحده و دانشگاه فنی مونیخ در آلمان وقت میگذرانند و ما انتظار داریم بسیاری از آنها به تحصیل خود ادامه دهند. فارغالتحصیلان دکتری خارج از کشور وقتی باز میگردند، هم ارزش زیادی به آنها اضافه شده و هم باهوش و هم با انگیزه هستند.
جذب دانشجویان و اساتید خارج از کشور به «NTU» چقدر مهم است؟
تنوع بسیار مهم است. اگر میخواهیم بهترین باشیم، نمیتوانیم استعدادهای پژوهشی را به خطر بیاندازیم. در واقع اکثریت دانشجویان ما در مقطع فوق لیسانس از خارج کشور هستند و در سطح استاد بیش از 50 درصد بینالمللی هستند. هنگام استخدام هیئتعلمی باید یک نوار با کیفیت بالا تعیین کنیم، در غیر این صورت همه ضرر میکنند.
یکی از شراکتهای صنعتی که من ایجاد کردم، با بوش است. آنها ابتدا بین ژاپن و چین انتخاب میکردند، اما به دلیل تنوعی که در اینجا داریم، جذب «NTU» شدند. آنها میتوانند ببینند که وقتی افراد مختلف را کنار هم میگذارید، چه ملیتهای مختلف یا حوزههای تخصصی متفاوت، اتفاقات خوبی میافتد.
به همین دلیل، تیم تحقیقاتی من بسیار التقاطی است - از جمله پزشکان، شیمیدانان، محققین مواد و مهندسان با زمینههای مختلف - و آنها با هم ایدههای هوشمندانه زیادی را تولید میکنند.
چه توصیهای برای استارتآپهای جدید دارید؟
یک تکه کوچک از یک کیک بزرگ، همیشه بهتر از یک تکه بزرگ از یک کیک کوچک است. منظورم این است که همیشه کار گروهی مهم است؛ برای ایجاد کل تصویر، به قطعات زیادی از یک پازل نیاز دارید. مخترع ممکن است فقط دو تکه از پازل را داشته باشد، اما او به پنج یا شش تکه دیگر نیاز دارد تا آن را عملیاتی کند.
برخی از اساتید جوان و باهوش، بیش از حد صاحب ایدههای خود هستند. اگر ایدههایتان را برای خودتان نگه دارید، چیزی جز یک ایده نخواهد بود و سپس دو سال بعد، یک ایده درخشان فقط یک ایده خوب میشود و بعد از چند سال دیگر، ممکن است کاملاً بیفایده شود. محققین برای موفقیت، به سرمایهگذاران، افرادی با هوش تجاری و شبکههایی برای کمک به بازاریابی و فروش محصولات نیاز دارند. در واقع، گاهی اوقات زمانی که افراد مناسب روی یک ایده کار کنند، حتی دومین ایده میتواند به بهترین اختراع تبدیل شود.
من هرگز یک شرکت را به تنهایی راهاندازی نمیکنم و همیشه این کار را با تیمی از افراد پیش میبرم. این بدین معنی است که من غنایم را تقسیم میکنم، اما کار از این طریق سرگرمکنندهتر خواهد بود و شرکتهای بیشتری اجازه کسب موفقیت خواهند داشت. اگرچه برخی از آنها موفق نبودهاند، اما میتوانم بگویم که میزان موفقیت من حدود 50% است. با این حال، من در دانشگاه ماندم زیرا از نظر من مخترعان خوب به ندرت مدیران اجرایی خوبی هستند. بهتر است بیشتر اختراع کنید و به دیگران اجازه دهید تا شرکتها را اداره کنند.
به نظر شما فرصت بزرگ بعدی در علم مواد چه خواهد بود؟
تمام بزرگترین مشکلات پیش روی جهان امروز - چیزهایی مانند آب، انرژی و مراقبتهای بهداشتی - را میتوان از طریق مواد بهبودیافته حل کرد. چالش بزرگ بعدی جهان، غذا و به ویژه چگونگی حفظ حجم و کیفیت آن برای جمعیت رو به رشد جهانی خواهد بود. علم و مهندسی مواد قبلاً هواپیماها را سبکتر و بزرگتر کرده است، تلفنهای ما را کوچکتر و قدرتمندتر کرده است و بهطور غیرمستقیم به مردم کمک کرده تا بیشتر عمر کنند. اکنون فکر میکنم که تحقیقات مواد میتواند باعث ماندگاری بیشتر غذای ما شود. ایمنی مواد غذایی، امنیت غذایی، تولید مواد غذایی و نگهداری از آنها فرصت بزرگ بعدی برای علم مواد است. ما در حال ایجاد همکاریهای تحقیقاتی در این زمینه هستیم، همه اینها به علم و فناوری خوب نیاز دارد.
مرجع: «IOP Science»
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.