کارآفرینان و چالش بزرگی به نام حفظ تعادل بین کار و زندگی
کار یا زندگی
موفقیت با یک استارتآپ در بالاترین سطح، مستلزم فداکاری زیادی در سایر بخشهای زندگی است. شما بایستی با این فداکاریها مشکلی نداشته باشید و تعادلی که برایتان منطقی است را ایجاد کنید. اگر خانواده جوانی دارید، راهاندازی یک استارتآپ واقعاً کار سختی است، زیرا یک استارتآپ موفق و در حال رشد، همه چیز زندگی شما را مصرف میکند؛ حتی ممکن است شما مجبور شوید که همه چیز غیر از استارتآپ خودتان را برای مدتی کنار بگذارید. این میتواند بوی جهنم را در زندگی شخصی شما پخش کند.
این تصمیمی است که باید به تنهایی بگیرید و هیچکس دیگری نمیتواند شما را مجبور به اتخاذ این تصمیم یا رد نمودن آن نماید. این تصمیمی است که شما به عنوان یک بنیانگذار میگیرید. فقط به یاد داشته باشید، اینکه شما میتوانید همه چیز را در کنار هم داشته باشید، یک افسانه است. اینکه بتوانید همه دوستانتان را در کنارتان داشته باشید و زندگی شخصیتان عالی به پیش رود و در عین حال استارتآپی با رشد فوقالعاده سریع داشته باشید، دروغی است که نباید اجازه دهید دیگران به شما بگویند و شما هم نباید آن را باور کنید. هر کسی که واقعاً کار بزرگی انجام میدهد، چیز دیگری را در زندگیش قربانی میکند و این تعادل برای افراد مختلف متفاوت است.
شما باید تعادلی را که برای شما مناسب است پیدا کنید و با افراد دیگری که موارد مشابهی را پشت سر گذاشتهاند صحبت کنید. اگر جوان هستید و خانواده تشکیل ندادهاید، شریک زندگی ندارید و تنها کاری که میخواهید انجام دهید این است که کار کنید، با افرادی که در موقعیت مشابهی قرار داشتهاند صحبت کنید که چگونه آن کار را بدون فرسودگی به پیش بردهاند. اگر در جایی از زندگی هستید که در آن شریک هستید و فرزندانی دارید، با شخص دیگری صحبت کنید که پیش از شما در آن موقعیت قرار داشته و کارهایی که اکنون شما میخواهید انجام دهید را قبلاً انجام داده است. ببینید چگونه این کار را انجام دادهاند و آیا از کسبوکارشان راضی بودهاند و برای این تصمیمی که گرفتهاند چه معاملهای با زندگیشان داشتند.
در مرحله بعدی با افرادی صحبت کنید که قبلاً در آن موقعیت بودهاند، اما اکنون مسیرشان را تغییر داده و در موقعیت دیگری قرار گرفتهاند. با چند نفر از افراد مختلف در مورد اینکه چگونه این کار را انجام دادهاند صحبت کنید و سپس تصمیم خودتان را بگیرید. همه باید نوعی تعادل مناسب را پیدا کنند. فقط به خودتان دروغ نگویید که میتوانید همه چیز را داشته باشید.
تصمیم بگیرید که چه چیزی برایتان مهمتر است و چه چیزی شما را خوشحالتر میکند. شما نمیتوانید تصور کنید که آنچه دیگران را خوشحال میکند یا به نظر میرسد دیگران را خوشحال میکند، شما را هم خوشحال کند. برخی با بودن کنار دوستان و فامیل خوشحالتر هستند، برخی همین که یک فرد ارزشمند در جامعه باشند خوشحالشان میکند، برخی هم رئیسجمهور شدن چیزی است که سالها برای آن تلاش میکنند و با رسیدن به آن خوشحال میشوند. در این بین، برخی هم هستند که با مدیریت یک شرکت بزرگ یا راهاندازی یکی از بزگترین شرکتهای جهان خوشحال میشوند! پس به یاد داشته باشید که همه با یک چیز مشترک شاد نمیشوند؛ فقط باید چیزی را پیدا کنید که برایتان مهمتر است و بر اساس آن برای ادامه مسیر کار و زندگیتان تصمیم بگیرید.
انگیزهای فراتر از پول
برخی در پاسخ به اینکه شادی برای افراد مختلف در چیزهای متفاوتی تعریف میشود، میگویند: «این درست است، اما در کنار همه اینها یک الزام مهم وجود دارد و آن پول است. و این چیزی است که در مسیر کارآفرینی میتوان به آن دست پیدا کرد.» اگر پای صحبت کارآفرینان و بنیانگذاران موفق بنشینید، متوجه خواهید شد که این پول نیست که آنها را خوشحال میکند. وقتی با افرادی صحبت میکنید که شرکتهای بزرگی ساختهاند، چیزی که بیشتر از همه به آن افتخار میکنند، این نیست که چقدر پول به دست آوردهاند. آنچه بیش از همه به آن افتخار میکنند، تأثیری است که بر جهان داشتهاند و تغییری است که در شیوه زندگی انسانها ایجاد نمودهاند. این چیزی است که در مورد استارتآپها بسیار دیوانهکننده است. به این فکر کنید که گوگل چقدر سریع بر تعداد زیادی از افراد تأثیر گذاشته است. این چیزی است که واقعاً انسان را هیجانزده و علاقهمند برای ورود به مسیر کارآفرینی میکند.
یک استارتآپ میتواند آینده جهان را تحت تأثیر قرار دهد و این مسئله مهمی است که برخی از بنیانگذاران را برای قدم گذاشتن در این مسیر تحریک میکند. شما باید این سؤال را از خودتان بکنید که چگونه میخواهید آینده را بازنویسی کنید؟ برخی از بنیانگذاران استارتآپی وقتی با این سؤال روبرو میشوند، میگویند: «من فقط یک استارتآپ هستم. ما واقعاً نمیتوانیم روش کار دنیا را تغییر دهیم.» اگر شما هم واقعاً همینطور فکر میکنید، بهتر است نگاهی به آنچه شرکتهای بزرگ بر سر دنیا آوردهاند داشته باشید. اپل مطمئناً یکی از شرکتهایی است که موفق به تغییر مسیر دنیا شد. مایکروسافت از دیگر مواردی است که این کار را انجام داد. سیسکو هم همینکار را کرد. بوئینگ هم تحولی عجیب بوجود آورد و روش کار جهان را تغییر داد. اما فراموش نکنید که همه این شرکتها وقتی شروع کردند، چیزی نبودند؛ آنها به مرور زمان تغییر کردند و در نهایت موفق شدند که مسیر تاریخ بشر را اساساً تغییر دهند.
مخاطرات عدم تعادل بین کار و زندگی
یکی از پیچیدهترین چالشهایی که یک کارآفرین با آن روبرو میشود، حفظ تعادل بین کار و زندگی است. مانند بسیاری از ما، کارآفرینان هم سرگرمیهایی در خارج از دفتر کار و گروه بزرگی از دوستان و خانواده دارند که از گذراندن وقت با آنها لذتبخش است. یکی از ویژگیهایی که کارآفرینان را از دیگر افراد متمایز میکند، ذهنیتی است که آنها برای رشد یک شرکت دارند. حرکت به جلو، غلبه بر موانع و رسیدن به موفقیت، به انگیزه، پشتکار و تعهد زیادی نیاز دارد. چنین ذهنیتی بدین معنی است که حتی وقتی سایر همکاران محیط کار را ترک میکنند و به سراغ زندگی شخصی و تفریحاتشان میروند، آنها به کار کردن ادامه میدهند، تا دیروقت در دفتر کار میمانند و حتی آخر هفتهها هم کار میکنند. این همان چالش بزرگی است که حفظ تعادل بین کار و زندگی را برای آنها به شدت دشوار مینماید.
اگر این مشکل زودتر برطرف نشود، میتواند به سرعت منجر به فرسودگی شغلی و حتی مشکلات سلامت روان شود. به همین دلیل است که تعادل بین کار و زندگی برای کارآفرینان اهمیت زیادی دارد. باید راهی برای با انگیزه ماندن پیدا کنید و در عین حال با افراد و چیزهایی که از آنها لذت میبرید، وقت بگذرانید.
نتایج یک مطالعه نشان داده افرادی که بیش از 55 ساعت در هفته کار میکنند، 1.4 برابر بیشتر از افرادی که ساعات کمتری کار میکنند، در معرض ابتلا به فیبریلاسیون دهلیزی هستند. فیبریلاسیون دهلیزی یک نوع بیماری قلبی است که میتواند منجر به سکته مغزی، نارسایی قلبی و انواع خاصی از زوال عقل شود.
مطالعه قدرتمند دیگری نشان داده افرادی که زندگی خود را در محیطهای کاری پراسترس سپری میکنند، بیش از 15 درصد بیشتر از افرادی که احساس کنترل در شغل خود داشتهاند، در معرض مرگ قرار میگیرند.
چگونه تعادل را حفظ کنیم؟!
کارآفرینان معمولاً در شرایطی هستند که در مورد کار 24 ساعته فکر میکنند. هنگامی که شما در کار شبانهروزی غوطهور هستید، تعادل کار و زندگی خود را از دست میدهید. در نتیجه زمانی متوجه احساس خستگی، بیانگیزگی و فرسودگی میشوید که خیلی دیر است. لذا این اهمیت زیادی دارد که برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی خود تلاش کنید و نکاتی را در نظر بگیرید که هم بتوانید به عنوان یک کارآفرین سخت کار کنید و هم بتوانید از زندگی خودتان لذت کافی ببرید.
اولین و مهمترین کاری که باید انجام دهید، این است که برای خودتان حد و مرزهایی تعریف کنید. این کار خیلی ساده است. کافی است برای خودتان یک قانون وضع کنید که ایمیلهایتان را قبل از ساعت 7 صبح یا بعد از 7 بعد از ظهر بررسی نکنید. اگر در یک دفتر کار میکنید، یک برنامه منظم برای خودتان ایجاد کنید، خواه 9 تا 5 باشد، 10 تا 6 یا هر ساعتی که بهترین کار را برای شما دارد و سایر زمانها را به هیچ وجه به کار اختصاص ندهید. اگر میدانید که امروز باید برای یک جلسه بعد از ساعت کاری یا تماس تلفنی باید تا دیر وقت کار کنید، پس به خودتان اجازه دهید که صبح همان روز کمی دیرتر به دفتر بروید. به همکارانتان در مورد این قوانین شخصی بگویید، تا آنها هم بتوانند به شما کمک کنند که مسئولیتپذیر باشید.
دومین کار این است که برای زمانهای شخصیتان برنامهریزی داشته باشید. اگر برای دور کردن خود از محل کار مشکل دارید، سعی کنید برای زمانهای غیرکاری برنامهریزی داشته باشید. اگر بعد از کار با دوستان برنامهریزی میکنید، مانند هر جلسه دیگری این زمان را در تقویم خود ثبت کنید تا بتوانید به آن پایبند باشید. این کار به شما کمک میکند تا وسوسه نشوید که مجدد به سمت برنامههای کاری منحرف شوید. ایده دیگر این است که از استراحت ناهار خود برای رفتن به باشگاه، نوشیدن قهوه با یک دوست یا انجام کارهایی که به تعویق انداختهاید، استفاده کنید. بیرون رفتن از دفتر در زمان ظهر، یک راهکار عالی برای شارژ مجدد و بهبود بهرهوری برای بعد از ظهر است.
نکته مهم دیگر این است که "نه گفتن" را برای خودتان راحت کنید. بسیاری از کارآفرینان برای نه گفتن به چیزهای مختلف مشکل دارند، خواه انجام کار اضافی، رفتن به یک کنفرانس یا پذیرفتن یک دعوتنامه کلیدی لحظه آخری! در حالی که استفاده از فرصتهای جدید میتواند برای کسبوکار شما شگفتانگیز باشد، اما اگر مراقب نکنید این فرصتها میتوانند بهعنوان بلیط یک طرفهای برای فرسودگی شغلی عمل کنند. شما بهتر از هر فرد دیگری میدانید که در حال حاضر چقدر کار در ظرفتان قرار دارد، بنابراین فقط در صورتی که میتوانید این کارها را بدون استرس انجام دهید، به سراغ انجام کارهای بیشتر بروید. وقتی کسی از شما میخواهد که کار بیشتری انجام دهید و بلافاصله این درخواست موجب اضطرابتان میشود، این نشانه خوبی است که احتمالاً باید آن را رد کنید.
کارآفرین بودن و شروع به کار کردن برای خودتان، یک تجربه باورنکردنی است؛ اما این مسیر هم مانند هر شغل دیگر، چالشهایی را به همراه دارد. داشتن مهارتهایی برای مدیریت این چالشها، از جمله ایجاد تعادل بین کار و زندگی، کلید رشد و مدیریت یک کسبوکار موفق است.
مرجع: «YCombinator» و «Forbes»
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.