چطور از زندان افکار منفی فرار کنیم؟!
مقدمه
اگر به دنبال آن هستید که شرایطتتان را تغییر دهید، باید طرز فکرتان را عوض کنید. شما باید از این باور که در موقعیتی گیر کردهاید و چارهای ندارید جز اینکه منفعلانه بپذیرید نمیتوانید کاری در مورد آن انجام دهید، دست بردارید.
بسیاری از مردم، خود را در قفس ترس و اضطرابهایی قرار میدهند که ساخته ذهن خودشان است. آنها همواره یک منتقد درونی دارند که در گوششان چیزهایی زمزمه میکند و آنها را از موفقیت باز میدارد. حقیقت این است که داشتن تفکر منفی، شما را در میانه یک زندگی متوسط قرار داده و با چیزهای زیادی روبرو میکند که همگی غیرقابل تحقق جلوه میکنند. اگر میخواهید از حداکثر پتانسیل خودتان استفاده کنید، باید از این زندان خودتحمیلی ناشی از تفکر منفی رهایی یابید.
تنها چیزی که برای این رهایی نیاز دارید، تمرین مداوم و اراده قوی برای غلبه بر آن است. در ادامه، ابزارهای مؤثری ارائه شده که برای شروع یک زندگی سالمتر، شادتر و مثبتتر از امروز، مورد نیاز ما هستند.
1. اصول جدید خود را تنظیم کنید.
در دنیای امروز، منفیگرایی آنقدر فراگیر شده که بدون اینکه متوجه آن باشیم، در آن غرق میشویم. چنین چیزی میتواند به روشهای ظریفی رخ دهد. برای مثال، ممکن است دوستان ما رؤیاهایمان را مسخره کنند و همین موضوع، کمکم منجر به تقلیل و حذف برخی از اهداف ما شود؛ یا ممکن است اعضای خانواده از ما بخواهند تا به دنبال یک شغل قابل اعتماد بگردیم و در مسیری مطمئنتر به حرکت ادامه دهیم. واقعیت این است که ما توسط یک نزاع دائمی «تو نمیتوانی، پس حتی تلاش هم نکن»، احاطه شدهایم.
منفیگرایی بسیار فراگیر است و مغز ما به عنوان بخشی از یک مکانیسم دفاع شخصی، به این روش متصل شده است. به همین دلیل است که ما هم آن را به صورت کاملاً عادی میپذیریم. اما تفکر منفی سالم نیست و میتواند ما را در زندانی از ترس، اضطراب، خشم و ناامیدی گرفتار کند. برای رهایی از این معضل، باید هنجارها و اصول جدیدی را برای خودمان تعریف و تنظیم کنیم.
2. هیولاهای ذهنی خود را رام کنید.
هر چه بیشتر به افکار منفی اجازه نفوذ به درون خودمان را بدهیم، نفوذ منفیگرایی به درون روان ما هم بیشتر شده و در نتیجه، تفکر بدبینانه تبدیل به بخشی از وجود ما میشود. افکار منفی، مانند هیولاهای ذهنی هستند. آنها شما و رؤیاهایتان را از درون میخورند.
یک روانپزشک به نام دنیل آمن (Daniel Amen)، برای این هیولاهای خشمگینی که ما در ذهنمان نگهداری میکنیم، یک نام گذاشته است: افکار منفی خودکار (Automatic Negative Thoughts-ANT). او این هیولاهای خشمگین را به عنوان صداهای کوچکی توصیف میکند که به سر شما میآیند و میگویند که به اندازه کافی خوب نیستید، به اندازه کافی لاغر نیستید، دختر خوبی نیستید، مادر خوبی نیستید، کارگر خوبی نیستید. بهترین راه برای مدیریت آنها، داشتن یک هیولا خفهکن است. افکار منفی خود را یادداشت کنید و سپس آنچه هیولا خفهکن شما برای ساکت کردن آنها میگوید را بنویسید.
3. با خودتان مکالمات مثبت و انرژیزا داشته باشید.
برای اینکه واقعاً از زندان افکار منفی بیرون بیایید، باید هر روز رفتارهای مثبتی داشته باشید. این به شما کمک میکند تا با عدم تخصیص فضای منفی در ذهنتان، آن را ریشهکن کنید. یکی از راههای انجام این کار، این است که برای خودتان یک سخنرانی عمومی بنویسید که شبیه یک آگهی تبلیغاتی باشد. مثلاً به این فکر کنید که میخواهید خودتان را بفروشید و برای این کار لازم است بهترین ویژگیهایتان را در تبلیغ بگویید. برای بازاریابی خودتان چه چیزهایی را میگویید؟
با این مسئله همانند یک کمپین تبلیغاتی داخلی رفتار کنید که فقط شما شاهد آن هستید. این یک تبلیغ داخلی است که میتوانید آن را در ذهنتان تکرار کنید. این یک گفتگوی مداوم با خودتان است. حداقل یک بار در روز (ترجیحاً صبحها) آن را با خودتان تکرار کنید و اگر میتوانید، آن را چندین بار در طول روز برای خودتان بخوانید.
4. به واقعیت برگردید.
تفکر منفی، اغلب حول افکاری در مورد گذشته است که ناراحتکننده، آزاردهنده یا ناامیدکننده هستند. همچنین این افکار میتواند حول محور اضطراب یا دلهره از چیزهایی شکل گیرد که ما معتقدیم در آینده اتفاق میافتند. این افکار دردناک یا ترسناک، ما را از تمرکز بر زمان حال و پذیرش جایی که در این لحظه هستیم، باز میدارد.
افکار و نشخوارهای منفی، به جای اینکه به ما اجازه دهند تا در واقعیت و لحظه زندگی کنیم، ما را بر روی چیزهایی متمرکز میکنند که به غیر از اضطراب و دردهای روانی نتیجه دیگری ندارند. اما با برگرداندن توجه خود به زمان حال، میبینید که افکار منفی شما فقط در حد فکر بوده و واقعی نیستند. با زندگی در لحظه، میتوانید آنطور که میخواهید، واقعیت خودتان را شکل دهید.
5. به فردی راحت و آرام تبدیل شوید.
اگر میخواهید از منفیگرایی رها شوید، باید شروع به جذب مثبتها کنید. این به معنای تراوش نوعی انرژی مثبت است که باعث میشود تا مردم به سمت شما جذب شوند. شما با یادگیری صادق بودن، صمیمی بودن و دوست داشتنی بودن، میتوانید این کار را انجام دهید. آیا باعث میشوید اطرافیانتان احساس راحتی و آرامش کنند؟ آیا به آنها علاقه نشان میدهید و از آنها در مورد خودشان میپرسید (و سپس واقعاً به پاسخهای آنها گوش میدهید)؟
همه ما میخواهیم احساس قدردانی و دوستداشته شدن داشته باشیم و اگر این توجه را به دیگران نشان دهید، آنها شروع به پاسخگویی مشابه میکنند. با تغییر تمرکز از خودتان به دیگران و با نشان دادن اینکه واقعاً به آنها اهمیت میدهید، میتوانید کار را شروع کنید. ابتدا با ایجاد حس راحتی با خودتان و سپس ایجاد حس خوشآمدگویی و پذیرفتن دیگران در کنارتان، به یک «آدم راحت و آرام» تبدیل شوید.
6. قدرت بخشش داشته باشید.
ممکن است تصور کنیم که نبخشیدن دیگران، نوعی تنبیه برای آنها خواهد بود؛ راهی برای وادار کردن آنها به پرداخت هزینه برای کاری که با ما انجام دادهاند. ممکن است فکر کنیم که خودداری از بخشش، حس درستی بوده و راهی است که صدمه وارد شده به ما را تأیید میکند؛ به ما ظلم شده و باید کاری کنیم که طرف مقابل تاوان کاری که انجام داده را بپردازد.
اما حقیقت این است که قبل از هر چیز، بخشش هدیهای است به خودتان! بخشیدن دیگران به شما اجازه میدهد تا رها کنید و به جلو حرکت کنید. بخشش بخشی ضروری از فرایند رها کردن احساسات منفی، مانند تلخی، رنجش و عصبانیت است. وقتی کسی را میبخشیم، خودمان را هم درمان میکنیم و میتوانیم طرز فکرمان را تغییر دهیم تا خوشبینتر و دلسوزتر شویم. این بدان معنا نیست که شما اشتباهی را نادیده بگیرید یا آنچه اتفاق افتاده را فراموش کنید یا از آن چشمپوشی کنید. اما با رها کردن، از اینکه احساسات منفی به خوردن شما ادامه دهند، جلوگیری میکنید.
7. نیرویی برای خوبی باشید.
دیدن اینکه دنیای ما پر از تراژدی، غم و ظلم است، کار سختی نیست. بسیاری از مردم از روی منافع شخصی عمل میکنند و به کمک کردن به دیگران اهمیت چندانی نمیدهند، مگر اینکه انگیزه پنهانی وجود داشته باشد.
نتیجه این است که ما اغلب راه خود را گم میکنیم، زیرا قطبنمای اخلاقی ما شکسته است. اما همانطور که ما قدرت صدمه زدن، آسیب رساندن و تخریب را داریم، این قدرت را هم داریم که تأثیر مثبتی بر جهان بگذاریم.
ما با برداشتن گامهای کوچک، میتوانیم به نیرویی مثبت تبدیل شده و آن را در آغوش بگیریم. نسبت به دیگران دلسوزی بیشتری داشته باشید. بخشش را تمرین کنید. سعی کنید همیشه منصف باشید، شفافیت را در همه کارهایتان تقویت کنید و در قبال اعمالتان پاسخگو باشید. با رفتار یکسان با همه، صادق ماندن و قبول مسئولیت اشتباهات خود، زندگی شاد، مثبت و رضایتبخشتری خواهید داشت.
8. از خشم و ناامیدی در راه مثبت استفاده کنید.
مواقعی هست که از نظر اخلاقی برخی چیرها ناعادلانه میدانیم و همین مسئله، منجر به خشمگین شدن ما میشود. ما برای مبارزه و ایجاد آنچه درست است اقدام میکنیم و این چیز خوبی است.
اما نیاز به چیز زیادی نیست تا خشم شما را از سازنده بودن به سمت مخرب بودن سوق دهد. برای اینکه ذهن و قلب خود را از افکار منفی دور نگه دارید، باید یاد بگیرید که از ناامیدی و عصبانیت خود برای انجام اقدامات مثبت استفاده کنید.
ممکن است خشم خود را توجیه کنید، اما اگر رفتار شما آزاردهنده یا مضر باشد، میتواند تغییر مفید و مثبتی که در صدد ایجاد آن بودید را از بین ببرد. به خاطر داشته باشید که حتی نسبت به کسانی که با آنها مخالف هستید یا نسبت به آنها عصبانیتی دارید، شفقت و درک خود را نشان دهید. با انجام این کار، میتوانید تغییرات مثبت و پایداری ایجاد کنید.
9. قدرت تغییر در درون شما نهفته است.
برای شکستن چرخه منفی که در آن گرفتار شدهاید، باید بپذیرید که قدرت تغییر و پذیرش چیزهای مثبت، باید از درون حاصل شود. هیچکس دیگری نمیتواند این کار را برای شما انجام دهد. فقط شما هستید که میتوانید با پذیرش و ایجاد تغییرات مثبت، ذهنیت خود را اصلاح کنید.
اولین قدم این است که از تمرکز کامل بر خود، مجذوب خود بودن و داشتن یک ذهنیت بدبینانه نسبت به دیگران خودداری کنید. بر راههایی متمرکز شوید که داشتن شفقت و قابلیت درک کردن دیگران را به شما نشان دهد.
چیزی را شناسایی کنید که احساس میکنید نیاز به بهبود دارد؛ چیزی که به دیگران کمک کند. در یک سازمان یا هدفی بزرگتر از خودتان درگیر شوید و احساس کنید که تمرکز بر خلق چیزی مثبت به جای گرفتار شدن در دام موارد منفی، چقدر میتواند هیجانانگیز باشد. درک کنید که در نهایت این شما هستید که میتوانید از خودتان فردی سالمتر و مثبتتر بسازید.
مرجع: «entrepreneur»
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.