«اوبر»: استارتآپی برخاسته از یک نیاز شخصی
مقدمه
هنگامی که صحبت از اسبهای تکشاخ دنیای استارتآپها میشود، نام شرکتهایی همچون تسلا، گوگل و فیسبوک میدرخشد. تصور عموم این است که این شرکتها از همان آغاز فعالیتها با منابع مالی سرشار شروع کردهاند و بنیانگذارانشان هم افراد منحصربهفردی بودهاند که هیچ سرمایهگذاری دست رد بر سینه آنها نمیزده است. این در حالی است که اگر سرگذشت این کارآفرینان را قبل از رسیدن به شهرت و موفقیت مرور کنیم، با مجموعهای از شکستهای پشت سر هم و البته ریسکهای بزرگ مواجه میشویم.
مثال بارز این موضوع، شرکت اوبر (Uber) بهعنوان غول تاکسیهای اینترنتی جهان است که در یک بازه زمانی تقریباً یک دههای، به یک امپراتوری بزرگ تبدیل شده است. تاریخچه موفقیت این شرکت و فراز و نشیبهای آن در طول یک دهه اخیر، داستانی مهیج از انگیزه، پشتکار، شکست، ناامیدی، نوآوری و موفقیت است که میتواند درسهای ارزشمندی برای علاقهمندان به کارآفرینی در پی داشته باشد.
در این مقاله، پس از مروری سریع بر داستان شکلگیری اوبر، مهمترین عوامل موفقیت این استارتآپ دیروز و غول فناوری امروز را بررسی میکنیم.
تاکسی اینترنتی، ایدهای جدید و موفق
دنیای امروز، دنیای اینترنت و فناوریهای دیجیتال است. از حضور در شبکههای اجتماعی و سفارش غذا گرفته تا رزرو ارزانترین هتلها، افراد هر لحظه در حال استفاده از اپلیکیشنها و سرویسهای ارائه شده از سوی شرکتهای مختلف هستند. با این وجود، توسعه و تجاریسازی این ایدههای نوآورانه، به همین سادگیها هم نبوده است. ترکیبی از یک ذهن خلاق و مبتکر، یک ایده الهامبخش، تیمی از استعدادهای کاری متعهد و باانگیزه، سرمایهگذاریهای مالی، پشتیبانیهای مدیریتی و از همه مهمتر، درک مناسب از نیاز و خواستههای بازار، موفقیت یک استارتآپ و تبدیل شدن به یک شرکت چند میلیارد دلاری را رقم میزند.
شرکت اوبر در سال 2009 میلادی تأسیس گردیده، اما شواهد نشان میدهد که داستان شکلگیری این شرکت بزرگ و موفق، از کمی قبلتر و در سال 2008 میلادی آغاز شده است. تراویس کالانیک (Travis Kalanick) و گرت کمپ (Garrett Camp)، دو دوست و کارآفرین حرفهای بودند که برای شرکت در کنفرانس فناوری «LeWeb»، در پاریس حضور داشتند. آنها به تازگی استارتآپهای قبلی خود را فروخته بودند و حالا با حضور در کنفرانس فناوری پاریس، تلاش داشتند تا ایدههایی نو برای سفر کارآفرینی جدید خود بیابند. کالانیک در سال 2007، «Red Swoosh» را در ازای 19 میلیون دلار به «Akamai technologies» فروخته بود و کمپ هم «StumbleUpon» را با مبلغ قابلتوجه 75 میلیون دلار به «eBay» واگذار کرده بود.
ایده اوبر بهعنوان یک روش کمهزینه و آسان برای گرفتن تاکسی، دقیقاً در شب کنفرانس خلق شد. در آن شب زمستانی، کالانیک و کمپ برای رفتن به کنفرانس، نتوانستند تاکسی پیدا کنند. آنها با خود فکر کردند که آیا راه بهتری برای این کار وجود ندارد؟ چگونه میتوان تنها با لمس یک دکمه، هزینههای گرفتن تاکسی را کاهش داد؟
به نظر میرسید که ایده جدیدشان را حتی قبل از شرکت در کنفرانس هم پیدا کرده بودند! آنها کمی در مورد مزایای این ایده صحبت کردند و پس از پایان کنفرانس، از هم جدا شدند. با اینکه مسیر دو کارآفرین از هم جدا شده بود، اما ذهن گرت کمپ، هنوز هم به ایده تاکسی اینترنتی مشغول بود. وی شروع به بسط و توسعه این ایده کرد و حتی یک دامنه اینترنتی به نام «UberCab» را برای شروع کار خریداری نمود.
در سال 2009 میلادی، کمپ هنوز هم مدیرعامل «StumbleUpon» بود، اما کار روی نمونه اولیه «UberCab» را هم بهعنوان یک پروژه جانبی آغاز کرد. در تابستان همان سال، کالانیک هم با اصرارهای دوست قدیمی خود متقاعد شد تا به تیم توسعه «UberCab» ملحق شود. حالا دیگر همه چیز مهیای یک تغییر بزرگ بود، تغییری که حملونقل مدرن فعلی را در ابعاد جهانی رقم زده است.
سرویس آزمایشی اوبر، از اوایل سال 2010 میلادی و تنها با استفاده از سه خودرو در نیویورک به اجرا درآمد. با آشکار شدن برخی مشکلات فنی و اصلاح آنها، راهاندازی رسمی سرویس اوبر در ماه می صورت گرفت و در حالی که سهولت و سادگی سفارش خودرو به محبوبیت روزافزون آن کمک میکرد، بازار خود را به سراسر آمریکا گسترش داد. جالب است بدانید که نخستین درخواست خودرو با استفاده از سرویس اوبر، در سال 2010 صورت گرفت و تنها در عرض یک سال، اوبر خدمات خود را به صورت بینالمللی در پاریس عرضه نمود. شروع کار از پاریس هم، از نکات جالبتوجه اوبر است، دقیقاً جایی که ایده اولیه این استارتآپ شکل گرفته بود.
فرآیند جذب سرمایه
اگر داستان رشد و توسعه اوبر از آغاز تا پایان را خلاصه کنیم، به یک مشکل الهامبخش در یافتن تاکسی میرسیم که ایدهای جدید و متفاوت را در ذهن دو کارآفرین خلاق و نوآور ایجاد نمود. آنها تلاش کردند و سرویس تاکسی اینترنتی مشهور جهان شکل گرفت. این داستان کوتاه و سرراست، همه ماجرا را توضیح نمیدهد. برای توسعه و تجاریسازی یک ایده جدید، بهویژه اگر انقلابی و بر هم زننده ساختارهای قبلی باشد، مجموعهای از فاکتورهای پشتیبان نیاز است که شاید یکی از مهمترین آنها، سرمایه لازم برای تأمین زیرساختها و توسعه فنی محصول یا خدمت باشد.
بررسی تلاشهای تراویس کالانیک و گرت کمپ نشان میدهد که آنها با مشکلات بزرگی در تجاریسازی ایده خود مواجه بودهاند. شکست در کارآفرینیهای استارتآپی پیشین، درگیریهای ذهنی و حقوقی مرتبط با واگذاری استارتآپهای قبلی و نیاز به سرمایهگذاریهای چشمگیر برای توسعه زیرساخت اولیه اوبر، تنها بخشی از این مشکلات بود. آنها ایده بسیار جدیدی در ذهن داشتند و طبیعتاً برایشان دشوار بود که بتوانند سرمایهگذاران را نسبت به تأمین مالی آن اقناع سازند.
آنها باید کاری میکردند که سرمایهگذاران به کارشان باور داشته باشند و این تنها با یک موفقیت اولیه امکانپذیر بود. به محض اینکه «Ubercab» در سانفرانسیسکو عرضه شد، به یکباره آن موفقیت عظیم به سراغشان آمد و با جذب سرمایهگذاران و توسعه پلتفرم، اوبر به شهرهای دیگر آمریکا و در ادامه، کشورهای دیگر هم گسترش یافت.
برای درک بهتر تلاشهای اوبر در جذب سرمایه و موفقیتهای خیرهکننده در این زمینه، تنها این آمار را در نظر بگیرید که مجموعه تأمین مالی این استارتآپ، 25.2 میلیارد دلار بوده و تاکنون 17 سرمایهگذار طی 31 راند سرمایهگذاری، در توسعه این شرکت حضور داشتهاند. فرآیند جذب سرمایه اوبر را میتوان در دو بخش کلی توصیف نمود:
1) پنج سال اول فعالیت (2009 تا 2013): در این دوره، پتانسیلهای تجاری این استارتآپ کمکم مشخص شده و روند سرمایهگذاریها هم شدت یافت. برای مثال، نخستین جذب سرمایه این شرکت، در سال 2010 و به مبلغ 1.25 میلیون دلار بود که پس از موفقیتهای اولیه و توسعه بازار، به دو تأمین مالی 11 و 37 میلیون دلاری در سال 2011 افزایش یافت.
2) 2014 تاکنون: در جولای سال 2015، اوبر با 51 میلیارد دلار، بهعنوان ارزشمندترین استارتآپ جهان شناخته شد. دیگر هیچ کسی در موفقیت اوبر تردیدی نداشت و ایده تاکسی اینترنتی این شرکت، به یک وجه غالب در دنیای حملونقل درون شهری مبدل شده بود. همین عامل، باعث شد تا مسیر جذب سرمایه شرکت به سمت اعداد بسیار بزرگ جهت توسعه زیرساختها و بزرگتر کردن بازار فعالیت حرکت کند. بهترین مثال، جذب سرمایه 3.5 میلیارد دلاری در جولای 2016 است. البته این رشد سریع و خارقالعاده، جنجالهای زیادی پیرامون ارزیابی ارزش مالی شرکت در سالهای پایانی این دهه به همراه داشت و حتی برخی گزارشها از ضرر و زیان مالی هم از سوی اوبر انتشار یافت. با این حال، تلاش برای حضور قدرتمند در بازار آسیا که با همکاری گروه ژاپنی «Softbank Group» و شرکت سرمایهگذاری «Dragoneer» صورت گرفت، ورق را به سود اوبر برگرداند.
گفتنی است، آخرین فعالیت جذب سرمایه اوبر، عرضه اولیه سهام این غول فناوری در سال 2019 میلادی است که توسط تحلیلگران والاستریت، 120 میلیارد دلار ارزشگذاری شد. این بزرگترین عرضه اولیه سهام یک شرکت در آمریکا تا آن تاریخ به شمار میرود.
جنجال فرهنگی و تغییرات مدیریتی در اوبر
سال 2017 را میتوان یکی از دشوارترین سالهای فعالیت اوبر دانست. در فوریه این سال، یکی از مهندسین زن که سابق بر این در اوبر کار میکرد، با انتشار یک یادداشت مفصل، فرهنگ جنسیتی این شرکت را زیر سؤال برد. در این یادداشت، ادعا شده بود که فرهنگسازمانی اوبر برای اغلب کارکنان، خصمانه، مبتنی بر تبعیضهای جنسیتی و کاملاً اهانتآور است. جنجالی بزرگ در گرفت و بسیاری از مدیران اوبر برکنار یا مجبور به استعفا شدند. هیئتمدیره خواستار یک تحقیق داخلی شد که بعدها به «تحقیقات هولدر» مشهور شد. (این تحقیق، توسط اریک هولدر، دادستان سابق صورت گرفت و نتیجه نهایی آن، 47 توصیه برای بهبود فرهنگسازمانی و محیط کاری اوبر به همراه اخراج 20 نیروی این شرکت بود.)
با وجود اقدامات صورت گرفته، باز هم افکار عمومی آرام نگرفت و کمکم پای مدیرعامل و بنیانگذار شرکت هم به میان آمد. نامههایی به مطبوعات راه یافت که تأیید میکرد نگرشهای جنسیتی و بالا به پایین از سوی مدیران ارشد و از جمله خود تراویس کالانیک در اوبر حاکم است. درگیری لفظی وی با یک راننده اوبر در مورد کاهش نرخ کرایه، تصویر ناخوشایند اوبر نزد عموم مردم را تقویت کرد و کالانیک بیش از پیش تحت فشار قرار گرفت.
در همین دوران، «Waymo» بهعنوان بازوی گوگل در حوزه خودروهای خودران وارد معرکه شد و اوبر را به سرقت اسرار تجاری توسط یکی از کارمندان سابق خود متهم کرد. با وجود حلوفصل این جدال حقوقی در سال 2018، کالانیک مجبور به کنارهگیری شد و دارا خسروشاهی، مدیرعامل وقت «Expedia»، بهعنوان مدیرعامل جدید اوبر انتخاب شد.
استراتژیهای توسعه بازار
نوآوری را میتوان کلید اصلی رقابت در بازار فعلی دانست. درست است که یک شرکت کوچک استارتآپی مانند اوبر، توانست به لطف ایده نوآورانه و انقلابی خود ساختار قبلی بازار را بر هم زده و خود را بهعنوان یک پیشگام صنعت معرفی کند، اما نفس رقابت در بازار حکم میکند که این نوآوری ادامه یابد. از همین رو، اوبر تنها به همان سرویس اولیه رزرو اینترنتی تاکسی اکتفا نکرده و سعی نمود تا حوزههای فعالیت خود را متنوع سازد.
این مسیر، شامل مجموعهای از تلاشهای داخلی برای نوآوریهای جدید (توسعه درونزا) و اخذ و تملک برخی شرکتها (توسعه برونزا) بوده است. بنا بر بررسیهای صورت گرفته، اوبر تاکنون 13 شرکت جدید را تحت تملک خود درآورده که نتیجه آن، توسعه سرویسهای جدیدی همچون «UberEats» (یک برنامه تحویل سفارشات غذایی) و «UberPool» (برنامهای برای ارائه خدمات به چند مسافر به صورت همزمان) بوده است. جالب است بدانید که اوبر به تازگی و آن هم با همکاری شرکت سرمایهگذاری «Google Ventures»، اقدام به سرمایهگذاری در یک استارتآپ فعال در حوزه اجاره اسکوترهای برقی به نام «Lime» نموده است. طبق توافقات صورت گرفته، اوبر در اپلیکیشن خود نام این استارتآپ و خدماتش را تبلیغ میکند. این سرمایهگذاری و اقدام مشابه در حمایت از استارتآپ «JUMP Bikes» و خریداری آن به مبلغ 200 میلیون دلار، مدل ذهنی مدیران اوبر در متنوع سازی سبد محصولات و خدمات و در عین حال حفظ یکپارچگی آنها در حوزه حملونقل را اثبات میکند.
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.