چطور با نظرات مخالف خود برخورد کنیم؟
اخیرا با یک مشتری در حال مشورت بودم که به من گفت: "شما مواجهه (با آرای مخالف) را دوست ندارید، درست است؟"
من : خوب، نه، دوست ندارم. مثل خیلی از آدمها، من هم بسیار تلاش میکنم که از هر گونه مواجههای جلوگیری کنم.
در جوانی یاد گرفته بودم اگر نتوانستم با اقناع اولیه یا چیزی شبیه این به چیزهایی که نیاز دارم دست پیدا کنم، میتوانم مذاکره یا داد و ستد کنم. هر دوی این مهارتها خوب و ارزشمند هستند و هر کدام در برخی از اوقات به کار میآیند. اما اثربخشی آنها محدود است. برخی از بهترین ایدهها محصول ارایه نظرات افرادی با پیشزمینههای تخصصی متفاوت هستند.
برای همین من اغلب اوقات سعی میکنم از اختلاف نظرها جلوگیری کنم و به دنبال یک راهحل برد- برد باشم که طبق این راهحل هیچ کس احساس بازنده بودن نداشته باشد. اما واقعیت این هست که اگر قرار باشد هیچ عقیدهای مردود نشود، هیچ عقیدهای حتی بهترین عقیده هم نمیتواند موفق شود.
برای نفع خودمان هم که شده ما مجبوریم با عدم تمایل به مواجهه با نظرات مخالف مبارزه کنیم و از آن جلوگیری کنیم. باید با این تفکر که کوچکترین مخالفتی مانند بازی با حاصل جمع صفر است توسط تفکر یک برنده – یک بازنده مقابله کنیم. چگونه این کار را انجام دهیم؟
برای شروع میتوانیم یکسری تمایزات ظریف و متنوع را انتخاب کنیم. دختر من اخیرا درباره یک موضوع نظر من را خواست. من نظرم را گفتم اما او سریعا آن را رد کرد. من به او گفتم "اگر نمیخواستی گوش بدی چرا در این مورد از من سوال کردی؟". او گفت " من گوش کردم و تنها با نظر شما موافق نبودم". همین تمایزات میتواند باعث شود که مخالفتها کمتر ناپسند جلوه کنند.
ساج نیکول جنی، در کتاب مبارزه صحیح، یک چهارچوب برای انتخاب اینکه کدام مخالفت میتواند سازنده باشد ارایه کرده است. معیار این است که شما در مورد مسائلی واقعی در حال مبارزه هستید که یک مبارز قدرت تغییر آن را دارد و شما به دنبال قواعد شفاف در این مورد هستید. در این شرایط، ورود به نزاع حقیقتا یعنی ما به اندازه کافی حواسمان به ریسک و سختی مواجهه جهت دستیابی به هدفی والاتر هست.
توجه به تمایزات به ما در تغییر نحوه تفکر در مورد مواجهه، درک و تحمل سختی و ناهنجاریهای مواجهه کمک میکند. تجربه و خاطره من در این مورد به عنوان یک پیانیست درباره موسیقی است. در موسیقی ناهنجاریها (اختلاط اصوات و آهنگهای موزون) اغلب اوقات منشاء زیبایی هستند. آنتونی توماسینی که یک منتقد موسیقی است در نوشتاری به نام سیر تکامل موسیقی غربی گفته است که " اگر آهنگساز و شنونده موسیقی باید از عادتهای جزئی و کلی فاصله بگیرند، ما میتوانیم از شهامت و زیبایی بسیار ناهنجاری لذت ببریم."
توماسینی همچنین از سمفونی شماره یک برامس (سال 1883 میلادی) به عنوان یک ناسازگاری اضطرابآور و آزار دهنده نام برده است. چه چیز تغییر کرده؟ موسیقی تغییری نکرده، این ما هستیم که تغییر کردیم. ما این سمفونی را رد میکنیم زیرا بار اولی که به آن گوش میدهیم ناآشنا، بیگانه و ناخوشآیند است.
همه ما عاشق ایدههای دلپذیر خودمان هستیم. ما به عادتهای مستبد خودمان وفادار هستیم. اما اگر بتوانیم به درستی، بدون شکایت و بیحرمتی به ایدههای مخالف دیگران گوش دهیم میتوانیم زندگی موفق و غنی داشته باشیم. حتی ممکن است ما ناگهان با موضوعاتی که فکر میکردیم مخالفشان هستیم موافق شویم، اگر جرات داشته باشیم تا به خودمان و دیگران یک شانس بدهیم.
منبع: HBR.org
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.