استارتآپ و مدیریت بحران
امروزه تجارتها در برابر تغییر آب و هوا و فجایع طبیعی بسیار آسیبپذیر هستند. همانند سیل اخیری که در فلوریدای شمالی، لوییزیانا، و شمال انگلستان اتفاق افتاد. این وقایع هرگز تمامی ندارند و همواره احتمال وقوع آنها وجود دارد: شدت و تناوب این فجایع بدلیل تغییرات آب و هوایی مداوم، بالا آمدن سطح آب دریاها و اقیانوسها، و گسترش زندگی شهری همواره رو به افزایش بوده است. این خطرات و تهدیدات محاسباتی را که برای مدیریت بحران، بمنظور حفظ امید به موفقیت در شرایط بسیار متزلزل، انجام شده را تغییر داده و موجب بروز مشکلات جدی در کسب و کارهای مختلف میگردد.
تجارتهای کوچک و بخصوص تجارتهای نوپا بسیار آسیبپذیرتر از دیگر تجارتها میباشند. بر اساس اطلاعات دریافتی از اداره آمار آمریکا، برای مثال احتمال تعطیلی و پایان کار همیشگی تجارتهای کوچک و نوپا بسیار بیشتر از تجارتهای با وسعت متوسط، بعد از وقوع طوفان کاترینا بود. این مسئله از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا این تجارتهای کوچک نه تنها شریان حیاتی بسیاری از جوامع هستند، بلکه بخش مرکزی و هسته اصلی اقتصادهای ملی در سطح گستردهتری نیز میباشند. در کشور آمریکا، این تجارتها پنجاه درصد از افراد استخدام شده و چهل درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میدهند. در این بین شرکتهای استارتآپی نیز که در ابتدا با ابعاد بسیار کوچکی شروع بکار میکنند، در رشد اقتصادی نقش بسیار مهمی ایفا میکنند.
پذیرفتن مسئولیت رفتارهای غیرمنطقی افراد از جانب خود آنها نقطه شروع بسیار ارزشمندی است که میتواند مقدمه خوبی برای حل و فصل مشکلات مدیریتی وقایع غیرمترقبه و با شدت زیاد بکار گرفته شود. طبق تحقیقات انجام شده در علوم رفتاری، صاحبان تجارتهای کوچک و مدیران چند ملیتی بسیار بیشتر از دیگران تحت تاثیر وقایع غیر متعارف قرار میگیرند و در نتیجه آن حوادث از تصمیمات همکاران خود پیروی کرده، وقایع را بخش بندی میکنند و رفتارهایی از خود نشان میدهند که اقتصادانان در گذشته آنها را رفتارهای نامتعارف مینامیدند.
استارتآپها هم از لحاظ اندازه و هم از لحاظ سن و سال تاسیس خود در معرض خطر قرار دارند. در ابتدا، کسب و کارهای نوپا تمایل دارند تا از شرکتهای مشابه بزرگتر فعالتر بوده و تولیدات بیشتری داشته باشند و اشتیاق زیادی برای سرمایهگذاری در مدیریت بحران ندارند. همین مسئله موجب انحراف منابع از بخش تولید به بخشهای دیگر و غیر کاربردی میگردد.
مورد دوم اینکه، کسب و کارهای جوان به دنبال داشتن رشد سریعتری نسبت به تجارتهای مشابه و با سابقهتر از خود هستند اما از این موضوع نباید غافل شد که نرخ شکست آنها در این روند بسیار بالا است. شرکتهای جوان با تهدیداتی از قبیل مسائل مالی، منابع انسانی و ارتباطات خارج از شرکت با مشتریان، حامیات مالی، سرمایهگذاران و رقیبان روبرو میشوند. شرکتهای نوپا به احتمال زیاد برای مواجهه با وقایع غیرمترقبه مانند گردبادهای شدید آماده نیستند، زیرا آنها با مشکلات و مسائلی درگیر هستند که احتمال وقوع آنها بسیار بیشتر از حوادث طبیعی است.
برای اینکه درک بهتری از آمادهسازی مالی کسب و کارها برای مدیریت فجایع داشته باشید، من و همکارانم به همراه بانک مرکزی نیویورک به بررسی شرکتهای موجود در نیویورک، یک سال پس از وقوع گردباد و طوفان پرداختیم. اطلاعات ما شامل دادههای نهصد و پنجاه شرکت بود. روش مطالعه ما شرکتها را بر اساس صنعت، سال تاسیس، و وسعت تقسیمبندی کرده است. بنابراین نمونههای ما تمامی ویژگیهای شرکتها را در آن ناحیه مشخص میکنند. متوسط عمر شرکتها ده سال بوده و هر کدام چهار کارمند دارند. در نتیجه این تحقیقات ما به نکات زیر دست پیدا کردیم:
بیشتر شرکتها خود را بیمه کرده بودند. تقریبا یک سوم از شرکتهایی که تحت تاثیر اثرات منفی طوفان قرار گرفته بودند هیچ نوع بیمهای نداشتند. طبق پیشبینیهای ما شرکتها و کسب و کارهای نوپا نیز با نرخ بسیار پایینی تحت پوشش بیمه بودند. برای مثال، شصت درصد از شرکتهای با سابقه زیر پنج سال بیمه نشده بودند. علاوهبراین، بقیه شرکتهایی هم که بیمه شده بودند در مواردی که طوفان و گردباد موجب آسیب شده بود پوشش بیمهای نداشتند: هفتاد و چهار درصد از کسب و کارها اموال خود را بیمه کرده بودند، هفتاد و دو درصد بیمه توقف کار داشتند. طبق گزارشات دریافتی پنجاه و دو درصدی که تحت پوشش بیمه سیل قرار گرفته بودند بدلیل اینکه هیچ یک از خسارتهای وارد شده از طوفان اخیر تحت پوشش آن بیمه قرار نداشت هیچ مبلغی دریافت نکرده و جبران خسارتی صورت نپذیرفته است.
کارخانجات و شرکتها برای بهبود وضعیت مالی درخواست اعتبار کرده بودند. کارخانجاتی که در اثر طوفان دچار آسیب و خسارت شده بودند به اندازه بیش از دو برابر آنهایی که هیچگونه خسارتی ندیده بودند درخواست جبران مافات داشتند. اعتبارات نقشی بسیار مهم در تحقیقات ما ایفا میکنند، در بین شرکتهایی که صدمه دیدهاند، قرض و بدهی شرکتها در اثر خسارات طوفان بسیار بیشتر از جبران خسارتی بود که توسط بیمه انجام شده بود.
کارخانجاتی که در اثر این طوفان آسیب دیده بودند با کمبود اعتبار مواجه شدند. این کارخانجات اعلام کردند که دسترسی آنها به اعتبار تخصیص یافته کاهش پیدا کرده است. شرکتهای نوپا اعلام داشتند که نرخ مالیات آنها پس از وقوع طوفان بشدت افزایش پیدا کرده است. شرکتهای باسابقه نیز درخواست دریافت تسهیلات را داشتند و با اعلام توانایی در پرداخت وام و سپردن وثیقه این درخواست را توجیه میکردند.
با وجود نیاز به اعتبار برای جبران خسارت مالی، فجایع بوجود آمده میتوانند برای کسانی که تامینکننده این مبالغ هستند نیز محدودیتهایی را ایجاد کنند زیرا تعداد بسیار زیادی از منازل و مکانهای تجاری در یک زمان دچار خسارت شدهاند. در بخش دیگری از تحقیقات، من و همکارم دریافتیم که بانکهای محلی در شرایط اقتصادی خاص و پس از وقوع فجایع میزان وام و تسهیلات خود را بشدت پایین میآورند زیرا چنین اقداماتی خزانه بانک را به سرعت تخلیه کرده و آنها را با مشکلات عدیدهای روبرو میکند.
در اصل، برخی از شرکتهای خوششانس که قرض و خسارت بیشتری داشتند، تجارت آینده خود را بر اساس پول بسیاری که از بیمه دریافت میکردند بنا نهادند و بدین وسیله بسیاری از خسارتها و ضررهای خود را جبران کردند. در حالیکه دیگران قادر به دریافت این کمکها نبوده و نتوانستند خسارتهای وارد شده را جبران کنند. در نتیجه آن شرکتها نتوانستند بین درآمد و هزینهی خود تعادل ایجاد کنند. طبق تحقیقات ما این چالشها مستقیما بر روی شرکتها و کارخانجات کوچک و نوپا تاثیر میگذارد. برای مثال، معمولا این شرکتها تمایل دارند تا در سالهای اولیه پس از وقوع فاجعه به سرعت رشد کنند تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند. احتمال اینکه شرکتهای نوپا بتوانند به رقبای با سابقه خود برسند بسیار کم است و حتی شک و تردید بسیاری در مورد حیات طولانی مدت آنها نیز وجود داشته است.
با وجود تمامی این مشکلات، سوال این است ما برای حل و فصل مسائل آنها چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ کارآفرینان باید در مواجهه با موقعیتهایی که برای آنها بوجود میآید تمرکز بسیار زیادی داشته باشند تا احتمال موفقیت نوآوریها و خلاقیتهای خود را افزایش دهند. اما انجام این کار به تغییر استراتژی در تمام بخشهای شرکتهای نوپا نیازمند است. در اینجا اولویتها اولیه برای تجارتهای نوپا، بیمهگذاران و سیاستگذاران محلی وجود دارد تا بتوانند در شرایط بحران عملکرد بهتری داشته باشند.
- استراتژی مقابله با بحران را در اولویت اول خود قرار دهید. مدیریت بحران کسب و کار، شیوه تقریبا نوینی است که به تشخیص خطرات موجود در مدیریت، به عنوان بخش مرکزی توانایی سازمانی برای انجام امور اصلی، میپردازد. در گذشته مدیریت بحران بر روی کاهش خطرات در شرکتها، عملکردهای مدیریت شده برای تامین خسارت توقف کار شرکت، و برنامهریزیهای فناوری اطلاعات برای مقابله با خطرات متمرکز میشدند. آن شیوهها در حال حاضر به شرکتها این امکان را میدهند تا بتوانند بسیاری از اثرات ناشی از بحرانها را به راحتی حل کرده و بر آنها فائق آیند.
- صاحبان تجارتهای کوچک به شیوههای گوناگونی عمل میکنند، اما اصول عملکرد آنها یکسان است. صاحبان صنایع بجای اینکه به دنبال کنترل بحران، که موجب انحراف مدیریت شرکت میگردد باشند، به دنبال طرز فکری هستند که بتوانند بحران را مدیریت کرده و با استفاده از پتانسیلهای شرکت برای آن ارزش افزوه ایجاد کنند. یک تولید کننده ممکن است از یک شهر ساحلی تغییر موقعیت داده و به جای دیگری نقل مکان کند. دلیل این امر میتواند عدم وجود سود کافی برای محصولات تولیدی او باشد. در موارد دیگر، فرصتهای ویژه میتوانند موجب ایجاد انگیزه در یک سازمان شده تا مواجهه با خطر برای آن سازمان کاری غیرقابل انجام نباشد. ممکن است یک شرکت استارتآپی نیز مجموعهای از مشتریان خود را در یک شهر ساحلی پیدا کند و برای دستیابی به بازار موجود در آن منطقه خطر بالا آمدن آب دریا را قبول کرده و در آن ناحیه به فعالیت خود ادامه دهد. اینگونه تصمیمیات با در نظر گرفتن از دست دادن برخی از امکانات، پذیرش هزینههای انتقال و رفت و آمد و بسیاری از موارد منفی دیگر و مقایسه آن با مزایای موقعیت جدید توسط شرکتهای استارتآپی اتخاذ میگردد.
- قراردادهایی را که در مورد تامین مالی مواقع بحران تنظیم شدهاند مجددا مورد بررسی قرار دهید. احتمال وقوع آب و هوای بسیار خشن در حال تغییر است که همین امر نیازمند بازبینی قراردادهای بیمه و اعتبارات تخصیص یافته میباشد. خطری که احتمال وقوع آن در یک سال گذشته بسیار زیاد بود ممکن است در حال حاضر با احتمال بسیار متفاوتی روبرو باشد. تجارتها به شکلهای بسیار متفاوتی از مدیریت بحران نیاز دارند. بیمههای پارامتری که پرداخت خسارت را بر اساس سرعت باد، سطح بالا آمدن آب، دستورات تخلیه محل، و یا اعلام فاجعه انجام میدهند در مقابل همکاران خود که درتامین خسارت هیچگونه معیاری ندارند میتوانند به شرکتها و کارخانجات نوپا بسیار کمککننده باشند. این نوع بیمهها میتوانند با وامهای بسیار متعددی برای استارتآپهای آسیبدیده همراه باشند. کارخانهای را در نظر بگیرید که تمامی بدهیهایش در اثر وقوع فاجعه پرداخت شده است. این کارخانه برای ورود به چرخه تولید آماده است اما شرایط این کارخانه با شرایط قبل از وقوع طوفان بسیار متفاوت است و توانایی قبل از وقوع طوفان را برای رقابت در بازار ندارد. شرکتهای کوچک مدیریت بحران خود را به تامینکنندگان مالی، شریکان، صاحبان شرکت میسپارند زیرا آنها بهتر میتوانند شرایط بحرانی را با هزینه بسیار کم مدیریت کنند.
- از سیاستهای عمومی به نفع خود استفاده کنید. در کشور آمریکا، میزان کمکی که به جوامع در زمان وقوع فجایع انجام میگردد نیز تحت تاثیر قرار گرفته و کاهش پیدا میکند. منازل مسکونی و کسب و کارهای مختلف چندان اعتمادی به کمکهای دولتی ندارند و در بیشتر موارد مبالغی بسیار کمتر از انتظار را دریافت میکنند. زیرا بیشتر مبالغ به دولتهای بزرگتر برای بازسازی زیرساختها اختصاص داده میشود و بدین صورت سرمایهگذاری میگردد. البته شرکتها و تجارتهای کوچک برای کاهش میزان خسارت میتوانند از دولت وام دریافت کنند. از دیدگاه یک مدیر بحران، تلاش برای جبران خسارت پس از وقوع حادثه بسیار هزینهبر خواهد بود. بجای آن، سیاستگذاران باید بگونهای برنامهریزی کنند که مدیرت بحران قبل از وقوع حوادث غیرمترقبه انجام گیرد و تمهیدات لازم برای کمک رسانی و جبران خسارت اندیشیده شود. تجارتهای کوچک همواره در خطر هستند و در وقایع بحرانی کارآفرینان را تحت تاثیر قرار میدهند. حیات تجارتهای کوچک مدیون ایده و نوآوری است که در کسب و کار خود دارند و آنها را امیدوار به آینده نگه میدارد. همواره آماده شدن برای بدترین شرایط میتواند به تجارتهای کوچک کمک کند تا در مواقع بحران، زمانیکه دیگران شکست خوردهاند، پا برجا بمانند.
منبع: HBR.org
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.