فناوریهای مناسب برای استارتآپ را چطور انتخاب کنیم؟
مقدمه
برای بسیاری از افراد، واژه استارتآپ یادآور فناوری و توسعه محصولات مبتنی بر فناوریهای پیشرفته است. در این حالت، فرض بر این است که ایدهای فناورانه و متمایز بهعنوان محور فعالیتها در نظر گرفته شده و مبتنی بر آن، محصولات و خدماتی توسعه یافته و به بازار عرضه میگردد. اما بحث فناوری به همینجا منحصر نمیشود. در بسیاری از اوقات، فناوریها ابزارهایی برای تسهیل فرآیندهای کسبوکار و رشد و توسعه هر چه بیشتر آن بوده و از این منظر، انتخاب فناوریهای مناسب به یک تصمیم کلیدی و سرنوشتساز مبدل میشود.
مهم نیست که شما بهعنوان یک کارآفرین استارتآپی، در چه حوزهای فعالیت میکنید؛ حتی استفاده از فناوریهای پیشرفته یا یک فناوری ساده در ایده اولیه هم تفاوتی ایجاد نمیکند. در کنار ایده اولیه و نوآوری مستتر در آن، آنچه میتواند تفاوت بین شما و رقبا را رقم بزند، هوشمندی در استفاده از فناوری بهعنوان یک ابزار راهگشا و تسهیلکننده است، خواه این فناوری یک فرآیند ساخت کمهزینهتر باشد و خواه یک نرمافزار ابری برای مدیریت دقیق دادهها و استفاده از آنها در فرآیندهای تولیدی بعدی.
نظر به اهمیت فناوری در رشد و پایداری کسبوکار، در این نوشتار بر چگونگی انتخاب فناوریهای مناسب برای استارتآپها متمرکز خواهیم بود. انتخاب فناوری مناسب، به شما کمک میکند تا هرچه زودتر، به اهداف خود دست یافته و احتمال تجاریسازی ایده بهعنوان هدف غایی کسبوکار را افزایش دهید.
فناوری و نقش آن در توسعه کسبوکار
فناوری را میتوان یک راهحل عمومی برای بسیاری از چالشهای پیش روی کسبوکارها در نظر گرفت. نکته کلیدی در مورد انتخاب فناوری مناسب، این است که معمولاً این فناوری، طیف گستردهای از گزینهها و راهحلها را شامل میشود. از این منظر، کلید اصلی یافتن راهحل «مناسب»، درک عمیق از نیازها است. از سوی دیگر، این موضوع را باید در نظر داشت که در چند سال گذشته، پیشرفتهای سریعی در حوزههای مختلف فناوری، اعم از سرویسهای ابری، هوش مصنوعی، مدیریت دادهها، خدمات فناوری اطلاعات و موارد مشابه به وجود آمده که عدم توجه به این قابلیتهای نوظهور، میتواند تأثیری منفی بر کسبوکار شما داشته باشد. البته باز هم باید تأکید کرد که اگرچه بسیاری از این راهکارهای فناورانه جذاب بوده و مناسب به نظر میرسند، اما در نهایت، آنچه یک فناوری را برای کسبوکار شما کارآمد و اثرگذار میسازد، نیاز است. به عبارت بهتر، یک فناوری پرطرفدار و پیشرفته، بسته به نیازهای خاص شما، ممکن است بهترین گزینه نباشد!
بحث انتخاب فناوری را از منظر دیگری هم میتوان نگریست؛ طیف وسیعی از فناوریها در اختیار شماست یا میتوانید از آنها بهرهمند شوید. بسیار مهم است که در ابتدای امر، تفکیک کنید که کدام فناوری به رشد کسبوکار شما کمک میکند. در غیر این صورت، مجموعهای از فناوریهای کوچک و بزرگ خواهید داشت که هر فناوری جدیدی، همچون اسباببازی دیگری در جعبهابزار شما جای میگیرد. شما باید انتخابهایی انجام دهید که امکان تمرکز روی کار اصلی را برایتان فراهم کند. در این مسیر، باید از فناوری جدیدی استفاده کنید که به تسهیل آن کار کمک نماید و از فناوری دیگری که خود به نقطه تمرکز جدید یا حواسپرتی شما بدل میشود، دوری کنید.
تا اینجا مشخص شد که فناوری، میتواند ابزاری برای بهتر انجام شدن کارها و توسعه کسبوکار استارتآپی شما باشد. از طرف دیگر، گزینههای زیادی وجود دارد که باید از بین آنها انتخاب کرد. سؤال کلیدی این است که چگونه تصمیم بگیریم؟ چه معیارهایی را در نظر بگیریم، تا انتخاب بهتری داشته باشیم؟
در ادامه، برخی از نکات کاربردی پیرامون انتخاب فناوری مناسب در استارتآپها بیان میگردد:
1. روی نقاط درد خود تمرکز کنید.
اساساً، فناوری ابزاری است که به شما کمک میکندتا کاری را که انجام میدهید، بهتر، سریعتر یا کارآمدتر از قبل دنبال کنید. نکته کلیدی در انتخاب فناوری مناسب برای کسبوکار شما، این است که بفهمید چه کارهایی را قبلاً به خوبی انجام میدادید و چه کارهایی را باید بهتر انجام دهید.
شناسایی نقاط درد شرکت، بهترین راهکار برای دانستن جایی است که میتوانید پیشرفت کنید. شاید با خود بگویید که چگونه باید نقاط درد را شناسایی کرد؟ این روند، با صحبت و تعامل خوب بین شما بهعنوان بنیانگذار و مدیر استارتآپ و اعضای تیم کاری آغاز میشود. اول از همه، شما میخواهید بدانید که آنها روزهای کاری خود را چگونه میگذرانند. برای این کار، از همه بخواهید لحظهای درنگ کرده و برآورد کنند که در هر هفته کاری، چه میزان از وقت خود را به فعالیتهای متفاوت و خاص اختصاص میدهند. این اطمینان را به آنها بدهید که در این بررسی و سؤال و جواب، به دنبال شناسایی روندهای اصلی فعالیت کسبوکار و نقاط بحرانی آن هستید، نه اینکه بخواهید مدیریت زمان کارمندان را بررسی کنید.
پس از بررسی دقیق و دریافت این دادهها، باید به دنبال اطلاعاتی باشید که ممکن است شما را متعجب کند. آیا افراد زمان زیادی را صرف دریافت ایمیل میکنند؟ این ممکن است به دلیل ضعف در فناوریهای ارتباطی ایجاد شده باشد، بنابراین نیاز به یک راهحل ارتباطی یا همکاری کارآمدتر در تیمهای کاری است. آیا سرعت اینترنت شما کند است و باعث ایجاد تنگناها و کاهش سرعت کارهای روزمره شما میشود؟ یک راهحل مقیاسپذیر برای اینترنت، جواب خوبی به این چالش خواهد بود.
2. سؤالاتی که باید از تیم کاری بپرسید.
تمرکز اصلی شما برای شناسایی نقاط درد و آن بخش از فرآیندهای کسبوکار که به فناوریهای جدید برای بهبود و کارآمدی بیشتر نیاز دارد، کارکنان و اعضای تیمهای کاری میباشد. برخلاف توصیه نخست که نوعی روش غیرمستقیم برای دریافت اطلاعات از افراد بود، در این تکنیک، مستقیماً به سراغ شناسایی نقاط درد میروید. صریح و واضح از کارکنان بخواهید آنچه باعث افت بهرهوری آنها میشود (کند شدن فرآیندها، اخلال یا توقف در انجام وظایف و ...) را بیان کنند. فناوری در نهایت، یافتن راهی برای به حداکثر رساندن نسبت خروجی به ورودی است. این دیدگاه، به شما کمک میکند تا برای تلاش خود و تیمتان، نتیجه بیشتری دریافت کنید.
سعی کنید که از تیم خود، در مورد نقاط درد آنها سؤال کنید: تکراریترین کارهایی که وقت خود را صرف آن میکنند، چیست؟ رشد شرکت و توسعه فعالیتها در بازارهای جدید، چه تأثیری بر این فعالیتهای تکراری خواهد داشت؟ وقتگیرترین بخش مسئولیتهای آنها کدام است؟ چه سیستمهایی را از قبل میشناختند و از زمان اشتغال در استارتآپ، چه چیزهای جدیدی یاد گرفتهاند؟ آیا آنها هرگز خود را در انتظار چیزی (فرآیند، دستگاه، محصول و ...) میبینند تا بتوانند کار جدیدی انجام دهند؟
باز هم مهم است که این مکالمه را به روش صحیح و به دور از نگران نمودن کارکنان انجام دهید. شما باید صریح و واضح بگویید که به دنبال انجام کارها با کارایی بیشتر هستید و برای دستیابی به این هدف، تیم کاری را روی صندلی راننده قرار دادهاید. دقت نمایید که اگر به هر دلیل، اینطور به نظر برسد که به دنبال کوچکسازی یا تغییر ساختار تیمی هستید، نمیتوانید پاسخهای لازم را دریافت کنید. تنها پاسخهای صادقانه میتواند به شما در شناسایی نقاط درد و تمرکز بر یافتن فناوریهای رفع کننده آنها کمک کند، پس اصل را بر صداقت گذاشته و کارکنان را از نگرانیهای بیمورد درآورید. سؤالات صریح و صادقانه، پاسخهای دقیق و صادقانه به همراه داشته که در نهایت، راهحلهای لازم را به شما نشان میدهد.
3. مدل مالی خود را به دقت بررسی کنید.
سؤال مهم دیگری که باید از خود بپرسید، این است که مدل مالی شما بر چه اصولی استوار است. چگونه میخواهید درآمد کسب کنید؟ آیا شما بر مشتریان خرد و عموم مردم متمرکزید (B2C) یا محصولات و خدمات شما برای کسبوکارهای دیگر (B2B) یا حتی دولت (B2G) عرضه میشود.
همه مشاغل و کسبوکارها، به دنبال رشد بیشتر بوده و دوست دارند سبد مشتریان خود را توسعه دهند، اما تفاوت زیادی بین شرکتهای مختلف وجود دارد. شرکتی که برای سودآوری نیاز به جذب تعداد زیادی از مخاطبین عام دارد، با شرکتی که محصولی خاص برای یک صنعت مشخص تولید میکند، کاملاً متفاوت است.
اما این موضوع و مدل کسبوکار، نحوه کسب درآمد و سبد مشتریان، چه ارتباطی با فناوریهای انتخابی دارند؟ فناوری مناسب برای کسبوکار شما، گزینهای است که با منابع و بودجه شما سنخیت داشته باشد، در صورت افزایش شدید مشتریان، به اندازه کافی مقیاسپذیر باشد و از آن مهمتر، اگر بخشی از کسبوکار شما را بهبود میبخشد، دیگر بخشها را با اخلال مواجه نکند.
4. دریابید که چه مهارتهایی لازم دارید.
در انتخاب فناوری مناسب، لحاظ مهارتها و توانمندیهای موجود در شرکت بسیار کلیدی است. اگر شما تاکنون از هیچ فناوری اطلاعاتی در شرکتتان استفاده نکردهاید و مثلاً تنها راه ارتباطی شما ایمیل بوده است، تغییر یکباره رویکرد و استفاده از یک پلتفرم جامع و پیشرفته ارتباطی، نیاز به آموزش نحوه بهرهبرداری از آن به کارکنان دارد. بهعنوان مثالی دیگر، شرکتی که در فرآیند ساخت محصول از یک روش سنتی استفاده میکند، برای تغییر خط تولید و استفاده از رباتهای هوشمند که سیستم توقفات را به شدت کوچک میسازد، کار بسیار دشواری پیش رو دارد.
بحث مهارتافزایی و آمادگی برای بهرهبرداری از فناوری جدید را میتوان از منظر ظرفیت جذب فناوری نگریست. در بحث ظرفیت جذب، این موضوع مطرح میشود که هر کسبوکاری با در نظر گرفتن قابلیتهای فناورانه و توانمندیهای موجود در شرکت، سطحی از فناوری را میتواند جذب نموده و تغییر بیش از آن، موجب میشود که پذیرش فناوری و استفاده بهینه از آن در شرکت، با چالش مواجه شود. بهعنوان یک مثال نمادین، میتوان چنین گفت که فرآیند پذیرش و بومیسازی فناوری، یک فرآیند زمانبر و تدریجی بوده و نباید انتظار داشت که از سطح «A»، مستقیماً مثلاً به سطح «F» جهش کنیم. این مسیر، به صورت نقطه به نقطه و پس از کسب آمادگی در سطوح «B»، «C»، «D» و «E» محقق میشود.
بحث آمادگی فناورانه از نقطهنظر مهارتهای فردی کارکنان و نحوه مواجهه تیم کاری هم اهمیت دارد. هنگامیکه تصمیم میگیرید از فناوری جدیدی استفاده کنید، بسیار مهم است که درک خوبی از میزان تأثیر آن بر تیم خود در پذیرش آن داشته باشید. مطمئن شوید که میدانید چه مهارتهایی از قبل دارید و چه مهارت یا پشتیبانی خاصی برای پیادهسازی راهحل جدید باید ایجاد شود. یک فناوری، ممکن است برای نیازهای شما مناسب باشد، اما به سرمایهگذاری قابلتوجهی در آموزش و پذیرش کارکنان نیاز دارد که شاید تمایلی به انجام آن نداشته باشید.
گزینه دیگر، استخدام یا مشارکت با افرادی است که برای ایجاد یک راهحل خاص لازم هستند. اگر میخواهید این مسیر را با استفاده از یک فناوری نوظهور برای کسبوکار خود همراه کنید، باید تصمیم بگیرید که آیا افزودن کارمندان جدید، از نظر اقتصادی مقرونبهصرفه است یا باید به دنبال راهحل دیگری باشید.
5. کاری که الآن میتوانید انجام دهید، چیست؟
در کنار رشد یک کسبوکار کوچک یا یک استارتآپ در مراحل اولیه رشد و توسعه، اهداف جانبی دیگری هم میتوان برای انتخاب یک فناوری جدید تعریف کرد. برای مثال، میتوان فشار زیادی وارد نمود تا از فناوریهای نوظهور و پیشرفته، برای نشان دادن حرکت شرکت در مرز فناوری استفاده کرد. این رویکرد، از سوی متخصصین و صاحبنظران حوزه مدیریت، گزینه مطلوبی برای استارتآپها محسوب نمیشود. آنها منابع محدودی از نظر زمانی، مالی و نفرات در اختیار دارند و اگرچه فناوریهای پیشرفته میتوانند برخی مشکلات شما را حل نموده یا نوعی رضایت قلبی از بهکارگیری آنها در کسبوکارتان پدید آورند، اما مهم است که بدانید در نهایت، هر فناوری جدید، فقط ابزاری است که به شما کمک میکند تا کارها را با کارایی بیشتری انجام دهید. انتخاب ابزارهای مناسب، به معنای درک دقیق اهداف اصلی و نقاط دردناکی است که شما را دچار مشکل میکند. پس تنها بر همین موضوع متمرکز شده و آیندهای را که برای کسبوکار در حال رشد خود متصورید، تحقق بخشید.
مرجع: «Cox Blue»
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.