استارتآپ هوشمند؛ راهنمایی برای کارآفرینان؛ قسمت پنجم: معرفی کسبوکار
مقدمه
کارآفرینی فناورانه، یکی از موضوعات جذاب و در عین حال، حیاتی برای رشد و توسعه جوامع است که در طی سالهای اخیر، مورد استقبال سیاستگذاران، محققین و فناوران از یکسو و شرکتهای بخش خصوصی و مؤسسات عمومی نظیر دانشگاهها از سوی دیگر قرار گرفته است. موفقیت در این مسیر، نیازمند برخی مهارتهای خاص بوده که برخلاف تصور عموم، لزوماً از بدو تولد، همراه با فرد کارآفرین نبوده و میتوان آنها را طی یک فرایند اکتسابی، به دست آورد. این نوشتار، بهعنوان آخرین بخش از راهنمای «استارتآپ هوشمند»، به چگونگی معرفی کسبوکار نوآورانه به مخاطبین، اعم از مشتریان، تأمینکنندگان، سرمایهگذاران و یا مشاوران کسبوکار میپردازد. توجه به تفاوتهای بین این گروه از مخاطبین و عرضه مناسبترین اطلاعات به فراخور نیازها و علایق هر یک از آنها، هنری است که یک کارآفرین باید در معرفی کسبوکار خود به خرج دهد.
ارائه هوشمندانه ایده استارتآپ؛ گامی مهم در موفقیت کسبوکار
تاکنون، قدمهای مختلفی برای راهاندازی کسبوکار رؤیایی خود برداشتهاید؛ تیم کاری خود را شکل دادهاید، سرمایه لازم برای آغاز بکار کسبوکار مهیا نموده و یک ساختار اولیه در استارتآپ خود ایجاد نمودهاید. شاید مهارتهای لازم برای مدیریت کسبوکار را نیز تا حدی فرا گرفتهاید و میتوانید بر امور اجرایی کسبوکار، اعم از مدیریت کارکنان، نظارت بر فرآیند توسعه ایده و نیز، رتقوفتق امور مالی، مدیریت مطلوبی داشته باشید. تمامی این موارد، برای راهاندازی یک کسبوکار نوپا، ضروری است. اما آیا کافی نیز هستند؟ آیا مورد مهم دیگری نیز باقی مانده است؟
در پاسخ باید اشاره نمود که در این مرحله، تازه به نقطهای رسیدهاید که باید پیرامون نحوه معرفی ایده خود به دیگران فکر کنید. یکی از مهمترین فاکتورهای موفقیت در فعالیتهای کارآفرینانه، چگونگی تشریح و توصیف ایده کسبوکار برای دیگران است. این کار، باید همراه با برانگیختن کنجکاوی شنونده و جلبتوجه وی، برای پیگیری کسبوکار شما باشد.
یکی از چالشهای کارآفرینان در معرفی کسبوکار خود، این است که همواره یک داستان را با رویکردی ثابت برای تمامی مخاطبین خود عرضه مینمایند. این در حالی است که نحوه بیان شما از کسبوکارتان، باید متناسب با مخاطب و جایگاه وی باشد. آیا فرد روبروی شما، یک مشتری بالقوه است؟ آیا وی یک تأمینکننده مواد و یا تجهیزات شما محسوب میشود؟ شاید شما در حال بیان ایده خود برای فردی هستید که ممکن است در آینده شریک شما شود. در هر یک از موارد فوق، داستانی که از زبان شما گفته خواهد شد، تا حدی متفاوت از دیگری است. اجازه دهید کمی سادهتر به موضوع نگاه کنیم؛ شما داستان کسبوکار و ایده خود را برای یک سرمایهگذار، همانطور تعریف میکنید که در مواجهه با عضوی از خانواده یا یک دوست قدیمی انجام میدهید؟ بدیهی است که نه. اطلاعاتی که یک سرمایهگذار دوست دارد از زبان شما بشنود، کاملاً متفاوت از یکی از اعضای خانواده است. پس باید تفاوتهای مرتبط با جایگاه مخاطب را بهدقت شناسایی نموده و در هر یک از حالات فوق، از کلمات و بیان مناسب استفاده نمایید. فراموش نکنید که در حالت کلی، باید طوری صحبت نمایید که شنونده در نهایت به اعمال زیر ترغیب شود:
- خرید محصول؛
- همکاری و مشارکت در بهبود ایده؛
- معرفی شما به مخاطبین مهم؛
- مشاورههای ارزشمند در مورد کسبوکار؛
- سرمایهگذاری در کسبوکار شما.
مهمترین موضوعی که در ارائه خود باید بر آن متمرکز شوید، این است که چرا میخواهید این کسبوکار را شروع کنید و برنامهریزی شما برای رسیدن به اهداف مدنظرتان چیست. البته این کار باید در نهایت اختصار و بدون بیان جزئیات غیرضروری انجام گیرد. به دقت، به پرسشها و پیشنهادهای مطرحشده گوش فرا دهید و اگر به دنبال مشاوره هستید، از سؤال پرسیدن دریغ نکنید.
الف) مشتریان
مشتریان را میتوان سادهترین گروه مخاطبین، از منظر «Elevator Pitch» دانست. (این اصطلاح، در واقع نوعی شرح مختصر درباره کسبوکار و چگونگی فعالیت آن است؛ ارائه تعریفی کوتاه و ساده از فرآیندها، محصولات، خدمات، ساختار شرکت و چگونگی ایجاد ارزشافزوده در آن، از مهمترین اجزای این شرح مختصر محسوب میشود.)
هنگامی که با یک مشتری مواجه میشویم، ارائه اطلاعات پیرامون محصول یا خدمت کلیدی کسبوکار، به مهمترین جزء در معرفی کسبوکار بدل میشود. این مفهوم که اصطلاحاً «Sales Pitch» نامیده میشود، در نهایت باید به اقناع مشتری برای خرید محصول یا خدمت، منجر شود. به عبارت دیگر، مجموعه صحبتهای شما، باید از چنان جذابیتی برای مشتری برخوردار باشد که به تمایل وی برای استفاده از محصول، منجر شده و فروش نهایی رخ دهد.
برای یک ارائه موفق، باید نیازهای مشتریان را بهخوبی شناسایی نموده و حتی اقدام به گروهبندی مشتریان بر مبنای نیازهای متفاوت هر یک از گروهها بنمایید. بدیهی است که نحوه ارائه برای هر یک از گروههای مشتریان، متفاوت خواهد بود و نیاز به طراحی یک «Sales Pitch» منحصربهفرد دارد. در هر صورت، سعی کنید که ارائهای کوتاه و مختصر آماده کنید. یک معرفی کوتاه و 5 دقیقهای، اما مؤثر، بسیار کارآمدتر از یک سخنرانی طولانی و خستهکننده خواهد بود. گفتنی است، در برخی موقعیتهای خاص، مانند محصولات فناورانه پیچیده، ممکن است به زمان بیشتری نیاز باشد و باید توضیحات فنی نیز به معرفی شما افزوده شود.
یک نکته کلیدی در ارتباط با مشتریان، رعایت اصل صداقت است که به وفاداری مشتری منجر خواهد شد. پس در معرفی سعی کنید که مستند و بر مبنای اطلاعات فنی معتبر صحبت نمایید. عدم رعایت صداقت، میتواند به معنای فریب مشتریان و نارضایتی آنها باشد که با اشتراک این تجربه ناخوشایند با دیگران، عملاً یک تبلیغ بهشدت منفی حول محصول یا خدمت شما شکل میگیرد.
ب) تأمینکنندگان و شرکا
یکی دیگر از گروههایی که ممکن است مخاطب شما باشد، یک تأمینکننده و یا یک شریک تجاری بالقوه است. در این حالت، معرفی شما به کلی متفاوت از معرفی به یک مشتری خواهد بود. در اینجا، موضوع اصلی که باید بر آن متمرکز شوید، سود و موفقیت مشترکی است که میتواند برای هر یک از طرفین به بار آید.
در مواجهه با یک تأمینکننده یا شریک تجاری، معرفی خود را به نحوی طراحی نمایید که کسبوکار شما، با منفعت آنها نیز پیوند بخورد. برای این کار میتوانید بر موارد زیر تأکید نمایید:
- تخفیفهای ناشی از فروش مقادیر مشخص محصول؛
- بازاریابی متقابل و افزایش سهم بازار؛
- افزایش تعامل با مشتریان و اتصال مجموعه مشتریان به یکدیگر.
ج) خانواده و دوستان
یکی از کلیدیترین مجموعه مخاطبین که پشتیبانی آنها برای موفقیت کسبوکار بسیار حیاتی است، خانواده و دوستان هستند. معرفی کسبوکار به این گروه، باید با تأکید بر انگیزههای شما از راهاندازی کسبوکار فناورانه متمرکز باشد. باید به آنها توضیح دهید که چرا فکر میکنید که این ایده موفق خواهد شد و دستاوردهای احتمالی شما از این کار چیست. این کار، موجب خواهد شد تا آنها با شما همراه شده و موانع فکری ناشی از مخالفتهای آنها، پیش روی شما قرار نگیرد.
یک راه ساده برای بیان ایده کسبوکار و معرفی چشمانداز خود از آینده به دوستان و خانواده، تشریح اثرات موفقیت کسبوکار بر آنها است. خیلی ساده به آنها بگویید که این کسبوکار جدید، میتواند تا چه حدی زندگی آنها را نیز عوض نماید. این تأثیرگذاری، میتواند غذای بیشتر بر سر میز غذا، افزایش دسترسی به آموزش و مراقبتهای بهداشتی، ایجاد یک تصویر مطلوب از شما، مبتنی بر نقش یک کارفرما یا صاحب کسبوکار، برای جوانان فامیل و نیز، افزایش استانداردهای زندگی در جامعه (در مقیاس کلان) باشد.
د) سرمایهگذاران
راهاندازی یک کسبوکار جدید مبتنی بر فناوری، یا یک ایده نوآورانه، به معنای سرمایهگذاری در فعالیتهای تحقیق و توسعه است که میتواند بسیار چشمگیر باشد. پس شما برای موفقیت در توسعه کسبوکار خود، نیاز به منابع مالی وسیعی خواهید داشت. تأمین مالی در استارتآپها، فرآیندی پیچیده و همراه با نکات ظریفی است. پرسش این است که چگونه کسبوکار خود و ایده مرتبط با آن را برای یک سرمایهگذار بالقوه تشریح و معرفی نماییم تا وی اقناع به سرمایهگذاری در آن شود.
پاسخ به این پرسش کلیدی این است که باید بر مهمترین خواسته سرمایهگذار متمرکز شویم. انگیزه سرمایهگذار از ورود به مخاطرات و ریسکهای کارآفرینی و سرمایهگذاری در یک ایده نوآورانه، کسب سود قابلتوجه و بسیار بالا در مقایسه با کسبوکارهای معمول است. پس سعی کنید بر همین نکته مهم تأکید نمایید و نشان دهید که ایده شما میتواند وی را به این خواسته برساند.
مسیری فرضی از موفقیتهای آتی کسبوکار خود ترسیم نمایید و در آن به پرسشهای زیر که مطمئناً در ذهن هر سرمایهگذاری وجود دارد، پاسخ دهید:
- ایده کسبوکار شما، چه مشکلی را حل میکند؟
- چه فرصتی در بازار وجود دارد که شما بر استفاده از آن تأکید دارید؟
- الگوی ارزش محصولات و خدمات شما چیست؟
- چگونه به سودآوری خواهید رسید؟ (مدل کسبوکار شما چیست؟)
- تفاوتها و نقاط تمایز اصلی محصول یا خدمت شما در مقایسه با محصولات مشابه چیست؟
- چه برنامهای برای به دست آوردن مشتریان، حفظ آنها و رشد مجموعه مشتریان دارید؟
- رقبای اصلی شما کدامند؟
- تجارب و تخصص خودتان و شرکایتان (در صورت وجود) چیست؟
- پیشبینی شما از فروش محصول برای یک دوره 12 ماهه تا 3 ساله چیست؟
- وضعیت فعلی کسبوکار شما چیست؟ آیا فروشی صورت گرفته است؟
- درخواست و انتظار شما از سرمایهگذار چیست؟
درخواست و انتظار شما، در ردیف آخر از پرسشهای فوق قرار دارد. اما باید بدانید که انتظارات شما، باید بخش اصلی معرفی شما به سرمایهگذار را شکل دهد. شما در حال راهاندازی و یا توسعه یک کسبوکار هستید و در این راه، به مواردی احتیاج پیدا کردهاید که شاید طرف مقابل (فرد، شرکت یا گروهی از متخصصین)، بتواند آن را رفع نماید. این خواسته، در اغلب موارد «پول» است؛ اما میتواند مربیگری کسبوکار، مشاورههای تخصصی و یا حتی معرفی کسبوکار به دیگران را شامل شود.
قبل از آنکه اقدام به معرفی ایده کسبوکار خود به سرمایهگذارهای بالقوه نمایید، به خواستهها و انتظارات خود به دقت فکر نموده و سعی کنید تا محور اصلی خواستههای خود را مشخص نمایید. این محور، میتواند یکی از موارد زیر باشد:
- ثروت (سرمایهگذاری مالی)؛
- استعداد (به اشتراکگذاری دانش)؛
- زمان (هدایت و مربیگری).
شما باید بدانید که چگونه میخواهید از ثروت، استعداد یا زمان سرمایهگذار، برای کمک به موفقیت کسبوکار خود استفاده نمایید. در این صورت، طرف مقابل نیز بهخوبی در مییابد که شما به دنبال جذب سرمایهگذار برای تأمین منابع مالی، استفاده از دانش تخصصی وی برای کمک به توسعه ایده یا فناوری و یا استفاده از تجارب کارآفرینی و دانش مدیریتی برای منتورینگ هستید.
اعتمادبهنفس کارآفرینانه
کارآفرینان، در مواجهه با دیگران و تعاملات خارجی، اعم از مشتریان، تأمینکنندگان و یا یک سرمایهگذار بالقوه، واکنشهای مختلفی دارند. برخی از آنها، در کمال آرامش و با اعتمادبهنفسی مثالزدنی، از این تعامل برای موفقیت بیشتر کسبوکار خود استفاده مینمایند. در مقابل، عدهای دیگر هستند که در مواقع نیاز به معرفی ایده خود (که میتواند شامل درخواست پول یا سایر شکلهای پشتیبانی شود)، عصبی شده و اضطراب سراسر وجودشان را فرا میگیرد. فرض کنید با یک مشتری یا با فردی که قرار است در کسبوکار شما سرمایهگذاری نماید، مواجه شدهاید؛ طبیعی است که تا حدی عصبی و هیجانزده شوید، اما باید کنترل اوضاع را نیز در دست داشته باشید. شور و اشتیاق شما به ایده نوآورانه خود و همچنین دانش و آگاهیهای شما از بازار، کمک میکند تا آرامش خود را حفظ نمایید. این کار، بهترین ابزار برای آرام کردن اعصاب و جلب اطمینان مخاطبین به شمار میرود. پس به ایده و کسبوکار خود فکر کنید و نشان دهید که هیچچیز نمیتواند شما را متوقف سازد.
طبیعی است که یک کارآفرین، در مورد کسبوکار خود کاملاً هیجانزده باشد. سعی نکنید این هیجان را پنهان کنید، چرا که بیانگر شور و اشتیاق شما و نوعی جلب اطمینان در طرف مقابل خواهد بود. سرمایهگذاران، شرکای بالقوه و حتی یک دوست نزدیک، دوست دارند که هیجان و شور و اشتیاق را ببینند تا مطمئن شوند که حداقل خود کارآفرین به موفقیت خود شکی ندارد.
در کنار این هیجانزدگی خوشایند، برخی ترفندها برای تقویت ذهنیت مثبت مخاطبین نیز وجود دارد که شما میتوانید از آنها بهره بگیرید. هنگام معرفی، در ابتدا یک نفس عمیق بکشید. به زبان بدن و پیامدهای آن بر روی مخاطب، توجه داشته باشید و سعی کنید تا ویژگیهای خاصی که کارآفرینان موفق ممکن است در ویژگیهای رفتاری خود بروز دهند را تکرار نمایید. اعتمادبهنفس و اطمینان از موفقیت ایده خود را فراموش نکنید. این امر، به معنای تکبر یا خشونت نیست، فقط سعی کنید همواره این نکته را به خود گوشزد نمایید که کسبوکار شما منحصربهفرد بوده و کاملاً مورد نیاز بازار خواهد بود. پس در موفقیت آن، هیچ شکی وجود ندارد. داشتن انرژی در صحبتها و استفاده از یک ادبیات مبتنی بر تعامل و همکاری، همراه با استقبال از پیشنهادهای دیگران، به شما کمک مینماید تا اطمینان طرف مقابل را بهطور کامل برانگیزید.
طرح کسبوکار «Business Plan»
اگر معرفی جذابی برای سرمایهگذاران یا شرکای بالقوه داشته باشید و آنها تا حدی جذب ایده شما شوند، ممکن است از شما بخواهند تا طرح کسبوکار خود را به آنها ارائه دهید. طرح کسبوکار، دارای جزئیات بسیار بیشتری در مقایسه با معرفی کسبوکار است و به طرف مقابل نشان میدهد که شما چگونه برای عملیاتی نمودن ایده خود، برنامهریزی کردهاید. معرفی شما از کسبوکارتان، میتواند بنیان یک طرح کسبوکار باشد که شما باید آن را گسترش دهید.
احتمالاً چیزهای بسیار زیادی وجود داشته که شما فکر میکنید در ارتباط با کسبوکارتان اهمیت دارد و باید به آنها اشاره نمایید. دقت داشته باشید که طرح کسبوکار را خلاصه و مؤثر تهیه نمایید، چرا که افراد معمولاً زمان زیادی برای مطالعه آن نمیگذارند و شما باید در کوتاهترین و سادهترین جملات، مهمترین اطلاعات مرتبط با کسبوکار خود را به مخاطب ارائه دهید.
اجازه دهید تا با یکدیگر یک طرح کسبوکار ساده و ابتدایی را بررسی نماییم:
1. خلاصه اجرایی: این بخش، یکی از مهمترین قسمتهای طرح کسبوکار است و خلاصهای کوتاه (در حد یک یا دو صفحه) از کسبوکار را شامل میشود. در این خلاصه، شما باید ارزشهایی که از راهاندازی کسبوکار شما حاصل میشود را بهطور کامل معرفی و تبیین نمایید.
2. محصول یا خدمت: در طرح کسبوکار خود، محصول یا خدمت اصلی که میخواهید ارائه دهید را بهطور کامل توصیف نمایید. خواننده، باید کاملاً با آنچه که شما برای کمک به مشتری تدارک دیدهاید، آشنا شده و دریابد که شما چه مشکلی را قرار است رفع نمایید.
3. مشتریان: در این بخش، باید تمامی کسانی که میتوانند بهعنوان مشتری، محصول یا خدمت شما را خریداری نمایند، معرفی کنید. چگونه میتوان مشتری را به خرید ترغیب نمود، چگونه میتوان وی را حفظ نمود و در نهایت، چگونه میتوان مجموعه مشتریان را توسعه داد؟ خواننده طرح کسبوکار ،باید بهخوبی به این امر واقف گردد که شما مشتریان بالقوه خود را درک نموده و با عادتهای خرید، سلایق و ترجیحات آنها آشنا هستید.
4. رقبا: چه کسان دیگری مشابه با ایده شما را انجام میدهند؟ تفاوتهای کلیدی محصول یا خدمت شما، در مقایسه با نمونههای مشابه موجود در بازار چیست؟ در صورت وجود رقبای احتمالی، پیشبینی شما از فضای رقابتی آینده چیست؟ محرکهای اصلی برای ورود بازیگران جدید به بازار هدف شما چه چیزهایی است؟ اینها سؤالاتی است که در بخش رقبا و تحلیل فضای رقابتی، باید به آنها پاسخ دهید. علاوه بر این، بحث مالکیت فکری و اثرات آن بر رقابت بازار را نیز باید تحلیل نمایید. تصور کنید که شما محصولی منحصربهفرد به بازار عرضه مینمایید. آیا قوانین کپیرایت برای حفاظت از ایده نوآورانه شما وجود دارد؟ آیا از اسرار تجاری خود به خوبی حفاظت نمودهاید؟ آیا از سیستم پتنت، برای محافظت از اختراعات خود در برابر تولید و عرضه محصولات مشابه فکر کردهاید؟
5. بازاریابی: چه برنامهای برای تبلیغ کسبوکار خود و محصول یا خدمت مبتنی بر آن در سر دارید. آیا قرار است یک برنامه بازاریابی دهانبهدهان را پی بگیرید یا اینکه بازاریابی از طریق تبلیغات رسمی در سطح شهر را مدنظر خواهید داشت. از ابزارهای نوینی همچون شبکههای اجتماعی، چه استفادهای خواهید کرد. در مجموع، در این بخش باید بر شیوه فروش محصول و جذب مشتری در بازار هدف، متمرکز شوید.
6. رویههای عملیاتی: یکی از مهمترین بخشهای طرح کسبوکار، بهویژه در مورد ایدههای مبتنی بر ساخت محصول، توضیح و تفسیر رویههای عملیاتی فرایند تولید است. شما باید بهطور کامل، روند ساخت و نیز فروش محصول را تشریح نمایید که شامل موارد متعددی، از جمله هزینههای تولید، درآمدهای حاصل از فروش و سود نهایی، تعداد کارکنان، منابع اولیه و ... است.
7. مدیریت: برنامهریزی و سازماندهی شرکت و نحوه کنترل کارکنان، معرفی برخی از افراد کلیدی تیم کاری و معرفی فرد یا افرادی که مدیریت کسبوکار را بر عهده خواهند داشت، از مواردی است که در بخش مدیریت، باید به آنها بپردازید.
8. امور مالی: در یک طرح کسبوکار ساده، شما نیاز به پاسخ دادن به دو پرسش مهم خواهید داشت. چه میزان هزینه برای عرضه محصول یا خدمت باید بپردازید و چه میزان درآمد، از فروش آن به دست میآورید. بدیهی است، اگر کسبوکار بزرگتر شود و نیاز به یک طرح کسبوکار پیچیده و مفصلتر باشد، برآورد دقیق از فروشهای آتی، نحوه تأمین مالی برای ساخت و تأمین تجهیزات و ماشینآلات، جریان نقدینگی کسبوکار و موارد اینچنینی نیز باید قید شود.
یک نکته بسیار مهم در نوشتن طرح کسبوکار جذاب و مؤثر، استفاده از المانهای گرافیکی برای توضیح سادهتر مطالب و ارائه اطلاعات جامع است. اگر مهارت زیادی در نوشتن ندارید، میتوانید یک طرح کسبوکار بصری آماده نمایید. در این راه، میتوان از نرمافزارهای متعدد کامپیوتری، برای ترسیم تصاویر شماتیک و انواع نمودارها استفاده نمود. دقت نمایید که گاهی اوقات، یک تصویر مناسب و استفاده بجا از آن، به اندازه هزاران کلمه ارزش خواهد داشت. البته، در ادامه میتوان تصاویر یادشده را نیز با کمک گرفتن از افرادی که در تدوین طرح کسبوکار تخصص دارند، به یک طرح مکتوب و جامع تبدیل نمود. استفاده اولیه از طراحی و المانهای گرافیکی، به شما کمک مینماید، تا ذهنیت خلاق خود را بکار اندازید و برخی جزئیات و فرصتهای نادیده گرفته شده را به صورت کارآ در طرح کسبوکار وارد نمایید. (از برخی وبسایتهای مرتبط از جمله «griffnworx»، برای تجسم مدل کسبوکار و انتقال ایدهها از طریق المانهای گرافیکی، میتوانید بهرهمند شوید.)
یک نکته دیگر که در تدوین طرح کسبوکار باید به آن دقت نمود، استفاده از نظرات متخصصین و راهنماییهای آنها، در قالب منتورینگ است. اتکای کارآفرینان به خود، یکی از خصوصیات بارز آنها است که اگر نتوانید آن را با پدیده مربیگری و تعامل با شرکا، تأمینکنندگان، توزیعکنندگان و خریداران تلفیق نمایید، نتایج قابلتوجهی عاید شما نخواهد شد. پس سعی کنید با کسبوکارهایی که مایل به اشتراکگذاری تجارب خود هستند، وارد تعامل نزدیک شوید. شبکهسازی، از مهمترین مهارتهایی است که شما بهعنوان یک کارآفرین، به آن نیاز خواهید داشت. از راهنماییها و نظرات دریافتی، استقبال کنید و آنها را در تدوین طرح کسبوکار خود بکار بندید.
داستان خود را بگویید و آنچه را که باید، تحقق بخشید.
تا بدین جا، آموختید که چگونه یک معرفی جالب و هیجانانگیز از ایده کسبوکار خود و آنچه که بر مبنای آن پدید آوردهاید، به اقتضای نوع مخاطب خود، عرضه نمایید. علاوه بر این، با طرح کسبوکار که یک نسخه توسعهیافته و ساختارمند از معرفیهای اولیه است، آشنا شدید. حال زمان آن است که از طریق این مهارتهای چندگانه و در عین حال ساده، کسبوکار خود را راهاندازی نموده و یا توسعه دهید. به پیش روید و مخاطب خود را با نشان دادن ایمان خود به موفقیت نهایی، ترغیب به همراهی نمایید. بازار، ایده شما را آزموده و در صورت موفقیت در تجاریسازی نهایی، شما به رهبر بازار بدل خواهید شد.
این یک ماجراجویی بسیار هیجانانگیز است. سفری طولانی و پر پیچوخم که بدون برنامهریزی دقیق نمیتواند پایان خوشی به همراه داشته باشد. یک نقشه راه جامع، در ذهن ترسیم نمایید و قدمبهقدم، بر مبنای آن به پیش روید. سرانجامی بهشدت جالب و خوشایند، در انتظار شما است. پس فرصت را از دست ندهید و ماجراجویی را آغاز نمایید.
مرجع: «Startup Smart; A handbook for Entrepreneurs»
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.