چرا به یک همبنیانگذار نیاز داریم؟
مقدمه
دنیای استارتآپها، پر از راز و رمزهای مختلف، پر از هیجان و لحظات طاقتفرسا، سرریز از بیمها و امیدها و مملو از فراز و نشیبهای مختلفی است که گاهاً طی نمودن همه آنها به تنهایی، کار بسیار سخت و نشدنی است. گاهی برای فناوران شرایط گل و بلبل مینماید و زمانی نه چندان دورتر، سختی و درد ناشی از یک شکست تمام عیار بر آنها فائق میآید. یک نتیجه مثبت در نمونه اولیه، دنیایی شور و شعف ایجاد میکند و یک سیگنال منفی از سوی سرمایهگذاران و مشتریان، آن دنیای کذایی را به آوارهای غیر قابل سکونت تبدیل میکند. بدیهی است که در این مسیر پرچالش، نیاز به منابع و پشتوانههای مختلف روحی، مالی، انسانی و غیره الزامی بوده تا کمی از ریسکهای کاری کاهیده و عزم و توان مقابله با آنها را بالا برد. یکی از مواردی که در مسیر موفقیت یک استارتآپ اهمیت بسیار زیادی دارد، وجود همبنیانگذارانی مناسب و آماده به رکاب است که بتوانند در این مسیر دشوار، پشت به پشت هم، در مقابل سختیها و مصائب موجود ایفای نقش نمایند.
هارج تاگار (Harj Taggar) که از همکاران شتابدهنده مشهور «Y Combinator» است، باور دارد که مهمترین بخش برای شروع یک شرکت جدید، داشتن همبنیانگذار مناسب و خوب است. در این نوشتار، نظرات تاگار در خصوص اینکه وجود یک همبنیانگذار خوب چه لزومی دارد و اینکه چه افرادی میتوانند به تنهایی مسیر کارآفرینی را طی کنند، بیان شده که میتواند کمک شایان ذکری برای تصمیمگیری در خصوص داشتن یک همراه در این مسیر سخت ارائه نماید.
گفتنی است که با توجه به اهمیت بسیار بالای یافتن یک همبنیانگذار خوب برای شروع یک استارتآپ، «Y Combinator» علاوه بر ارائه خدماتی برای پیدا کردن تیم اصلی استارتآپ، ابزاری تحت عنوان «YC Co-Founder Matching» نیز راهاندازی نموده که به بنیانگذاران استارتآپی برای شروع کارشان کمک زیادی مینماید.
اهمیت حضور یک همبنیانگذار
چرا به یک همبنیانگذار نیاز داریم؟ این سؤال بسیار مهمی است که تقریباً همه فناوران صاحب ایده و بنیانگذاران استارتآپی در ابتدای مسیر کاریشان با آن روبرو میشوند. آنها میدانند که اضافه شدن یک یا چند نفر جدید، به معنای از دست رفتن بخشهایی از سهام و سود شرکت بوده و این مانع ذهنی بسیار بزرگی برای قبول نیاز به همبنیانگذارانی است که در این مسیر سخت و پرچالش میتوانند آنها را همراهی کنند. به طور کلی، سه دلیل اصلی را میتوان نام برد که شما برای شروع یک شرکت جدید، به یک همبنیانگذار در کنار خودتان نیاز دارید.
الف) افزایش بهرهوری
زمانی که فرد دیگری در کنار شما قرار گیرد، با تقسیم کردن امور و مسئولیتها، توانایی انجام کارهای بسیار بیشتری را خواهید داشت. اما این تمام ماجرا نیست. اضافه شدن فرد جدیدی که دارای مهارتهای تکمیلی شما باشد و بتواند کارهایی را به سرانجام برساند که شما به راحتی از پس آنها بر نمیآیید، منجر به بهبود قابل توجه عملکرد خواهد شد.
با اضافه شدن یک همبنیانگذار، شما فردی را در کنار خودتان دارید که از همصحبتی و بحث کردن با او لذت میبرید، میتوانید طوفان فکری کنید و نسبت به وقتی که خودتان به تنهایی میبایست آن کارها را انجام میدادید، به نتایج بهتری میرسید. همچنین یک همبنیانگذار خوب، میتواند شما را از فکر ایدههای بد خارج کند. در مجموع، حضور این شخص جدید، منجر به بهبود قابل توجه کمیت و کیفیت کارها خواهد شد.
ب) حمایتهای روحی
استارتآپها سفری فوقالعاده سخت و دشوار در پیش رو دارند. در چنین شرایطی، بسیار مهم و خوب است که فردی را در کنارتان داشته باشید که در مواقع سخت، بتوانید به او تکیه کنید. روابط همبنیانگذاران باید به شکلی پویا بوده تا بتوانند یکدیگر را به نوعی تعادل سوق دهند. در واقع، اگر یکی از بنیانگذاران روز بدی را سپری میکند، کمی احساس ناامیدی دارد و کمی بدبین شده و احساس میکند که استارتآپ در شرف مرگ است، همبنیانگذار دیگر باید به او کمک کند تا از این حالت خارج شده و انگیزه لازم به وی برگردد.
گاهی اوقات، شما بیش از حد تحت تأثیر مسائل مختلف قرار میگیرید و از مسیر منطق و واقعیت خارج میشوید. برای مثال، با یک مشتری قراردادی امضا نموده و دیگر به این باور دارید که در یک قدمی عرضه عمومی استارتآپ قرار گرفتهاید و همه چیز تضمین شده است. در چنین وضعیتی، نیاز است که فرد دیگری هم حضور داشته باشد تا شما را کمی به سمت واقعیتها سوق دهد. کار همبنیانگذاران خوب، این است که بهترین روابط مشارکتی را ایجاد نموده و به یکدیگر در یکنواخت و متعادل نمودن عواطف و احساسات در طول مسیر پرفراز و نشیب استارتآپ کمک نمایند.
اگر دلیل اول یعنی افزایش بهرهوری را به تنهایی در نظر میگرفتید، احتمالاً نظرتان این بود که به جای اضافه کردن یک همبنیانگذار و واگذاری سهام استارتآپ باارزش خودمان، چرا اقدام به استخدام فرد دیگری نکنیم که هم بتواند بخشی از کارها را انجام داده و هم تواناییهای ما را تکمیل نماید؟ حق با شما است، اگر توانایی مالی برای استخدام فرد جدید دارید، شاید در برابر دلیل اول تا حدودی ایستادگی شما منطقی به نظر برسد. اما باید بدانید که استخدام فرد جدید، منجر به حمایتهای روحی از شما نشده و هرگز چیزی که از یک همبنیانگذار انتظار میرود را نمیتوانید از طریق یک کارمند به دست آورید. شما نمیتوانید همه چیز را در مورد شرکت با کارمندانتان در میان بگذارید و در همه مسائل آنطور که با یک شریک میشود صحبت کرد، صادقانه و دوستانه با آنها صحبت کنید و این عایدی بسیار مهمی است که همبنیانگذار برای شما به دنبال خواهد داشت.
ج) الگوهای منطبق بر موفقیت
اگر به لیستی از استارتآپهایی که در طول تاریخ موفقیتهای قابل توجهی بدست آوردهاند نگاه کنید، همگی آنها همبنیانگذارانی را در زمان شروع کار در کنار هم داشتهاند. شرکتهای معروفی همچون اپل، مایکروسافت، فیسبوک و گوگل، نمونههایی از این موارد هستند. البته اثرات همبنیانگذاران در این شرکتها، گاهاً از نگاهها مخفی شده و بیشتر مردم وقتی در مورد این شرکتهای مشهور صحبت میشود، تنها به یاد یک فرد افتاده که معمولاً مدیریت آن شرکت را بر عهده داشته و مشهورتر از بقیه شده است.
برای مثال، وقتی شما به اپل فکر میکنید، به یاد استیو جابز میافتید، زمانی که به مایکروسافت میاندیشید، نام بیل گیتس در ذهنتان تداعی میشود و زمانی که به فیسبوک فکر میکنید، اول از همه این مارک زاکربرگ است که در ذهنتان نقش میبندد. البته هیچ شکی در نقش بیبدیل این افراد در شکلگیری و توسعه این شرکتها وجود نداشته و طبیعی است وقتی فردی برای زمانی طولانی مدیریت یک مجموعه موفق را به عهده داشته باشد، او را به عنوان نمادی از موفقیت آن شرکت بدانیم. اما ما در مورد مراحل اولیه راهاندازی یک شرکت صحبت میکنیم و در آن روزها، همه این افراد به همان دلایلی که ذکر شد، همبنیانگذارانی در کنار خودشان داشته و از آنها یاری گرفتهاند. بنابراین، با دانستن این الگوی تکرار شونده در استارتآپهای موفق، به نظر میرسد که شما هم برای راهاندازی شرکت خودتتان نیاز به یک همبنیانگذار خواهید داشت.
چه افرادی میتوانند کارشان را به تنهایی شروع کنند؟
بر اساس دلایلی که پیش از این بر شمرده شد، اگر شما قصد راهاندازی یک شرکت را دارید، نیازمند یک همبنیانگذار در کنار خودتان هستید. اما اگر شما اشتیاق زیادی به راهاندازی استارتآپ خودتان دارید و میخواهید همین حالا این کار را انجام دهید و در عین حال یک همبنیانگذار مناسب که فوراً در کنار شما قرار گیرد نمیشناسید، باید چه کار کرد؟ آیا قبل از راهاندازی شرکت باید منتظر بمانید تا یک همبنیانگذار عالی پیدا کنید؟ یا باید ادامه دهید و کارتان شروع کنید؟
یک جواب پیشفرض برای این سؤال این است که با توجه به همه مزایایی که برای داشتن یک همبنیانگذار ذکر شد، شما باید تا زمانی که فرد مناسب را بیابید، صبر کنید. اما در طرف دیگر ماجرا، این واقعیت است که استارتآپهای موفقی هم در شتابدهندههایی مانند «Y Combinator» وجود داشتهاند که تنها با یک بنیانگذار کار خود را آغاز کردهاند. پس باید اشاره کرد که این اصل کلی صبر کردن تا پیدا کردن همبنیانگذار مناسب، استثناهایی هم دارد. در واقع، بنیانگذارانی که به تنهایی برای راهاندازی شرکت خودشان اقدام میکنند، باید دسترسی به دو شرط مهم داشته باشند:
- شرط اول این است که آنها ایدهای به شدت قانعکننده داشته باشند. آنها باید به کمک این ایده، موفق به حل یک مشکل شخصی خودشان شده باشند و در نتیجه، در چنین شرایطی نیاز به یافتن هیچ راه حل جدیدی نباشد؛ یا آنها متخصصان اصلی در حوزه خودشان هستند و در زمینه کارشان از فناوریهایی که مغفول مانده و ممکن است مشتریان به آنها علاقه نشان بدهند، اطلاع کافی دارند. در چنین شرایطی، با توجه به اینکه ایده آنها به شدت قانعکننده است، شاید نیازی به یک همبنیانگذار نباشند و آنها بتوانند کارشان را به تنهایی شروع کنند.
- شرط دوم این است که این بنیانگذاران مجرد، حداقل برای یک بازه زمانی کوتاهمدت، بتوانند بدون همراهی یک همبنیانگذار روی آن ایده متمرکز شده و به پیشرفتهایی دست بیابند. لازمه این شرط، این است که آنها افرادی فنی باشند و بتوانند اولین نسخه محصول را به تنهایی ساخته و آن را به سرمایهگذاران یا همبنیانگذاران بالقوه نشان دهند.
البته این تمام ماجرا نیست و بنیانگذاران مجرد خوب، نه تنها قادر به ساخت محصول و صحبت سازنده با کاربران هستند، بلکه یک سابقه جستجوی عالی هم برای پیدا کردن همبنیانگذاران داشته و با چشمانی باز حرکت میکنند تا اگر فرصتی پیش آمد، یک هم بنیانگذار عالی بیابند. شاید بهترین مثالی که میتوان برای این مسئله ذکر کرد، «درو هیوستون» (Drew Houston) و دراپباکس (Dropbox) باشد.
هیوستون در سال 2007 میلادی برای حضور در«Y Combinator» اقدام کرد. او این درد را حس کرده بود که افراد برای نگهداری فایلهای شخصیشان مشکلی جدی دارند. او ایده خوبی برای ساخت دراپباکس داشت و میدانست که میتواند یک راه حل خوب برای این مشکل ارائه کند. با این وجود، هیوستون همبنیانگذاری در کنار خودش نداشت. پائول گراهام (Paul Graham)، بنیانگذار «Y Combinator» به او پیام داد و گفت: «ما برنامه شما را دوست داریم، شما عالی هستید، ایده شما عالی است، اما ما واقعاً بدون یک همبنیانگذار به شما کمک مالی نمیکنیم. پس زمانی به ما مراجعه کنید که یک همبنیانگذار داشته باشید». هیوستون رفت و ایجاد پروتوتایپی از دراپباکس را ادامه داد و در عین حال، به دنبال همبنیانگذار هم بود و آرشا (Arasha) را پیدا کرد که بعداً مدیر ارشد فناوری دراپباکس شد و حالا به وضوح میتوان گفت که دراپباکس یک شرکت فوق العاده موفق است.
پس اگر مایلید که همین حالا برای راهاندازی یک استارتآپ اقدام کنید، اما همبنیانگذاری در کنار خودتان ندارید، لازم است صادقانه به این سؤالات پاسخ دهید: آیا واقعاً به آن اعتقاد دارید؟ فکر میکنید به اندازه کافی اغوا کننده هست؟ آیا به ایدهای که میخواهید روی آن کار کنید مطمئن هستید؟ هیچ ایده دیگری وجود ندارد که بخواهید پذیرای آن شوید؟ آیا بدون داشتن یک همبنیانگذار میتوانید پیشرفتی در کار داشته باشید؟ و اگر پاسختان به همه این سؤالات مثبت است، پس شروع کنید. اما اگر تردیدی وجود دارد و پاسخ مثبتی برای برخی از آنها ندارید، کمی صبر کنید تا یک همبنیانگذار برای راهاندازی شرکت در کنار خودتان داشته باشید.
مرجع: «Y Combinator»
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.