چهار شاخص مالی مهم برای نظارت بر عملکرد کسبوکار
مقدمه
در دنیای کسبوکار، همه به دنبال موفقیت و پیروزی هستند. اما منظور از موفقیت چیست؟ شاید از منظر یک بنیانگذار استارتآپی که خودش هم صاحب ایده بوده، در وهله اول دستیابی به اهداف عملکرد فنی محصول در اولویت باشد. دیگری ممکن است جذب سرمایهگذار را یک موفقیت بزرگ بداند. شاید هم مواردی همچون عرضه محصول نهایی به بازار و فروش بالای آن، یکی از المانهای عمومی موفقیت در نظر مالکان کسبوکار نوپا باشد.
فارغ از نوع نگاه به موفقیت کسبوکار، تعریف برخی شاخصهای کلیدی عملکردی (KPIs) برای رصد و نظارت بر کسبوکار و مسیر حرکت به سوی اهداف از پیش تعیینشده، بسیار مهم است. در میان این شاخصهای مختلف، شاخصهای مالی نقشی کلیدی ایفاء نموده و آینده کسبوکار به شدت به آنها وابسته میباشد. از همین رو، در مقاله حاضر سعی شده تا چهار شاخص کلیدی عملکرد مالی کسبوکار را به طور خلاصه معرفی کنیم.
شاخص کلیدی عملکرد چیست؟
یک «KPI»، معیاری برای رصد عملکرد کسبوکار و میزان موفقیت آن محسوب شده که بینشی مطلوب از قدرت مالی و عملیاتی شرکت فراهم میسازد. شاخصهای کلیدی عملکرد، بر مبنای هر نوع داده اطلاعاتی که برای کسبوکار اهمیت دارد، از فروش محصول گرفته تا نرخ کلیک برای تبلیغات وب و یا حتی نرخ مصرف مواد اولیه، قابل تعریف میباشد. در مجموع، تعریف شفاف یک «KPI» و اندازهگیری دقیق آن، میتواند تصویر مفیدی از سلامت کسبوکار در مقاطع زمانی مختلف ارائه نماید. لازم به تأکید است، زمانی «KPI»ها کارآمدتر میشوند که از آنها برای تجزیه و تحلیل روندها در طول زمان و سنجش پیشرفت اهداف یا مقایسه کسبوکار با سایر شرکتهای مشابه استفاده شود.
شاید از خود بپرسید که کدام شاخص کلیدی عملکرد بهتر است؟ در پاسخ باید گفت، آن شاخصی برای کسبوکار شما کارآمدتر خواهد بود که امکان تشخیص نقاط قوت (کارهایی که به خوبی انجام میشوند) و نقاط ضعف (کارهایی که باید بهبود یابند) را فراهم نماید. به عبارت بهتر، معیارهای ارزیابی عملکرد شرکتهای مختلف، متفاوت است. از طرف دیگر، تعیین مفیدترین و معنیدارترین شاخص کلیدی عملکرد، بسیار چالشبرانگیز بوده و در حالت کلی، این انتخاب به اهداف شرکت، مدل کسبوکار و فرآیندهای عملیاتی بستگی دارد. برخی از «KPI»ها تقریباً بهطور عمومی (در تمامی کسبوکارها و به شکل جهانی) قابل اجرا میباشند. اما برخی دیگر هم به الزامات و شرایط خاص صنعت ارتباط مییابند. برای درک بهتر، این نکته را در نظر بگیرید که آمار فروش یا میزان درآمد، یک شاخص عمومی و رایج در تمامی سطوح است، اما وضعیت موجودی مواد اولیه بیشتر به صنایع تولیدی مرتبط میشود. در مقابل، مشاغل و کسبوکارهای خدماتی ممکن است در ارزیابی کارایی خود، بر عملکرد کارکنان و شاخصهای مرتبط با آن متمرکز شوند. در نتیجه، برای کسبوکار خود بایستی مجموعهای از «KPI»ها را انتخاب کنید که بیشترین مطابقت را با اولویتهای تجاری و عملیاتی شما دارند.
شاخصهای مالی؛ ابزاری برای ارزیابی دقیق عملکرد شرکت
شاخصهای کلیدی عملکرد مالی، بخشی از معیارهای انتخابی هستند که به مدیران و متخصصان مالی در تجزیه و تحلیل کسبوکار و سنجش مسیر حرکت به سوی اهداف استراتژیک کمک میکنند. بررسیها نشان میدهد که برای نظارت بر موفقیت شرکتها و افزایش نرخ رشد آنها، طیف گستردهای از «KPI»های مالی قابل استفاده بوده که شناسایی و درک آنها توسط کارآفرینان استارتآپی، اهمیت بسیار زیادی دارد.
در پاسخ به اینکه چرا معیارها و شاخصهای مالی برای کسبوکار شما مهم هستند، باید به این نکته اشاره نمود که این شاخصها، همانند نشانگرها و چراغهای هشداردهنده خودرو، مدیران کسبوکار را قادر میسازند تا بر روی تصویری بزرگتر تمرکز نموده و با هدایت ایمن و هوشمندانه کسبوکار، هر گونه مشکل فوری را بدون درگیر شدن در جزئیات آن شناسایی نمایند. این دادههای اطلاعاتی که همچون قطعات یک پازل پیچیده در کنار هم قرار میگیرند، مدیریت شرکت برای دستیابی به اهداف خاص را تسهیل میکند.
شاخصهای مالی زیادی وجود دارد که عمدتاً بر مفاهیمی همچون سود، درآمد، هزینهها یا سایر نتایج مالی تکیه میکنند. در حالت کلی، این شاخصها را میتوان در پنج گروه تقسیمبندی نمود:
1. شاخصهای سودآوری (Profitability KPIs)، مانند حاشیه سود خالص و ناخالص؛
2. شاخصهای نقدینگی (Liquidity KPIs)، مانند نسبت جاری (نسبت سرمایه در گردش)؛
3. شاخصهای کارآمدی (Efficiency KPIs)، مانند گردش موجودی و گردش حسابهای دریافتنی؛
4. شاخصهای ارزشیابی (Valuation KPIs)، مانند سود هر سهم و نسبت قیمت به درآمد؛
5. شاخصهای ارزش بازار حقوق صاحبان سهام (Leverage KPIs)، مانند نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام.
چهار شاخص مالی مهم برای کنترل بر عملکرد استارتآپ
استارتآپها هم مانند سایر کسبوکارها، اعم از شرکتها و صنایع بزرگ یا شرکتهای کوچک و متوسط تولیدی و خدماتی، نیازمند تعریف و بهکارگیری شاخصهای حداقلی برای نظارت بر عملکرد خود میباشند. این شاخصها باید به نحوی تعریف شود که به اتخاذ تصمیمات تجاری آگاهانه و مفید کمک نموده، عملکرد مالی شرکت را روشن ساخته و امکان جستجوی منابع مالی را برای بنیانگذاران و مدیران فراهم آورد. اما در این میان، تعریف شاخصهای پیچیده و مبتنی بر دادههای اطلاعاتی خاص، آن هم در ابتدای راهاندازی یک کسبوکار جدید، کمی دشوار است. کارآفرینان نوپا به برخی شاخصهای مالی ساده و سرراست نیاز دارند که هم به سادگی در دسترس بوده و هم تصویری کلی از وضعیت عملکردی شرکت برایشان مجسم نماید.
در ادامه، با چهار مورد از مهمترین شاخصهای مالی که استارتآپها با آنها سروکار دارند، آشنا میشویم:
الف) جریان نقدینگی (Cash flow):
جریان نقدی یا میزان ورود و خروج پول از کسبوکار، یکی از مهمترین شاخصهای عملکردی در حوزه مالی است. بن ریچموند (Ben Richmond)، یک مدیر مالی ارشد در شرکتهای فناور آمریکایی، از یک قیاس جالب برای این شاخص استفاده میکند. وی کسبوکار را بهعنوان یک فراری شگفتانگیز و جریان نقدی را بنزین آن میداند: «اگر بنزین نداشته باشید، فراری شما چیزی جز یک وسیله تزئینی در گاراژ نخواهد بود».
اکثر نرمافزارهای حسابداری به شما این امکان را میدهند که جریان وجوه نقدی را به صورت خودکار ایجاد کنید. ریچموند میگوید، درک اینکه چقدر پول نقد در دست دارید، اولین قدم از بررسی وضعیت کسبوکار از منظر مالی است. در ادامه، قادر به ترسیم پیشبینیهایی برای آینده بوده و بر مبنای آنها میتوانید برنامهریزیهای لازم را انجام دهید.
ب) سود (Profit):
کسب سود، هدف اصلی بسیاری از کسبوکارها است. گزارش سود و زیان در یک بازه زمانی مشخص، یکی از مفیدترین گزارشاتی است که میتواند عملکرد کسبوکار را به صورت خلاصه به شما نشان دهد.
مانند جریان وجوه نقدی، نرمافزارهای حسابداری قادر به تولید صورت سود و زیان نیز میباشند. پس از دریافت این گزارش، به منظور به حداکثر رساندن سود و کاهش هزینههای غیر ضروری، میتوانید فرصتهای پیش رو را شناسایی نموده و موفقترین محصولات و خدمات خود را اولویتبندی کنید.
ج) حسابهای پرداختنی (Accounts Payable):
این ضربالمثل رایج را در نظر بگیرید: «برای پول درآوردن باید پول خرج کنید». با نظارت و کنترل فعال بر حسابهای پرداختنی خود (پولی که برای خریدهای اعتباری به فروشندگان یا تأمینکنندگان بدهکار هستید)، میتوانید تعیین کنید که در چه زمانهایی، به چه مقدار پول نقد نیاز دارید.
شما باید مطمئن شوید که پول کافی برای ادامه کار و پرداخت به موقع به فروشندگان و تأمینکنندگان خود دارید. سالی مولینز تامپسون (Sallie Mullins Thompson)، یک حسابدار رسمی که با صاحبان مشاغل کوچک و متوسط کار میکند، در این خصوص میگوید: «نداشتن نقدینگی کافی از درآمدهای تجاری برای انجام تعهدات مالی، یکی از مهمترین دلایل شکست مشاغل و کسبوکارها است».
پرداخت به موقع (یا حتی زودهنگام)، به شما امکان میدهد تا رابطه خوب خود با تأمینکنندگان و ... را حفظ کنید، از تخفیفهای پرداخت احتمالی استفاده نموده و بر اعتبار تجاری خود بیفزایید. این امر، در جذب سرمایههای بعدی شما به شدت اثرگذار خواهد بود.
د) حسابهای دریافتنی (Accounts Receivable):
کدام یک از فاکتورهای مالی شما مهمتر هستند؟ چقدر طول میکشد تا مشتریان این فاکتورها را پرداخت کنند؟ چه مقدار از پول نقد متعلق به شما، در فاکتورهای پرداخت نشده بلوکه شده است؟ پاسخ همه این سؤالات، در شاخص مالی حسابهای دریافتنی مستتر است (پولی که مشتریان در قبال کالاها یا خدماتی که قبلاً تحویل گرفتهاند، به کسبوکار شما بدهکار هستند).
پیگیری حسابهای دریافتنی، دارای مزایای مشابهی با شاخص حسابهای پرداختنی است. با تعیین یک تخمین واقعبینانه برای پرداخت فاکتورهای مشتریان (و اطمینان از اینکه آنها به موقع بدهی خود را پرداخت میکنند)، میتوانید جریان نقدینگی خود را بهتر مدیریت کرده و از ضررهای احتمالی جلوگیری کنید.
مراجع: «Entrepreneur» و «NetSuite»
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.