کارآفرین کیست؟
مقدمه
یکی از کلیدواژههایی که در دنیای کسبوکار مدرن به کرات شنیده میشود، کارآفرینی و بهطور خاص کارآفرینی فناورانه است. مثالهای متعددی از تلاشهای موفق کارآفرینان جوان و جویای نام وجود دارد که با تکیه بر یک ایده فناورانه و عرضه یک محصول یا خدمت کاملاً متفاوت، نظم موجود بازار را در هم شکسته و خود را بهعنوان پیشگام و شروعکننده عصری جدید در دنیای فناوری مطرح ساختهاند. مثال بارز این موضوع، مارک زاکربرگ (Mark Zuckerberg) و توسعه و تجاریسازی شبکه اجتماعی فیسبوک است که به همراه خود، دنیایی جدید و مملو از سرگرمیهای فردی، فرصتهای کسبوکار و حتی اثرگذاریهای کلان ملی و بینالمللی را به همراه داشته است. البته این موفقیتهای کارآفرینانه، به دنیای نرمافزار و کامپیوتر ختم نشده و تلاشهای افرادی همچون ایلان ماسک (تسلا و اسپیس ایکس) در حوزه فناوریهای سخت، برندهای مشهور و موفقی را در سطح جهان پدید آورده است.
در حالی که امروزه کارآفرینی به موضوعی جذاب برای افراد، شرکتها و حتی مقامات دولتی و سیاستگذاران کشورها بدل شده، اما این پرسش جدی مطرح است که اصلاً کارآفرینی چیست؟ و از آن مهمتر، کارآفرین موفق چه ویژگیهایی دارد؟
در این نوشتار، با تأکید بر موضوعات فناوری و نوآوری، مفهوم کارآفرینی مورد بررسی قرار گرفته و با مهمترین ویژگیهای شخصیتی و الزامات یک کارآفرین آشنا شویم.
کارآفرین کیست؟
شاید بسیاری از مردم، کارآفرینی را مترادف با راهاندازی یک کسبوکار جدید بشناسند؛ اما به نظر میرسد که کارآفرینی، مفهومی عمیقتر از این باور عمومی داشته باشد. کارآفرینی چیزی فراتر از راه انداختن یک کسبوکار برای خود بوده و موفقیت در آن، علاوه بر تلاش و کوشش طاقتفرسا، نیاز به ذهنی خلاق و مبتکر و خلق ایدههای نوآورانه دارد. خلاقیت و نوآوری در فرآیند کارآفرینی و موفقیت آن نقشی پررنگ داشته و این مسئله، بهویژه هنگامی که پای فناوریهای پیشرفته در میان باشد، کلید موفقیت کارآفرینیهای دنیای مدرن به حساب میآید. بر این اساس، تأکید بر ایدهپردازی خلاقانه، توسعه سیستماتیک ایدههای فنی جدید و ترویج یک فرهنگ کارآفرینی مبتنی بر نوآوری، در دستور کار سیاستگذاران و علاقهمندان به کارآفرینی فناورانه قرار گرفته است.
کارآفرینی، واژهای نسبتاً قدیمی و با ریشه فرانسوی (Entreprende) بوده که به معنای متعهد شدن است. این واژه، از حدود سیصد سال قبل، از سوی اقتصاددانانی همچون ریچارد کانتیلون (Richard Cantillon) و آدام اسمیت (Adam Smith) بکار گرفته شد. از این منظر، کارآفرین کسی است که با تقبل مخاطرات یک فعالیت اقتصادی، متعهد به سازماندهی و مدیریت آن میشود. لازم به تأکید است که آنچه اقتصاددانان مذکور از کارآفرینی و یک فرد کارآفرین متصور بودند، متفاوت از چیزی است که امروزه به این واژهها اطلاق میشود. به عبارت بهتر، شکلگیری کارآفرینی بهعنوان یک دانش مهارتی و اینکه افرادی را متخصص کارآفرینی بدانیم، یا داشتن یک انتخاب دشوار بین کارمندی و کارآفرینی، چیزی است که کمتر از یک قرن قدمت دارد.
کارآفرینی، به معنای خلق ارزشافزوده است. در دنیای امروز، ایدهها و شرکتهایی مورد توجه قرار میگیرند که ارزشی جدید و متفاوت خلق نموده و عملاً با یک نوآوری فناورانه، نظم موجود در بازار را به کلی در هم میریزند. در کنار ارزشآفرینی، شاید یکی از مهمترین مشخصههای کارآفرینان موفق، تأکید بر درآمدزایی و سودآوری است. درست است که امروزه مفاهیمی تحت عنوان کارآفرینی اجتماعی بدون تأکید بر درآمدزایی هم پدید آمده است، اما از دیرباز، آنچه بهعنوان انگیزه اصلی کارآفرینان و نوآوران در توسعه ایدههای جدید مطرح بوده، سودآوری و درآمدزایی ناشی از تجاریسازی ایده بوده است. بر این اساس، کارآفرینی موفق است که پول خوبی به دست آورده باشد!
یک کارآفرین را میتوان از نظر رفتار اقتصادی و آثار و پیامدهای کارهایش تحلیل نمود. فعالیت اقتصادی یک کارآفرین، لزوماً به معنای ابداع و آفرینش چیزهای جدید نیست. وی میتواند دانش و فناوری موجود را برای رفع یک نیاز موجود یا بالقوه به کار گرفته و مثلاً با بهبود یک خدمت موجود یا حتی استفاده از یک محصول فعلی در یک کاربری جدید، ایجاد ارزشافزوده و سودآوری را دنبال نماید. بر این اساس، کارآفرینی نوآورانه به معنای خلاقیت در خلق ایدههای جدید و نه محصولات یا فناوریهای جدید است. ایدههای کسبوکار، مبتنی بر خلاقیت فردی کارآفرین و با تأکید بر نیاز بازار ایجاد میشوند و ممکن است صرفاً یک بستهبندی جدید و یا حتی یک روش توزیع خلاقانه را شامل گردد.
بهتر است برای دانستن معنای کارآفرین و کارآفرینی، به تعاریف ارائه شده توسط برخی از بزرگان این حوزه توجه کنیم:
- ژوزف شومپیتر (Joseph Schumpeter)، پدر کارآفرینی مدرن و یکی از صاحبنظران حوزه فناوری و نوآوری میگوید: «کلید اصلی کارآفرینی، درک و بهرهبرداری از فرصتها است». البته این اندیشمند صاحب سبک، کارآفرینی را تنها در فرصتجویی و فرصتپروری خلاصه نکرده و بهطور خاص، رابطه بین کارآفرینی و نوآوری را در قالب کارآفرینی نوآورانه مورد توجه قرار داده است.
- ریچارد کانتیلون (Richard Cantillon)، اقتصاددان فرانسوی قرن هفدهم میلادی، ریسکپذیری را مهمترین جوهره وجودی کارآفرینی میداند. وی در این خصوص میگوید: «کارآفرین کسی است که کسبوکاری راهاندازی نموده و ریسک آن را میپذیرد، به این امید که از این ریسک کردن، سودی به دست آورد». لازم به تأکید است، این ریسکپذیری زمانی به موفقیت میرسد که با خلق ارزش همراه باشد. به عبارت بهتر، یک استارتآپ کوچک چند نفره که ارزش بسیار بالای اقتصادی ایجاد میکند، بسیار ارزشمندتر از یک کسبوکار بزرگ چند صد نفره است که ارزش آنچنانی تولید نمیکند. به نظر میرسد که گزینه نخست، به معیارهای کارآفرینی نزدیکتر باشد.
- هوارد استیونسن (Howard Stevenson)، استاد دانشگاه هاروارد و از ایدهپردازان مشهور حوزه کارآفرینی میگوید: «کارآفرینی، تعقیب فرصتها است. فرصتهایی که فراتر از منابع در دسترس فعلی ما هستند». این تعریف کوتاه و موجز، دو مفهوم کلیدی را در خود جای داده است: 1) تأکید بر جستجو و رصد فرصتها و 2) محدود نشدن به منابع در دسترس. از این منظر، کارآفرینی را میتوان یک فرآیند پیوسته و مستمر دانست که طی آن، افراد نوآور و خلاق، فرصتهای جدید را کشف نموده و بدون توجه به منابعی که در اختیار دارند، اقدام به بهرهبرداری از فرصت و عرضه محصول یا خدمتی مبتنی بر آن میکنند.
- پیتر دراکر (Peter Drucker)، نظریهپرداز برجسته حوزه مدیریت، کارآفرینی را یک رشته علمی نوین میداند. وی معتقد است: «بخش عمده چیزی که پیرامون کار آفرینی میشنوید، اشتباه است. کارآفرینی جادو نمیکند، ارتباطی هم با ژنتیک افراد ندارد. این هم رشتهای تخصصی همچون دیگر علوم است که میتوان آن را آموخت».
- جی بی سی (J. B. Say)، اقتصاددان مشهور فرانسوی که معتقد به رقابت آزاد و رفع محدودیت های تجاری بود، کارآفرین را یک عامل اقتصادی میداند که مجموعه نهادههای تولید، نیروی کار، سرمایه و زمین را با هم متحد نموده و برای افزایش ارزش محصولات خود بکار میگیرد».
- ویلیام گارتنر (William B. Gartner)، استاد حوزه کارآفرینی میگوید: «کارآفرین فردی است که یک کسبوکار جدید که تا قبل از آن وجود نداشته را راهاندازی میکند».
- پروفسور پیتر کلاین (Peter Klein)، استاد کارآفرینی و اقتصاد دانشگاه میسوری (University of Missouri)، تعریف کارآفرینی را از سه جنبه شغلی، ساختاری و عملکردی مورد توجه قرار میدهد. از منظر شغلی، کارآفرین فردی است که خوداشتغالی را در نقطه مقابل یک قرارداد کاری تمام وقت و مبتنی بر دستمزد مشخص و از پیش تعیین شده از سوی کارفرما انتخاب میکند. ویژگیهای ساختاری یک کارآفرین، بیشتر به شرکتهای کوچک و استارتآپی میپردازد که نیازمند پویاییهای بیشتری نسبت به میانگین صنعت بوده و کارآفرین میبایست این سطح بالا از تغییرات و پویایی را به خوبی مدیریت نماید. در نهایت، جنبههای کارکردی کارآفرین، به مجموعه اقدامات و تصمیمگیریهای عملیاتی در بازار میپردازد.
یک کارآفرین چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
از آنجاکه تعاریف متعددی از کارآفرینی وجود دارد، لذا ارائه یک پاسخ دقیق و مورد تأیید همگان برای این پرسش که «چه کسی کارآفرین است»، کمی دشوار خواهد بود. اما پیچیدهتر و مهمتر از اینکه کارآفرین کیست، این واقعیت است که یک کارآفرینی چه ویژگیهایی باید داشته باشد. بیشک کارآفرینان موفق صفات و ویژگیهای زیادی دارند. با این وجود، در ادامه برخی از مشخصههای بارز و مشترک در آنها ارائه شده است.
1. پشتکار:
ورود به یک مسیر ناشناخته و شروع همه چیز از نقطه صفر مرزی، نیازمند پشتکاری قابل توجه است. کارآفرینان موفق، ساعت اداری برای کار کردن ندارند؛ تعطیلات رسمی و غیررسمی نمیشناسند؛ فراز و فرودهای موجود در مسیر کسبوکار و هزاران مشکل و سختی موجود در این مسیر، اگرچه ممکن است خم به ابروی آنها بیاورد و حتی کمرشان را خم کند، اما آنقدر پشتکار دارند که دوباره کمر به همت بسته و به طی نمودن این مسیر سخت و پیچیده ادامه دهند. آنها از زمان شروع کار میدانند که به یک مسیر پرچالش و انرژیبر وارد میشوند که بخش زیادی از زندگی آنها، حال و آیندهشان را تحت تأثیر قرار میدهد.
2. ریسکپذیری:
کارآفرینان در جادهای قدم میگذارند که یک سر آن شکست و از دست دادن همه چیز است. بدون شک، ورود به چنین مسیری، ریسکپذیری زیادی لازم دارد. یک کارآفرین، قمار بزرگی بر سر حال و آینده خود انجام میدهد و در عوض دریافت یک حقوق بیدردسر یا کمدردسر کارمندی، خود را وامدار زمین و زمان میکند. حتی ماندن در مسیر کارآفرینی و موفق شدن در آن که لحظه به لحظه با تصمیماتی خطیر برای پس زدن موانع همراه است، قدرت ریسک بالایی میطلبد. از آنجا که کارآفرینان به دنبال موفقیتهایی بزرگ هستند، در این مسیر ریسکهای زیادی را به جان میخرند.
3. عملگرایی:
«به عمل، کار برآید، به سخن راندن نیست». کارآفرینی به معنای تحقق ایده و تلاش برای بهرهبرداری از فرصتها است. بنابراین، آنچه کارآفرینان را از دیگر افراد متمایز میکند، عملگرا بودن آنها است. تصور کنید که در جمعی دوستانه یا خانوادگی نشستهاید و هر کسی نکتهای میگوید. در این بین، ممکن است چندین و چند ایده به ظاهر جالب هم مطرح شود که همه در مورد آنها اظهار نظر میکنند. تفاوت در اینجا است که پس از پایان گپ و گفت، به جز آنهایی که ذهنی خلاق، جستجوگر و کاملاً عملیاتی دارند، سایرین به دنبال کارشان میروند و تمامی صحبتها را فراموش میکنند. این افراد، مدتی بعد و درست وقتی که میفهمند ایده مذکور به تحقق پیوسته، با خود میگویند: «ای کاش، من این کار را کرده بودم».
4. خلاقیت:
یکی از فاکتورهای مهم برای موفقیت در کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری است. اهمیت این موضوع به حدی است که تأکید بر یک ایده نو کفایت نکرده و خلاقیت و نوآوری، باید در تکتک فعالیتها و در تمامی مسیر کارآفرینی جاری و ساری باشد. کارآفرین موفق کسی است که در مواجهه با مشکلات و چالشها، خلاقانه فکر کرده و حتی برخی از آنها را به فرصت مبدل نماید. طراحی و توسعه فنی مبتنی بر نوآوری، تیمسازی خلاقانه، بازاریابی متفاوت و حتی بستهبندی جذاب و منحصربهفرد محصول، همگی بیانگر خلاقیت ذهنی تیم بنیانگذار یک استارتآپ است.
5. استقلالطلبی:
یک کارآفرین را بهراحتی نمیتوان در چهارچوبهای خاص کارمندی زندانی کرد. از چنین شخصیتی نمیتوان انتظار داشت که برای شرکتی دیگر کارت ورود و خروج بزند و وقت و عمر و انرژی خود را در قالب بوروکراسیهای اداری در شرکتهای بزرگ و کوچک دیگران صرف کند. اگرچه این افراد ممکن است برای چند سالی در شرکتهای دیگر مشغول به کار شوند، اما هیچ وقت در پوست خود نگنجیده و همواره به دنبال حرکتی برای بیرون آمدن از پیله خود میباشند. البته باید به یک تفاوت ظریف بین کارآفرینان معمول و کارکنانی که در یک سازمان اختیارات لازم برای نوآوری، ایدهپردازی و توسعه محصولات و خدمات و یا حتی فرآیندهای جدید را دارند نیز توجه نمود. این افراد که اصطلاحاً کارآفرینان سازمانی نامیده میشوند، برخلاف کارآفرینان فردی، از پول و منابع سازمانی برای پیشبرد ایدههای خود استفاده کرده و در عین حال، به دلیل محدودیتهای ساختاری، نمیتوانند کاملاً مستقل عمل کنند.
6. فرصتطلبی:
در کنار ذهن خلاق یک کارآفرین، چشمان باز وی، سلاحی بسیار مهم و حیاتی است. کارآفرین باید با چشمان باز خود، بتواند از کاه، کوه بسازد. وی باید در زمان و موقعیت مناسب فرصتها را شناخته و نسبت به آنها واکنش نشان دهد. اما این بدین معنی نیست که کارآفرین منتظر ایجاد فرصت میماند، بلکه کارآفرین فرصتهای جدید را برای کسبوکار خود میآفریند و فرصتهای موجود را هم توسعه میدهد.
7. انعطافپذیری:
مسیر کارآفرینی، یک مسیر صاف و هموار و با دستاندازهای شناخته شده و دستورالعملها و چراغهای راهنمای واضح نیست. کارآفرین موفق، باید بسته به شرایط پیش رو، انعطاف از خود نشان داده و تعدیل یا حتی تغییر موضع داشته باشد. وی باید این آمادگی را داشته باشد که در مذاکره با کارفرما، مشتری و حتی کارمندان یا تأمینکنندگان مواد اولیه خود، با انعطاف لازم برخورد نماید. یک کارآفرین موفق، حتی آنقدر انعطاف دارد که در مسیر توسعه ایده، زمانی که متوجه انتخاب اشتباه ایده یا مسیر فنی طی شده یا یک تصمیم اشتباه میگردد، به راحتی و بدون دغدغه ذهنی مسیر را تغییر دهد.
8. میل/ امید به موفقیت:
اگرچه میل داشتن و امید داشتن دو مسئله متفاوت هستند، اما هر دو از الزامات یک کارآفرینی موفق میباشند. کارآفرین موفق آنقدر برای رسیدن به موفقیت میل و اشتیاق دارد که هیچ چیز، حتی یک زندگی نسبتاً راحتتر کارمندی مانعی برایش نمیتراشد. اما مکمل این میل، امید به موفقیت است. در این مسیر، شکست یک اتفاق طبیعی است. کارآفرینان باور دارند که فقط افرادی شکست نمیخورند که هیچ کاری نکرده باشند. به همین دلیل، حتی در دل شکستها هم آنها امید دارند که موفق میشوند.
9. آیندهنگری:
پیشبینی آینده و آمادگی برای مواجهه با آن، یکی از مهمترین ویژگیهای کارآفرینان موفق است. داستانهای بسیاری از ایدههای جدید و کسبوکارهای مشهور وجود دارد که در ابتدای کار، مورد تمسخر دیگران بوده و در میان جامعه و اطرافیان، اعتقادی به موفقیت حتی یک درصدی آن هم وجود نداشت. با این حال، گذر زمان نشان داد که کارآفرینان و صاحبان ایده، چیزی را در گذشته دیده بودند که مردم عادی قادر به درکشان نبوده و از آنها غافل میشدند.
انگیزه و محرکهای کارآفرینی
یک پرسش کلیدی در ارتباط با کارآفرینی این است که چرا یک فرد به کارآفرینی علاقهمند میشود؟ چه چیزی از یک فرد معمولی (ولو خلاق و ایده پرداز)، یک کارآفرین موفق میسازد؟
در پاسخ باید گفت که برخی ویژگیهای شخصیتی، نظیر کنجکاوی، خلاقیت، انعطافپذیری، رهبری، اشتیاق و اعتمادبهنفس، میتواند افراد را به کارآفرینان موفق بدل نماید. در کنار این ویژگیها، مزایای کارآفرینی هم بهعنوان یک فاکتور انگیزشی قدرتمند عمل میکند. اینکه بدانید تصمیمگیرنده اصلی کسبوکار خودتان هستید و مختار به همکاری یا عدم همکاری با شرکا، زمان استراحت یا کار کردن و حتی چگونگی ورود به بازار (و حتی کدام بازارها) هستید، جذابیت زیادی برایتان ایجاد میکند.
از سوی دیگر، پتانسیل درآمدی و سودآوری یک فعالیت کارآفرینانه (علیالخصوص اگر مبتنی بر نوآوری باشد)، بسیار زیاد است. این مزیت را باید کاملاً نسبی و همراه با ریسکپذیری شخصیتی کارآفرینان در نظر گرفت، چرا که لزوماً این سود چشمگیر محقق نشده و شاید سرانجام کار، شکستی بزرگ باشد. از این منظر، کارآفرینی در نقطه مقابل کارمندی قرار دارد. یک درآمد ثابت و بدون ریسک که منطقاً پتانسیل افزایش چند برابر شدن را نخواهد داشت، در مقابل یک طیف صفر و صد از درآمد! در چنین موقعیتی، افراد معمولی با نگاهی بدبینانه، نقطه صفر را پررنگتر دیده و کارمندی را ترجیح میدهند، در حالی که کارآفرینان فقط روی نقطه صد متمرکز شده و قید حقوق ثابت کارمندی را میزنند.
یکی دیگر از انگیزههای کارآفرینی، فرصت ایجاد تغییرات بزرگ در جهان است. بسیاری از کارآفرینان، نه لزوماً برای سودآوری، بلکه برای کمک به اقتصاد محلی، ملی و بینالمللی پای به میدان نهاده و توانستهاند تحولات بزرگی در سبک زندگی بشر و بهبود آن پدید آورند. لحظهای به توسعه و تکامل صنعت کامپیوتر و نقش بیل گیتس در تجاریسازی کامپیوترهای خانگی دقت کنید. وی نمونه یک کارآفرین موفق است که در عین سودآوری شخصی، منافع قابلتوجهی برای نسل بشر به ارمغان آورده است.
در پایان، به این نکته کلیدی باید دقت نمود که کارآفرینی به یک اکوسیستم پشتیبان و پرورشدهنده نیاز دارد. همانطور که کارآفرینان در صورت نداشتن ویژگیها و انگیزههای لازم نمیتوانند موفق شوند، حتی با داشتن این فاکتورها هم تضمینی برای موفقیتشان نیست، بهویژه اگر در محیط یا کشوری فعالیت میکنند که ریسک و خطرپذیری را تشویق نمیکند، تحمل شکست پایین است، سرمایه انسانی ماهر و متخصص وجود ندارد و مهمتر از آن، قادر به تأمین مالی مناسب صاحبان ایده نیست.
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.