آخرین مقالات

انواع کارآفرینی و ویژگی‌های آن‌ها

انواع کارآفرینی و ویژگی‌های آن‌ها

مقدمه

کارآفرین بودن به چه معنا است؟ هنگامی که شما می‌خواهید کسب‌وکار جدیدی راه بیندازید، چه ویژگی‌ها و الزاماتی را باید در نظر بگیرید؟ آیا تأسیس یک کسب‌وکار کوچک چند نفره، با اداره یک شرکت بزرگ چند صد نفره متفاوت نیست؟

این پرسش‌ها، به یک موضوع جانبی و در عین حال مهم در ارتباط با کارآفرینی و راه‌اندازی کسب‌وکارهای جدید اشاره دارد: «انواع کارآفرینی و تفاوت‌های آن‌ها». درست است که در یک تعریف ساده و کوتاه، کارآفرین کسی است که کسب‌وکار جدیدی راه‌اندازی می‌کند، اما تأمین مالی این کسب‌وکار، توسعه محصول، نحوه تیم‌سازی و تعامل با افراد، فروش و بازاریابی و حتی توزیع محصول نهایی، به ابعاد کسب‌وکار ایجاد شده وابسته است.

بر همین اساس، در این مقاله به چهار نوع کارآفرینی، شامل «کسب‌وکارهای کوچک، استارت‌آپ‌های مقیاس‌پذیر، شرکت‌های بزرگ و کارآفرینی اجتماعی» پرداخته شده و ویژگی‌ها و مشخصه‌های کلیدی هر یک را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می‌دهیم.

 

مسیر کارآفرینی

کارآفرینی یک مفهوم سهل و ممتنع است، بدین معنا که در عین سادگی و شفافیت، نوعی پیچیدگی ماهوی در آن به چشم می‌خورد. تقریباً تمامی صاحب‌نظران این حوزه اذعان دارند که هیچ راه دقیق و منحصربه‌فردی برای کارآفرین شدن وجود ندارد. با این وجود، مسیر کلی معمولاً چیزی شبیه به این است:

  • یافتن ایده‌ای مناسب برای یک کسب‌وکار منحصربه‌فرد یا دارای تقاضای بالقوه
  • کسب اطلاعات و تجربه در حوزه‌های مختلف کسب‌وکار، از جمله امور مالی و حسابداری، مدیریت و بازاریابی
  • تدوین یک طرح کسب‌وکار واقع‌بینانه به همراه برنامه‌ریزی برای تأمین منابع مالی لازم
  • جذب و استخدام کارکنان و مدیران مستعد و ماهر برای توسعه، آزمایش، پیاده‌سازی، پشتیبانی و نگهداری محصولات تولیدی
  • طراحی و به‌کارگیری استراتژی‌هایی برای عرضه محصول یا خدمت و جذب و حفظ مشتریان
  • بررسی راه‌های افزایش درآمد و توسعه کسب‌وکار از طریق ورود به بازارهای جدید و گسترش سبد محصولات

 

انواع کارآفرینی

فارغ از این گام‌های کلی (و جزئیات بسیار زیاد هر یک از آن‌ها)، توجه به مفهوم کارآفرینی و شناخت دقیق تفاوت‌های بین انواع کارآفرینی، می‌تواند موفقیت شما در این ماجراجویی هیجان‌انگیز تا حد زیادی افزایش دهد. مدل‌های اصلی کارآفرینی به شرح زیر است:

 

الف) کسب‌وکارهای کوچک:

بنا بر گزارش اداره مشاغل کوچک آمریکا (SBA)، بیش از 99 درصد از کسب‌وکارهای آمریکایی، در دسته کسب‌وکارهای کوچک قرار می‌گیرند. این آمار، به خوبی نقش کلیدی کارآفرینی‌های مبتنی بر کسب‌وکارهای کوچک را در اقتصاد جوامع امروزی نشان می‌دهد.

یک کسب‌وکار کوچک، می‌تواند هر شرکت دلخواه، رستوران یا حتی یک فروشگاه خرده‌فروشی باشد که توسط بنیان‌گذاران آن راه‌اندازی شده و قصدی برای تبدیل آن به یک کسب‌وکار بزرگ (مثلاً یک فروشگاه زنجیره‌ای با شعبات فراوان در سرتاسر کشور) وجود نداشته باشد. کارآفرینان متمرکز بر این نوع از کارآفرینی، معمولاً پول و منابع مالی فردی خود را برای تأسیس کسب‌وکارشان بکار می‌گیرند و تنها در صورتی کسب درآمد می‌کنند که این تجارت به موفقیت برسد.

چند ویژگی اصلی وجود دارد که کارآفرینان مبتنی بر کسب‌وکارهای کوچک را از بقیه متمایز می‌کند:

  • آن‌ها معمولاً تنها بر روی یک محصول یا خدمت و یک بازار واحد و عمدتاً محلی متمرکز می‌شوند. مطالعات صورت گرفته نشان می‌دهد که در مرحله راه‌اندازی کسب‌وکارهای کوچک، کارآفرینان احتمالاً هیچ برنامه‌ای برای گسترش شرکت در آینده نزدیک ندارند.
  • هدف اولیه کارآفرینان کسب‌وکارهای کوچک، کسب سود است. البته در برخی موارد، برخی انگیزه‌های مرتبط با تغییر و تحولات اجتماعی هم چاشنی کسب درآمد می‌شود. اما عموماً کسب سود در قلب تمامی اقدامات و طرح‌های ذهنی بنیان‌گذاران آن‌ها قرار دارد.
  • اکثر کسب‌وکارهای کوچک، به سرمایه‌های فردی و در مراحل بعدی، به اخذ وام متکی هستند. سرمایه‌گذاران خارجی و خطرپذیر، به ندرت وارد این مدل از کارآفرینی می‌شوند.

در کنار این مشخصه‌ها، برخی از بزرگ‌ترین چالش‌های پیش روی کارآفرینان کسب‌وکارهای کوچک به شرح زیر است:

  • لزوم اطمینان یافتن از جریان نقدینگی پایدار بدون اتکا به سرمایه‌گذاری خارجی
  • محدودیت صرف وقت برای خانواده و دوستان
  • اثرات ناشی از تحول فناوری و تغییرات بازار
  • نیاز به یک استراتژی بازاریابی هوشمندانه برای جذب مخاطبین هدف
  • حفظ شهرت و اعتبار کسب‌وکار در قالب نام تجاری شرکت
  • روند جهانی شدن و رقابت فزاینده در بسیاری از حوزه‌ها و صنایع

 

ب) استارت‌آپ‌های مقیاس‌پذیر:

راه‌اندازی یک کسب‌وکار استارت‌آپی را می‌توان دومین نوع از کارآفرینی دانست که البته در مقایسه با کسب‌وکارهای کوچک، کمتر رایج است. استارت‌آپ‌ها را از منظر دیگری هم می‌توان نگریست. دنیا، دنیای فناوری و نوآوری است و همین موضوع، باعث شده تا کسب‌وکارهای نوپا که اغلب ایده‌ای نو و خلاقانه برای بهره گرفتن از فناوری به منظور رفع یک مشکل یا نیاز را در دستور کار قرار می‌دهند، در مرکز توجهات رسانه‌ای قرار گیرند.

استارت‌آپ‌ها اغلب در یک مقیاس بسیار کوچک (یک بذر اولیه شامل ایده نوآورانه و یک یا چند بنیان‌گذار) شروع به کار می‌کنند. آن‌ها پس از بسط ایده خود و تولید یک نمونه اولیه، تیم‌سازی را آغاز کرده و با استفاده از سرمایه‌گذاری خارجی (اغلب از طریق سرمایه‌گذاران خطرپذیر)، ایده را پرورش داده و به سمت توسعه مقیاس حرکت می‌کنند. بسیاری از شرکت‌های فناور دره سیلیکون، نظیر فیسبوک، گوگل و حتی مایکروسافت، از همین مدل پیروی کرده‌اند. آن‌ها با امکانات اولیه بسیار ناچیز و از یک اتاق زیر شیروانی یا گاراژ خانه شخصی خود شروع کرده و در نهایت یک امپراتوری بزرگ به جا می‌گذارند. بر این اساس، یک کارآفرینی استارت‌آپی را می‌توان شبیه به کسب‌وکار کوچکی دانست که اهداف بلند مدت آن برای توسعه و تکامل بسیار بلندپروازانه‌تر است!

چند ویژگی اصلی وجود دارد که کارآفرینان استارت‌آپی را از بقیه متمایز می‌کند:

  • کارآفرینان نوپا، مشابه با گروه نخست، شرکت خود را در مقیاس نسبتاً کوچکی راه‌اندازی می‌کنند، اما بر خلاف آن‌ها، از همان ابتدا یک چشم‌انداز متعالی و بزرگ از رشد کسب‌وکار و افزایش مقیاس را در ذهن مجسم کرده‌اند.
  • کارآفرینان استارت‌آپی، تنها به دنبال کسب سود نیستند. آن‌ها در پی ایجاد درآمدی پایدار و بسیار بزرگ هستند که می‌تواند دست آن‌ها را برای سرمایه‌گذاری در ایده‌های بعدی بازه نموده و تقویت رشد و توسعه کسب‌وکار را در پی داشته باشد.
  • متداول‌ترین روش برای تأمین مالی یک استارت‌آپ مقیاس‌پذیر، جذب سرمایه از فرشتگان کسب‌وکار و صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر (VCs) و البته پلتفرم‌های سرمایه‌گذاری جمعی به‌عنوان یک روش نوین و کارآمد تأمین مالی است.

در کنار این مشخصه‌ها، برخی از بزرگ‌ترین چالش‌های پیش روی کارآفرینان استارت‌آپی به شرح زیر است:

  • تأمین مالی و جلب نظر موافق سرمایه‌گذاران خطرپذیر
  • جذب و استخدام مدیران و کارکنان مستعد با در نظر گرفتن شرایط و محدودیت‌های مالی شرکت
  • اطمینان از انعطاف‌پذیری طرح کسب‌وکار برای واکنش مناسب در مقابل بازارهای متغیر و فناوری‌های جدید
  • تحقق اهداف مبتنی بر رشد تهاجمی و برآورده کردن انتظارات سرمایه‌گذاران و جذب سرمایه‌های جدید در آینده

 

ج) شرکت‌های بزرگ:

یک نوع دیگر از کارآفرینی، راه‌اندازی یک کسب‌وکار در دل یک شرکت بزرگ است. با وجودی که شرکت‌های بزرگ عملاً کمتر از یک درصد از کسب‌وکارهای فعال در اقتصاد را تشکیل می‌دهند، اما به دلیل اثرگذاری بسیار زیاد و گستردگی فعالیت‌ها، اغلب برای عموم مردم شناخته شده هستند. مثال بارز این موضوع، شرکت‌هایی همچون اپل، مایکروسافت، اینتل، «IBM» و بسیاری از خودروسازان بزرگ است که تقریباً همه با برند آن‌ها، محصولات و خدماتشان آشنا می‌باشند.

برای آن‌که درک بهتری از یک کارآفرینی در مقیاس شرکت‌های بزرگ به دست آورید، مثال زیر را در نظر بگیرید:

«تصور کنید که در یک شرکت بزرگ تولید خودرو کار می‌کنید. از طریق تحقیقات بازار و بررسی فعالیت‌های اخیر رقبا، متوجه شده‌اید که تقاضای زیادی برای موتورسیکلت وجود دارد. از سوی دیگر، شرکت شما دارای بسیاری از قابلیت‌های فناورانه و فرآیندهای مورد نیاز برای تولید موتورسیکلت می‌باشد. جلسه‌ای با حضور مدیران ارشد تشکیل شده و پس از موافقت آن‌ها و تأمین بودجه، بخش جدید راه‌اندازی می‌شود. این نمونه‌ای عملی از مدل کارآفرینی شرکت‌های بزرگ محسوب می‌شود».

لازم به تأکید است، اصلی‌ترین چیزی که این مدل کارآفرینی را از دیگر انواع کارآفرینی متمایز می‌کند، ایجاد یک نهاد تجاری جدید در یک شرکت موجود، به جای ایجاد یک واحد کسب‌وکار کاملاً جدید است. از دیگر وجوه تمایز کارآفرینان این گروه، می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • کارآفرینان شرکت‌های بزرگ، نیازها و فرصت‌های یک کسب‌وکار موجود را از طریق نوآوری برطرف می‌کنند. این موضوع، ممکن است شامل یک خط تولید جانبی یا یک بخش کاملاً جدید در بازاری نوظهور برای پاسخگویی به یک تقاضای بالقوه باشد.
  • کارآفرینان شرکت‌های بزرگ، به دنبال ورود به بازارهای جدید و جذب مشتریان بیشتر هستند. آن‌ها گسترش کسب‌وکار و افزایش دامنه فعالیت‌ها را هدف اصلی خود قرار می‌دهند.
  • کارآفرینی در شرکت‌های بزرگ، ممکن است مستلزم تملک شرکت‌های دیگر، همکاری برای جذب منابع جدید و یا حتی سرمایه‌گذاری مشترک در تحقیق و توسعه باشد.

کلید موفقیت کارآفرینان شرکت‌های بزرگ، حفظ رشد در یک بازه زمانی طولانی است. بدیهی است که در چنین شرایطی، چالش اصلی پیش روی آن‌ها، پیش‌بینی و جلوگیری از موانع این رشد مستمر خواهد بود:

  • حصول اطمینان از ورود و عرضه محصولات جدید و ابتکاری شرکت به بازار (ترجیحاً زودتر از رقبا)
  • توجه به حفاظت از نوآوری
  • افزایش سهم بازار محصولات موجود و در عین حال توسعه محصولات و خدمات جدید
  • ایجاد یک فرهنگ سازمانی منسجم به نحوی که حاکم کردن آن در شرکت‌های تازه تملک شده یا تازه تأسیس شده آسان باشد.
  • غلبه بر اینرسی رایج در شرکت‌های بزرگ که می‌تواند آن‌ها را از واکنش سریع نسبت به بازارهای متغیر باز دارد.
  • عدم مقیاس‌پذیری پایدار (رشد بیش از حد در یک بازه زمانی کوتاه)

 

د) کارآفرینی اجتماعی:

آخرین مدل کارآفرینی، کارآفرینی اجتماعی است که به دنبال راه‌حل‌های نوآورانه برای حل مشکلات جامعه است. کارآفرینان اجتماعی، با استفاده از ایده‌های خلاقانه، ریسک‌پذیری و تلاش خود، در پی ایجاد تغییرات مثبت در جامعه هستند. به عبارت دیگر، یک کارآفرین اجتماعی، سازمانی را راه‌اندازی می‌کند که اساساً تغییرات مثبت اجتماعی را ایجاد کند، نه این‌که صرفاً به دنبال کسب درآمد و ایجاد سود باشد. این تغییر اجتماعی، ممکن است مربوط به حفاظت از محیط‌زیست، عدالت جنسیتی و نژادی یا فعالیت‌های بشردوستانه در یک جامعه محروم باشد.

اصلی‌ترین عامل تمایز کارآفرینان اجتماعی از سایر کارآفرینان، مأموریت آن‌ها است. این کارآفرینان، بر حل مشکلی در جامعه خود یا پیشبرد نوعی تغییر اجتماعی متمرکز شده‌اند. اگر سایر کارآفرینی‌ها را نوعی مسابقه دو در نظر بگیریم، هدف کارآفرینان اجتماعی، فراتر از عبور از خط پایانی است. از دیگر ویژگی‌های کارآفرینان اجتماعی، می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • اکثر سازمان‌های مبتنی بر مدل کارآفرینی اجتماعی، دارای ساختار غیرانتفاعی هستند. در این سازمان‌ها، پول و درآمد کسب شده برای پیشبرد مأموریت شرکت صرف می‌شود، اما لزوماً به رشد یا گسترش شرکت نمی‌انجامد.
  • کارآفرینی اجتماعی، اغلب شامل اشکال جایگزین جمع‌آوری کمک‌های مالی است که ممکن است شامل کمک‌های بلاعوض دولتی، حمایت مالی یا جمع‌آوری کمک‌های خیریه مردمی در جامعه باشد.

باید توجه داشت که نقش کارآفرینی اجتماعی در جوامع امروزی، بسیار پررنگ است. مجمع جهانی اقتصاد، کارآفرینی اجتماعی را روشی قدرتمند برای به‌کارگیری رویکردهای بازار محور برای حل مشکلات اجتماعی معرفی می‌کند. با این حال، کارآفرینان اجتماعی با وجود موفقیت در یافتن راه‌حل‌های نوآورانه و عملی، با چالش‌های جدی روبرو هستند:

  • نوآوری نیاز به آزمایش دارد، اما بودجه پروژه‌های کارآفرینان اجتماعی، بر نتایج متمرکز بوده و عملاً انگیزه کمی برای پرداخت هزینه روی روش‌های اثبات نشده و ذهنی وجود دارد.
  • همه بنگاه‌ها نیاز به جریان ثابتی از سرمایه و درآمد دارند، اما پروژه‌های کارآفرینان اجتماعی، اغلب با بازدهی کمتری نسبت به سایر فرصت‌ها برای سرمایه‌گذاران مواجه بوده و همین عامل، جذب سرمایه و تأمین بودجه فعالیت‌ها را با مشکل مواجه می‌کند.
  • در اغلب موارد، روابط بین کارآفرینان اجتماعی و سرمایه‌گذاران، به دلیل اهداف متضاد و عدم شفافیت مالی، به تیرگی می‌گراید.

 

مرجع: «Online Business»

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.