آخرین مقالات

کارآفرینی تحول آفرین: مصاحبه ای با "اریک رایز"

کارآفرینی تحول آفرین: مصاحبه ای با "اریک رایز"

شرکت‌های مختلف از قدرت و نفوذ کارآفرینی و فناوری تحول‌آفرین مطلع هستند. نویسنده سایت "لین استارت‌آپ" می‌گوید: عکس‌العمل‌ اکثر شرکت‌ها برای رقابت با دیگران، مشکلات بسیار زیادی را برای آن‌ها بوجود می‌آورد. 

فناوری دیجیتال ایجاد و خلق بسیاری از صنایع را امکان‌پذیر کرده است و البته از طرفی باعث از بین رفتن و تعطیلی بسیاری از صنایع نیز گردیده است. در این مصاحبه کارآفرینی از سیلیکون ولی (نویسنده وب سایت "لین استارت‌آپ") می‌گوید که چطور افرادی با کمترین میزان سرمایه باعث ایجاد چالش در شرکت‌های بسیار مهم می‌شوند. او معتقد است که پاسخ بسیاری از سازمان‌ها به رقبای خود با شکست روبرو می‌گردد زیرا آن‌ ها همواره به ارزیابی عملکرد‌های اشتباه خود مشغول هستند. 

درک معنای واقعی تولید

من برای مدت زمان بسیار طولانی با شرکت‌های بزرگ همکاری داشته‌ام و در طی این زمان بسیاری از متخصصان و کارآفرینان را نیز ملاقات کرده‌ام. آیا اصطلاح "متخصص کارآفرینی" بسیار عجیب و غریب به نظر می‌رسد؟ آیا تناقضی در معانی و عبارت‌ها وجود دارد؟ آیا شما می‌توانید به یک متخصص نوآوری تبدیل شوید؟ من مراجعین بسیاری از شرکت‌های مختلف دارم که می‌خواهند پاسخ این پرسش را بدانند. "چرا من باید در شرکت بسیار بزرگ خود نوآوری داشته باشم؟" 

من همواره به آ‌ن‌ها پاسخ یکسانی می‌دهم: "زیرا در غیر اینصورت کارخانه و یا شرکت شما با شکست‌های بسیاری مواجه خواهد شده و نهایتا از بین خواهد رفت". این پاسخ از نظر آن‌ها به هیچ عنوان مطلوب نیست. آن‌ها معمولا می‌گویند: "ما شرکتی با سابقه 100 ساله هستیم، ما در حوزه خود جزء پیشروان می‌باشیم" و بسیاری از پاسخ‌های دیگر که ما از سوی آن‌ها دریافت می‌کنیم. من در پاسخ به آن‌ها می‌گویم که این تنها نظر و اعتقاد شخصی من است. بعد از آن من سعی می‌کنم تا برای آن‌ها داستان یک پسر بچه به همراه یک کارت اعتباری که 1000 دلار در آن پول موجود است را تعریف کنم. کاری که من انجام می‌دهم این است که به یک محصول تولید شده از دید یک مصرف‌کننده نگاه می‌کنم. این طرز نگاه معمولا از دید بسیار ظریف و مطمئن اکثر تولید‌کنندگان با چندین سال سابقه تولید مخفی مانده است. 

اولین عکس‌العمل‌ تولیدکنندگان معمولا مشابه است:" ما سعی می‌کنیم تا آن‌ کودک را به سمت خود جلب کنیم (در صورتیکه محصول تولیدی او بسیار موفق عمل کند)". من در پاسخ به آن‌ها می‌گویم: "شما معنای واقعی این داستان را درک نکرده‌اید و به نکته اخلاقی آن پی نبرده‌اید". این داستان بدین معنا نیست که تنها یک کودک با استفاده از یک کارت اعتباری می‌تواند کاری انجام دهد، هر شخصی می‌تواند با استفاده از یک کارت اعتباری ابزارهای تجارت را در اختیار خود گرفته و در بالاترین سطح از تجارت به رقیبی سرسخت برای شما تبدیل گردد. بنابراین شما تنها با یک ظرفیت برای رقابت روبرو نیستید، بلکه با تعداد بسیار زیادی از افراد روبرو هستید. آیا شما برای ایجاد نوآوری و خلاقیت با چنین سرعتی آمادگی دارید؟ این امر زمانی آشکار می‌گردد که آن‌ها گوشی تلفن را برداشته و می‌گویند: من می‌خواهم با فرد دیگری برای تبلیغات بهتر تماس بگیرم. ما معمولا به دنبال پاسخ‌های بسیار ساده می‌گردیم و به روش‌های بهتر و کارآمد فکر نمی‌کنیم. 

اما من فکر می‌کنم آنچه که در مورد فناوری بسیار هیجان‌انگیز و جذاب است تغییرات بسیار شدیدی است که در آن اتفاق می‌افتد. هر شخصی می‌تواند با پرداخت پول ابزارهای لازم برای تولید یک محصول را خریداری کرده و به رقابت با دیگران بپردازد. این بدین معنی است که کارآفرینی به پدیده‌ای کاملا دموکراتیزه تبدیل شده است و هیچ فرد یا شرکتی در حوزه امنیت کاری قرار ندارد. 

شکست سازنده

بیشتر نمودارهای فرایند (در شرکت‌های بسیار بزرگ) خطی هستند، نمودارهایی که تغییرات را تنها برای یک بار نمایش می‌دهند. درحالیکه کارآفرینی و نمودارهای مربوط به آن فرایندهایی تکرارپذیر هستند. بنابراین نمودارهای ما باید مسیرهای دایره‌ای را طی کنند. ما باید انتظار داشته باشیم که در تجارت خود اشتباه کرده و یا شکست بخوریم. اما مدیریت مدرن می‌گوید: هر شکست ضربه‌ای را به بدنه تجارت شما وارد می‌کند که ممکن است جبران‌پذیر نباشد.

برای مثال یکی از مواردی که من همواره سعی می‌کنم شرکت‌ها را از آن آگاه کنم، این است که آن‌ها باید ارزیابی عملکرد کارمندان خود را به عنوان یک مفهوم با نام شکست سازنده در نظر بگیرند. چه تعداد از تولیدات شما در طی یک سال با شکست روبرو شده است؟ اگر فردی به شما بگوید و ادعا کند که شرکت‌ او هیچ شکستی را در طی یک سال متحمل نشده است، شما به دو مطلب پی می‌برید: یا آن‌ها در برابر چشمان شما به شما دروغ می‌گویند و یا اینکه آن‌ها به شکل باور نکردنی و به شدت محافظه‌کار هستند. 

در هر دو شرایط، طرز برخورد آن‌ها با شما مثبت و مفید نبوده است. آنچه شما باید بدانید این است که اگر با مشکل و شکستی روبرو شدید، تجربه باارزشی را که بدست آوردید که می‌توانید آن را در اختیار دیگران قرار دهید و یا اینکه روش‌هایی را که برای حل یک مشکل استفاده کرده‌اید و با شکست روبرو شده‌اید برای دیگران توصیف کنید. من مثال‌های فراوانی را در این زمنیه برای شما مطرح می‌کنم. شما پول بسیار زیادی را در شرکت ذخیره کرده‌اید: بجای هزینه 10 میلیون دلار برای انجام یک کار، 100000دلار هزینه کرده‌اید. شما هیچگونه تجارت و یا سرمایه‌گذاری را انجام نداده‌اید، تنها از هدر رفت سرمایه جلوگیری کرده‌اید. 

حمایت اجرایی از یک استارت‌آپ، یادگیری و حمایت همزمان از یک تیم است. اینکه در تمامی مراحل همسفر آن‌ها باشید نیز نوعی حمایت بحساب می‌آید. این امر تنها در مورد ارزیابی، بررسی و اتخاذ تصمیمات ناگهانی نیست. این پدیده تغییر بسیار شگرفی در سطوح اجرایی، مدیریتی متوسط، و مدیریت خط تولید را طلب می‌کند. 

در غیراین‌صورت شما باید شکست را بپذیرد، من معتقدم که انجام این امور بهتر از دنبال کردن رویه شرکت‌هایی مانند کداک و بلک‌بری است. شرکت‌ مورد علاقه خود در چند سال اخیر را در نظر بگیرید. ارزش برخی از آن‌ها از 100 میلیارد دلار به 5 میلیارد دلار رسیده است. با این مثال، شما از خود می‌پرسید که آیا امنیت بدست آمده به چنین نتیجه‌ای منجر خواهد شد؟ 

سیاست‌های عمومی کارآفرینی

به اعتقاد من آنچه که در دولت رخ می‌دهد بسیار هیجان‌انگیز است، مردم عملکردهای نامناسب سیاسی را تحت نظر دارند و همین امر موجب کشیده شدن اخبار فعالیت سیاست‌مداران به رسانه‌ها می‌گردد و شما متوجه می‌شوید که مشکلی وجود دارد. 

اما در پشت صحنه، خارج از دید همگان، جاییکه دوربین خبرنگاران وجود ندارد، ما به آرامی به سوی دولت‌هایی پیش می‌رویم که با ایجاد زیرساخت‌های لازم این امکان را برای هر فردی ایجاد می‌کنند تا مشکلات خود را به تنهایی حل کنند. 

برای من، مهمترین و باارزش‌ترین محصولی که یک دولت می‌تواند بر روی آن تمرکز ‌کند اطلاعات است. ما این توانایی را داریم تا آن داده‌ها را به را‌ه‌حل‌های بسیار مفید و کارآمد تبدیل کنیم. ما می‌توانیم این فرصت را برای شهروندانی که تمایل دارند این داده‌ها را در اختیار داشته‌ باشند فراهم آوریم. البته آ‌ن‌ها این داده‌ها را با پرداخت هزینه دریافت خواهند کرد.   

این امر به معنای افشای اسرار زندگی دیگران نیست. در حقیقت این پدیده بمعنی دسترسی دادن سیستماتیک عموم مردم به داده‌هایی است که بصورت قانونی و کاملا رسمی گردآوری شده‌اند. زمانیکه شما چنین کاری را انجام می‌دهید، شاهد نوآوری‌ها و خلاقیت‌های بیشماری خواهید بود. من معتقدم ما در آستانه پدیده‌ای قرار گرفته‌ایم که من آن را سیاست‌های عمومی کارآفرینانه می‌نامم. 

برای اینکه به یک کارآفرین در حوزه سیاست‌های عمومی تبدیل شوید، دولت را مجبور کنید تا به عنوان وسیله‌ای برای کمک به کارافرینان عمل کند تا آن‌ها بتوانند کار خود را آغاز کنند. این همان چیزی است که ما به دنبال آن هستیم. تجربه داشتن استارت‌آپ‌های کارآفرینانه بسیار مفید و موثر خواهد بود. این تجربه همانند فعالیت در یک آزمایشگاه است. هرچقدر که میزان آزمایشات و تجربیات شما بیشتر باشد موفق‌تر خواهید بود و احتمال اینکه موفق به ابداع و اختراع پدیده جدیدی گردید بیشتر خواهد شد. 

بنابراین ما باید از خود بپرسیم، چه عواملی احتمال آغاز بکار یک شرکت استارت‌آپی را بیشتر می‌کند؟ داشتن اطلاعات یکی از آن عوامل است. اگر شما بتوانید ابزارها و امکانات را برای عموم مردم فراهم کنید، داده‌ها و اطلاعاتی از آنچه که در جهان در حال رخ دادن است، شما به آن‌ها این فرصت را داده‌اید که به آرامی به سمت کشف راه‌حل‌های نوآورانه حرکت کنند. 

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.