آیا برای ایجاد یک تیم استارتآپی موفق آمادهاید؟
مقدمه
احتمالاً بارها این جمله را شنیدهاید که راز موفقیت یک کسبوکار نوپا، کار تیمی و تلاش برای همکاری با افراد خلاق و باانگیزه است. متأسفانه بسیاری از کارآفرینان استارتآپی، این راز ساده و در عین حال پیچیده را تا زمانیکه با عوارض و پیامدهای آن مواجه میشوند، نمیپذیرند یا بهخوبی پیگیر آن نمیشوند. تجربه نشان داده است که چیزی بهعنوان یک کارآفرین انفرادی وجود ندارد!
در یکی از کتابهایی که اخیراً در مورد وارن بافت (Warren Buffett)، تاجر و سرمایهگذار افسانهای انتشار یافته، یک نکته جالب بیان شده است. بافت، سالها تلاش کرد تا دوست دیرینه خود، چارلی مونگر (Charlie Munger) را متقاعد کند که شریک تجاری وی باشد. او هرگز به جستجوی فرد دیگری نرفت، چرا که مطمئن بود چارلی همان کسی است که او نیاز دارد. این موضوع، به خوبی اهمیت تیمسازی و استفاده از نفرات مناسب در جای مناسب را نشان میدهد.
نکته کلیدی اینجا است که انتخاب افراد، باید با دقت صورت گیرد، چرا که اعضای تیم کاری شما هم میتوانند موفقیت استارتآپ و هم شکست آن را رقم زنند. اگر به تحقیقات اخیر پیرامون چرایی شکست شرکتهای نوپا نگاهی بیندازید، تیمسازی اشتباه، یکی از مهمترین دلایل (سومین عامل با سهم 23 درصدی) به شمار میرود. بنابراین، ضروری است که انتخاب تیم کاری را یک انتخاب استراتژیک و بسیار مهم بدانید. پرسش اصلی این است که چگونه اعضای مناسب را برای شروع کار خود انتخاب کنیم؟ در مقاله حاضر، یک چهارچوب گامبهگام و عملیاتی از مهمترین نکاتی که در هنگام تیمسازی میبایست به آنها توجه نمود، بیان شده است.
1. از خودتان شروع کنید!
با اینکه شاید جملهای کلیشهای به نظر برسد، اما باز هم تکرار میکنیم که «خودآگاهی، پایه و اساس همه چیزهای خوب است». یک تیم قدرتمند، با شما بهعنوان صاحب ایده و بنیانگذار استارتآپ شروع میشود.
واقعیت این است که شما تمامی مهارتهای لازم برای توسعه و افزایش مقیاس یک کسبوکار جدید را نخواهید داشت. بنابراین، اول از همه، مجموعه مهارتهای خود را بهطور عینی و شفاف ارزیابی کنید. از خود بپرسید که در چه چیزی عالی هستید؟ چه چیزی کم دارید؟ از همه مهمتر، این پرسشها فقط در مورد مهارتهای سخت نیست. حدود 77 درصد از کارفرمایان و صاحبان شرکتهای فناور، اعتقاد دارند که مهارتهای نرم هم به همان اندازه مهارتهای سخت مهم هستند. دقت کنید که حتی شخصیت، ارزشها و اعتقادات شما هم باید مورد توجه قرار گیرند.
بعد از اینکه درک کاملی از آنچه روی میز است، به دست آوردید، حالا میتوانید به تیمسازی و انتخاب نفرات فکر کنید. کارهایی که در آنها عالی هستید را جدا کرده و برای مابقی آنها، افراد مناسبی را بیابید. به همین سادگی!
2. افراد متعهدی استخدام کنید که میتوانند کار را به اتمام برسانند!
هیچ کسبوکاری، تنها بر پایه یک ایده ذهنی، موفق نشده است. این اجرا است که ایده خلاقانه اولیه را به یک کسبوکار سودآور بدل میکند. شما به جای اینکه فقط روی ایدهپردازی تمرکز کنید، باید تیمی بسازید که توانایی انجام کارها را داشته باشد.
قبل از اینکه به چیز دیگری فکر کنید، نامزدها را بر مبنای مهارتهای سختی که در اختیار دارند، ارزیابی کنید. کار در استارتآپها کمی متفاوت از شرکتها بزرگ است. شاید در نگاه اول، طاقتفرسا به نظر بیاید. کارها با سرعت بالایی پیش میروند. چالشها از هر سو به سمت شما سرازیر میشوند و به همین دلیل، ضروری است که شما و اعضای تیم کاری، قابلیت مواجهه سریع و کارآمد با مشکلات را داشته باشید. با توجه به ماهیت رقابتی کسبوکار، شما به افرادی نیاز دارید که بسیار باهوش و خلاق باشند. توانایی نوآوری و ارائه راهحلهای خلاقانه، یک ویژگی بسیار کلیدی برای نفرات استارتآپی است. به جای اینکه منتظر بمانید تا اوضاع به اشتباه پیش برود و تازه به فکر حل آنها بیافتید، از همان ابتدا به چالشهای احتمالی بیاندیشید و تیمی بسازید که بتواند هر آنچه سر راهش قرار دارد را رفع نماید.
3. تیم خود را برای فعالیت استارتآپی راه نیندازید!
شاید با خود بگویید که مگر این مقاله و همه حرفهایی که تا به حال زده شد، برای ایجاد یک تیم استارتآپی نبود؟
درست فکر میکنید، اما توجه کنید که مرحله راهاندازی کسبوکار، موقتی است. اگرچه بسیاری از شرکتها نمیتوانند از این مرحله عبور کنند، اما این چیزی نیست که قرار است شما در آن متوقف شوید. هدف نهایی، ایجاد یک کسبوکار بالغ و پایدار است که برای سالهای طولانی، به کار خود ادامه میدهد. بنابراین، مهم این است که شما یک تیم طولانیمدت بسازید.
اما یک تیم طولانیمدت به چه معنا است؟
تیم خود را با در نظر گرفتن ساختار سازمانی آتی و مبتنی بر چشمانداز بلندمدت کسبوکار خود توسعه دهید. تمامی بخشهای مدنظرتان را برای تحقق این چشمانداز، بر روی کاغذ بیاورید. شاید در ابتدای کار، نیازی به بخش بازاریابی و فروش نداشته باشید، اما نفرات را با لحاظ نیاز به این بخش در آینده انتخاب کنید. طراحی و توسعه محصول، حسابداری و امور مالی و سایر موارد را فراموش نکنید. دقت نمایید که اینها در بسیاری از صنایع، به صورت استاندارد وجود دارند. پس قرار نیست که چرخ را دوباره اختراع کنید، فقط کافی است کمی درباره صنعت و نیازمندیهای شرکت خودتان تحقیق نمایید.
وقتی این کار را انجام دادید، افرادی را استخدام کنید که قدرت رهبری در هر یک از حوزههای شناسایی شده را داشته باشند. به این ترتیب، هنگامیکه آماده توسعه مقیاس کسبوکار خود هستید، اصطکاک بسیار کمتری وجود خواهد داشت. یک ساختار رهبری اولیه، توسعه تیم کاری را هم سادهتر میکند!
4. افرادی را استخدام کنید که اهمیت خدمات به مشتری را درک میکنند.
خدمترسانی به مشتری، نباید تنها مسئولیت یک بخش از کسبوکار شما باشد. هر عضوی از تیم کاری، میبایست تمایل و تعهد لازم برای ارائه خدمات عالی به مصرفکننده نهایی را داشته باشد.
اغلب مردم، درآمد را مهمترین رکن کسبوکار میدانند که همه تفاوتها را ایجاد میکند. اما اگر بتوانید تیمی بسازید که همیشه مشتریانتان را در مرکز توجه قرار دهند، مطمئن باشید که در رسیدن به اهداف درآمدی هم مشکلی نخواهید داشت. مهمتر اینکه اگرچه این اصل برای تمامی مشاغل و کسبوکارها صادق است، اما برای یک شرکت تازه تأسیس، ضروریتر خواهد بود.
بهعنوان یک بنیانگذار استارتآپی، هنگامیکه کارتان را تازه شروع میکنید، ممکن است منابعی برای استخدام یک تیم بزرگ نداشته باشید. این بدان معنی است که همه باید در بحثهایی همچون فروش و بازاریابی نقش داشته باشند. بنابراین، تعامل مستقیم با مشتریان بالقوه، اجتنابناپذیر خواهد بود.
اطمینان حاصل کنید که تیم شما، از نگرش مناسب برای ارائه خدمات به مشتریان برخوردار است.
5. شخصیت افراد، بسیار مهم است!
یک روش مطمئن برای غرق کردن و شکست حتمی استارتآپ، استخدام افرادی است که با یکدیگر سازگاری ندارند. اصطکاک مداوم، مانع از انجام درست کارهایی است که باید انجام شوند.
هدف این نیست که یک ویژگی خاص شخصیتی را برای پیوستن به تیم کاری لحاظ کنید. اتفاقاً این کار اشتباه بوده و شما نیاز به یک گروه متنوع دارید. نکته اینجا است که شما باید تیم خود را به خوبی بشناسید. صفات مشخصه آنها چیست؟ آیا میتوانند با دیگر افراد به خوبی تعامل کنند؟
اگرچه بحثبرانگیز است، اما آزمونهای شخصیتی، بهطور گستردهای در جذب و استخدام نفرات استفاده میشود. نتایج این آزمونها، به شما کمک میکنند تا تصمیم بگیرید که فرد مورد نظر برای تیم کاری شما مناسب است یا خیر.
نکته کلیدی دیگر اینکه اهداف افراد را به دقت ارزیابی کنید. آنها چه اهدافی در سر دارند؟ شغل پیشنهادی شما چگونه میتواند به این اهداف کمک کند؟ برای درک بهتر، این را در نظر بگیرید که همه به دنبال یک اشتغال بلندمدت نیستند. ممکن است استارتآپ شما، رؤیای نهایی آنها نباشد، اما دروازهای برای رسیدن به آنچه واقعاً میخواهند، باشد. این توجیهی است، از اینکه چرا 50 درصد از افراد شاغل، هنوز هم به دنبال فرصتهای شغلی جدیدی هستند.
اجازه دهید که یک مثال بزنیم؛ ممکن است، شخصی با هدف شبکهسازی و ایجاد ارتباطات جدید در یک حوزه فناوری خاص، بخواهد به تیم شما بپیوندد. آیا این بدان معنا است که شما نباید وی را استخدام کنید؟ این انتخاب شما است، اما توجه داشته باشید که شاید فرد مذکور، حتی برای مدت کوتاهی هم بتواند به شما کمک کند. با این حال، اگر میخواهید افراد تیم کاری، کاری بزرگ و طولانیمدت برای شما انجام دهند، مطمئن شوید که اهداف آنها با کارتان همسو است.
6. برای تیم کاری، یک رهبر باشید.
در ادبیات کارآفرینی، اصطلاحی وجود دارد به نام «Ring Master» که به رهبر واقعی کسبوکار و کسی که همه چیز را تحت نظارت خود دارد، اشاره میکند. وقتی بدانید ویژگیهای فردی و اهداف اعضای تیم شما چیست، میتوانید یک رهبر مؤثر برای آنها باشید. در این حالت، همچون یک رهبر ارکستر، نمایش بیعیب و نقص ارائه شده برای مشتریان را مدیریت میکنید.
همکاری تیمی، برای همافزایی و رشد یک شرکت نوپا ضروری است. 97 درصد از صاحبان کسبوکار، بر این اعتقادند که عدم همکاری و هم ترازی مناسب در تیمهای کاری، عملکرد شرکت را با مشکل مواجه میکند. وظیفه شما این است که شخصیتهای دارای مهارتهای مناسب را طوری کنار هم قرار دهید که تیم کاری بتواند بهترین عملکرد را داشته باشد.
7. کمک گرفتن از یک استخدامکننده مجرب را در نظر بگیرید.
هر کسی که تجربهای کوچک در تیمسازی داشته باشد، این نکته را تأیید میکند که یافتن افراد مناسب، بسیار دشوار است.
توصیه میکنیم که در ساخت و توسعه تیم کاری، از هر کمکی که میتوانید بهره بگیرید. مثلاً میتوانید استخدام یک فرد خبره در جذب و استخدام افراد را در نظر بگیرید. این کار، برای شما هزینه خواهد داشت، اما اگر وقت و توانایی لازم برای یافتن افراد مناسب را ندارید، ممکن است که این هزینه، ارزش سود بالقوه آتی را داشته باشد.
همچنین، میتوانید از گزینههای مقرونبهصرفهتر هم استفاده کنید. استفاده از شبکههای تخصصی همچون لینکدین، به شدت توصیه میشود. آمارها نشان میدهد که بیش از 87 درصد استخدامکنندگان، از لینکدین برای جذب نیروی کاری مناسب خود استفاده میکنند. این یک بازی «برد / برد» است.
8. از یکدستی بیش از حد تیم کاری اجتناب کنید.
پیش از این، به اهمیت تنوع در تیم کاری اشاره شد. تیمی را تصور کنید که از هر لحاظ، شبیه هم هستند. همه افراد، شخصیت یکسانی دارند و به یک روش یکسان کار میکنند. حتی نحوه فکر کردن و ایدهپردازی آنها هم مشابه است. به نظر فاجعه میرسد!
این همان دلیلی است که همگنی و یکدستی تیم کاری را خطرناک میسازد. در این حالت، فضای زیادی برای خلاقیت وجود نخواهد داشت و ایده متفاوتی هم خلق نمیشود. سازمانهایی که از یک ساختار سلسله مراتبی شدید پیروی کرده و تمامی جنبههای کاری و حتی شخصی کارمندان را تحت کنترل و نظارت دارند، عملاً خلاقیت را فدای نظم و ترتیب کردهاند. احتمالاً قبول دارید که هیچ استارتآپی بدون خلاقیت نمیتواند شکوفا شود.
تیمهای همگن و بدون تنوع، ذاتاً نقاط قوت و ضعف مشابهی دارند و کسی نیست که بتواند تعادل ایجاد کند. اگر همه افراد، نقاط ضعف یکسانی داشته باشند، هیچکس نمیتواند عملکرد دیگران را بررسی نموده و بازخورد متفاوتی ارائه کند.
9. با اعضای تیم کاری، پیرامون چشمانداز شرکت صحبت کنید.
بدون بحث در مورد چشمانداز، نمیتوانید به موفقیت استارتآپ فکر کنید. برخی از کسبوکارها، ترجیح میدهند که هدف نهایی را با تیمهای خود در میان نگذارند. بخش زیادی از استارتآپها، به دلیل همین عدم درک صحیح از اهداف بلندمدت شرکت توسط کارکنان و یا سوءتفاهم در این مورد، شکست میخورند. پس سعی کنید تا رویکردتان را اصلاح کنید.
عدم توجه به دیکته کردن اهداف و چشمانداز به اعضای تیم کاری، ایجاد انگیزه در آنها را دشوار میسازد. چشمانداز ذهنی خود را با آنها در میان بگذارید و سعی کنید تا نظراتشان را بشنوید. مطمئن باشید که عملکرد تیمتان متحول میشود.
همچنین، اگر میخواهید بهترین استعدادهای شغلی را جذب کنید، به بازگو کردن اهداف ذهنی و چشمانداز شرکت دقت داشته باشید. این فاکتور مهمی در جلبتوجه آنها خواهد بود. استعدادهای شغلی، به دنبال چیزی بیشتر از پول و مزایای مالی هستند. آنها آنچه شما برای آن ایستادهاید و سبک رهبری شما را در نظر میگیرند. داشتن یک رویکرد متفاوت و فرهنگسازمانی جذاب، میتواند تفاوتهای زیادی ایجاد کند!
10. از صنعت ورزش الگو بگیرید.
اگر دو صنعت با بیشترین مشابهت وجود داشته باشد، آنها «ورزش و کسبوکار» هستند. بررسی نحوه کار تیمهای ورزشی، نشان میدهد که:
- هر عضو تیم، نقشی ایفا میکند که نگرانی اصلی او است.
- هر فرد، فقط نسبت به عملکرد خود پاسخگو است.
- آموزش میتواند مهارت افراد را افزایش دهد.
- تجزیهوتحلیل رقبا، بخشی حیاتی از فرآیندها است.
- افراد نباید هرگز نیروی محرکه و انگیزه خود را از دست بدهند. امید همیشه زنده است!
باورنکردنی است که این اصول، تا چه حد در کسبوکار هم اعمال میشود. نکته اصلی این است که شما برای موفقیت خود، میبایست تیم کاری را در موقعیتی قرار دهید که همچون یک تیم ورزشی، همکاری و رقابت را سرلوحه خود قرار دهند. شما نیز یک مربی هستید که باید تیم خود را آموزش دهید تا کارهایشان را بهخوبی انجام دهند. مهم نیست مهارت کارکنان در چه حد است، آموزش باید مداوم باشد. همه باید روی نقشهای خاص خود تمرکز کنند. روابط تیمی مهم است، اما اگر افراد نتوانند در سطح فردی عملکرد خود را انجام دهند، عملکرد تیمی هم تحتالشعاع قرار میگیرد.
اطمینان حاصل کنید که تیم کاری، مهارت و انعطافپذیری لازم برای مقابله با منظره همیشه در حال تغییر یک کسبوکار را دارد. رقابت را فراموش نکنید. به تیم خود گوش دهید تا بدانید چه چیزی آنها را تحریک میکند. به این ترتیب، میدانید که برای گرفتن بهترین عملکرد از هر فرد، چه دکمههایی را باید فشار دهید.
11. به اصل «استخدام تدریجی و جدایی سریع» پایبند باشید.
مدیرعامل شرکت «Zappos»، ایده جالبی در ارتباط با استخدام و ترک کار کارکنان خود دارد. وی برای ترک کار در هفته اول استخدام، 2000 دلار میپردازد، روشی جالب برای خلاص شدن سریع از شر افرادی است که متناسب با فرهنگ شرکت نیستند!
احتمالاً بسیاری از استارتآپها، منابع لازم برای استفاده از چنین تکنیکهای خلاقانهای را ندارند، اما باید در جذب نفرات دقت کنید تا مشکلات بعدی برای خروج فرد نامناسب را تا حد امکان رفع سازید. وقت بگذارید و به افرادی که میخواهید آنها را وارد تیم خود کنید، توجه داشته باشید. اگر فقط روی استخدام سریع افراد تمرکز کرده و آنها را کاملاً ارزیابی نکنید، در نهایت هزینه بیشتری برای شما خواهند داشت. شما مجبور خواهید بود تا زمان و هزینه بیشتری را صرف جستجوی فرد جایگزین کنید.
از سوی دیگر، اگر متوجه شوید که یکی از اعضای تیم کاری را بدون دقت جذب نموده و عملاً فرد نامناسبی است، ماهها انتظار برای بهبود شرایط و در نهایت اخراج وی چه فایدهای دارد؟ 41 درصد از شرکتها، میگویند که استخدام نامناسب، حداقل 25 هزار دلار برایشان هزینه دارد. به همین دلیل، مهم است که باید تیم خود را حتی پس از استخدام هم ارزیابی کنید. به این ترتیب، میتوانید از چگونگی تأثیر عملکردهای فردی بر اهداف تجاری مطلع شوید. گاهی اوقات، مسئله فقط نیاز به آموزش است و همین گام کوچک، میتواند تمامی مشکلات را حل نماید.
مرجع: «Neilpatel»
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.