آخرین مقالات

سه وظیفه اصلی یک بنیان‌گذار استارت‌آپی- از دیدگاه دنیل لامبرت به عنوان یک کارآفرین موفق

سه وظیفه اصلی یک بنیان‌گذار استارت‌آپی- از دیدگاه دنیل لامبرت به عنوان یک کارآفرین موفق

مقدمه

راه‌اندازی یک استارت‌آپ، یکی از سخت‌ترین چالش‌هایی است که یک فرد می‌تواند در طول دوران حرفه‌ای خود با آن روبرو گردد؛ بنیان‌گذار یا مدیرعامل یک شرکت استارت‌آپی باید قدرت ریسک‌پذیری بالا، اخلاق کاری منحصر به فرد و قابلیت انعطاف‌پذیری بالا در به‌کارگیری مهارت‌های مختلف داشته باشد، که باعث می‌شود فشار بسیار زیادی را نسبت به دیگر مشاغل احساس نماید. علاوه بر این، وی باید توان روبرو شدن با ریسک شکست بالای 90 درصد و امیدواری به موفقیت‌های پس از آن را در همه حال در خود ایجاد نماید.

دنیل لامبرت «Daniel Lambert» به عنوان کارآفرینی که در طی دهه گذشته میلادی، مجموعه‌ای از استارت‌آپ‌ها را در حوزه‌های گوناگون تأسیس نموده و بیش از 50 میلیون دلار از طریق فروش آن‌ها درآمدزایی داشته است، بخش اصلی موفقیت خود را تمرکز بر سه عامل کلیدی می‌داند:

1- اتخاذ استراتژی مناسب

 طبق تحقیقات انجام گرفته، استارت‌آپ‌هایی که یک یا دو بار استراتژی کلی خود در زمینه توسعه ایده یا محصول را تغییر می‌دهند (این حرکت را اصطلاحاً «Pivot» یا چرخش می‌نامند)، در مقایسه با استارت‌آپ‌هایی که هیچ تغییر اساسی در استراتژی خود نداشته و یا مرتباً در حال تغییر رویه هستند، 2.5 برابر  درآمدزایی و 3.6 برابر رشد داشته‌اند. مهم‌ترین عامل در اتخاذ یک تغییر و اصلاح اساسی، می‌تواند واکنش مشتریان یا به صورت کلی، بازار محصول باشد. بدیهی است که یک مدیر استارت‌آپ‌ی موفق، باید همواره در حال رصد بازار و ذائقه مشتریان بوده و آمادگی لازم برای اعمال تغییرات در سیاست توسعه محصول خود را داشته باشد. البته جمع‌آوری اطلاعات دقیق و تسلط نسبی بر ویژگی‌های بازار هدف، از ملزومات اصلی موفقیت در چرخش‌های اساسی محسوب می‌گردد.

2- جذب و استخدام افراد مناسب

 گام برداشتن در مسیر توسعه یک استارت‌آپ، به تنهایی مقدور نیست؛ یک شرکت استارت‌آپی می‌بایست به طور هم‌زمان شناخت صحیحی از بازار داشته باشد، فرآیند توسعه ایده و ساخت محصول را پیش ببرد، امور مربوط به تبلیغات، بازاریابی و فروش را سامان دهد و در نهایت فعالیت‌های مرتبط با حسابداری، ملاحظات قانونی، مدیریت حقوق مالکیت فکری و منابع انسانی (بیمه، حقوق و دستمزد و ...) را مدیریت نماید. به طور قطع، تمامی این موارد در تخصص یک نفر نبوده و بنابراین باید تیمی متناسب با نیازهای شرکت ایجاد نماییم.

یکی از مواردی که در تیم سازی یک استارت‌آپ باید مد نظر قرار گیرد، استخدام افراد چند تخصصی یا یک فرد دارای مهارت بالا است که می‌تواند شبکه‌ای از تجارب و اعتماد را به شرکت تزریق نماید. اگرچه این کار در کوتاه‌مدت با هزینه بالاتری همراه است، اما در درازمدت می تواند منافع بسیار زیادی را برای استارت‌آپ به همراه داشته باشد.

3- اتخاذ سیاست هوشمندانه تأمین مالی

درک این‌که چه زمانی و از چه طریقی می‌توان سرمایه شرکت را افزایش داد، از مهم‌ترین وظایف یک بنیان‌گذار و مدیر استارت‌آپی به شمار می‌آید. امروزه راهکارهای متنوعی برای جذب سرمایه وجود دارد که برای مثال می‌توان به سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر «VC»، فرشتگان کسب‌وکار، انواع مشوق‌های حمایتی دولتی، وام‌ها و ضمانت‌نامه‌های بانکی و ... اشاره نمود. انتخاب روش تأمین مالی مناسب در هر دوره از فعالیت شرکت، بسیار حیاتی است. برای مثال، اگر شما درصدد توسعه ایده و فروش کسب‌وکار خود با قیمتی کمتر از 15 میلیون دلار هستید، سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر، زیاد برای تأمین مالی مناسب نیستند. آن‌ها انتظاراتی به نسبت بلندپروازانه و دورنمایی بلندمدت از توسعه کسب‌وکار داشته و این امر برنامه‌ریزی شما برای اتمام فعالیت زودهنگام را با چالش مواجه می‌نماید. در مقابل، هدف‌گذاری یک بازار یک میلیارد دلاری و رقابت با شرکت‌های بزرگ و ساختاریافته، نیاز به سرمایه‌گذاری‌های وسیع و استفاده از تجارب مدیریتی و شبکه ارتباطات وسیع دارد که همین امر می‌تواند به‌کارگیری روش‌هایی نظیر دریافت وام و یا کمک از فرشتگان کسب‌وکار را در مقایسه با صندوق‌های سرمایه‌گذاری مخاطره پذیر، در اولویت‌های تأمین مالی قرار دهد.

حرکت سریع به سمت درآمدزایی و سودآوری، مهم‌ترین سیگنال برای جذب سرمایه‌های بیشتر در بازار امروز به شمار می‌رود. پس بهتر است، در تمامی مراحل رشد و توسعه استارت‌آپ خود، به این امر اهتمام داشته باشید.  

 

مرجع: Forbes

 http://nanomatch.ir/

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.