آخرین مقالات

همه چیز در شروع کردن و یادگیری ختم می‌شود؛ گفتگو با هم‌بنیان‌گذار «Scribd»

همه چیز در شروع کردن و یادگیری ختم می‌شود؛ گفتگو با هم‌بنیان‌گذار «Scribd»

مقدمه

وبسایت «Scribd»، یک پلتفرم نامحدود است که دسترسی به بهترین کتب دیجیتال، کتب صوتی، اخبار و مقالات مجلات، اسناد و موارد دیگر را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. این شرکت، در سال 2007 میلادی، توسط تریپ آدلر (Trip Adler)، جارد فریدمن (Jared Friedman) و تیخون برنستام (Tikhon Bernstam) راه‌اندازی شده و در طی این مدت، موفقیت‌های قابل توجهی بدست آورده است.

بنیانگذاران شرکت در ماه می همان سال 2007 میلادی موفق به یک جذب سرمایه بذر 40 هزار دلاری شدند و از آن به عنوان یک پشتوانه اولیه استفاده نمودند. ایده خوب و عملکرد قابل تحسین آن‌ها، در ماه ژوئن همان سال یک جذب سرمایه 3.7 میلیون دلاری را در قالب سری «A» برایشان به دنبال داشت. جذب سرمایه 9 میلیون دلاری بعدی در سال 2008، 13 میلیون دلاری در سال 2011، 22 میلیون دلاری در سال 2015 و در نهایت 58 میلیون دلاری در سال 2019، مجموع جذب سرمایه این شرکت را به 105.8 میلیون دلار رسانده است.

در این نوشتار، تریپ آدلر که یکی از هم‌بنیانگذاران و مدیرعامل «Scribd» است، از داستان کارآفرینی خود، تأسیس این شرکت موفق و مدل کسب‌و‌کار آن گفته و توصیه‌هایی برای کارآفرینان جوان ارائه می‌کند.

 

قبل از راه‌اندازی این شرکت چه کار می‌کردید؟

من درست بعد از کالج کار خودم را شروع کردم، پس بهتر است کمی به عقب‌تر برگردم. پس از دوران مدرسه به هاروارد رفتم و در آنجا بیوفیزیک خواندم. درست در سال آخر بود که تصمیم گرفتم یک شرکت برای خودم راه‌اندازی کنم. بنابراین دست به کار شدم و ایده‌هایم را مطرح کردم؛ یک هم‌بنیانگذار پیدا کردم؛ با هم به «YCombinator» رفتیم؛ و سپس از آنجا هم خارج شدیم.

 

چرا یک شرکت مرتبط با بیوفیزیک راه‌اندازی نکردید؟

سؤال خوبی است. این در واقع برنامه اولیه و اصلی من بود. اما متوجه شدم که برای راه‌اندازی یک شرکت در حوزه بیوفیزیک، به زمان و تحصیلات بیشتری نیاز دارم. من در عین حال ایده‌های زیادی برای شرکت‌های اینترنتی داشتم و می‌دانستم که می‌توانم خیلی سریع به آن‌ها برسم. من برای راه‌اندازی یک شرکت اینترنتی بسیار هیجان زده بودم و واقعاً نمی‌توانستم بیش از آن صبر کنم. بنابراین، تصمیم گرفتم که فقط کارم را شروع کنم. شاید در درازمدت بتوانم به یک شرکت بیوفیزیک برگردم، اما در حال حاضر از کار در فضای اینترنت لذت می‌برم.

 

چگونه تصمیم گرفتید که کدام یک از این صدها ایده را دنبال کنید؟

ما یک دوره زمانی یک یا شاید یک و نیم سال را فقط صرف امتحان ایده‌های مختلف کردیم. این یک تجربه یادگیری واقعاً مهم برای ما بود؛ ما به یک ایده می‌رسیدیم، آن را می‌ساختیم، آزمایش می‌کردیم و درباره آن فکر می‌کردیم. آن تجربه‌های آزمون و خطا، به ما چیزهای زیادی در مورد نحوه راه‌اندازی یک شرکت و نحوه برخورد با ایده‌های مختلف آموزش داد. ما چندین ایده را بررسی کردیم که یکی از آن‌ها اساساً بسیار شبیه چیزی است که اوبر (Uber) و لیفت (Lyft) در حال کار بر اساس آن هستند، یک سرویس اشتراک‌گذاری خودرو که از طریق تلفن‌های همراه قابل هماهنگ شدن بود. ما خیلی جلوتر از زمانی بودیم که دنبال کردن آن منطقی باشد. ما همچنین یک سایت طبقه‌بندی شده دانشگاهی ایجاد کردیم و آن را در هاروارد راه‌اندازی نمودیم، اما متوجه شدیم که واقعاً این ایده مقیاس‌پذیر نیست و به همین دلیل از آن عبور کردیم. سپس یک سری ایده‌های دیگر را امتحان کردیم و در نهایت به «Scribd» رسیدیم.

 

بنابراین شما مدل‌های مختلف کسب‌وکار را آزمایش کردید تا به یکی از آنها با بیشترین کشش برسید؟

این ترکیبی بود از آنچه کشش اولیه داشت، آنچه ما فکر می‌کردیم مقیاس‌پذیر می‌شود، آنچه فرصت بزرگی در آن نهفته بود، آنچه متکی به یک مدل کسب‌وکار خوب بود و آنچه به خوبی نیاز کاربران در آن دیده می‌شد؛ در واقع، بسیاری از این چیزها ترکیب شدند، اما قطعاً کشش یکی از مهمترین موارد بود. اگر شما در اوایل نتوانید کمی کشش به دست آورید، این بدین معنی است که آن چیز کار نمی‌کند.

 

مدل کسب‌وکار فعلی «Scribd» چگونه کار می‌کند؟

در حال حاضر، ما یک سرویس اشتراک هستیم. ما به شما اجازه می‌دهیم که کتاب‌ها و دیگر انواع محتوای نوشتاری را با قیمتی اندک در ماه بخوانید. شما یک هزینه ثابت ماهانه می‌پردازید و سپس می‌توانید هر نوع محتوایی را در هر دستگاهی که دوست دارید بخوانید. این پلتفرم، یک مدل «Netflix» یا «Spotify» است که برای کتاب پیاده‌سازی شده است. ما از کاربران یک مبلغ ثابت ماهیانه دریافت می‌کنیم و از این طریق کسب درآمد داریم و سپس به ناشران و نویسندگان بر اساس فعالیت خواندن کاربران پرداخت می‌کنیم. ما اکوسیستمی داریم که در آن ناشران و نویسندگان به پولشان می‌رسند و کاربران هم می‌توانند تجربه فوق‌العاده‌ای داشته باشند.

 

اکثر مخاطبین ما کارآفرینان و افرادی هستند که برای اولین بار به راه‌اندازی یک شرکت برای خودشان فکر می‌کنند. چه توصیه‌ای می‌توانید برای آن‌ها داشته باشید؛ اگر مجبور بودید همه چیز را دوباره شروع کنید، چه کار متفاوتی انجام می‌دادید؟

این سوال بزرگی است! و من فکر می‌کنم که هر 3 ماه یکبار پاسخ خودم را به این موضوع تغییر می‌دهم، زیرا همیشه در حال یادگیری هستم. درست زمانی که فکر می‌کنم و احساس می‌کنم که همه چیز را در مورد کارآفرینی می‌دانم، متوجه می‌شوم که کاملاً در اشتباه بوده‌ام. می‌فهمم که باید بیشتر یاد بگیرم. بنابراین، اولین توصیه من این است که فقط به یادگیری ادامه دهید.

رسانه‌ها اغلب موفقیت استارت‌آپ‌ها را اینطور نشان می‌دهند که شرکت برنامه خودش را راه‌اندازی می‌کند و فقط یک سال بعد، فیس‌بوک آن را به قیمت یک میلیون دلار می‌خرد. گاهی اوقات چنین اتفاقی می‌افتد، اما این واقعاً یک استثنا است. هر کسی می‌تواند یک شرکت واقعاً بزرگ بسازد و برای این کار اگر خوش‌شانس باشید، فقط به زمان و یادگیری نیاز دارید. بنابراین، اگر برای اولین بار تلاش کرده‌اید و به نتیجه درستی نرسیده‌اید، حتی اگر یک سال یا چند سال طول بکشد و فقط به تلاشتان ادامه دهید، در نهایت به آنچه می‌خواهید می‌رسید. دائماً یاد بگیرید و دائماً تلاش کنید تا در نهایت چیزی را بیابید که کاربران آن را دوست دارند، قابل مقیاس است، توجهات را به خود جلب می‌کند و به یک کسب‌وکار بزرگ تبدیل می‌شود.

 

اگر برادر کوچکت از تو بپرسد وقتی شرکتی را راه‌اندازی می‌کنم چه کاری باید انجام دهم و چه کاری نباید انجام دهم، چه جوابی به او می‌دهی؟

اولین کار فقط شروع کردن است. این احتمالاً سخت‌ترین مرحله است، زیرا اکثر مردم فقط از شروع می‌ترسند. شما نیاز دارید که قدم اول را بردارید و نسبت به کاری که انجام می‌دهید، اعتماد به نفس داشته باشید. هنگام انجام کارها باید با اعتماد به نفس و جدی باشید. اما در عین حال هم فقط متواضع باشید و همانطور که پیش می‌روید یاد بگیرید، زیرا احتمالاً اولین قدمی که بر می‌دارید، یک اشتباه انجام می‌دهید. فقط باید از این اشتباهات درس بگیرید و سپس مسیر خودتان را تغییر دهید و به مرحله بعدی بروید. کل موضوع این است که باید شروع کنید، واقعاً مصمم باشید و همانطور که پیش می‌روید به یادگیری ادامه بدهید.

 

برای کارآفرینان جوانی که به تأمین مالی شرکت خود فکر می‌کنند، چه توصیه‌ای می‌توانید داشته باشید؟

اول از همه، مردم اغلب فکر می‌کنند که تأمین مالی شرکتشان چالش بسیار بزرگی است، اما اینکه فکر کنند با تأمین مالی موفق می‌شوند، واقعاً درست نیست. شما اغلب نسبت به آنچه فکر می‌کنید، به پول کمتری نیاز دارید. شما می‌توانید بدون تأمین مالی زیاد، پیشرفت قابل توجهی داشته باشید و فقط در صورتی باید پول جمع‌آوری کنید که واقعاً از آن استفاده کنید. امروزه شرکت‌های زیادی در سیلیکون ولی وجود دارند که پول زیادی جمع نموده و فقط آن را خرج می‌کنند. اما در واقع، آن‌ها با پولشان کار مفیدی انجام نداده‌اند. این یک راه واقعاً اشتباه است. توصیه کلی من، به تأخیر انداختن جمع‌آوری پول و همینطور جمع‌آوری پولی کمتر از نیازتان است، زیرا این شما را مجبور می‌کند که واقعاً شرکت خوبی بسازید.

اگر می‌خواهید تأمین مالی داشته باشید، بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که یک کسب‌وکار خوب بسازید. اگر یک کسب‌وکار واقعاً خوب، با نیاز واقعی کاربر و کشش واقعی بسازید و یک مدل کسب‌و‌کار واقعی داشته باشید، سرمایه‌گذاران خودشان به سراغ شما می‌آیند و این کار بسیار آسانی است. اگر در ردیابی سرمایه‌گذاران مشکل دارید، احتمالاً به این معنی است که فقط باید روی ایجاد کسب‌و‌کار خودتان تمرکز کنید، نه اینکه لزوماً زمان بیشتری را برای جذب سرمایه‌گذاران صرف کنید.

 

برخی از استارت‌آپ‌ها مثلاً شش ماه روی جمع‌آوری پول تمرکز می‌کنند و از کسب‌وکارشان غافل می‌شوند و برخی هم فقط کسب‌وکارشان را می‌سازند و از تأمین مالی غافل می‌شوند، چه توصیه‌ای برای مدیریت زمان با تمرکز بر کسب‌و‌کار و تأمین مالی دارید؟

شما مطمئناً می‌خواهید زمان بیشتری را برای ساختن کسب‌و‌کارتان صرف کنید. اگر می‌خواهید تأمین مالی داشته باشید، این کار هم زمان می‌برد. شما معمولاً باید خیال سرمایه‌گذاران را بابت دادن پول به شرکتتان راحت کنید و برای این کار، باید مدتی را صرف کل فرآیند کنید. بهترین کاری که می‌توان انجام داد این است که وقتی تصمیم به تأمین مالی برای شرکتتان گرفتید، صد درصد توانتان را بر روی این کار متمرکز کنید، کار را به سرعت به سرانجام برسانید و به محض اینکه کارتان تمام شد، به ساختن کسب‌وکارتان باز گردید. شما به خصوص در اوایل فرایندهای کاریتان لازم نیست که شش ماه را برای جمع‌آوری پول صرف کنید؛ شاید اگر تصمیم به عرضه عمومی یا چیزی مشابه آن داشته باشید، صرف زمان بیشتر لازم باشد، اما در ابتدای کار یک استارت‌آپ، واقعاً باید مدت زمان بسیار کمتری صرف این کار شود.

 

مرجع: «Cleverism»

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.