آخرین مقالات

گفتگو با بنیانگذار «تامبتک»: آیا حاضری ده سال به این کار ادامه بدهی؟!

گفتگو با بنیانگذار «تامبتک»: آیا حاضری ده سال به این کار ادامه بدهی؟!

مقدمه

پیتر دراکر (Peter Drucker)، کارآفرینان را این‌گونه معرفی می‌کند: «کارآفرینان همواره در حال جستجوی تغییرات، پاسخ دادن به آن‌ها و دستیابی به فرصت‌های جدید هستند.» همین سخن کوتاه به خوبی نشان می‌دهد که ورود به مسیر کارآفرینی، قدم گذاشتن در یک مسیر صاف و هموار نیست. شما دائماً باید مسیرتان، ایده‌هایتان و حتی ذهنیتتان را تغییر دهید. ناوال راویکنت (Naval Ravikant)، عمق فاجعه را بهتر نشان می‌دهد: «کارآفرینی واقعاً سخت و دردناک است. من این کار را برای افرادی که توانایی مدیریت تنش‌های بسیار زیاد را ندارند، توصیه نمی‌کنم». با در نظر گرفتن چنین وصف حال‌هایی، بهتر است اگر عزمتان برای ورود به این حوزه جزم شده، تا دندان مسلح شده و خود را برای مسیر سخت و پرچالش پیش رو آماده کنید. بی‌شک مهمترین سلاح شما در این مسیر، یادگیری مستمر است. به این منظور، مرور داستان‌های کارآفرینان موفق یا حتی ناموفق قبلی، می‌تواند حاوی درس‌های بسیار مفیدی برای شما باشد و به شما کمک کند تا اشتباهات آن‌ها را تکرار نکرده یا بدانید که در برابر برخی چالش‌ها و مشکلات، چه کاری باید انجام دهید.

در این نوشتار، مارکو زاپاکوستا (Marco Zappacosta)، بنیان‌گذار تامبتک (Thumbtack)، درباره سفر کارآفرینی خود می‌گوید. او در مورد مدل کسب‌و‌کار و تاریخچه این شرکت صحبت نموده و آموخته‌ها و توصیه‌های خود را برای کارآفرینان جوان به اشتراک می‌گذارد.

گفتنی است که تامبتک به افراد کمک می‌کند تا متخصصان محلی را پیدا و استخدام کنند. بنابراین اگر نیاز به رنگ‌آمیزی خانه خود دارید، یک معلم ریاضی برای فرزندتان می‌خواهید، یا به دنبال یک کترینگ برای مراسم خود هستید، باید بدانید که این استارت‌آپ می‌تواند به شما کمک کند.

 

به ما بگویید که راه‌اندازی یک شرکت چطور است؟

این یک چشم‌انداز بسیار رضایت‌بخش است که شما را به نوعی به زندگی باز می‌گرداند. برای دستیابی به این چشم‌انداز، افراد بزرگی را جذب کرده و با آن‌ها کار می‌کنید. اما باید این را هم بگویم که مسیری نسبتاً استرس‌زا است؛ از آن‌جا که تحقق رؤیاها کار سختی است، بنابراین تا زمانی‌که مطمئن شوید مسائل آنطور که می‌خواهید پیش می‌روند و به خوبی کار می‌کنند، استرس زیادی را باید تحمل کنید.

 

موانع اصلی شما چه چیزهایی بوده‌اند و چگونه بر آن‌ها غلبه کردهاید؟

می‌توانم بگویم که سه مانع بزرگ وجود داشت. اولین مورد، یادگیری برای جذب مشتریان و متخصصان بود. ما برای موفقیت به این شبکه نیاز داشتیم و به همین دلیل، باید یاد می‌گرفتیم که چگونه این افراد را به سمت خودمان جذب کنیم و روشی بسیار مقیاس‌پذیر و قابل تکرار برای آن داشته باشیم. باید توجه داشت که این برای سازمان‌ها بسیار مهم است که به افراد اجازه دهند تا ریسک‌های بزرگی انجام بدهند، چراکه شما همیشه نمی‌دانید چه چیزی قرار است کار کند. ما بارها از چیزهایی که فکر می‌کردیم عالی هستند و کار نمی‌کردند یا چیزهایی که فکر نمی‌کردیم آنقدر مهم باشند اما بسیار مهم بودند، شگفت‌زده شده‌ایم. اما این یادگیری مدت زیادی طول کشید.

چالش بعدی پس از این‌که شبکه‌ای از مشتریان و متخصصان در اختیار داشتیم، این بود که بهترین راه برای معرفی که به مشتری اعتماد لازم برای استخدام یک فرد را داده و در عین حال، فرصتی واقعی برای موفق شدن در کسب‌وکار را در اختیار متخصصان قرار دهد، چه چیزی است. ما روش‌های مختلفی را امتحان کردیم و این چالش بزرگ دیگری بود.

و آخرین مورد این بود که چگونه می‌توانیم مدل کسب‌وکارمان را در بالای این تعاملات قرار دهیم؛ ما فهمیده بودیم چطور افراد را دور هم جمع کنیم، اما فهمیدن این‌که برای چه چیزی باید هزینه کنیم، چگونه باید هزینه کنیم، چقدر باید هزینه کنیم، زمان زیادی از ما گرفت.

 

قبل از راه‌اندازی این شرکت چه کار می‌کردید؟

من تامبتک را درست بعد از رفتن به کالج شروع کردم و بنابراین پاسخ کوتاهتر این است که کار زیادی نمی‌کردم. اما پاسخ طولانی‌تر این است که در دوران کالج، من و هم‌بنیان‌گذارم با هم یک گروه حمایت از دانشجویان راه‌اندازی کرده بودیم. این یک کار غیرانتفاعی بود و با آنچه در حال حاضر داریم کاملاً تفاوت داشت. اما به نظرم آن هم شبیه یک استارت‌آپ بود و ساختن چیزی از هیچ چیز، بسیار سرگرم‌کننده است. ما به نوعی درگیر آن شدیم و تصمیم گرفتیم این کار را انجام دهیم. بعد از فارغ التحصیلی هم تصمیم گرفتیم که این رؤیا را باز هم دنبال کنیم.

 

چرا روی این بازار خاص متمرکز شدید؟ چه سنخیتی با آن دارید؟ چرا به شما انگیزه می‌دهد؟

ما راهی را رفتیم که لزوماً به بقیه پیشنهادش نمی‌کنیم. ما تصمیم به راه‌اندازی یک شرکت گرفتیم و سپس به ایده آن فکر کردیم. اما خوشبختانه این کار برای ما به خوبی جواب داد.

ما علایق خودمان را معیار قرار ندادیم، بلکه به این فکر کردیم که بزرگترین مشکلی که می‌توانیم با کمک فناوری حل کنیم، چه چیزی است؟ ما شروع به فکر کردن و جستجو کردیم و چیزی که متوجه شدیم، این بود که این بازار غول‌پیکر و بسیار قدیمی وجود دارد که صدها میلیون مشتری و 10 میلیون متخصص در آن هست. تا آن زمان، واقعاً نوآوری زیادی در خصوص این‌که چطور این افراد یکدیگر را پیدا کنند، وجود نداشت. ما احساس کردیم که فناوری به این افراد کمک می‌کند. یک مشکل بزرگ وجود داشت و کار روی چیزهای بزرگی که می‌تواند تأثیر زیادی داشته باشد، رضایت‌بخش است. آنچه امروز انگیزه بزرگتری به من می‌دهد، حس رضایت و خوشحالی است که در مشتریان و متخصصین ایجاد کرده‌ایم: یک مسئول سم‌پاشی که به دلیل کارهایی که برایش فراهم کرده‌ایم برایمان گل می‌فرستد یا مادری که مراسمی را به کمک ما به خوبی برگزار کرده و عکس‌هایی از آن را به اشتراک می‌گذارد.

 

شما گفتید که این مدل قدیمی را به یک مدل جدید تغییر داده‌اید. به ما بگویید که از نظر مدل کسب‌و‌کار نوآوری تامبتک چیست؟

مردم از زمانی که لوله‌کشی وجود داشته، لوله‌کش استخدام کرده‌اند و به طرق مختلف، لیست‌های طولانی از متخصصین فعال در این حوزه در دسترس داشته‌اند. اما این تنها نیمی از چالش است. شما باید بفهمید که کدام یک از این لوله‌کش‌ها برای خدمت به شما در دسترس است. آن‌ها چقدر از شما هزینه می‌گیرند و چقدر واجد شرایط هستند. انجام این کارها تا قبل از تامبتک، یک فرآیند فوق‌العاده دستی بود. شما به عنوان مشتری باید تماس می‌گرفتید، لیستی از قیمت‌ها در می‌آوردید، با مراجع یا افرادی که قبلاً با این افراد کار کرده‌اند صحبت می‌کردید و می‌دیدید که آن‌ها چه کارهایی انجام داده‌اند و عملکردشان چطور بوده است. مجموع این کارها بسیار زمان‌بر بود. بنابراین، ما نرم‌افزاری را برای جایگزینی آن ایجاد کردیم. کافی است شما به ما بگویید چه چیزی نیاز دارید و ما آن را به شبکه متخصصان واجد شرایط خود که به مناطق شما خدمات می‌دهند، می‌فرستیم و آن‌هایی که در دسترس بوده و علاقه‌مند هستند را به شما معرفی نموده و می‌کنیم. همچنین مستنداتی که تصمیم‌گیری را برای شما ممکن می‌سازد، در اختیارتان قرار می‌دهیم. در قبال این کار، آن‌ها هزینه این معرفی را به ما پرداخت می‌کنند.

 

برای افرادی دارید که علاقه‌مند به راه‌اندازی کسب‌و‌کار خودشان هستند چه توصیه‌ای دارید؟ شاید بتوانیم با به اشتراک گذاشتن توصیه‌ها، بایدها و نبایدهای شما در مورد جذب سرمایه یا مدیریت روابط با سرمایه‌گذاران شروع کنیم.

من فکر می‌کنم یک نکته مهم که در خصوص جذب سرمایه باید در نظر گرفته شود، این است که هر دور جذب سرمایه، پلی است برای عبور به جایی دیگر و در این مسیر، آنچه مهم است موفقیت‌های گذشته شما نیست، بلکه نقاط عطفی است که این پول شما را به سمت آن‌ها می‌برد و این‌که چرا دستیابی به این نقاط عطف برای شما ارزشمند است. افراد وقتی به ارائه به سرمایه‌گذار فکر می‌کنند، نگاه به گذشته دارند و می‌گویند: «ما این کار را انجام داده‌ایم؛ ما آن کار را انجام داده‌ایم.» اما درواقع چیزی که سرمایه‌گذار به دنبال آن می‌گردد، این است که شما به کجا می‌رسید؟ و چرا من باید برای آن سرمایه‌گذاری کنم؟

 

پس توصیه می‌کنید که بگوییم: «در حال حاضر وضعیت من x است، ارزش‌گذاری شرکت من x است و با جذب سرمایه از شما، ارزش سهام یا ارزش شرکت را افزایش بیشتری می‌دهیم؟»

بله، البته فکر می‌کنم باید آن را کمی بیشتر تجزیه کنید و بگویید: «خب، ما سرمایه‌ فرشته را جذب کردیم تا اعتبار محصول را تأیید کنیم و شروع به دستیابی به نوعی رشد از طریق چند کانال توزیع کنیم.» ما اکنون این را ثابت کرده‌ایم و به دنبال افزایش سرمایه در سری «A» هستیم تا واقعاً افزایش مقیاس بدهیم. ما فکر می‌کنیم که اگر x میلیون دلار جمع‌آوری کنیم، می‌توانیم به y کشش برسیم و اگر این کار را انجام بدهیم، ما را در موقعیتی عالی قرار می‌دهد تا به جذب سرمایه‌های بیشتری دسترسی پیدا کنیم.» این در مورد رسیدن به نقطه عطفی است که ارزشمند و جالب بوده و را به طور خاص به تصویر می‌کشد.

 

اگر یک دوست به سراغ شما بیاید و بگوید که در فکر راه‌اندازی یک شرکت است، چه توصیه دیگری برای او دارید؟

مردم باید فرض کنند که این کار یک دهه طول می‌کشد. بنابراین، وقتی به ایده‌ای فکر می‌کنید یا به کار کردن با کسی فکر می‌کنید، باید از خودتان بپرسید آیا این همان چیزی است که من می‌خواهم برای یک دهه روی آن کار کنم؟ آیا این کسی است که من می‌خواهم برای یک دهه با او کار کنم؟ فکر می‌کنم این دیدگاه کمک می‌کند تا مشخص شود که آیا چیزها برای شما ارزشمند هستند یا نه؟ شما باید برای یک دهه کاملاً مطمئن باشید. این زمانی است که اتفاقات طی آن رخ می‌دهند و یک شبه اتفاق نمی‌افتند.

 

مرجع: «Cleverism»

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.