آخرین مقالات

چگونه می‌توان یک کارآفرین موفق بود؟

چگونه می‌توان یک کارآفرین موفق بود؟

مقدمه

چگونه می‌توان کارآفرین موفقی بود؟ این پرسشی است که احتمالاً ذهن بسیاری از صاحبان ایده و علاقه‌مندان به کارآفرینی را به خود جلب نموده است. آیا همه چیز در ایده اولیه خلاصه می‌شود؟ دسترسی به منابع مالی، مهارت در مدیریت کسب‌وکار، تیم‌سازی و هدایت مطلوب استعدادهای شغلی در کجای این قصه قرار دارند؟

جروم کاتز (Jerome Katz)، استاد کارآفرینی دانشگاه سنت لوئیس (Saint Louis University)، از نکاتی می‌گوید که به اعتقادش کلید تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق هستند. او که نویسنده اصلی کتاب «کسب‌وکارهای کوچک کارآفرینانه»، یکی از سه کتاب برتر جهان در زمینه کارآفرینی و کسب‌وکارهای کوچک است، در این مصاحبه روند تحولات در کسب‌وکارهای کوچک، اطلاعاتی در مورد این‌که کدام روش‌های بازاریابی می‌تواند بهترین بازده سرمایه‌گذاری را برای کارآفرینان داشته باشد و نکاتی در مورد استخدام اولین کارکنان مطرح می‌نماید. پروفسور کاتز، آنچه را که در تحقیقات و تجربیات شخصی خود یافته است، مهم‌ترین عوامل موفقیت در کارآفرینی می‌داند. او تصریح می‌کند که یک ایده خوب، به خودی خود کافی نیست، بلکه باید مشتریانی وجود داشته باشند که مشکلی دارند و شما می‌توانید آن را حل کنید.

 

به نظر شما اولین عامل تعیین‌کننده موفقیت یا عدم موفقیت یک کسب‌وکار جدید چیست؟

عامل کلیدی در موفقیت، داشتن مشتریان زیاد است. هنگامی که ما در مورد استارت‌آپ ناب (Lean Startup) و بوم مدل کسب‌وکار (Business Model Canvas) صحبت می‌کنیم، مسئله بیشتر معطوف به نظم و انضباطی است که برای کارآفرین ایجاد شده تا با مشتریان ارتباط برقرار نماید و این بزرگ‌ترین عامل در ایجاد موفقیت است. من به دانشجویانم می‌گویم که داشتن یک ایده عالی، به شما شانس 10 درصدی برای موفقیت می‌دهد، در حالی که مشتریانی با یک مشکل دست به نقد، شانس شما را تا 90 درصد افزایش می‌دهند.

 

در حال حاضر، روی چه موضوعی متمرکز هستید؟

اغلب کارهای تحقیقاتی که اخیراً انجام داده‌ام، به موضوع «Cross Campus Entrepreneurship» مرتبط است. اغلب کارآفرینان آمریکا و کانادا، از مدارس کسب‌وکار خارج نشده‌اند. آن‌ها مؤسسین کسب‌وکارهای کوچکی هستند که شاید بتوان تجربه آن‌ها را نوعی خوداشتغالی نام نهاد. واقعیت این است که اکثر افرادی که از مدارس کسب‌وکار بیرون می‌آیند، واجد شرایط استخدام در مشاغل گوناگون هستند. بنابراین، درصد افراد دارای خوداشتغالی که از این مدارس خارج می‌شوند، در سطح پایین‌تری قرار دارد. جالب است بدانید که اتحادیه اروپا این نکته کلیدی را دریافته و در سیاست‌های مرتبط با آموزش کارآفرینی، تمرکز را بر خارج از مدارس کسب‌وکار قرار داده است.

 

کارآفرینان هنگام شروع کسب‌وکار خود، اشتیاقی باورنکردنی دارند. اما گاهی اوقات، حفظ این اشتیاق کمی دشوار است. برای کارآفرینانی که در تلاشند علاقه اولیه خود به کسب‌وکار راه‌اندازی شده را حفظ نمایند، چه توصیه‌ای دارید؟

چالش اصلی در از دست دادن اشتیاق و انگیزه، یافتن فضایی برای بازیابی آن است. ما خود را در روابط خلاصه می‌کنیم و این‌که چگونه موقعیت فعلی می‌تواند انرژی و زمان شما را جذب نماید. فکر می‌کنم بتوان از این موقعیت دور شد و به دنبال چیزی جدید و متفاوت بود. پیشنهاد می‌کنم برخی مواقع به خودتان استراحت بدهید. مجبور نیستید که همه تعطیلات آخر هفته هم کار کنید. تلفن همراه خود را خاموش کنید، ایمیل‌های خود را بررسی نکنید. بروید و کاری سرگرم‌کننده انجام دهید. ترجیحاً کاری را انجام دهید که قبلاً برایتان سرگرم‌کننده بوده است.

بهترین شانس شما، دیدن چیزهای جدید است. برای داشتن حس اشتیاق، به جایی بروید که قبلاً ندیده‌اید. از کوه بالا بروید، پیاده‌روی کنید و یا با شنا خود را سرگرم کنید. اگر اهل آواز خواندن هستید، آن را تجربه کنید. همه این‌ها نوعی راهکار برای تغییر و ایجاد فضایی جدید است. حتی اگر نمی‌توانید با تعطیلات آخر هفته کنار بیایید، به یک انجمن حرفه‌ای یا یک نمایشگاه جدید بروید و سعی کنید شبکه‌سازی نمایید. در میان افراد جدید (و ترجیحاً در مکانی جدید)، بال‌های پرواز شما مجدداً آماده خواهند شد.

 

اشتباه اصلی کارآفرینان چیست؟

آن‌ها به اعداد و ارقام توجه نمی‌کنند. مقاله‌ای در روزنامه وال‌استریت ژورنال که به تجربیات یک منتور در دانشگاه کالیفذرنیا می‌پرداخت، از شوکه شدن این فرد سخن می‌گفت که دانشجویان و کارآفرینان تا چه حد با محاسبه سود و زیان مشکل دارند. واقعیت این است که اکثر کارآفرینان، از اعداد و ارقام می‌ترسند و این بدین معنا است که زمان کافی برای آن‌ها صرف نمی‌کنند. ندانستن و غفلت از این آمار و ارقام، مهم‌ترین چیز است. بحث من چیزی بیشتر از یک فرآیند حسابداری ساده است. درک این‌که پول از کجا می‌آید و چقدر برای به دست آوردن این پول هزینه می‌کنید، بسیار مهم است.

 

در مورد استخدام در کسب‌وکارهای کوچک، چه توصیه‌ای برای کارآفرینان دارید؟

وقتی افراد به سراغ من می‌آیند و در مورد شروع فرآیند جذب و استخدام کارکنان صحبت می‌کنند، من از آن‌ها درباره تجربه در شروع رابطه می‌پرسم. آن‌ها عمدتاً جواب می‌دهند که قرار ملاقاتشان تنها نوعی دوست‌یابی بوده است. باید دقت داشته باشید که شما در شرف ایجاد مشارکتی جدید با یک شخص جدید هستید. حتی اگر به او پول (حقوق و مزایا) پرداخت کنید، باز هم این نوعی مشارکت است. سؤال بعدی این است که آیا هم‌اکنون در تشخیص افراد، بهتر از ابتدای کار شده‌اید؟ به نظر می‌رسد که اکثر مردم به نوعی متوقف می‌شوند و با خود می‌گویند: «من این‌طور فکر نمی‌کنم».

با توجه به این تجربه، توصیه می‌کنم که اگر می‌خواهید در مورد استخدام افراد فکر کنید، با انجام تمرینات مناسب، مهارت خود را ارتقاء دهید. بهتر است از استخدام افراد به صورت پاره‌وقت شروع کنید و با این کار بررسی کنید که آیا فرد مورد نظر برای شما و سازمانتان مفید است یا خیر. همچنین، سعی کنید در کارهای پروژه‌ای و پاره‌وقت، همکاری به صورت آنلاین را در اولویت قرار دهید. انجام کارها به این شکل بسیار مفید است.

 

به نظر شما موفق‌ترین استراتژی‌هایی که از همکاری با کسب‌وکارهای مختلف مشاهده کرده‌اید، چیست؟

یکی از مهم‌ترین درس‌های کارآفرینی، مشتریان و خلق راه‌حلی برای رفع درد یا افزایش سود آن‌ها است. همچنین، مطمئن شوید که هزینه‌های خود را به خوبی رصد کرده و می‌دانید که برای سودآوری برنامه‌ریزی شده به چه میزان هزینه نیاز دارید. این‌ها چیزهایی هستند که واقعاً تفاوت ایجاد می‌کنند.

نکته مهم دیگر، داشتن یک طرح کسب‌وکار است. هیچ راه جایگزینی وجود ندارد. اگر در حوزه‌هایی مانند زیست‌فناوری یا تجهیزات پزشکی فعالیت دارید و می‌دانید شاید پنج سال طول بکشد تا محصول نهایی به بازار عرضه شود، باید یک طرح کسب‌وکار جذاب و دقیق برای ارائه به دیگران (سرمایه‌گذاران) داشته باشید. البته در بسیاری از موارد هم، یک بوم مدل کسب‌وکار یا یک طرح کسب‌وکار بسیار کوتاه ممکن است کافی باشد.

 

روندهای اصلی بازار در کسب‌وکارهای کوچک امروزی چیست؟

مهم‌ترین روند، استفاده فزاینده از اینترنت است که هم به شدت هزینه‌ها را کاهش داده و هم باعث صرفه‌جویی زمانی می‌شود. درک مواردی مانند بهینه‌سازی موتورهای جستجو و غیره هم اهمیت قابل توجهی دارد.

تعداد بسیار زیادی از دوستان و هم سن و سالان من کارآفرین هستند. با توجه به شرایط بیمه تأمین اجتماعی، بسیاری از افراد در دهه 50 و اواخر 50 سالگی به این فکر می‌کنند که من با کسب‌وکارم چه کار کنم؟ اکثر آن‌ها دوست دارند که ادامه کسب‌وکارشان را ببینند. با این حال، بسیاری از آن ها تصور اشتباهی پیرامون ارزش کسب‌وکار خود دارند. بسیاری از این کارآفرینان ترجیح می‌دهند کمی پول به دستشان بیاید و بدانند که از مشتریان و کارکنانشان مراقبت می‌شود. این یک روند کاملاً اساسی است.

 

به نظر شما موفق‌ترین روش‌های بازاریابی برای کارآفرینان و کسب‌وکارهای کوچک امروزی کدام است؟

ابزار کلیدی، تبلیغات دهان به دهان یا چهره به چهره است. هر کاری که می‌توانید برای ایجاد و توسعه شبکه پیرامون خود انجام دهید. معرفی محصول در یک فضای واقعی و به صورت کاملاً رو در رو، تعامل بهتری با مشتری را رقم زده و می‌تواند توجه وی را به محصول یا فناوری شما جلب نماید. دومین مورد هم استفاده از قدرت اینترنت است. من فکر می‌کنم که این‌ها قوی‌ترین تکنیک‌های در دسترس هستند و نکته جالب اینجا است که کم‌هزینه‌ترین روش‌ها هم به حساب می‌آیند.

 

آیا توصیه خاصی برای بازاریابی دهان به دهان دارید؟

هرچه مشتریان شما علاقه بیشتری به محصولات یا خدمات تجاری شما داشته باشند، بیشتر احتمال دارد که از جانب شما بازاریابی دهان به دهان انجام دهند. اگر احساس می‌کنید برای مردم سخت است که علاقه‌ای واقعی به کار شما پیدا کنند، بهتر است به سراغ برنامه‌های وفاداری بروید. برای مثال، مشتریان بدانند که با ارجاع شخصی دیگر به شما، یک تخفیف چشمگیر برای خرید بعدی آن‌ها در نظر گرفته می‌شود.

 

نصیحت مهم شما به صاحبان مشاغل و کسب‌وکارهای کوچک چیست؟

مشتریانی را پیدا کنید که بتوانند شما را دوست داشته باشند. پدرم یک کارآفرین بود و من یاد گرفته‌ام تا زمانی که مشتری وجود دارد، پول هم وجود خواهد داشت.

 

مرجع: «Profitworks»

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.