آخرین مقالات

هنر سؤال پرسیدن؛ ابزاری برای نوآوری و موفقیت

هنر سؤال پرسیدن؛ ابزاری برای نوآوری و موفقیت

مقدمه

موفق‌ترین افراد جهان، فارغ از این‌که در چه حوزه‌ای فعالیت می‌کنند، مدام در حال پرسیدن سؤالات مختلف هستند. یک محقق علمی را در نظر بگیرید که با کنجکاوی در پی ناشناخته‌ها بوده و در مسیر کشف آن‌ها، از هر کس که بتواند سؤال می‌پرسد و چیزهای جدید فرا می‌گیرد. یک موسیقیدان، یک ورزشکار و حتی یک کارآفرین، همه و همه در حال پرسیدن هستند و در خلال این پرسشگری، چیزهای جدیدی یاد می‌گیرند.

موضوع سؤال پرسیدن و رفع ندانسته‌ها، ریشه‌ای قوی در فرهنگ عامه مردم دارد. احتمالاً این ضرب‌المثل را شنیده‌اید که «ندانستن عیب نیست، نپرسیدن عیب است». بسیاری از بزرگان مذهبی هم سفارش به روحیه پرسشگری برای یافتن پاسخ سؤالات و یادگیری نموده‌اند. این‌ها به خوبی نشان‌دهنده نقش کلیدی سؤال پرسیدن در فرآیند یادگیری و رشد و ارتقاء انسان می‌باشد. با این حال، سؤال پرسیدن هم آداب خاص خود را دارد. هنر پرسشگری، یافتن بهترین سؤالاتی که می‌توان مطرح کرد و نقش آن در رشد و توسعه فردی و گروهی، موضوع مقاله پیش رو است!

 

هنر سؤال پرسیدن

جورج کانتور (Georg Cantor)، ریاضیدان مشهور آلمانی می‌گوید: «هنر بیان پرسشی جدید پیرامون یک مسئله، ارزش بیشتری نسبت به حل آن مسئله دارد». اولین واکنش افراد به ندانسته‌هایشان که شاید با شگفتی، تعجب، سردرگمی و یا حتی خشم همراه باشد، طرح سؤال و تلاش برای یافتن پاسخ است. این سؤالات ممکن است آن‌چنان بدیهی بوده که منتج به یک پاسخ مستقیم شده و عملاً یادگیری خاصی را برای فرد به همراه نداشته باشد. این در حالی است که یک پرسش متفکرانه و هدفمند، دارای قدرت فوق‌العاده‌ای بوده، ذهن را باز می‌کند و حتی ممکن است به یک ایده جدید و یا نوعی فرآیند ذهنی برای حلاجی پاسخ و ترکیب آن با دانسته‌های قبلی منجر شود. در این حالت، خلاقیت فرد هم تحریک می‌گردد.

اگر این موضوع را نه از منظر فردی، بلکه از منظر یک کسب‌وکار نوپا بنگریم (گروهی از افراد خلاق، باانگیزه و صاحب ایده که به دنبال توسعه و عملیاتی نمودن ایده‌ای جدید هستند)، به نتایج بدیعی همچون گشودن درب‌ها به سوی نوآوری، ایجاد انسجام بین اعضای تیم و تاباندن نور بر گوشه‌های تاریک ناشی از یک تضاد فکری می‌انجامد.

با وجود تمامی این مزایا، بسیاری از ما هنوز از پرسیدن سؤالات خودداری می‌کنیم. متخصصین پیرامون علت این موضوع توضیحات متعددی بیان می‌کنند: «برخی از افراد، خودخواه هستند و علاقه‌ای برای به اشتراک‌گذاری دیدگاه‌ها و ایده‌های خود ندارند. گروه دیگر، با فرض این‌که جواب را می‌دانند، نوعی اعتماد به نفس کاذب را نشان می‌دهند. در نهایت، انتهای دیگر این طیف، کسانی حضور دارند که نگران پرسیدن سؤالات اشتباه و یا ایجاد تصور ناتوانی در ذهن مخاطبین می‌باشند».

وارن برگر (Warren Berger)، نویسنده کتاب «سؤالات زیبا» می‌گوید: «آسیب‌پذیری‌های زیادی پیرامون این موضوع وجود دارد. واقعاً می‌توان چنین احساس کرد که سؤالات یک پدیده خطرناک هستند».

درست است که سؤال پرسیدن ممکن است نگرانی‌های زیادی پدید آورد، اما حقیقت ماجرا کمی متفاوت است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که مزایا و ارزش‌های سؤال پرسیدن آن‌قدر زیاد است که در مقابل آن، نگرانی‌های پیش‌گفته اصلاً به چشم نمی‌آید. موفق‌ترین افراد جهان، دائماً در حال سؤال پرسیدن هستند. شاید در ابتدای کار کمی دشوار و حتی دلهره‌آور به نظر برسد، اما پرسیدن سؤالات خوب، هنری است که با تمرین می‌توان بر آن مسلط شد!

در ادامه، برخی نکات کلیدی برای دستیابی به این هنر ارزشمند بیان شده است:

 

1. خاص و دقیق باشید:

قبل از اینکه سؤالی را از شخص دیگری بپرسید، مهم است که ابتدا بفهمید دقیقاً به دنبال چه چیزی هستید؟ چه چیزی را می‌خواهید یاد بگیرید. اگر خودتان از چیزی که می‌خواهید بپرسید مطمئن نباشید، بعید است که طرف مقابل هم بتواند کمکی به شما بکند.

در حالت کلی، سؤالات را می‌توان به سه نوع اصلی تقسیم نمود: 1) واقعی (Factual)، 2) نظری (Opinion) و 3) درخواستی (Request). هر کدام از این سؤالات، پیام خاص خود و در نتیجه، پیامد متفاوتی را به همراه دارند. پرسیدن یک سؤال واقعی نشان می‌دهد که در حوزه‌ای که سؤال مطرح شده، اطلاعات نسبتاً خوبی در اختیار داشته و عملاً سؤال به این منظور طرح شده که یک مانع ذهنی را همانند قطعه‌ای از یک پازل بزرگ، رفع نماییم. البته با بیان سؤالات واقعی، تصدیق می‌کنیم که فرد مقابل دارای اطلاعاتی است که ما در اختیار نداریم. یک سؤال نظری نشان می‌دهد که ما برای دیدگاه طرف مقابل ارزش قائل بوده و به نوعی در تلاش برای اخذ مشورت از وی هستیم. منظور از درخواست کردن هم نشان دادن نیاز به دریافت اطلاعات و استفاده از کمک طرف مقابل است.

هنگامی که می‌خواهیم سؤال خود را بپرسیم، باید این را در نظر بگیریم که از چه کسی می‌پرسیم و آیا وی در موقعیت مناسبی برای پاسخ دادن به پرسش ما قرار دارد یا خیر. این نکته را هم در نظر بگیرید که گاهی سؤال پرسیدن می‌تواند مزایای جانبی هم به همراه داشته باشد. به‌عنوان یک رهبر استارت‌آپی، پرسیدن سؤالات مانند هدیه‌ای است که نه تنها به جمع‌آوری اطلاعات ارزشمند می‌انجامد، بلکه به تیم کاری شما نشان می‌دهد که مدیریت ارشد به آن‌ها احترام گذاشته و اعتماد کافی بین طرفین وجود دارد.

 

2. از شفاف‌سازی نترسید:

در اغلب موارد، پرسیدن یک سؤال کافی نیست. ممکن است پاسخ بیش از حد فنی باشد. شاید هم با شنیدن پاسخ، به این نتیجه برسید که سؤال دقیق و اصلی را نپرسیده‌اید. از شفاف‌سازی بیشتر نترسید و سعی کنید ابهامات خود را به روش‌های مختلف رفع نمایید.

در اینجا به دو روش اصلی می‌توان تکیه کرد. رویکرد نخست، استفاده از پرسش‌های باز و درخواست از گوینده برای ارائه توضیحات مفصل پیرامون پرسش‌ها است. دومین مورد هم، به‌کارگیری سؤالات بسته با پاسخ‌های مشخص و محدود بوده که در یک فرآیند تکرار مجدد قسمت‌های مبهم در سؤالات جدید و اطمینان از درک درست پاسخ‌ها، به مقصود نائل می‌شوید.

یک نکته کلیدی در هنگام شفاف‌سازی، تأکید بر قصد و نیت شما به‌عنوان مطرح کننده پرسش است. روشن کنید که به سادگی سعی در درک مسئله دارید، نه این‌که در حال سرزنش پاسخ‌دهنده به خاطر پاسخ‌های ضعیف هستید. در این حالت، هر دو در یک جبهه قرار گرفته و در تلاش برای درک بهتر یکدیگر خواهید بود.

 

3. گفتگو در مقابل بازجویی:

بین نشان دادن علاقه خود به آنچه دیگران می‌گویند و ایجاد حس هدف بمباران قرار گرفتن در آن‌ها، مرز بسیار ظریفی وجود دارد. به جای طرح رگباری پرسش‌های خود، سعی کنید که پرسش و پاسخ را به نوعی گفتگو و تعامل بدل کنید. مثلاً پس از پاسخ طرف مقابل، کمی زمان بگذارید و آنچه را که تازه شنیده‌اید، در ذهنتان حلاجی کنید. شفاف‌سازی را از یاد نبرده و با کمی توضیح و گرفتن تأیید طرف مقابل، از درک دقیق مسئله اطمینان حاصل نمایید. حالا نوبت به سؤال بعدی می‌رسد. به یاد داشته باشید که این یک گفتگو است، نه بازجویی!

یک تکنیک کارآمد دیگر، باز ماندن سؤالات به‌عنوان راهی مطلوب برای اجتناب از پاسخ‌های کوتاه «بله» و «خیر» است. یک سؤال باز، اجازه می‌دهد تا پاسخ‌های خلاقانه‌تری ارائه شود. به گفته آلیسون وود بروکس (Alison Wood Brooks) و لزلی جان (Leslie K. John)، از اساتید مدرسه کسب‌وکار هاروارد، این نوع سؤالات می‌توانند «سرچشمه‌ای از نوآوری» باشند.

لازم به تأکید است، تحقیقات نشان داده که سؤالات «بسته»، می‌تواند نقش تعصب و سایر سوگیری‌ها را افزایش دهند. برای مثال، در یک تحقیق آموزشی از والدین پرسیده شد که به نظر آن‌ها، «مهم‌ترین چیز برای آماده‌سازی کودکان در زندگی» چیست. بکارگیری فهرستی از پاسخ‌های احتمالی (نمادی از سؤالات بسته)، باعث شد تا بیش از 60 درصد آن‌ها، گزینه «برای خودشان فکر کرده و تصمیم بگیرند» را انتخاب کنند. در مقابل، وقتی همان سؤال در قالب یک پرسش باز مطرح شد، فقط حدود پنج درصد از والدین به این مورد اشاره کردند.

این موضوع در فضای کسب‌وکار هم شایع بوده و حتی می‌توان ادعا کرد که بسیار مهم‌تر است. برای مثال، اگر شما سؤالی از تیم کاری خود بپرسید و تنها چند گزینه پیش روی آن‌ها بگذارید یا این‌که پرسش به نحوی مطرح شود که پاسخ آن در یک «آری» یا «خیر» خلاصه می‌شود، خلاقیت به معنای واقعی حذف خواهد شد. در مقابل، پرسیدن سؤالات باز و مشارکت افراد در این گفتگوی دو یا چند نفره، می‌تواند کوهی از ایده‌های خلاقانه را نتیجه داده که فارغ از عملی یا منطقی بودن آن‌ها، نشانه‌ای از جاری شدن نوآوری در فضای کسب‌وکار است.

 

4. لحن مناسبی اختیار کنید:

شرایط مختلف، شیوه‌های متفاوتی از پرسشگری را می‌طلبد. در بسیاری از مواقع، نحوه پرسیدن سؤال به همان اندازه‌ای مهم است که شما چه چیزی را می‌پرسید. پرسش بیش از حد مستقیم، خشم و عصبانیت را در افراد بر می‌انگیزد. در مقابل، حاشیه‌روی افراطی هم ناامیدی را برانگیخته و حوصله طرف مقابل را سر می‌برد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که افراد در یک تضاد ناشی از احساس تمایل به افشای اطلاعات حساس و در عین حال نگرانی از افشای آن‌ها به سر می‌برند. مهم این است که شما چگونه وارد شده و بدون برانگیختن بدگمانی و نگرانی آن‌ها، قدم به قدم پیش بروید. تا وقتی سؤالات به ترتیب و سلسله مراتبی مطرح شوند، به‌ویژه اگر سؤال نخست و شروع‌کننده گفتگو خیلی حساس نباشد، این تعادل پابرجا مانده و طرف مقابل هم از این گفتگوی مبتنی بر پرسش و پاسخ خشنود خواهد بود.

زمینه و محیط گفتگو هم مهم است. اگر قرار است درخواست مهمی را مطرح کنید یا دست بر اطلاعات حساسی بگذارید، بهتر است زمان و مکان مناسب را انتخاب کنید. حواس‌پرتی طرف مقابل و عدم تمرکز به خاطر مسائل مختلفی همچون تلاش برای آماده شدن برای یک جلسه مهم، و یا یک محیط پر سر و صدا و شلوغ، بدترین انتخاب‌های ممکن می‌باشند.

 

5. سکوت کنید:

به‌طور کلی، قطع کردن مکرر صحبت طرف مقابل، ایده خوبی نیست. این برای هر گفتگویی صادق است. اما هنگامی که صحبت از سؤال پرسیدن و دریافت پاسخ می‌شود، این امر بسیار مهم‌تر خواهد بود. وقفه‌های مکرر، یک پیام واضح می‌فرستد که شما به گفته‌های آن‌ها اهمیت نمی‌دهید. همچنین چنین رویکردی، شما را از شنیدن آنچه ممکن است در ادامه صحبت‌هایشان بگویند، باز می‌دارد.

در کنار این سکوت هوشمندانه، اگر مکالمه از موضوعی که می‌خواهید روی آن تمرکز کنید منحرف شده، سعی کنید تا آن را به آرامی، با محافظه‌کاری و همراه با ادب و صداقت به عقب هدایت کنید. بین انجام این کار و قطع کردن صحبت فرد مقابل، تفاوت‌های زیادی وجود دارد. افکار و سؤالات خود را به ذهن بسپارید و اجازه دهید تا صحبت طرف مقابل تمام شود. حالا کمی بیشتر منتظر بمانید تا مطمئن شوید که وی واقعاً فکرها و ایده‌های خود را به پایان رسانده است. حالا نوبت شما است تا بحث را به بهترین مجرا هدایت کنید. توجه نمایید که گاهی اوقات، همین مکث کوچک می‌تواند مهم‌ترین چیزی را که طرف مقابل قصد گفتن آن را داشته است، به شما انتقال دهد. پس اجازه دهید که همه چیز را بر زبان آورد و سپس شما شروع کنید.

 

در پایان، این نکته را در ذهن داشته باشید که افراد پرسشگر، هوش هیجانی بالاتری داشته و درک بیشتری از جهان پیرامون خود پیدا می‌کنند. اگر هنر سؤال پرسیدن را در خود پرورش دهید و بر آن تسلط یابید، هیچ دانشی وجود ندارد که نتوانید قفل آن را باز کنید!

 

مرجع: «Entrepreneur»

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.