آخرین مقالات

چطور تشخیص دهیم که پیوستن به یک استارت‌آپ به صلاح است یا خیر

چطور تشخیص دهیم که پیوستن به یک استارت‌آپ به صلاح است یا خیر

وقتی شما به تغییر شغل خود فکر می‌کنید (یا شاید نخستین شغل حرفه‌ای خود پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه را به دست آورده‌اید)، و در حال جستجو در انواع سازمان‌های مختلف هستید، استارت‌آپ‌ها به این دلیل که سرشار از هیجان‌ها و فرصت‌ها هستند به نظر جذاب می‌رسند، اما آیا شما در یک سازمان کمتر سازمان‌یافته و به سرعت در حال رشد پیشرفت نخواهید کرد؟ چطور می‌توانید برآورد کنید که آیا کار کردن در یک فرهنگ کاری خاص برای شما مناسب است یا خیر؟ برای پاسخ به این سؤال، شما باید چه عواملی را مورد توجه قرار دهید، و چه سؤالاتی را از خودتان بپرسید؟ 

آنچه متخصصین می‌گویند

زمانی بود که کار کردن در یک استارت‌آپ، خطرناک و حتی احمقانه به نظر می‌رسید، زیرا شما نمی‌دانستید که شرکت، چه مدت قرار است نوپا بماند. اما آن روزهایی که گوگل و فیس‌بوک، که جز بزرگترین شرکت‌های جهان هستند، به ترتیب در 1998 و 2004 تأسیس شدند، دیگر به سر رسیده است. دانیل گولاتی

، نویسنده کتاب "اشتیاق و هدف" می‌گوید: "استارت‌آپ‌ها دیگر جاویژه (گوشه فراموش‌شده بازار) نیستند؛ آن‌ها در مسیر اصلی خود قرار گرفته‌اند." اکنون، کار کردن برای یک نفر، به حد کافی رضایت ایجاد نمی‌کند. "ورود به عرصه استارت‌آپ به عنوان یک فرصت واقعی و رضایت‌بخش دیده می‌شود. لن شلزینگر، استاد مدرسه بازرگانی هاروارد و نویسنده کتاب "فقط شروع کن" می‌گوید: "وقتی که شما مشتاق و علاقه‌مند به دستیابی به یک فرصت باشید، احتمالاً برای به دست آوردن آن به طور اغراق‌آمیز و افراطی دست به کار می‌شوید و خطرات آن را بسیار ناچیز می‌شمارید." شما باید "اشتیاق و هیجانی" را که می‌خواهید برای شغل آینده خود تصور کنید، در مقابل "زمان، پول و سرمایه شهرتی" را که قرار است صرف آن کنید، بسنجید. در ادامه برخی روش‌ها برای این منظور معرفی شده‌اند:  

به مراحل فکر کنید 

شلزینگر می‌گوید: آیا شما لزوماً به استارت‌آپی گرایش دارید که دربردارنده "یک مسئله و یا پرسش سرگرم‌کننده" باشد، و در عین حال، پاسخ به آن پرسش "سخت باشد." او به شما پیشنهاد می‌دهد که به گونه‌ای که "آزادی‌‌تان حفظ شود و از قید و بند رها شوید"، به "تغییر در مراحل فرایند" فکر کنید. بر روی فرصت‌های خاص متمرکز شوید، با تلاش، تحقیقات لازم را انجام دهید، و احساسات و انگیزه‌های خود را دقیقاً بررسی کنید، و کشف کنید که آیا آن شغل خاص برای شما مناسب است یا خیر. گولاتی توصیه می‌کند که "در صورتی که تمایل به سرمایه‌گذاری دارید، حتماً راجع به این مسائل فکر کنید." به عنوان یک کارفرمای آینده‌نگر، آیا شما به عنوان یک سرمایه‌گذار مرحله کشت ایده احساس بهتر و راحت‌تری دارید- یعنی در حالی که استارت‌آپ در مرحله‌ای است که تنها "سه نفر در گاراژ" هستند."- یا این که زمانی احساس راحتی بیشتری دارید که به عنوان یک سرمایه‌گذار مرحله آخر، فقط هنگامی که شرکت، پیشینه ثابتی دارد و مسیر با‌ثباتی را می‌پیماید، به آن بپیوندید؟ او می‌گوید: "قانون شست دست این است که هر چه شما زودتر وارد شرکت شوید، سازمان‌یافتگی کمتری در آنجا وجود دارد." "این انتخاب بستگی به ترجیحات شخصی شما دارد". 

درباره انگیزه‌هایتان فکر کنید 

نخستین مرحله فرایند تصمیم‌گیری نیاز به مقداری تأمل و تفکر جدی دارد. چرا شما در وهله اول می‌خواهید به یک استارت‌آپ بپیوندید؟ آیا می‌خواهید به تجربیات مدیریتی خود بیفزایید؟ آیا می‌خواهید مهارت‌های حل مسئله‌تان را افزایش دهید؟ آیا می‌خواهید در ارائه فناوری‌های نو به دنیا نقشی داشته باشید؟ گولاتی می‌گوید: درک آنچه انتظار دارید تجربه کنید، به شما کمک خواهد کرد فرصت مناسب را تشخیص دهید. همچنین، درباره ارزشی که شما می‌افزایید، آنچه سبب می‌شود شما یک کاندیدای مطلوب باشید و "دانش ظاهری که شما به ارمغان می‌آورید،" فکر کنید، در عین حال این را به ذهن بسپارید که افرادی که بهترین عملکرد را در استارت‌آپ‌ها دارند "مانند یک کلی‌نگر، حس کنجکاوی قوی‌ دارند "زیرا نقش‌ها و مسئولیت‌ها " کاملاً قابل مبادله و قابل تبدیل" هستند. همچنین گولاتی می‌گوید: به خاطر داشته باشید که "شما به‌خصوص در یک شرکت در حال رشد، برای مدت طولانی در نقشی که در ابتدا شروع به کار کرده‌اید نخواهید ماند".

تیم را بشناسید 

در هر شغلی، این که همکارانتان را دوست داشته باشید و با اصول اخلاقی سازمان هماهنگ شوید، حائز اهمیت است. اما این مساله به‌ویژه زمانی درست است که شما در یک گروه کوچک و منسجم کار می‌کنید. شلزینگر می‌گوید: وقتی که شما در حال بررسی و گفتگو با یک استارت‌آپ خاص هستید، یک "پیش‌نمایش واقعی" از زندگی کاری‌تان می‌گیرید. او توصیه می‌کند که چندین روز را در محل، به "تعامل و تماشای چگونگی انجام کار" بپردازید. (او می‌گوید: اگر شرکت به شما اجازه انجام چنین کاری را ندهد، "شما احتمالاً قبلاً به حد کافی یاد گرفته‌اید.") مشاهده، البته در صورت امکان، "به شما مجموعه اطلاعات بیشتری می‌دهد"، همچنین ممکن است قبل از این که شما رسماً متعهد به انجام کاری در استارت‌آپ شوید، "در حال انجام یک پروژه دیگر باشید". کشف کنید که آیا از لحاظ "رفتاری و فرهنگی" با شرکت تناسب دارید یا خیر. گولاتی اضافه می‌کند که شما همچنین نیاز به شناخت کافی از رهبر دارید. او می‌گوید: "یک بررسی پیرامون "بنیان‌گذاران" انجام دهید. "انگیزه‌هایشان را برای ایجاد کسب و کار کشف کنید. "با تیم صحبت کنید تا شخصیت‌های مختلف را بشناسید". او می‌گوید: "شما باید زمان زیادی با این افراد بگذرانید. کار کردن با آن‌ها، شما را هیجان‌زده می‌کند".

 

امور مالی را بررسی کنید 

گولاتی می‌گوید: "شما هرگز بدون آگاهی از بازدهی، رقبای اصلی، و حاشیه‌های سود یک شرکت بزرگ، به آن ملحق نمی‌شوید. بنابراین، مطمئن شوید که نوع مشابهی از داده‌های مالی را راجع به استارت‌آپ‌هایی که در نظر دارید جمع‌آوری می‌کنید. داده‌ها احتمالاً عمومی نیستند، بنابراین شما باید مستقیماً از بنیان‌گذاران سؤالاتی بکنید. از آن‌ها بپرسید، آیا این شرکت پیش‌بازده است یا پس‌بازده؟ منابع مالی جاری‌اش چه هستند؟ منابع مالی آتی آن چه هستند؟ او می گوید هدف شما این است که تعیین کنید، "این شرکت در کجای منحنی رشد است". "بسته به مدل فضای رقابتی، بنیان‌گذاران به طور نسبی به پرسش شما پاسخ می‌دهند". شلزینگر می‌گوید: همچنین حائز اهمیت است که "درک عمیقی از مصالحه و مبادلات بالقوه" به دست آورید، که این مستلزم قبول پیشنهاد است. از آنجایی که این شغل احتمالاً منجر به "یک کاهش در درآمد منظم شما"، به همراه نوعی "شراکت منصفانه در این سرمایه‌گذاری" می شود، شما باید "احتمال موفقیت" را در یک بازه زمانی معین کشف کنید. 

جایگزین‌ها را بسنجید 

گولاتی می‌گوید: "نسبت به بسیاری چیزهای دیگر که شما می‌توانستید وقت خود را صرف آن کنید، پیوستن به استارت‌آپ تنها یک شغل نیست، بلکه یک سبک زندگی است. "شلزینگر می‌گوید: روزهای طولانی و پراسترس الزامی و گریزناپذیرند، بنابراین شما ناچارید به استارت‌آپ نه تنها به عنوان یک حرفه بلکه به عنوان "یک زوج، والدین، و دوست" نگاه کنید. "شما بنیان‌گذار نیستید، بنابراین ماهیت آنچه باید برای حرفه‌تان قربانی کنید، متفاوت است". وقتی که شما جوان‌تر هستید و همسر و یا تعهد خانوادگی ندارید، خطر کمتر است. به عبارت دیگر، اگر شما مسن‌تر باشید و تعهدات مالی و شخصی داشته باشید، برای تصمیم‌گیری‌ها نیاز به کمک دیگران دارید. گولاتی همچنین می‌گوید: "برای لحظاتی احساسات خود را کنار بگذارید و از خودتان بپرسید، آیا هنوز هم خواهان ملحق شدن به استارت‌آپ هستید یا خیر؟" "استارت‌آپ‌ها پر از انرژی، استرس، و لذت هستند. شما اساساً برای کار کردن در آنجا هیجان‌زده می‌شوید".

دلسرد نشوید 

اگر شما تصمیم به ملحق نشدن به یک سرمایه‌گذاری جدید خاص گرفتید، بدین معنی نیست که درب استارت‌آپ برای همیشه بسته است. شرکت‌ها با هم متفاوت‌اند، و نیازهای شخصی و حرفه‌ای شما نیز به مرور تغییر خواهند کرد. گولاتی می‌گوید: "برای هر شخصی که قصد پیوستن به استارت‌آپ را دارد، همیشه در دنیای بیرون، استارت‌آپ مناسبی وجود دارد. "بسته به پروفایل ریسکتان، اهداف شغلی، علائق یا دلبستگی‌های مربوط به آن ناحیه یا محله، و راست‌مغز یا چپ‌مغز بودنتان، چیزی پیدا خواهید کرد که برای شما مناسب باشد." او به شما توصیه می‌کند با ابزارها و نشریاتی مانند انجل لیست، سی بی اینسایتس، کرانچ بیس، و پیچ بوک، که به شما کمک می‌کنند استارت‌آپ‌ها را شناسایی و بررسی کنید، آشنا شوید. او می‌گوید: کشف فرصت مناسب، نیازمند "صرف زمان و سخت‌کوشی" است. 

اصول را به یاد داشته باشید 

انجام دهید: 

  • انگیزه‌هایتان را برای ملحق شدن به استارت‌آپ شرح دهید، و بر روی آنچه باعث می‌شود شما کاندیدای مطلوبی باشید تأمل کنید.
  • چند روز را در محل شرکت بگذارانید تا یک پیش‌نمایش و دید واقعی از آنچه قرار است در زندگی کاری‌تان رخ دهد به دست آورید.
  • وقتی که زمان ارزیابی فرصت مالی می‌شود، منطقی، واقع‌بین و تحلیلگر باشید- حرکت صعودی و رو به رشد و نیز خطر بالقوه، هر دو وجود دارند. 

انجام ندهید: 

  • تصمیمات ناگهانی نگیرید- تلاش کنید بفهمید که آیا یک فرصت یا موقعیت خاص برای شما مناسب است یا خیر. 
  • فرض کنید از مشارکت عادلانه‌تان ثروت بسیاری به دست خواهید آورد؛ درباره فرصت‌ها و شانس‌های بزرگی که در شرکت با آن‌ها برخورد می‌کنید، واقع‌بین و منطقی باشید. 
  • دلسرد نشوید. یافتن شغل استارت‌آپ مناسب مستلزم صرف زمان برای تحقیقات است. 

مطالعه موردی # 1: بنیان‌گذار را بشناسید و زمان با کیفیتی را با گروه بگذرانید 

استیو کراوس لزوماً در جستجوی تغییر شغل نبود، تا وقتی که یک دوست او را به جاش فست، مدیر عامل هم‌بنیان‌گذار کوگیتو، که یک استارت‌آپ نوپای متخصص در زمینه تجزیه و تحلیل رفتاری است، معرفی کرد. 

استیو به خاطر می‌آورد که "من واقعاً خوشحال بودم که یک سازمان بازاریابی در یک شرکت نرم‌افزاری بزرگتر را اداره می‌کردم. "من در ابتدا چندین جلسه با جاش داشتم، زیرا فکر می‌کردم که این ملاقات‌ها فرصت بزرگی برای یادگیری درباره شرکت است". 

او، گفتگوهای اولیه را که به منظور تحقیقات بیشتر در زمینه شرکت انجام می‌شد، رها کرد. او توضیح می‌دهد که "من سعی کردم مانند یک خریدار فکر کنم" تا "درک کنم که آیا شرکت و محصولاتش ماندنی و قابل پیشرفت هستند و پتانسیل این که به سرعت وارد بازار شوند را دارند یا خیر". 

استیو همچنین درخواست کرد که به او راجع به فرهنگ و ساختار شرکت دید بدهند، بنابراین او نه تنها با جاش صحبت کرد، بلکه با تیم اجرایی مستقر در بوستون نیز ملاقات داشته، با کارفرمایان دیگر در ناهار هفتگی‌ای که با کلیه کارمندان برگزار می‌شد ملاقات کرد، و در چندین گردهمایی اجتماعی شرکت حضور یافت. این تجربیات به او کمک کرد تا ساختار مدیریتی کوگیتو، قدرت پذیرش مشارکت بین رشته‌ای، و میزان خلوص و انسجام در سرتاسر مأموریت را بهتر درک کند. 

در آن زمان، کوتیگو می‌خواست او را استخدام کند، اما استیو می‌خواست مطمئن شود که برای آن شغل مناسب است یا نه. او درباره تجربیات سابقش با سایر شرکت‌ها فکر کرد. او می‌گوید که "من خوش‌شانس بودم که در سازمان‌های بزرگ، منسجم و به سرعت در حال رشد کار می‌کردم. این مسئله، به من درکی قوی از آنچه برای من مناسب‌تر است داد". 

او آینده‌ای را که در آن، در شغل فعلی‌اش مانده و به سمت زنجیره فرمان‌ها حرکت کرده است را با زندگی کاری "پرانرژی، تأثیرگذار...همیشه در دسترس و آنلاین" که کوتیگو به او می‌داد مقایسه کرد. او همچنین، تغییری را که ممکن بود بر روی خانواده و امور مالی‌اش اثر بگذارد، مطرح کرد. او باید مطمئن می‌شد که پاداش و در واقع مزد این تغییر، برای حمایت از استاندارد زندگی فعلی‌اش، و نیز دستیابی به یک نتیجه بالقوه "در صورتی که همه چیز طبق نقشه پیش می‌رفت" کافی است. 

در پایان، با حمایت خانواده‌اش، او تصمیم بزرگش را گرفت. او می‌گوید: "من باید در آن محیط باشم تا پیشرفت کنم و موفق و شاد باشم". 

مطالعه موردی # 2: تعیین کنید که از تجربه و شغلتان چه می‌خواهید 

تصمیم برای ترک مایکروسافت به خاطر یک استارت‌آپ برای ژوزف ناگل آسان نبود. او می‌گوید: "مایکروسافت به عنوان یکی از غول‌های تکنولوژی، مراقبت‌های بهداشتی درجه یک، پرداخت (حقوق ماهیانه) به صورت منظم، مزایای زیاد، و "شانس کار روی برخی پروژه‌های واقعاً پیش‌گامانه" را ارائه می‌دهد. 

اما برای جاش، آنجا محل کار ممتازی نبود. او می‌گوید: در آنجا، فرایندهای بسیار، فعالیت‌های سیاسی زیاد، و دورهای بی‌پایان بررسی‌ها و جلسات وجود داشت". "سرانجام، در آن زمان، من تصمیم گرفتم راه خودم را پیدا کنم، و در واقع این دلیلی برای کار کردن در یک استارت‌آپ بسیار جذاب شد". 

او می‌گوید شدیداً تحریک شده بود که در ساختن چیزی جدید سهیم باشد. 

او شروع به شناسایی موقعیت‌های شغلی در بورد انجل.کو و لینکدین کرد. او می‌گوید: یافتن استارت‌آپ‌هایی که استخدام می‌کردند سخت نبود. اما "یافتن استارت‌آپ مناسب سخت بود." "من تنها نیاز نداشتم که یک شغل متناسب با تجربه‌ام و یک محصول یا خدماتی که واقعاً به آن اعتقاد داشتم پیدا کنم؛ بلکه نیاز داشتم شخصیتم را با خصوصیات شرکت تطابق دهم. 

فرایند تحقیق او را مجبور کرد درباره آنچه می‌خواست خوب فکر کند. او می‌گوید: "بزرگترین عوامل برای من این‌ها بودند که توانستم بخش بازاریابی را خودم ایجاد کنم و به موقعیتی برسم که نقش‌های دیگر، مانند راهبرد شرکت، که در یک شرکت بزرگ با آن‌ها درگیر نبودم را بر عهده گیرم.

وقتی که ژوزف، فرایند مصاحبه را در اورچارژ، (شرکت تولیدکننده ابزار نقلیه الکتریکی ارائه‌دهنده خدمات شارژ در ایستگاه مستقر در امریویل CA) شروع کرد، احساس خوبی داشت. در حالی که اولین دور مصاحبات بسیار رسمی برگزار شد، آخرین دور مسائل بسیاری را آشکارساز کرد. او می‌گوید: "من برای ملاقات شخصی به دفتر آمدم، اما ما بعد از حدود پنج دقیقه گفتگو، ناگهان شروع به ساخت وبسایتمان کردیم، من یک ساعت بیشتر از زمان برنامه‌ریزی‌شده در دفتر ماندم؛ زیرا به نظر می‌رسید همه چیز عالی پیش می‌رود، همان‌جا فهمیدم که ما یک تیم خوب خواهیم ساخت". 

‌البته او فهمید که در خطر است. او می‌گوید: اورچارژ در آن زمان در مرحله قبل از سرمایه‌گذاری کشت ایده بود، و اگرچه "بنیان‌گذاران به من اطمینان داده بودند که به مرحله سرمایه‌گذاری کشت ایده می‌رسند، زمانی که من به آن‌ها ملحق شدم، آن‌ها یک ایده واقعی نداشتند." اما "من دریافتم که ایده و محصول هر دو بزرگ هستند و بازار EV به سرعت رو به رشد است، بنابراین تصمیم گرفتم به آن اعتماد کنم". 

ژوزف، مایکروسافت را 10 ماه بعد ترک کرد تا سمت مدیر بازاریابی در اورچارژ را در دست گیرد. او می‌گوید: "ممکن نیست من ارباب خودم باشم، اما آزادم تا خودم تصمیم‌گیری کنم و بر اساس تصمیم‌هایم موفق شوم و شکست بخورم، اگر ایده به موفقیت برسد، این کار سخت را به انجام رساندم. و اگر شکست بخورد، درس‌های ارزشمند بسیاری آموخته‌ام".  

منبع: HBR.org

1 پاسخ بهچطور تشخیص دهیم که پیوستن به یک استارت‌آپ به صلاح است یا خیر

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.