آخرین مقالات

با نوجوانانی آشنا شوید که استارت‌آپ‌ مورد علاقه خود را راه‌اندازی کرده‌اند

با نوجوانانی آشنا شوید که استارت‌آپ‌ مورد علاقه خود را راه‌اندازی کرده‌اند

این داستان حکایتی آشنا برای همگان است: باز هم یکی از کارآفرینان سانفرانسیسکویی استارت‌آپ‌ خلاقانه‌ و منحصربفردی را قبل از سن سی و پنج سالگی راه‌اندازی کرد. آنچه در مورد این استارت‌آپ‌ بسیار عجیب بود این است که بر خلاف استارت‌آپ‌‌های دیگر، چالش اصلی این کارآفرین تلاش برای استخدام افراد و یا تلاش برای اجازه درخواست وام نبود. چرا؟ زیرا موسس این استارت‌آپ‌ یک نوجوان بود. 

ژاویر آگویرا در شانزده سالگی (که در حال حاضر بیست و چهار سال دارد) با همکاری رودریگو سیلوا راموس یک شرکت اسپانیایی فعال در زمینه تلفن‌های هوشمند را تاسیس کردند. این شرکت ادعا می‌کرد که در زمینه گوشی‌های هوشمند اولین شرکتی است که به کاربران گوشی‌های مبتنی بر اندروئید اجازه می‌دهد بدون اینکه نیازی به اطلاعات بسیار حرفه‌ای و عمیق در زمینه تلفن همراه داشته باشند در سیستم عملکرد گوشی خود تغییراتی را ایجاد کنند. در سن نوزده سالگی، او سه استارت‌آپ‌ را راه‌اندازی کرده و از طرف دانشگاه ام آی تی به عنوان یکی از مخترعان اسپانیایی زیر سی و پنج سال شناخته شده بود. اگرچه، او بدلیل سن کمی که داشت با مشکلات بسیار زیادی روبرو شد، مشکلاتی که کارآفرینان باتجربه هرگز تصوری از وجود آن‌ها را ندارند. اگر تاسیس یک شرکت موفق برای افراد با تجربه کار بسیار سختی باشد، تصور کنید که این کار برای یک نوجوان شانزده ساله چقدر سخت و دشوار خواهد بود. 

اما با وجود تمامی این مصائب، دنیا همواره شاهد نوجوانان کارآفرینی مانند ژاویر آگویرا بوده است، که با وجود تمام مشکلات کسب و کار خود را راه‌اندازی کرده‌اند. 

طبق آمار کنسرسیوم جهانی کارآفرینی، اگرچه سن تقریبی برای کارآفرینی مابین بیست و پنج تا چهل و پنج سال است، برخی از افراد تجارت خود را در سنین بسیار پایین نیز آغاز می‌کنند. سوالی که مطرح می‌شود این است که چرا معمولا مردم قبل از اینکه تجربه کاری خاصی داشته باشند، تصمیم می‌گیرند تا به سراغ کسب و کار بروند، و در برخی مواقع بدون داشتن تحصیلات دانشگاهی اقدام به راه‌اندازی کسب و کار می‌کنند؟ آن‌ها با چه چالش‌هایی مواجه می‌شوند؟ آن‌ها چه مهارت‌هایی را باید کسب کنند تا یک استارت‌آپ‌ موفق داشته باشند؟ آیا آن‌ها با چالش‌هایی مشابه با چالش‌هایی که کارآفرینان گذشته روبرو بوده‌اند مواجه خواهند شد؟ آیا سن و سال در این امر اهمیت ویژه‌ای دارد؟ و اگر پاسخ این سوال مثبت است، ما برای کمک به نسل بعدی کارآفرینان چه اقداماتی را می‌توانیم انجام دهیم؟

برای اینکه درک بهتری از این پدیده رو به رشد داشته باشید، ما یک تحقیق کیفی را آغاز کردیم که در این تحقیق به بررسی و آنالیز مجموعه مهارت‌های کارآفرینان پرداخته‌ایم. برای انجام این کار، ما با کارآفرینان نوجوانان مصاحبه‌هایی را ترتیب داده‌ایم و از یک سری اطلاعات ارزشمند همانند مجموعه سخنرانی‌های تد، مصاحبه‌های انجام شده در رسانه‌ها، مجلات و روزنامه‌ها، شبکه یوتیوب، شبکه‌های اجتماعی (همانند لینکدین، توییتر، و فیسبوک) استفاده کرده‌ایم. همچنین با والدین، همکاران و شرکای کارآفرینان جوان مصاحبه کرده‌ایم. در نتیجه، درحال حاضر ما به مجموعه داده‌هایی از هشتاد و چهار کارآفرین دسترسی داریم. جوان‌ترین آن‌ها هشت سال دارد و به عنوان یک پیش کارآفرین نوجوان شناخته می‌شود. در حالیکه مسن‌ترین آن‌ها نوزده ساله است. 

در ابتدا ما موانع بیشماری را که یک کارآفرین نوجوان در طی مسیر پیشرفت خود با آن‌ها مواجه می‌شود مشخص کرده‌ایم. اولین مورد تامین بودجه است: در اکثر کشورهایی که ما بررسی کرده‌ایم، کارآفرینان نوجوان به طور قانونی نمی‌توانند پولی را از بانک و یا یک موسسه قرض بگیرند و یا حتی نمی‌توانند شرکتی را به ثبت برسانند و یا همانند اریک فاینمن، موسس پایگاه آموزش مجازی بوتانژل، که در گفتگویی با یکی از خبرگزاری‌ها می‌گوید: "افراد پانزده ساله در حال حاضر اجازه ندارند که افرادی را برای کار استخدام کنند". آن‌ها حتی نمی‌توانند از بانک وام بگیرند و یا قراردادهای تجاری را امضا کنند. علاوه‌براین، سیستم آموزشی برای افرادی با سنین زیر هجده سال محدودیت‌هایی را ایجاد کرده و آن‌ها را از کارآفرینی دلسرد و ناامید می‌کند: در بیشتر کشورها، تحصیلات تا سن شانزده سالگی اجباری می‌باشد، که این امر زمان نوجوانان را، که می‌تواند برای کار بر روی پروژه، رسیدگی به مشتریان، شرکا، سرمایه‌گذاران و سهام‌داران اختصاص داده شود، به هدر داده و از بین می‌برد. 

با وجود مشکلاتی که در مسیر حرکت آن‌ها وجود دارد، آنچه‌که ما را بسیار شگفت‌زده می‌کند میزان هوش، حس شوخ طبعی و اشتیاق آن‌ها برای خطر کردن است. مهم‌تر از تمام این موارد توانایی آن‌ها در مواجهه با مشکلاتی است که به آن‌ اشاره کردیم. آن‌ها در مسیری که به آن ‌معتقدند بسیار ثابت قدم بوده و مستقل عمل می‌کنند. علاوه‌براین، آن‌ها اشتیاق زیادی برای پذیرفتن مسئولیت آموزش‌ها و تعلیمات خود جوش خود را دارند. برای مثال، ژاویر آگویرا در سن چهارده سالگی وب سایتی به زبان انگلیسی را پیدا کرد که می‌توانست از آن لوازم جانبی برای تلفن همراه خود خریداری کند، او پیشنهاد ترجمه وب‌ سایت به زبان‌های دیگر را به مدیر آن سایت ارائه داد و با این پیشنهاد گستره تجارت وب سایت تا حد قابل قبولی افزایش پیدا کرد. 

ما همچنین معیارهایی را پیدا کرده‌ایم که کارآفرینان جوان را از یکدیگر متمایز می‌کند.

بیشتر کارآفرینانی که ما با آن‌ها صحبت کرده‌ایم در حوزه‌ فناوری و صنایع مبتنی بر نوآوری رقابت می‌کنند، حوزه‌ای که در آن اطلاعات بسیار مهم در زمان بسیار کوتاهی آموزش داده می‌شود. برخی از این صنایع در سال‌های اخیر وجود داشته‌اند. برای مثال ارزهای رمزنگاری شده، این موضوع نشان می‌دهد که داشتن تجربه یک ساله در یک زمینه خاص هرگز نمی‌تواند کافی ‌باشد. در موارد خاص این تجربه در صورتیکه با انرژی و اشتیاق بسیار زیاد یک کارآفرین نوجوان همراه گردد می‌تواند مورد توجه قرار گرفته و به نتیجه قابل قبولی منتهی گردد. باید این نکته را نیز در ذهن داشته باشید که ما با نسلی روبرو هستیم که از سنین بسیار پایین دسترسی بسیار آسانی به اینترنت و فضای مجازی دارند. افرادی که در معرض تلفن‌های هوشمند و رسانه‌های اجتماعی قرار گرفته‌اند و برای استفاده از رایانه آموزش دیده‌اند و بکارگیری فناوری در زندگی آن‌ها به بخشی از زندگی تبدیل شده است. 

همانند کارآفرینان با تجربه، کارآفرینان نوجوان نیز به اهمیت شبکه‌های مجازی پی برده‌اند. اما برخورد با شبکه‌های مجازی برای نوجوانان کارآفرین کمی متفاوت است. نبود دسترسی به دنیای کارآفرینان با تجربه موجب شده است تا کارآفرینان نوجوان شبکه‌ای را برای هم سن و سالان خود ایجاد کنند. نیر کوریس شبکه‌ای را برای به اشتراک گذاشتن ایده‌ها و دانش در بین افراد جوان در داخل و خارج از کشور خود ایجاد کرد. پانگیا در کشور اسپانیا، نام پروژه‌ای است که توسط پابلو گونزالز مدیریت می‌شود، کارآفرین نوجوانی که بر روی خلق شبکه‌ای از کارآفرینان متمرکز شده است. این پروژه با هدف ایجاد ارتباط بین کارآفرینان جوان برای کمک به یکدیگر و به اشتراک گذاشتن منابع و تجهیزات در دسترس پایه‌گذاری شده است. ژاویر آگویرا به انجمن جهانی اقتصاد پیوست، جاییکه که او با افراد بسیار جوانی مانند خودش آشنا شد. چنین اقداماتی می‌تواند نگرانی والدین را در مورد دیدگاه کارآفرینانه فرزندان خود کمی آرام‌تر گرداند. در نتیجه آن‌ها می‌توانند با آسودگی خیال بیشتری از فرزندان خود در مسیری کارآفرینی حمایت کنند. این رخداد حتی بر روی والدینی که بسیار شکاک هستند نیز تاثیر گذار بوده و اطمینان خاطری را نسبت به کارآفرینی در ذهن آن‌ها ایجاد کرده است. 

در دنیای امروز، کارآفرینان نوجوان بسیار بیشتر از کارآفرینان با تجربه به یکدیگر کمک کرده و ارتباط بیشتری دارند. تجربه به ما نشان داده است که کار با یک کارآفرین نوجوان بسیار آسان‌تر از کار با یک کارآفرین باتجربه است: آن‌ها برای یادگیری مطالب و بکارگیری تجربیات افرادی که در صنعت مجرب هستند اشتیاق بسیار زیادی از خود نشان می‌دهند و این درحالی است که کارآفرینان با تجربه تمایل چندانی برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و پروژه‌های خود با افراد فعال در صنعت ندارند و نمی‌خواهند که با آن‌ها کار مشترکی داشته باشند. 

نوجوانان بطور طبیعی میزان خطرپذیری بالایی دارند. خصیصه‌ای که در اغلب موارد والدین را سردرگم و مستاصل می‌گرداند. تحقیقات ما نشان می‌دهد که نوجوانان به هیچ عنوان هراسی از خطر کردن ندارند. اما بدلیل اینکه معیارها و اهداف آن‌ها بطور واضح و روشنی شکل نگرفته است در تصمیمات خود چندان قاطع نمی‌باشند.

در مقایسه نوجوانان کارآفراین با یکدیگر، برخی از آن‌ها نسبت به هم‌نوعان خود از توان ذهنی بالاتری برخوردار هستند. برخی از آن‌ها تمرکز بالایی دارند و توانایی مدیریت شرایط بحران و تصمیم گیری در آن شرایط جزء خصیصه‌های ذاتی آن‌ها است. مطالعات بسیار میزان تفاوت در الگوی ریسک‌پذیری نوجوانان با یکدیگر را آشکار کرده است که این امر در فعالیت‌های کارآفرینانه آن‌ها نیز بروز کرده و تاثیر می‌گذارد. 

دلیل دیگری که باعث می‌گردد نوجوانان رسیک‌پذیریس بالایی داشته باشند زندگی آن‌ها با والدینشان است. کسانیکه محیط بسیار امنی را از هر لحاظ برای فرزندانشان فراهم کرده‌اند. اقدام برای انجام یک پروژه که زمان بسیار زیادی لازم دارد مسئله‌ای کاملا متفاوت با تمرکز برای تامین مالی یک خانواده می‌باشد. شاید به دلیل همین امر، نوجوانان کارآفرین فرصت‌های بیشتری را پیش روی خود می‌بینند و همین فرصت‌ها به آن‌ها این اجازه را می‌دهد تا با صنایعی رقابت کنند که از نظر فناوری و نوآوری در سطح بسیار بالایی قرار دارند. درحالیکه یک فرد با تجربه و مسن‌تر نمی‌توانند میزان خطر بسیار زیاد و غیرقابل کنترل را در صنایع و فناوری‌های جدید بپذیرند. کارآفرینان جوان تمامی شرایط را برای پیشرفت و راه‌اندازی یک پروژه مناسب و قابل اعتماد می‌دانند. 

مجموعه نوجوانان کارآفرینی که در جامعه آماری ما قرار دارند از گستره ذهنی گسترده‌تری نسبت به کارآفرینان مسن‌تر برخورداراند. بدلیل اینکه آن‌ها در محیطی با امکان دسترسی به اینترنت زندگی کرده‌اند‌، مرزهای جغرافیایی برای آ‌ن‌ها معنا و مفهومی ندارد. باستیان منینتولد مدیر عامل و موسس شرکت توبی‌تیوب، یک شبکه چند کانالی که تعداد بسیار زیادی از بخش‌های یوتیوب را مدیریت می‌کند و بسیاری از کارمندان این شرکت نیز نوجوانان می‌باشند، می‌گوید: برای ایجاد شبکه یوتیوب هیچ مرز و محدوده‌ای وجود ندارد: مسئله مهم این است که مردم از مطلبی که وجود دارد خوششان بیاید مهم نیست که آن‌ مطلب از کجا آورده شده است آن‌ها به آن دسترسی پیدا خواهند کرد. اکثر کارآفرینان نوجوانی که ما با آن‌ها مصاحبه کردیم به زبان دومی نیز سخن می‌گفتند و مدتی را در کشوری به غیر از کشور خودشان زندگی کرده‌ بودند. در آن کشورها آن‌ها با زندگی واقعی بیشتر آشنا شدند. این مسئله منجر شده بود تا آن‌ها با افرادی که شناخت بسیار کمی از آن‌ها دارند همکاری داشته باشند، تجربیات جدیدی بدست آورده‌ و مجبور شوند تا مسائل خود را با افرادی که طرز فکر متفاوتی دارند به زبان دیگری سخن می‌گویند حل و فصل کنند. افرادی که تحت شرایط فرهنگی بسیار متفاوتی بزرگ شده‌اند و برای تصمیم‌گیری‌های خود از طرز فکر متفاوتی بهره می‌برند. این مسئله به کارآفرینان نوجوان یاد می‌دهد که ارتباطات چگونه تعریف می‌شود، به آن‌ها  آموزش می‌دهد که نسبت به شرایط موجود انعطاف‌پذیری بیشتری داشته باشند، به دیگران احترام بگذارند و به آن‌ها اعتماد کنند و مهم‌تر از همه یاد می‌گیرند که در شرایط بسیار مبهم و گیج‌کننده فعالیت کنند. درحالیکه اهداف مشخص و معینی دارند. کارآفرینانی که ما با آن‌ها مصاحبه کردیم از یک پیچیدگی شناختی و چند ملیتی صحبت می‌کردند. 

کارآفرینان نوجوان از بدو تولد کارآفرین نبوده و با گذشت زمان به کارآفرین تبدیل نشده‌اند، بلکه تلفیقی از این دو مورد از آن‌ها یک کارآفرین ساخته است. زمانیکه از ژاویر آگویر درباره رمز موفقیتش در تجارت سوال کردیم او چنین پاسخ داد: این قضیه تقریبا چیزی شبیه به مقدار کمی از شانس و مقدار بسیار زیادی از کار و تلاش سخت است. چیزی که تمام کارآفریان در هر سنی آن را تایید خواهند کرد.

منبع: HBR.org                     

         

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.