آخرین مقالات

نوآوری در فروش و بازاریابی

نوآوری در فروش و بازاریابی

مقدمه

خلاقیت در بازاریابی، به معنای یک اثر تبلیغاتی غیرمعمول بر بخش بزرگی از جامعه است. با این‌که در بسیاری از مواقع، اقدامات تبلیغاتی معمول، اعم از صفحات وب و حتی تبلیغات شفاهی، جهت جلب‌توجه مشتریان بالقوه کفایت می‌کند، فضاهای متعددی نیز وجود دارند که حضور شما به‌عنوان یک فروشنده یا بازاریاب نوآور را نیاز خواهند داشت. در این موارد، خلاقیت از بالاترین اهمیت برخوردار است و بیشترین اثر را در یافتن مسیرهای ظریف و حتی پنهان، برای دستیابی به مشتری خواهد داشت.

این نوشتار، به شما کمک می‌نماید، تا راه‌های نوآورانه در فروش و یا بازاریابی را بیابید و از این طریق، نقطه عطفی بزرگ در کسب‌وکار خود خلق نمایید. موفقیت در بازاریابی و فروش، زمانی آغاز می‌شود که برای نفوذ و هجوم به بازار، راهکارهای خلاقانه و بدیع، یافته و هنجارهای حاکم بر صنعت را به‌عنوان یک قانون نانوشته، در هم بشکنید. با ما همراه باشید تا دانسته‌های خلاقانه خود در زمینه فروش و بازاریابی را ارتقاء داده و آن را به یک مزیت رقابتی در محیط کسب‌وکار خود بدل نمایید.

 

اثرگذاری  نامحسوس و در عین حال قدرتمند

بازاریابی خلاقانه، بدون آن‌که تخصص لازم برای این کار را داشته باشید، عملاً امکان‌پذیر نیست. با این حال، یکی از اثرگذارترین روش‌های بازاریابی، بازاریابی مبتنی بر نوآوری و استفاده از راهکارهای خلاقانه و جدید، برای جلب‌توجه مشتریان بالقوه است. به طور کلی، یک استراتژی کسب‌وکار خلاقانه، می‌تواند بسیار ساده و مبتنی بر یک هدف کلیدی طراحی شود. برای این کار، کافی است که برنامه‌ای برای تولید و عرضه محصولاتی متفاوت، نسبت به آنچه رقبای سنتی شما بر آن‌ها متمرکز هستند، تدوین نمایید.

به طور مشابه، استراتژی بازاریابی شما نیز می‌تواند در مسیر منافع مشتریان و کاملاً خلاقانه شکل گیرد (نیازهایی که محصول یا خدمت عرضه‌شده از سوی شما می‌تواند آن را تأمین و یا خلق نماید). اگر اکثر رقبای شما بر روی یک جنبه کاربردی خاص محصول خود مانور می‌دهند، شما می‌توانید با تمرکز بر مزیتی دیگر، در جهت بازتعریف رفتار بازار، قدم بردارید. به‌عنوان مثال، «کیفیت» یک ویژگی خاص و کاملاً موردتوجه، برای محصول محسوب می‌شود، پس می‌توان بر کیفیت محصولات تولیدی متمرکز شد. تصور کنید که رقیب شما بر سرعت خدمات یا هزینه آن مانور می‌دهد، شما برای مقابله با این حرکت، می‌توانید بر قابلیت اطمینان به جای سرعت، و یا کیفیت محصول در مقابل هزینه آن، تأکید نمایید. تمامی این نکات به ظاهر ساده، موجب می‌شوند تا شما بتوانید، بخش بزرگی از بازار را متوجه محصولات و خدمات خود کنید.

اجازه دهید تا مثالی از برند مشهور «Under Armoure» بزنیم که اخیراً توانسته است خود را به‌عنوان یک بازاریاب موفق لباس‌های المپیک، مطرح نماید. این شرکت، تا چند سال پیش به دنبال تأمین منابع مالی لازم برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید بود. ایده اصلی این شرکت، نوعی تی‌شرت خاص، با قابلیت جذب رطوبت بود که در ورزش‌هایی که فعالیت‌های شدید بدنی دارند، می‌تواند به ارتقاء عملکرد ورزشکاران کمک بسیاری نماید. استراتژی خلاقانه این شرکت، تمرکز بر تولید و عرضه لباس زیر «underwear» بود، چرا که بسیاری از شرکت‌های مطرح پوشاک ورزشی، بر روی محصولات رویی ورزشکاران «outerwear»، تمرکز کرده بودند و ورود به این بازار به‌شدت رقابتی، کاری دشوار می‌نمود. این برند، به جای ورود به رقابت بر سر طراحی محصولات مد روز که بیشتر از سوی برندهایی همچون نایک، آدیداس و پوما صورت می‌گیرد، بر روی ویژگی‌های عملکردی محصولات خود، به‌ویژه خاصیت عرق گریزی آن‌ها متمرکز شد. این ویژگی، کمک می‌نماید تا ورزشکار کمتر احساس گرما نموده و فعالیت ورزشی خود را در شرایط بهتری ادامه دهد. نکته اینجا است که بیش از 90 درصد از پوشاک ورزشی تولیدی، به افرادی فروخته شده که با هدف استفاده از آن برای ورزش، اقدام به خرید نمی‌نمایند و تنها به خاطر مد روز بودن طراحی، جذب محصولات می‌شوند. با این حال، استراتژی متفاوت اتخاذ شده و پایداری بر عملکرد بهتر محصولات، در کنار طراحی مبتنی بر مد روز، موجب شد تا یک کانال منحصربه‌فرد از مشتریان، به سوی این شرکت سرازیر شوند.

تنها نقطه‌ضعف عملکردی شرکت فوق، قیمت نسبتاً بالا و پرهیز از ارائه تخفیفات برای ایجاد جذابیت در مشتریان بود که موجب شد با ارائه برخی محصولات مشابه از سوی رقبا، مشتریان به سوی آن‌ها متمایل شوند. در واکنش به این موضوع، برخی اقدامات بازاریابی برای نوع جدیدی از محافظ‌های دهان آغاز شد که مانع از حرکات زائد فک و دهان شده و از طریق حفظ انرژی، به بهبود عملکرد دونده‌ها می‌انجامد. این ایده نوآورانه و ادامه روند متمایزسازی شرکت، موجب شده است تا این برند، جای خود را در بین بزرگان صنعت تولید پوشاک و تجهیزات ورزشی باز نموده و مشتریان خاص خود را جذب نماید.

 

ارزیابی هنجارها

بسیاری از نوآوری‌های سازمانی، در تعامل با عملکردهای متقابل بازاریابی و فروش شکل گرفته و یا نیازمند حداقلی از ارتباط با این حوزه‌ها هستند. این امر، به حدی شایع است که حتی می‌توان گفت، بازاریابی به واسطه این نوآوری‌ها هدایت می‌شود. شما باید نحوه تبلیغات، استراتژی وب و  پیشنهادات محصول خود به مشتری‌ها را پیوسته و مستمر مورد بازبینی و اصلاح قرار دهید؛ در غیر این صورت، به دلیل عدم مطابقت با تغییرات و پیشرفت‌های صورت گرفته، ظرف مدت کوتاهی، از رقبای نوآور خود عقب خواهید افتاد. امروزه یکی از اصول کلیدی بازاریابی و تبلیغات، استفاده از خلاقیت و نوآوری است که می‌تواند کمپین تبلیغاتی شما را مؤثرتر نماید. برای رسیدن به این هدف، اقدامات زیر پیشنهاد می‌شود:

الف) جستجو و یافتن راه‌های نامتعارف برای دستیابی به هدف:

بازاریابی را می‌توان یک راهکار جایگزین، برای رفع نیاز به تماس‌های شخصی برای فروش محصول یا خدمت دانست. بدیهی است که هزینه فروش اغلب محصولات، با استفاده از ایمیل یا وب‌سایت، بسیار کمتر از فروش حضوری و شخصی است. شاید شما بتوانید روند فروش در کسب‌وکار خود را به واسطه یافتن راه‌های اینچنینی حفظ نموده و حتی افزایش دهید و در عین حال، هزینه‌های مرتبط با فروش و فعالیت‌های بازاریابی را کاهش دهید. اینجا است که یک پرسش کلیدی مطرح می‌شود: «آیا تماس‌های حضوری و شخصی جهت فروش، همچنان یکی از رویکردهای کسب‌وکار شما یا صنعتی است که در آن فعالیت دارید؟» اگر چنین است، آیا شما می‌توانید راهی برای حذف آن‌ها پیدا کنید؟ آیا این امکان وجود دارد که شما بتوانید از یک وب‌سایت مجهز به جدیدترین فناوری‌های روز دنیا، همراه با راه‌های تماس، نظیر تلفن و ایمیل و مجموعه ویدئوهای جذاب در آن یا یوتیوب، استفاده نمایید تا فضایی جدید برای فروش و خدمات‌رسانی متقابل به مشتریان فراهم گردد؟

دقت داشته باشید که لازمه جلب‌توجه نوآورانه در فضای بازاریابی، به‌کارگیری یک کار متفاوت و خلاقانه است. حتی اگر در کسب‌وکار شما هیچ فروش شخصی رخ نمی‌دهد، استفاده از یک ایده جالب برای فروش، می‌تواند شما را به اولین فردی بدل نماید که فروش محصول به مشتریان جدید را رقم زده‌اید. پس بر خلاقیت و نوآوری متمرکز شوید و بازاریابی را مبتنی بر تمایز خود با رقبا، به پیش برید.

ب) ارتباط برقرار کردن به شیوه‌های متفاوت:

یک شیوه بسیار عالی، جهت نقض هنجارها و در هم شکستن قوانین نانوشته، تبلیغ در فضایی است که دیگر رقبای شما در آن حضور ندارند. برای مثال، اکثر فروشندگان و فعالان بازاریابی، رادیو را به‌عنوان یک ابزار بازاریابی و تبلیغ، کنار گذاشته‌اند. این در حالی است که شما می‌توانید تبلیغی سرگرم‌کننده و نوستالژیک، جهت تأثیرگذاری بر مخاطبین خود تهیه نمایید و از رادیو، برای رساندن آن به گوش مشتریان، استفاده نمایید. مثال دیگری که می‌توان به آن اشاره نمود، تغییر در نحوه مواجهه با مشتریان بالقوه است. شاید به‌عنوان اولین کسب‌وکار در صنعت خود، بتوانید از شیوه فروش سنتی «B2B» خارج شده و وارد فضای وب شوید. برای این کار، لازم نیست که تمامی ساختار تبلیغات و بازاریابی خود را بر هم بزنید. مثلاً می‌توانید کار را با تدوین و طراحی برخی ویدئوهای آموزشی و انتشار رایگان آن در یوتیوب و پیام‌رسان‌های اجتماعی آغاز نمایید. فرقی نمی‌کند که چه تغییری می‌دهید، مهم این است که ارتباط برقرار کردن شما، به شیوه‌ای منحصربه‌فرد انجام گیرد و پیام شما به شکل قابل‌قبول‌تری، در میان دیگر پیام‌های تبلیغاتی ظاهر شود.

ج) نقض هنجارهای اجتماعی هدف:

برخی مواقع، شما با هنجارها و قوانین نانوشته‌ای غیر از آنچه در کسب‌وکار رایج است، روبه‌رو می‌شوید. این موارد، نظیر چگونگی توزیع و یا تبلیغ، هنجارهایی نسبتاً بنیادی‌تر هستند و به برخی عرف‌های درونی جامعه اشاره دارند. این‌که چه احساساتی خوب و کدام‌یک بد هستند، در یک وضعیت خاص، چه احساسی باید داشت و نیز، هنگامی که احساسات خاصی را تجربه می‌کنید، چه واکنشی باید داشته باشید، مثال‌هایی از این هنجارهای اجتماعی محسوب می‌شوند.

اجازه دهید تا کمی دقیق‌تر پیرامون این مسائل بحث نماییم. اگر شما در ژاپن و در محیط عمومی، رفتاری عصبی از خود نشان دهید، به معنای آن است که احتمالاً به هدف خود نخواهید رسید. در مقابل، در آمریکا، چنانچه در نتیجه باخت تیم ورزشی خود عصبانی نشوید، مردم فکر می‌کنند که شما فردی بی‌خیال بوده و به چیزی اهمیت نمی‌دهید. قوانین احساسی متفاوتT ناشی از تفاوت در فرهنگ عمومی مناطق مختلف است. حال چنانچه شما نقضی در یک قانون احساسی ایجاد نمایید (به‌عنوان نمونه در یک تبلیغ تلویزیونی و یا یک ویدئو در یوتیوب)، چه رخ خواهد داد؟ بر این اساس، در مورد قدرت اثرگذاری هنجارها و قوانین نانوشته احساسی فکر کنید و بررسی نمایید که نقض آن‌ها در فرآیند تبلیغات و بازاریابی، چه مزایا و معایبی برای شما در بر خواهد داشت.

در حالت کلی، هر زمان شما یک حکم احساسی نانوشته را نقض می‌کنید، خواسته یا ناخواسته، توجهات زیادی را به خود جلب خواهید کرد. چنانچه شخصی در یک فروشگاه بزرگ تجاری، با خبری فاجعه‌بار مواجه شود، واکنش‌های غیرارادی وی می‌تواند توجه تک‌تک افراد حاضر در آنجا را به خود جلب نماید. درست است که این واکنش‌ها غیرارادی بوده و در حالت عادی، آن فرد به آن‌ها دست نمی‌زند، اما برانگیختن توجه دیگر افراد، نشان می‌دهد که می‌توان از این رویکرد، برای تبلیغی خلاقانه استفاده نمود.

اگر شما به دنبال تبلیغات جذاب هستید، همانند فردی رفتار نمایید که یک قاعده احساسی را نقض می‌نماید. در این راستا، باید به احساسات مخاطب نیز توجه داشته باشید. برای مواجهه با کسی که بسیار عصبانی، شاد و یا حتی افسرده است، باید از استراتژی‌های متفاوتی استفاده نمود. برای مثال، شرکت‌های داروسازی دریافته‌اند که چنانچه فردی را در تبلیغات خود، با حالت ناراحتی فراوان نشان دهند، مخاطبین بیشتری خواهند داشت و به طبع آن، برای فروش محصولات مربوط به درمان افسردگی، تماس‌های بیشتری با آن‌ها برقرار خواهد شد. در مقابل، چنانچه شما می‌خواهید محصولی را به انسان‌های شاد معرفی نمایید، در تبلیغ خود از تصویر فردی که به‌شدت شاد و خوشحال است، استفاده خواهید کرد. فردی که به صورت غیرمنطقی، خیلی خیلی شاد است! در یک کلام، می‌توان این استراتژی را بدین صورت تعریف نمود: «نقض و در هم شکستن هنجار اجتماعی، شما را بر ذهن مخاطب حک می‌کند».

د) دوری از هزینه‌های فروش ناشی از تماس:

اگر بخش عمده فروش محصول یا خدمت خود را بر مبنای عوامل و نمایندگی‌های فروش قرار دهید، تقریباً بین 10 تا 20 درصد عدد فروش را بابت آن باید پرداخت نمایید. فروشندگان، زمانی که از تخصص و مهارت لازم برخوردار باشند و بتوانند برای بیان ویژگی‌های منحصربه‌فرد محصول، از برنامه‌های متناسب استفاده نمایند، به عنوان ابزاری کلیدی، برای باز کردن قفل پیچیده فروش عمل می‌نمایند. با این حال، این پرسش به ذهن خطور می‌کند که آیا نمی‌توان از یک وب‌سایت جامع و جذاب، برای بیان این ویژگی‌ها و معرفی محصول یا خدمت استفاده نمود؟ آیا مطالب مندرج در این وب‌سایت، قادر به برابری با واضح‌ترین بیانات ارائه‌شده از سوی فروشندگان ماهر شما نیست؟ هزینه‌های مرتبط با چنین وب‌سایتی بسیار پایین بوده و می‌تواند هزینه‌های فروش را به‌شدت کاهش دهد.

نکته دیگری که باید به آن توجه داشته باشید، قابلیت مشاوره و معرفی محصولات مرتبط به مشتری است. فروشندگان در تماس‌هایی که برقرار می‌کنند، علاوه بر معرفی محصول و فروش، به مشتریان خود مشاوره نیز می‌دهند. در معرض نمایش قرار دادن نمونه محصولات و همچنین فرم‌های پیشنهادی، راهی مناسب برای جلب‌توجه خریداران در فروشگاه‌ها محسوب می‌شود، ولی شما می‌توانید با ترکیبی از ایمیل‌های حاوی لینک‌های مفید به کاتالوگ‌های کاربردی، تماس‌های تلفنی و دیگر انواع ارتباطات، به نتایجی مشابه دست یابید.

 

تعهد به یک رویکرد خلاقانه

یک مسئله رایج در کسب‌وکارهای مختلف، تشابه با رویکردهای گذشته، حتی در مواقعی است که یک تغییر و تحول در عملکرد، دنبال می‌شود. تصور کنید که قرار است، یک کاتالوگ جدید به چاپ برسانید و یا یک کمپین تبلیغاتی جدید راه‌اندازی نمایید؛ اگر دقت کرده باشید، متوجه می‌شوید که خروجی، بسیار شبیه به موارد قبلی است. آیا شما یک نوآور واقعی هستید؟

تحقیقات به عمل آمده، نشان داده است که افراد نوآور موفق در یک مورد، تلاش بیشتری نسبت به دیگران انجام می‌دهند: آن‌ها تصمیم به خلاق بودن دارند. تصمیم در انتخاب رویکرد خلاق، اولین و مهم‌ترین گام در مسیر نوآوری است. پس لطفاً این جمله را همواره با خود تکرار کنید: «عالیه! حالا بریم سراغ پیشرفت خلاقانه بعدی ...». داشتن یک کارزار تبلیغاتی خلاق، یکی از راه‌هایی است که شما می‌توانید از طریق آن، به نوآوری در فروش و بازاریابی دست یابید.

 

نوشتن یک معرفی خلاقانه

یک معرفی خلاقانه یا «Creative Brief»، نوشته‌ای است که در آن، مشتریان و همچنین رفتاری که از طریق آن می‌خواهید بر آن‌ها اثر گذاشته و تحریکشان نمایید، توصیف می‌شود. در این خلاصه، هر اطلاعات حاشیه‌ای و مفاهیم و یا ایده‌هایی که در مسیر دستیابی به هدف، ممکن است به افزایش خلاقیت یک آژانس تبلیغاتی کمک نماید، اشاره می‌شود.

این ابزار جالب، برای کمک به پشتیبانی اطلاعاتی، بینش خلاقانه و حوزه‌های استراتژیک نویسندگان آگهی‌های تبلیغاتی، توسعه یافت و در ادامه، دامنه کاربرد آن در زمینه‌های دیگر نیز گسترده شد. در حال حاضر، از این روش برای بهبود تمرکز بر طراحی خلاقانه در بخش توسعه محصولات، بسته‌بندی آن‌ها و دیگر اجزای فرآیند بازاریابی استفاده می‌شود و حتی می‌تواند به نمایندگی‌های فروش، برای طراحی یک غرفه نمایشگاهی مطلوب نیز کمک نماید.

 خلاصه‌های خلاقانه که یکی از محورهای اصلی آن، خلاصه و مختصر بودن است، منجر به تمرکز در فرآیند خلاقیت می‌شود. پس سعی کنید تا خصیصه خلاصه بودن را حفظ نموده (3 تا 10 صفحه) و با توضیح و تفصیل بیش از حد، کارکردهای این ابزار را با مشکل مواجه نکنید. در ادامه، با برخی از اصول کلی نگارش یک خلاصه خلاقانه، آشنا خواهیم شد.

  • میدان بازی استراتژیک: جایگاه خود در بازار، رقبای اصلی، روندهای کلیدی و فرصت‌ها را مشخص نمایید. شما می‌توانید از آنالیز «SWOT» و نیز نقشه‌های ادراکی «Perceptual Map» (گرافی برای آنالیز رقبا که مبتنی بر نگرش دوبعدی مشتریان، مانند مقرون به صرفه بودن در مقابل گران قیمت بودن، یا شیک و مد روز بودن در مقابل سادگی طراحی، تهیه میشود) جهت خلاصه‌سازی جایگاه استراتژیک خود استفاده نمایید.
  • تهیه پروفایلی از مشتریان خاص خود: توصیف ویژه‌ای از مشتریان خود تهیه کنید که مشخص نماید، مشتریان خاص شما چه کسانی هستند، زمان استفاده از محصول شما به چه چیزی فکر می‌کنند و از خرید خود چه احساسی دارند. پروفایل فوق، می‌تواند شامل تصاویری از مشتری مورد نظر نیز باشد.
  • هدف شما: شرحی خلاصه از عمل خلاقانه‌ای که قرار است بر رفتار مشتری اثر بگذارد، تهیه نمایید. شما باید به طور شفاف مشخص کنید که مشتریان، چه چیزی را در چه زمانی و چگونه خواهند خرید.
  • پیام شما: خیلی ساده، در یک جمله بیان کنید که چگونه می‌خواهید با مشتری‌های ویژه، ارتباط برقرار کنید تا به آن‌ها، آن‌چه را می خواهند، بفروشید. پیام شما، باید روشن، شفاف و روان بوده و بتواند دید کلی شما را به زیبایی منتقل نماید.
  • ورودی خلاق: شامل هرگونه اطلاعات مفید، یا حتی پیشنهادات مشتریان و خریداران آینده‌نگر، حقایق سرگرم‌کننده و همچنین ایده‌هایی است که برای چندمین بار نسبت به انجام آن‌ها اقدام شده و ممکن است با کمی تلاش، بهتر شوند. این اطلاعات، به فرآیند خلاقیت در بازاریابی و تبلیغات شما کمک شایانی خواهد کرد.
  • برنامه‌ریزی و محدودیت‌ها: به چه چیزی و در چه زمانی نیاز دارید؟ در این بخش، شما خلاصه‌ای از جنبه‌های مختلف برنامه تبلیغاتی کسب‌وکار خود، خروجی‌های شناخته شده آن و محدودیت‌هایی مانند بودجه را مد نظر قرار خواهید داد. تمامی موارد فوق، برای ارزیابی ایده‌های خلاقانه بکار گرفته شده و در نهایت، ایده‌های نهایی برای نوآوری در تبلیغات و بازاریابی، انتخاب می‌شوند.

خلاصه خلاقیت، به تحریک تفکر خلاق شما کمک نموده و علاوه بر آن، به کسب‌وکار هدفی خاص می‌دهد. این امر، موجب خواهد شد تا جایگاه نوآوری و خلاقیت، به عنوان یک هدف کلیدی در فرآیند بازاریابی، تضمین گردد.

 

از خلق و آزمون ایده‌های خلاقانه نترسید.

این تصور که اکنون برای استفاده از خلاقیت‌های ذهنی، زود است و زمان به‌کارگیری ایده‌های نوآورانه، باید با وسواس و فکر بیشتر همراه شود، کاملاً اشتباه است. زمانی که بر روی یک خلاصه خلاقانه برای تبلیغات و بازاریابی کار می‌کنید، یا در تلاش برای نوآوری در فرآیند موجود هستید، سعی کنید تا تعدادی ایده جدید، خلق نمایید. خوب یا بد بودن آن‌ها، دارای اهمیت چندانی نیست. یک ایده، می‌تواند به شکل‌گیری ایده‌های دیگر جهت دهد، پس همه ایده‌ها برای شما مفید هستند.

در ادامه، یک تجربه مفید که شامل شکل دادن به نقطه شروع یک خلاقیت در کارزار تبلیغاتی جدید است، معرفی خواهیم کرد. این مثال، به شما نشان خواهد داد که اثر خلاقیت ذهنی، تا چه میزان می‌تواند به روشن ساختن مسیر آینده کسب‌وکار کمک نماید. در آمریکا، بخش عمده تبلیغات خودرو، توسط دو نوع کاملاً متفاوت کسب‌وکار صورت می‌گیرد: «تولیدکنندگان و سازندگان بین‌المللی خودرو» و «نمایندگی‌های محلی فروش خودرو».

تبلیغات خلاقانه و البته گران‌قیمت مبتنی بر برند، توسط سازندگان خودرو تهیه می‌شود، در حالی که تبلیغات عامیانه و غیرحرفه‌ای، از سوی نمایندگی‌های محلی انجام می‌گیرد. در این فضا، شما می‌توانید با تغییر در جزئیات، تلاش کنید تا تبلیغاتی خلاقانه و سرگرم‌کننده (و نه بیش از حد گران) برای نمایندگی‌های محلی آماده سازید. تغییر در شیوه تبلیغ، می‌تواند یک گام بسیار کلیدی برای جلب‌توجه و متمایزسازی تبلیغات نمایندگی‌های محلی محسوب شده و فروش را تحت تأثیر قرار دهد.

اگر با دست خالی وارد فضای بازاریابی شده‌اید، می‌توانید از محرک‌های بصری، به‌عنوان نقطه شروعی برای تلاش خود در مسیر خلاقیت سازنده، استفاده نمایید. استفاده از تصاویر بصری، می‌تواند به‌عنوان یک تکنیک کلی برای نمود تخیل شما در بازاریابی و تبلیغات، روش مناسبی باشد و در عین حال، به راحتی می‌توانید آن را با هر کارزار خلاقانه‌ای انطباق دهید. ابتدا چند تصویر جذاب انتخاب کنید که ارتباط مستقیمی با محصول یا هدف شما ندارد، سپس تلاش کنید تا یک عنوان یا شرح، برای ایجاد این ارتباط خلق نمایید. در اینجا، خلاقیت ذهنی و قوه تخیل شما، به‌عنوان پلی برای عبور از این خلاء عمل نموده و ممکن است که در طول این فرایند، شما به یک ایده خلاقانه مناسب دست یابید که در آینده، آن را به‌طور کامل توسعه دهید.

اجازه دهید تا به مثال خودرو بازگردیم؛ آیا عنوان مناسبی برای ایجاد ارتباط بین یک تصویر و نمایندگی فروش محلی خودرو یافته‌اید که از نظر تبلیغاتی مفید باشد؟ بیایید به چند عنوان که به نظر مناسب هستند، نگاهی بیندازیم:

  • آنچه به زودی در نمایندگی منطقه شما عرضه خواهد شد...
  • خودرویی که در رؤیاهای شما است...
  • هوش مصنوعی در خودروهای نسل جدید...

هرکدام از ایده‌های مطرح‌شده، می‌توانند به همراه یک تصویر مناسب به‌عنوان یک تبلیغ، در روزنامه‌ای محلی به کار برده شوند. در ادامه و با توجه به بازخوردهای گرفته شده، شما می‌توانید ایده «خودروی رؤیایی شما ...» را توسعه داده و در تبلیغات رادیویی و تلویزیونی، آن را عرضه نمایید. حتی می‌توان یک ویدئوی خاص تولید کرد که نقش نمایندگی فروش محلی خودرو را در دستیابی مشتریان به رؤیاهایشان به نمایش می‌گذارد.

عنوان کلی کمپین تبلیغاتی، می‌تواند «به زودی در نزدیکی شما رؤیایی متبلور می‌شود» باشد، البته که رؤیاها به نزدیکی مسیر خانه تا یک سینمای محلی نیستند! رؤیاها در درون شما هستند. با این حال، شما با تغییر گفتار سنتی که رؤیاها را به فیلم‌ها بر می‌گرداند، تحقق رویاها را در یک منطقه محلی گوشزد می‌کنید و مخاطبین، می‌توانند برای مشاهده آن، به نمایندگی فروش مراجعه نمایند. این عملکرد خلاقانه در تبلیغات و بازاریابی، باعث تحریک کنجکاوی مخاطبین و جلب‌توجه آن‌ها نسبت به محصول شما می‌شود و این، جز با تغییر در شیوه سنتی تبلیغات، میسر نیست.

 

بر منابع ایجاد کننده مزیت‌های خلاقانه، تمرکز ویژه نمایید.

زمانی که شما تمرکزتان مشخص و محدود است، شکل دادن به ایده‌های خلاقانه و مفید، خیلی ساده‌تر خواهد بود. در بازاریابی، یک شیوه عالی برای تمرین کردن در فضاهای خاص، کار کردن در محدوده پنج اصل آمیخته بازاریابی «5P» است:

1- محصول «Product»: نوآوری در پیشنهاد دادن محصولی بهتر، با استفاده از طراحی جدید، فناوری روز و برخی نوآوری‌های مرتبط با محصول، اولین گام برای بازاریابی خلاق و مؤثر محسوب می‌شود. اگر شما در حال حاضر توانایی ابداع محصولی جدید با خصوصیاتی که به دنبال آن هستید را ندارید، می‌توانید اعلام کنید که به دنبال برنامه‌های جدیدی برای فروش هستید و یا بهتر از آن، کاربردهای جدیدی از محصول کنونی خود را که برای خریداران می‌تواند جذاب باشد را عنوان نمایید.

2- قیمت‌گذاری «Pricing»: راهی برای کاهش هزینه‌ها، جهت ارائه قیمت‌های پایین‌تر برای محصولاتتان بیابید. در این مسیر، شما می‌توانید بر روی مزایای محصولات خود، نظیر گارانتی، وارانتی و سایر مزایای جانبی محصول، تأکید نموده و اطمینان حاصل کنید که قیمتی که بر روی محصول گذاشته شده، منصفانه است.

3- توزیع «Placement»: محصولات خود را به شیوه‌های جدید که کارایی بالایی دارند (به‌عنوان مثال، اینترنتی)، توزیع نمایید تا مشتریان شما آسان‌ترین راه را برای خرید محصول شما در اختیار داشته باشند. توزیع، ساده‌ترین راه برای به دست آوردن مسیری خلاقانه، جهت انتقال محصول یا خدمت به خانه مشتری، محسوب می‌شود.

4- ترویج و ترفیع «Promotion»: شیوه‌های جذاب و هوشمندانه‌ای را برای ارتباط با فروشندگان ماهر بیابید، تا آن‌ها به‌عنوان ترویج‌دهنده برند شما عمل نمایند. از پیام‌ها یا فرمت‌های غیرعادی استفاده کنید. اگر رقبای شما دارای تبلیغات جدی هستند، از یک گوینده کمدین در تبلیغاتتان استفاده نمایید و در مقابل، اگر ادبیات غالب در فضای رقابت تبلیغاتی، طنز بود، شما می‌توانید با یک پیام جدی تبلیغاتی، توجهات را به خود جلب کنید.

5- مخاطبین «People»: شما با استفاده از شبکه‌های اجتماعی، می‌توانید به‌صورت رایگان، نظر مخاطبین نسبت به برند خود را دریابید و یا فروش و ارائه خدمات خود را جهت پایداری کسب‌وکارتان اصلاح نمایید.

با به مرحله اجرا در آوردن این پنج گام مهم، شما می‌توانید مطمئن باشید که در مسیر بازاریابی خلاقانه قدم گذاشته و برای حرکت در این مسیر، شرایط را فراهم نموده‌اید. به برنامه بازاریابی خود، اجازه توقف ندهید؛ خلاقیت، نیروی محرکه لازم برای ایجاد شگردهای کاری و موفقیت یک برند را تأمین می‌نماید.

در نهایت، لازم است بر این نکته تأکید شود که پیشنهاد اصلی شما (که در مقایسه با تمامی پیشنهادات رقبا سنجیده می‌شود) و میزان جذابیت آن، ضامن موفقیت شما خواهد بود. شما زمانی کسب‌وکار خوبی دارید که در کنار محصول قابل‌قبول، سطوح عملیاتی توزیع، ترویج و ترفیع، قیمت‌گذاری و مخاطبین شما نیز، کمی بالاتر از سطح دیگر رقبا باشد. شما در یک بازی رقابتی قرار دارید و در این مسیر، هیچ خوبی، به اندازه کافی خوب نیست! انجام آنچه انتظار می‌رود شما را در بازی نگه خواهد داشت، لزوماً به پیروزی شما منجر نمی‌شود. پس نوآوری را سرلوحه کار خود قرار داده و با تمرکز بر مواردی که می‌تواند هیجان مشتری را برانگیزد، آن‌ها را تحت تأثیر قرار داده و به خود جذب نمایید.

 

مرجع: «Business Innovation for DUMMIES»

 

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.