آخرین مقالات

پنج سؤال مهم که قبل از راه‌اندازی یک کسب‌وکار باید از خود بپرسیم...

پنج سؤال مهم که قبل از راه‌اندازی یک کسب‌وکار باید از خود بپرسیم...

مقدمه

برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق به چه چیزهایی نیاز است؟ در پاسخ به این پرسش باید بدانید که کارآفرینی مقوله‌ای هیجان‌انگیز و جذاب و در عین حال بسیار سخت و دشوار است. از یک سو، تصور این‌که رئیس خود باشید و به دنبال علایق خود بروید و در عین حال ثروتی قابل توجه به دست آورید، بسیار خوشایند و جذاب خواهد بود. از سوی دیگر، آمار انتشار یافته پیرامون میزان موفقیت استارت‌آپ‌ها و کسب‌وکارهای جدید، که معمولاً از هر ده کسب‌وکار جدید، هشت مورد با شکست مواجه می‌شوند، ریسک زیادی را محتمل می‌سازد. این خود بیانگر پیچیدگی‌های مسیر موفقیت در کسب‌وکار و در عین حال، ویژگی‌های شخصیتی و مهارت‌های مدیریتی لازم برای کارآفرینی است که در همه افراد یافت نمی‌شود.

همه افرادی که می‌خواهند یک کسب‌وکار جدید را شروع نمایند، با سؤالات و ابهامات بسیاری مواجه‌اند. نگرانی از این‌که آیا آمادگی لازم برای مواجهه با چالش‌های راه‌اندازی یک کسب‌وکار را دارند، آیا ایده آن‌ها با استقبال در بازار مصرف روبرو خواهد شد، آیا تمامی هزینه‌های لازم برای آغاز کار را پیش‌بینی کرده‌اند، آیا رقبای قدرتمند فعال در بازار اجازه فعالیت به آن‌ها خواهند داد و می‌توانند سهم مناسبی از بازار را به خود اختصاص دهند؟ این‌ها تنها قسمتی از پرسش‌ها و نگرانی‌هایی است که در ابتدای شروع کسب‌وکار ممکن است با آن مواجه شویم.

با این حال، باید بدانید که لازم نیست همه چیز را قبل از شروع کسب‌وکار شناسایی نمایید. درست است که مواردی نظیر چشم‌انداز و مأموریت و همچنین مدل کسب‌وکارتان را می‌بایست تا حدی مشخص کرده باشید، ولی مابقی سؤالات و ابهامات با شروع به کار و وارد شدن در فضای رقابتی، کم‌کم پیش روی شما قرار می‌گیرند و با مرور زمان تکامل خواهند یافت. بسیاری از متخصصین مدیریت و کارآفرینان موفق معتقدند که اقدام عملی در زمان مناسب، بسیار مهم‌تر از بررسی دقیق معضلات و ریسک‌های احتمالی آینده خواهد بود که می‌تواند حتی به عدم ورود به فاز اجرای ایده منجر گردد. به عبارت دیگر، « تا زمانی که یک کسب‌وکار را شروع نکنید، نمی‌توانید با معضلات و چالش‌ها روبرو شوید. پس به‌جای نگرانی و ترس از ریسک‌هایی که شاید در آینده با آن مواجه شوید، با تمام قدرت وارد شوید و در زمان لازم با چالش‌ها مقابله کنید.»

در ادامه، پنج سؤال کلیدی که به شما کمک می‌کند پیش از آغاز کسب‌وکار متوجه شوید که آیا ایده شما از حداقل‌های لازم برای موفقیت در بازار برخوردار است یا نه، مرور خواهد شد. پاسخ به این سؤالات می‌تواند به یک پاسخ «بله» یا «خیر»، در ورود همه‌جانبه به کسب‌وکار منجر گردد.

1- ما قرار است چه مشکلی را حل نماییم؟

در پاسخ به این پرسش باید بر این موضوع تمرکز نماییم که ایده اصلی راه‌اندازی کسب‌وکار و محصول یا فناوری حاصل از آن، قرار است چه مسئله‌ای را حل نماید. باید دقت داشت، پاسخ به این پرسش کلیدی که در وهله اول بسیار ساده می‌نماید، با دشواری‌های خاصی همراه است. شاید لازم باشد برای رسیدن به پاسخ صحیح و همه‌جانبه، یک نمودار درختی از نوع نیازهای اصلی که می‌تواند با محصول یا خدمت ارائه شده مرتبط باشد، تهیه گردد. در ادامه با تمرکز بر هر نیاز اصلی و ایجاد ارتباط دقیق با کاربری‌ها و ویژگی‌های محصول، می‌توان به کاربردهای نهایی و ریز شده محصول، دست یافت.

کتاب «Rework»، می‌تواند به کارآفرینان کمک نموده تا طی یک فرآیند مرحله به مرحله و نسبتاً ساده، ارزش اصلی کسب‌وکار خود و مسائلی که می‌توانند از طریق راه‌اندازی آن حل نمایند را مشخص کنند. هنگامی‌که شما در مورد حل یک مشکل فکر می‌کنید، به‌طور معمول بر روی عملکرد محصول خود متمرکز می‌شوید. این در حالی است که در برخی موارد، حل یک نیازمندی و تقاضای پنهان نیز می‌تواند از ارزش بالایی برخوردار باشد.

2- چه میزان بودجه برای شروع کسب‌وکار لازم داریم؟

همه افراد تازه‌کار، در ابتدای امر و در رؤیاهای خود یک کسب‌وکار بزرگ و توسعه‌یافته را متصور می‌شوند و هزینه‌های خود را بر همین مبنا محاسبه می‌نمایند. برای مثال، فرض کنید شما می‌خواهید شکلات‌های دست‌ساز خود را که طعم کاملاً جدیدی دارند، به بازار عرضه کنید. احتمالاً بازار هدف خود را بسیار وسیع در نظر گرفته و به همین دلیل نیاز به یک فروشگاه یا حتی فروشگاه‌های زنجیره‌ای، با یک برند خاص برای تأمین تقاضای بازار خواهید داشت. بودجه لازم برای این حد از کسب‌وکار مطمئناً بسیار بالا خواهد بود و در همان ابتدای کار با یک سد بزرگ مواجه خواهید شد.

در مقابل، فرض کنید صرفاً بر روی تمامی امکانات و فرصت‌های موجود برای رشد زودرس تمرکز کرده‌اید و مثلاً شکلات‌های خود را در یک بازار محلی کوچک و یا فروش آنلاین در یک وب‌سایت فروش انواع خوراکی عرضه می‌نمایید. کوچک کردن بازار هدف و توجه به فرصت‌های کوچک در دسترس، می‌تواند مشکل جذب و تأمین منابع مالی را تا حد بسیاری حل نماید و اجازه دهد که تمامی تمرکز و توجه شما، بر چگونگی توسعه‌های آینده با استفاده از موفقیت‌های کوچک فعلی قرار گیرد. این مثال به خوبی نشان می‌دهد که در بسیاری از موارد، بودجه لازم برای شروع کسب‌وکار می‌تواند بسیار کمتر از آن چیزی باشد که در فکر شماست.

3- چه کسان دیگری کسب‌وکار مشابه شما دارند؟

شما نمی‌توانید وارد یک بازی شوید، مگر آن‌که بازیکنان را به خوبی بشناسید. شناسایی دقیق رقبا و ماهیت رقابتی موجود در بازار هدف، می‌تواند به شما کمک نماید که نقاط ضعف و قوت خود را دریابید و بتوانید از فرصت‌های موجود استفاده بهینه ببرید و در مقابله با تهدیدهای محیطی نیز واکنش مناسب داشته باشید. اگر به مثال شکلات بازگردیم، عدم وجود رقیب، به معنای موفقیت تمام و کمال شما در فروش شکلات نیست؛ همچنین، وجود رقبای دیگر نیز نمی‌تواند مترادف با عدم موفقیت شما باشد. شاید شکلات تولیدی شما بسیار متفاوت با محصولات رقبا باشد و بتواند سهم بازار آن‌ها را در کوتاه‌ترین زمان ممکن کسب نماید.

4- چاشنی خاص کسب‌وکار ما چیست؟

پاسخ به این پرسش، به این معنا است که مشخص کنید تمایز اصلی شما در فضای رقابتی چیست. به گفته مارک کوبان « Mark Cuban»، سرمایه‌گذار و تاجر آمریکایی، چاشنی مخصوص شما، کیفیتی است که می‌تواند شرکت شما را از بقیه شرکت‌ها جدا نماید. اگر بخواهیم این مفهوم را با توجه به ادبیات آکادمیک مرتبط با حوزه‌های مدیریت و کارآفرینی بیان نماییم، کلیدواژه‌های «مزیت‌های رقابتی پایدار» و «قابلیت‌های محوری بنگاه» به ذهن خطور می‌نماید. در واقع در این سؤال باید به دنبال مواردی باشید که می‌تواند شما را در غلبه بر رقبای خود و گرفتن سهم بازار کمک نماید.

برای یافتن نقاط تمایز کسب‌وکار خود، باید بخش‌های متعددی را بررسی نمایید و به سؤالات فرعی مختلفی پاسخ دهید؛ آیا کیفیت منحصر به فردی در محصول یا خدمت خود دارید؟ آیا قیمت شما در مقایسه با دیگر محصولات مشابه، رقابتی است؟ آیا فرآیند ساخت و توسعه محصول شما متمایز از دیگران است؟ آیا از یک سرویس یا خدمت به مشتری کاملاً متمایز بهره‌مند هستید؟

به‌صورت خلاصه باید از خود بپرسید «یک مشتری به چه دلیل محصول یا خدمت ما را در مقایسه با رقبا انتخاب خواهد کرد؟» پاسخ به این سؤال همان چاشنی مخصوص کسب‌وکار شما خواهد بود و همواره باید به آن در برنامه‌های بازاریابی خود توجه داشته باشید.

5- در حال حاضر چه منابعی داریم که می‌توان از آن‌ها برای شروع کسب‌وکار استفاده نمود؟

کاراکتر تام هنکس «Tom Hanks» در فیلم «Cast Away»، برای بقای خود تمامی بسته‌های شناور در آب را استفاده کرد و این دقیقاً همان ذهنیتی است که یک کارآفرین برای شروع کسب‌وکار خود به آن نیاز دارد. اغلب افرادی که می‌خواهند یک ایده تازه را شروع نمایند، در مورد نداشته‌های خود حرف می‌زنند. با این حال، به نظر می‌رسد تمرکز بر داشته‌ها و این‌که چگونه از آن استفاده شود تا بیشترین خروجی را داشته باشیم، نتیجه‌ای بهتر خواهد داشت. فرض نمایید شما یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی هستید که می‌خواهید شرکتی جدید تأسیس نمایید؛ اگرچه نداشتن منابع مالی و عدم تجربه، می‌تواند مهم‌ترین کمبود منابع شما محسوب گردد، فرصت‌هایی مثل ارتباط و دسترسی سریع به اساتید دانشگاهی (به عنوان مشاورین صنعت و متخصصین علمی مرتبط با کسب‌وکار شما) و نیز دسترسی به نیروی کار متخصص و با انگیزه (دانشجویان) که در برخی موارد می‌توانند بازار هدف اولیه شما را نیز تشکیل دهند، از منابع مهم شما در ابتدای امر محسوب می‌شوند.

بهتر است پیش از آغاز یک کسب‌وکار، لیستی از چیزهایی که در دسترس شما است و می‌تواند به شما در راه‌اندازی کسب‌وکار کمک نماید، تهیه کنید. این لیست شامل تمامی داشته‌ها و حتی کوچک‌ترین مواردی است که شاید در ابتدای امر، نظر شما را به خود جلب ننماید. منابع مالی قابل دسترس (به هر میزان حتی بسیار کم)، مهارت‌ها و تخصص‌های موجود در تیم فعلی شما و نیز افرادی که به هر نحو، ممکن است بتوانند به شما کمک نمایند، از مهم‌ترین مواردی است که باید به آن توجه داشته باشید. پس از تهیه لیست مذکور، ممکن است شما از تنوع و گستردگی منابعی که شاید آن‌ها را زیاد مهم نمی‌دانستید، به شدت شگفت‌زده شوید.

در پایان باید به یک سؤال بسیار مهم و معمول بین اغلب کسانی که قصد راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید دارند، اشاره نمود. بیشتر مردم در مواجهه با متخصصین و مشاورین کسب‌وکار، اظهار می‌دارند که آیا زمان مناسبی برای شروع کارشان انتخاب کرده‌اند. باید توجه داشت، بهترین زمان برای شروع یک کسب‌وکار، یک شاخص قطعی صفر و یک نیست و طیفی وسیع از احتمالات گوناگون را که می‌توانند میزان موفقیت شما را تغییر دهند، در بر می‌گیرد. بهتر است به جای تمرکز بر این نگرانی مرسوم، به انگیزه و خواست موفقیت خود نگاه کنید. (البته در نظر گرفتن موارد کلیدی در موفقیت کسب‌وکار که در بالا به برخی از آن‌ها اشاره شد، نباید فراموش گردد.)

«هنگامی‌که شما تجاری‌سازی ایده و موفقیت در کسب‌وکار خود را به اندازه کافی بخواهید، دیگر زمان شروع آن زیاد مهم نیست. آغاز یک کسب‌وکار در مورد احساس اطمینان صددرصدی از تمامی مواردی که ممکن است در آینده رخ دهد، نیست. آغاز کسب‌وکار بیشتر مبتنی بر احساس خواستن و هیجان ناشی از آن است که می‌تواند بر ترس و تردیدهای شما غلبه نماید.»

 

مرجع: Entrepreneur

 

http://nanomatch.ir/

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.